حوزه علمیه فاطمیه سلاماللهعلیها شهرکرد


پاداش پرستاری

درتاریخ صدر اسلام دیده میشود کهپیامبرصلی الله علیه وآله همواره گروهی از زنان را همراهخود به جنگها، جهت پرستاری و مداوایمجروحین میبرده است ونمونههای فراوانیدیده شده، که پیامبرصلی الله علیه وآله پاداشهای مادیبه آنان عطا میفرموده:
در بحار الانوار آمده است: رسول خداصلی الله علیه وآله:گروهی از زنان را با خود به جنگ میبرد، تا بهمداوای مجروحان بپردازند و از انفال به آنانمیبخشید.»
عن الصادقعلیه السلام عن آبائه قال: «قالرسولاللهصلی الله علیه وآله من سعی لمریض فی حاجة، قضاهااو لم یقضها، خرج من ذنوبه کیوم ولدتهامه.»
پیامبرخداصلی الله علیه وآله فرمودند: کسی که برایرفع نیازهای بیماری تلاش کند خواه آن نیازبرآورده شود یا نشود، همانند روزی که از مادرمتولد شده است از گناهان پاک میگردد.

امام خمینیقدس سره و پرستاری
«این شغل پرستاری از شغلهای بسیارشریفی است، که اگر چنانچه انسان با وظایفانسانی و شرعی خودش بکند، این یکعبادتی است که در فراز عبادتهای درجه اولاست…. پرستاری از بیمار امر بسیار مشکلیاست. لکن خیلی ارزشمند است. اگر انسان بایک بیمار به طور محبت، به طور برادری، بهطور خواهری، مراعات احوال او را بکند و اینبرای انجام یک وظیفه انسانی - الهی باشد ازعبادات بسیار، ارزشمند است.»
«… بیماران احتیاج دارند به محبت، بیشاز آن که احتیاج به دوا دارند، یک مریضی که ازخانهاش آمده است در بیمارستان، اینمریض خودش را مثل این که یک غریبمیداند، اگر چنانچه این پرستارها با اوملایمت، با رفتار انسانی، با محبت، مثل برادرو خواهر با او رفتار کنند، این حس غربت از اومنفصل میشود و آرامش برایش حاصلمیشود و این آرامش روحی در بهبود او کمکمیکند.»
پاداش پرستاری

درتاریخ صدر اسلام دیده میشود کهپیامبرصلی الله علیه وآله همواره گروهی از زنان را همراهخود به جنگها، جهت پرستاری و مداوایمجروحین میبرده است ونمونههای فراوانیدیده شده، که پیامبرصلی الله علیه وآله پاداشهای مادیبه آنان عطا میفرموده:
در بحار الانوار آمده است: رسول خداصلی الله علیه وآله:گروهی از زنان را با خود به جنگ میبرد، تا بهمداوای مجروحان بپردازند و از انفال به آنانمیبخشید.»
عن الصادقعلیه السلام عن آبائه قال: «قالرسولاللهصلی الله علیه وآله من سعی لمریض فی حاجة، قضاهااو لم یقضها، خرج من ذنوبه کیوم ولدتهامه.»
پیامبرخداصلی الله علیه وآله فرمودند: کسی که برایرفع نیازهای بیماری تلاش کند خواه آن نیازبرآورده شود یا نشود، همانند روزی که از مادرمتولد شده است از گناهان پاک میگردد.
پرستاری بزرگان
یوسفعلیه السلام
یکی از پیامبران که نسبت پرستاری به اوداده شده حضرت یوسفعلیه السلام میباشد، علامهمجلسی در کتاب بحارالانوار آوردهاند:
امام صادقعلیه السلام: یکی از عواملی که موجبشد حضرت یوسفعلیه السلام را فردی نیکوکاربدانند، این بود که در زندان به امر بیماران وپرستاری از آنان اهتمام میروزید و از آنانمراقبت مینمود.
با استناد به این حدیث میتوان بر ارزش وتکریم پرستاری پیبرد. امام صادقعلیه السلام یکیاز عوامل رشد و تعالی حضرت یوسفعلیه السلام رادر مراقبت از بیماران ذکر نموده است.
پیامبرصلی الله علیه وآله
حضرت علیعلیه السلام، گوشهای از پرستاریپیامبرگرامیصلی الله علیه وآله را در شبی که وجود مبارکایشان مبتلا به تب بوده یادآوریمینمایند.
علیعلیه السلام: شبی تب وجودم را فراگرفت وخواب را از من ربود. بدین جهت رسولخداصلی الله علیه وآله تا صبح نیز بیدار بود و شب را بینمن و نماز تقسیم میکرد. پس از نماز نزد منمیآمد و جویای حال من میشد و با نگاهکردن به من از وضعیتبیماریام اطلاعمییافت و شیوه پیامبرصلی الله علیه وآله تا طلوع صبح اینچنین بود. پس از آن که حضرت با اصحابنماز گذاردند در حق من دعا کردند که خدایا!علی را شفا ده و سلامتی بخش که به خاطربیماریاش تا صبح نخوابیدم.
علیعلیه السلام
امام حسینعلیه السلام: چون فاطمه زهراعلیها السلامدخترگرامی رسول خداصلی الله علیه وآله بیمار شد بهعلیعلیه السلام سفارش نمود، بیماری او را پنهانکنند و اجازه ملاقات به کسی ندهند. حضرتاین گونه عمل کرد و خود عهده دار پرستاریاز فاطمهعلیها السلام شد و اسماء ایشان را یاریمیکرد.
فاطمهعلیها السلام
در جنگ احد دندان پیامبراسلامصلی الله علیه وآلهشکست و کلاهخود برسرایشان زخم واردکرد، در آن هنگام فاطمهعلیها السلام خون جراحتپیامبر را میشست و علیعلیه السلام با سپرآبمیآورد، چون فاطمه مشاهده کرد خون بندنمیآید، تکه حصیری را سوزاند و خاکستر آنرا روی زخم گذارد تا خون بند آید.
… گروهی از زنان از جمله فاطمهعلیها السلام وبعضی از زنان پیامبر گرامیصلی الله علیه وآله آب و غذا بردوش حمل میکردند و به مجروحان جنگآب میدادند و آنها را مداوا میکردند.
مریمعلیها السلام
درد و ناراحتی درفاطمه آغاز میشود و اوبیمار میگردد، آنگاهخداوند، حضرت مریم رابرای پرستاری ازحضرتش فرو میفرستد ومریم از ایشان پرستاریمیکند و با فاطمه دربیماریاش انسمیگیرد.
زینبعلیها السلام
علی بن الحسینعلیه السلام:شبی که فردای آن پدرمبه شهادت رسید، مننشسته بودم و عمهامزینب در نزد من بود و ازمن به گونهای نیکوپرستاری میکرد.
رفیده
یکی از اصحاب پیامبر گرامی اسلامصلی الله علیه وآله بهنام سعدبن معاذ جراحتسختی در جنگخندق برداشته بود، به دستور پیامبرصلی الله علیه وآله درمسجد، درخیمه زنی به نام رفیده، سعد راقرار داده و رفیده در این خیمه مجروحانجنگ را مداوا میکرد و به پرستاری و مراقبتاز آنان میپرداخت.
نسیبه
یکی از پرستاران فداکار و نمونه زمانرسول اکرمصلی الله علیه وآله بود. با این که زخمهایزیادی از جنگ احد در بدن داشت، هنگامیکه پیامبرصلی الله علیه وآله فرمان حرکتبه سوی دشمنرا داد، با بستن زخمهای خود تلاش فراوانیکرد که همراه مