گفتگوی فرشتگان و جهنمیان
1.ملاقات اولیه
اول بار که فرشتگان با جهنمیان برای قبض روح ایشان روبه رو می شوند، می گویند چرا چنین؟«إِنَّ الَّذینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکةُ ظالِمی أَنْفُسِهِمْ قالُوا فیمَ کنْتُمْ قالُواکنَّا مُسْتَضْعَفینَ فِی الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَکنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فیها فَأُولئِک مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصیرا»؛[1]کسانی که فرشتگان(قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند، به آنهاگفتند: «شما در چه حالی بودید؟ (و چرا با اینکه مسلمان بودید، در صف کفار جای داشتید؟!)» گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم.» آنها(فرشتگان)گفتند: «مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟!» آنها(عذری نداشتند، و)جایگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدی دارند.
2. مگر پیامبر برای شما نیامد؟
«تَکادُ تَمَیزُمِنَ الْغَیظِ کلَّما أُلْقِی فیها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ یأْتِکمْ نَذیر؛ قالُوا بَلی قَدْ جاءَنا نَذیرٌ فَکذَّبْنا وَ قُلْنا مانَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَی ءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فی ضَلالٍ کبیر؛ وَ قالُوالَوْ کنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کنَّا فی أَصْحابِ السَّعیر»؛[2]نزدیک است(دوزخ) ازشدت غضب پاره پاره شود؛ هر زمان که گروهی در آن افکنده می شوند، نگهبانان دوزخ ازآنها می پرسند: «مگر بیم دهنده الهی به سراغ شما نیامد؟! می گویند: «آری، بیم دهنده به سراغ ما آمد، ولی ما او را تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند هرگز چیزی نازل نکرده، و شما در گمراهی بزرگی هستید! و می گویند: «اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقل می کردیم، در میان دوزخیان نبودیم!»
3. همه کافران را به جهنم ببرید!
«وَ سیقَ الَّذینَ کفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّی إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ یأْتِکمْ رُسُلٌ مِنْکمْ یتْلُونَ عَلَیکمْ آیاتِرَبِّکمْ وَ ینْذِرُونَکمْ لِقاءَ یوْمِکمْ هذا قالُوا بَلی وَ لکنْ حَقَّتْ کلِمَةُ الْعَذابِ عَلَی الْکافِرین؛ قیلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها فَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکبِّرین»؛[3]و کسانی که کافر شدندگروه گروه به سوی جهنم رانده می شوند؛ وقتی به دوزخ می رسند، درهای آن گشوده می شودو نگهبانان دوزخ به آنها می گویند: «آیا رسولانی از میان شما به سویتان نیامدند که آیات پروردگارتان را برای شما بخوانند و از ملاقات این روز شما را بر حذر دارند؟!»می گویند: «آری، (پیامبران آمدند و آیات الهی را بر ما خواندند، و ما مخالفت کردیم!) ولی فرمان عذاب الهی بر کافران مسلم شده است. به آنان گفته می شود: «از درهای جهنم وارد شوید، جاودانه در آن بمانید؛ چه بد جایگاهی است جایگاه متکبران!».
4. عذاب ما را تخفیف دهید!
«وَ قالَ الَّذینَفِی النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّکمْ یخَفِّفْ عَنَّا یوْماً مِنَ الْعَذاب؛ قالُوا أَ وَ لَمْ تَک تَأْتیکمْ رُسُلُکمْ بِالْبَیناتِ قالُوا بَلی قالُوا فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الْکافِرینَ إِلاَّ فی ضَلال»؛[4]و آنها که در آتشندبه ماموران دوزخ می گویند: «از پروردگارتان بخواهید یک روز عذاب را از ما بردارد! آنهامی گویند: «آیا پیامبران شما دلایل روشن برایتان نیاوردند؟!» می گویند: «آری!»آنها می گویند: «پس هر چه می خواهید(خدا را) بخوانید؛ ولی دعای کافران(به جایی نمی رسد و) جز در ضلالت نیست!».
5. خشم خدا بزرگ است!
«إِنَّ الَّذینَ کفَرُوا ینادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَکبَرُ مِنْ مَقْتِکمْ أَنْفُسَکمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَی الْإِیمانِ فَتَکفُرُون»؛[5]همانا کسانی را که کافر شدند روز قیامت ایشان را صدا می زنند که عداوت و خشم خداوند نسبت به شما ازعداوت و خشم خودتان نسبت به خودتان بیشتر است، چرا که بسوی ایمان دعوت می شدید، ولی انکار می کردید.
6. ما را بکُشید تا راحت شویم!
«وَ نادَوْا یامالِک لِیقْضِ عَلَینا رَبُّک قالَ إِنَّکمْ ماکثُون»؛[6]آنها فریاد می کشند: «ای مالک دوزخ!(ای کاش) پروردگارت ما را بمیراند(تا آسوده شویم)! می گوید: «شمادر این جا ماندنی هستید».
پی نوشت ها:
[1] نسا، آیه 97.
[2] ملک، آیات 8 تا 10.
[3] زمر، آیه 71 و 72.
[4] غافر، آیه 49 و50.
[5] غافر، آیه 10.
[6] زخرف، آیه 77.
نمی دانم گفتن!
آیت الله العظمی شبیری زنجانی: زندگی نامه علما و بزرگان دین هدایت گر طلبه های جوان است و انتشار شرح حال نوابغ توسط افراد مطمئن، برای طلاب امروز ضرورت دارد. باید در نگارش زندگی عالمان و بزرگان تلاش کرد. گاهی در تاریخ اسلام نوادری پیدا می شوند که الگوی مناسبی برای طلبه ها هستند. زندگی عالمان باعث هدایت طلبه می شود و گاهی ممکن است مسیر زندگی یک طلبه با مطالعه شرح حال یک عالم تغییر کند. این زندگی نامه ها باید توسط افراد شناخته شده و مطمئن نوشته شود. یکی از این نوابغ مرحوم آیت الله حاج آقا حسین قمی(قدس سره) است.آقای آسید علی لواسانی نقل می کردند، شخصی مساله ای از مرحوم حاج آقا حسین قمی قدس سره پرسید و ایشان گفته بودند بلد نیستند. برخی از اشخاص که در اطراف مرحوم قمی بودند سعی کردند این جواب را توجیه کنند و گفتند، آقا که می گوید بلد نیستم چون فتاوای مراجع متفاوت است و آقا هم مرجع شما را نمی داند. ایشان که متوجه توجیه اطرافیان می شود، می گوید «من حقیقتا نمی دانم»!
استکبار ابلیس و عاقبت سوء
ابلیس که عالم بلکه از علماى رتبه ى اوّل بود و خیلى هم مى خواست منطقى صحبت کند، گفت:«خَلَقْتَنِى مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُو مِن طِینٍ» مرا از آتش آفریدى و آدم را از گل.سوره ى اعراف، آیه ى ۱۲؛ سوره ى ص، آیه ى ۷۶٫
ملایکه هم به خلقت حضرت آدم ـ علیه السّلام ـ اشکال داشتند، ولى پرسیدند و جواب شنیدند، گفتند:«أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا» سوره ى بقره، آیه ى ۳۰٫آیا کسى را در روى زمین قرار مى دهى که فساد به پا کند؟
و خداوند فرمود:«إِنِّى أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ» من آن چه را که شما نمى دانید، مى دانم.سوره ى بقره، آیه ى ۳۰٫
کسى نبود به ابلیس بگوید که چرا به صورت جزم گفتى:«خَلَقْتَنِى مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُو مِن طِینٍ» مرا از آتش آفریدى و آدم را از گِل.سوره ى اعراف، آیه ى ۱۲؛ سوره ى ص، آیه ى ۷۶٫
آیا روشنایى ظاهرى خود را دیدى و گفتى محال است که گل تیره و تاریک از تو اشرف باشد؟! حالا هم خیلى از مردم در دین و امور دینى اشکال مى کنند و خیال مى کنند که هیچ کس نمى تواند شبهات و پرسش هاى دینى و اعتقادى آن ها را جواب دهد و حلّ کند، بدون این که از اهلش سوءال کنند.
شیطان از خداوند متعال درخواست نمود که به جاى سجده بر آدم ـ علیه السّلام ـ چنان تو را عبادت کنم، که هیچ کس مثل آن، تو را عبادت نکرده باشد؛ ولى خداوند فرمود:
« إِنّى أُحِبُّ أَنْ أُطاعَ مِنْ حَیْثُ اُرید. » من دوست دارم آن گونه که مى خواهم، مرا اطاعت کنند. بحار الانوار، ج۲، ص۲۶۲؛ ج۱۱، ص۱۴۵؛ ج۶۰، ص۲۵۰؛ قصص الانبیاء راوندى، ص۴۳٫
شیطان با شش هزار سال عبادت( نهج البلاغه، ص۲۸۷؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج۱۳، ص۱۳۱؛ بحار الانوار، ج۶۰، ص۲۱۴؛ ج۱۴، ص۴۶۵٫) عاقبتش آن طور شد، آیا ما مى توانیم به خود مغرور شویم؟! به خدا پناه مى بریم!
منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد۱ / محمد حسین رخشاد
این همه غلغله، همه از مأکل و مشرب است
از آیات: «وَ لاَ تَقْرَبَا هَـذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّــلِمِینَ»( سوره ى بقره، آیه ى ۳۵؛ سوره ى اعراف، آیه ى ۱۹٫)؛ (به این درخت نزدیک نشوید، که از ستمکاران مى گردید.) و نیز: «فَلاَ یُخْرِجَنَّکُمَا مِنَ الْجَنَّهِ فَتَشْقَى » ( سوره ى طه، آیه ى ۱۱۷٫)؛ (مبادا شما را از بهشت بیرون کند، تا مبادا دچار شقاوت شوى.) و هم چنین: «إِنَّ لَکَ أَلاَّ تَجُوعَ فِیهَا وَ لاَ تَعْرَى وَ أَنَّکَ لاَ تَظْمَؤُاْ فِیهَا وَ لاَ تَضْحَى» ( سوره ى طه، آیه هاى ۱۱۸ و ۱۱۹٫)؛ (تو در بهشت، گرسنه و برهنه و تشنه و آفتاب زده نمى شوى.) و نیز: «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَـنُ» (سوره ى اعراف، آیه ى ۲۰؛ نیز ر.ک: سوره ى طه، آیه ى ۱۲۰٫ )؛ (پس شیطان آن دو را وسوسه نمود.) استفاده مى شود که تمام فساد و افساد و غلغله و سروصدایى که در روى زمین بوده و هست و خواهد بود از همین « مأکل و مشرب » است؛ زیرا تکالیف متوجّه غضب و شهوت است، و تناول غذا و نوشیدنى موجب آن هاست.
واى بر ما که خود را اشرف مخلوقات مى دانیم ولى از حیوانات پست تریم، وگرنه این همه هزینه براى معاشرات و مراجعات نامشروع معنا نداشت. اگر مأکل و مشرب را تعدیل کنیم، چه قدر غضب ها و شهوت ها تعدیل مى شود. خدا مى داند کفّار در شبانه روز براى به فساد کشاندن مسلمان ها و موءمنین چه قدر پول خرج مى کنند. ما هم گویا خود را ناچار و مضطر و گرفتار مى دانیم. آیا با وجود ضعف حال و گرسنگى باز به این همه فسادهاى اخلاقى و اختلاطات مضرّ و نامشروع و این همه ریاست طلبى ها و کشتار و ظلم محتاجیم؟!
منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد۱ / محمد حسین رخشاد
مبغوضترین افراد
رُوِیَ عَنِ الصّادِقِ عَلَیهِ السَّلامُ قالَ:
قالَ مُوسی عَلَیهِ السَّلامُ: یا رَبِّ أیُّ خَلقٍ اَبغَضُ اِلَیکَ، قالَ الَّذی یَتَّهِمُنی، قالَ وَ مِن خَلقِکَ مَن یَتَّهِمُکَ؟ قالَ نَعَم اَلَّذی یَستَخیِرُنی فَأخِیرُ لَهُ وَالَّذی أقضِی القَضاءَ لَهُ وَ هُوَ خَیرٌ لَهُ فَیَتَّهِمُنی
ترجمه حدیث: حضرت موسی «علیه السلام» عرض کرد: پروردگار من! مبغوضترین افراد نزد تو کیست؟ خداوند فرمود: کسی که به من تهمت میزند. حضرت موسی «علیهالسلام» عرض کرد: چه کسی به تو تهمت میزند؟ فرمود: کسی که از من میخواهد تا برای او خیری انتخاب کنم و من هم برای او خیر انتخاب کرده و خیر میخواهم، و کسی که صلاح و خیر او را در چیزی میبینم و آن قضا را خودم برای او فرمان میدهم که برای او دارای خیر و صلاح است، امّا او به من تهمت میزند.
شرح حدیث: خداوند در جواب، دو گروه از افراد را ذکر میکند: یک گروه، ازخدا چیزی میخواهند و رو به خدا میکنند و از او در خواست میکنند که انتخاب کند و او هم انتخاب میکند. گروه دیگر کسانی هستند که از خداوند نمیخواهند برای آنها چیزی انتخاب کند، ولی خداوند که صلاح آنها را میداند، با فرمان تکوینی (هدایت تکوینی همان قضا و قدر الهی است و با در نظر گرفتن خیر آنها میباشد.) به خداوند تهمت میزنند؛ به این معنا که نعوذ بالله میگویند: خداوند برای من خوب نخواسته است. و متأسفانه خیلیها توجّه به این ندارند.
انسان باید بداند که خداوند هیچ وقت برای او بد نمیخواهد، بلکه خداوند که خیر مطلق است، هرچه از او صادر شود خیر است و برای هیچ موجودی بد نمیخواهد و گره به کار هیچ انسانی نمیاندازد؛ بلکه این خود انسان است که به خود بد کرده است و این اثر و محصول عمل او میباشد. انسان باید دقّت کند در اعمال خود و ببیند چه کرده است؟ اگر انسان حنظل را که میوهای تلخ است بکارد، گلابی شیرین نطنز برایش میآورد؟! هرگز چنین نخواهد شد. خداوند هرگز گره به کار انسان نمی اندازد، بلکه گره از کار او باز میکند.
پاداش آموزش عمل نیک
رُوِیَ عَنِ الباقِرِ عَلَیه ِالسَّلامُ قالَ:
مَن عَلَّمَ بابَ هُدیً فَلَهُ مِثلُ اَجرِ مَن عَمِلَ بِهِ وَ لا یُنقَصُ اُولئِکَ مِن اُجُورِهِم شَیئاً وَ مَن عَلَّمَ بابَ ضَلالٍ کانَ عَلَیهِ مِثلُ اَوزارِ مَن عَمِلَ بِهِ وَلا یُنقَصُ اُولئِکَ مَن اَوزارِهِم شَیئاً
ترجمه حدیث: امام باقر علیه السلام فرمودند: اگر کسی به شخص و یا اشخاصی عمل نیکی یاد بدهد و یا اینکه او را راهنمایی به کار نیکی بنماید و آن شخص یا اشخاص، به آن عمل نیک عمل نمایند، شخص یاد دهنده، تمام پاداش عمل کنندگان به آن عمل نیک را میبرد، بدون اینکه ذرّهای از پاداش آن اشخاص نزد خداوند کم گردد، و هرکس کار زشت و گمراهی را به کسی یا اشخاصی یاد بدهد و یا آنان را به عمل زشتی دعوت و یا راهنمایی کند، تمام گناه عمل کنندگان به آن کار زشت در نامۀ عمل او هم نوشته میشود. بدون آنکه ذرّهای ازگناه عاملان به آن کار زشت کاسته گردد.
شرح حدیث: با راهنمایی و یا یاد دادن کار نیک به دیگران و با انجام آن کار نیک، یک دری از هدایت خیر و سعادت به سوی انسان باز میشود. این تعلیم و یاد دادن، میتواند زبانی، عملی و یا نوشتنی باشد و یا ممکن است تسلسلی باشد، یعنی این کار نیک را که به دیگری یاد داده است، او هم به دیگری یاد بدهد و همین کار ادامه پیدا کند تا روز قیامت؛ بدون اینکه عمل خیری انجام دهد، پاداش عمل کنندهها برای او نوشته میشود.
برعکس، اگر انسان به دیگری یک راه گمراه، زشت، گناه، شیطنت، خدعه و نیرنگ را یاد بدهد، با انجام آن عمل زشت، دری از ضلالت به سوی او باز میگردد. حتی ممکن است عمل زشتی را آن شخص انجام ندهد ولی دیگران را به آن عمل راهنمایی کند. در روایت داریم: “الدّالُ عَلَی الخَیرِ کَفاعِلِه” و الدّالُ علی الشَّرِکَفَاعِلِه. ثواب و اجر راهنمایی کنده به خیر و نیکی همانند عمل کننده به آن است. و گناه راهنمایی کننده به کار زشت و شر به اندازه انجام دهندۀ آن کار زشت است.
راهنمایی و تعلیم انسانها به کار نیک -که پرسودترین تجارت دنیوی و اخروی است- کار انبیاء و اولیاء علیهم السلام است. برای همین هم تربیت فرزند، بستگان، دوستان، جامعه و… بسیار مهم است. انسان باید بداند که بیتوجهی به این امر مهم و به انحراف کشیده شدن نزدیکانش، گناه یا مغفرتش تا روز قیامت برای پدر، مادر، مربّی و… نوشته میشود.
همه چیزم را با امام حسین (علیه السلام) شروع کردم
حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی (رحمة الله علیه) در بیمارستان فرمودند :
“من از وقتی که از نجف به تهران برگشتم ، همه چیزم را با امام حسین (علیه السلام) شروع کردم . اولین باری که برای اقامه نماز جماعت به مسجد جامع رفتم ، سوم شعبان بود. اولین شبی هم که جلسه ام را شروع کردم ، شب سه شعبان بود. من همه چیزم را به نام سیدالشهدا (علیه السلام) گره زدم".
این پیوند آن قدر عمیق بود که رفتنشان هم به نام و یاد آن حضرت گره خورد و روز تشییع و خاک سپاری ایشان در اربعین امام حسین ( علیه السلام) بود.
برگرفته از مقدمه کتاب خاطرات آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی (رحمةالله علیه)
راه کاری برای درمان فراموش کاری
وقتی فرزند ما از مدرسه به خانه می آید، از همان اوّل به او نگوییم که مشق هایت را چه وقت می نویسی؟ دیر نشود! دوباره مثل دیشب نشود! ما می توانیم در یک جمله به او بگوییم: مادر جان! امروز انتظارم این است که خودت تکالیفت را بنویسی و ما دیگر به تو تذکّر نمی دهیم و چیزی نمی گوییم. در اینجا مادر ممکن است بگوید: خب اگر تکلیف خود را ننوشت و شب شد، چکار کنم؟ عیب ندارد؛ بگذارید بار اوّل بدون تکلیف به مدرسه برود. آن وقت می فهمد که ما دیگر قرار نیست که چیزی به او بگوییم و برای فردا حواس خود را جمع می کند.
اگر فرزند برای بار اوّل بدون تکلیف به مدرسه رفت، ما به معلّم فرزندمان بگوییم: چون ما این روش را به کار گرفتیم؛ برای همین شما هم او را مؤاخذه کنید تا حواس خود را جمع کند و بتواند روی پای خودش بایستد. به نظر من این حواس پرتی ها در واقع بی توجّهی است؛ چون والدین به جای او توجّه داشتند، او کم توجّه شده است.
انتظارات والدین از فرزندان در هفت سال دوّم زندگی
سوال: والدین باید چه انتظاراتی از بچّه هایی که در هفت سال دوّم هستند داشته باشند؟
جواب:۱_ اوّلین نکته این است که ما باید توانایی های فرزند خود را در نظر بگیریم. بچّه ها در سنّ ده سالگی می توانند کارهای شخصی خود را انجام دهند؛ لذا از او بخواهیم کارهای شخصی خود را انجام دهد؛ مثلاً خودش لباس بپوشد و تختش را مرتب کند.
۲_دوّمین نکته این است که به تدریج او را در کارهای خانه مشارکت بدهیم و متناسب با سنّش به او مسئولیت بدهیم؛ فرزند در هفت سال دوّم می تواند در تمیز کردن خانه به مادر کمک کند؛ یعنی مادر به او بگوید: من خانه را جارو می کنم و تو هم میز را تمیز کن!
ویژگی فرزندان در هفت سال دوّم زندگی
ما می گوییم که در هفت سال دوّم بچّه ها باید مطیع باشند؛ تعبیر روایات این است که بچّه ها در هفت سال دوّم، عبد هستند؛ یعنی باید از والدین اطاعت پذیری داشته باشند. البته والدین هم باید بستر این اطاعت پذیری را آماده کنند. خداوند وقتی انسان را آفرید، به او گفت که باید بندگی من را انجام بدهی و برای بندگی کردن انسان، بستری را فراهم کرد تا انسان بهتر بندگی کند؛ حال این بستر ها چه چیزهایی بود؟ ۱_ خداوند متعال محیط مناسب در اختیار بشر قرار داد. ۲_ برای انسان ها راهنما فرستاد. ۳_ به نیاز انسان ها را توجّه کرد.
وقتی آدم علیه السّلام آفریده شد، حوّا هم علیها السّلام در کنار آدم آفریده شد؛ یعنی خداوند متعال به نیاز انسان توجّه کرده است. ما اگر بخواهیم فرزندان مطیع والدین باشند، باید برای آنها محیط مناسبی را فراهم کنیم؛ یعنی به نیاز های آنها توجّه کنیم و راهنمای خوبی برای آنها باشیم.
هیچ حیوانى به جهنّم نمى رود ولى…
دیدن عالم وحوش و حیوانات براى اهلش مایه ى عبرت است، هر چند از عالم اِنس هم مى شود عبرت گرفت.
حیوانات با این که مقامشان از انسان پست تر است، به جهنّم نمى روند؛ ولى انسان با عظمت به جهنّم مى رود، بلکه محکوم به خلود در نار مى گردد؛ با این که مى تواند با یک گام برداشتن به مَلَک برسد، و به بهشت و خلود در بهشت دست یابد!
حشر حیوانات براى اثبات تکلیف مکلّفین و مالکیّت و مملوکیّت آن هاست، و شاید در رابطه ى با عالَم خودشان چیزهایى داشته باشند؛ اما جهنّم و خلود در آن براى نوع با شرافت انسانى است. با همه ى جهالت و غفلت، بیشتر مردم مى خواهند خوشى و راحتى، و همه خوبى ها را در دنیا داشته باشند و مى گویند: « یزید از حسین ـ علیه السّلام ـ بهتر بود؟! » غافل از این که امام حسین ـ علیه السّلام ـبراى دنیاى ما هم، بهتر از یزید است، چه رسد به آخرت. و زبان حال اهل دین به دنیاپرستان این است:
«إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنکُمْ کَمَا تَسْخَرُونَ»اگر ما را به باد ریشخند بگیرید، همان گونه که شما ما را تمسخر مى کنید، ما نیز شما را مسخره خواهیم نمود.سوره هود، آیه ى ۳۸٫
منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد۱ / محمد حسین رخشاد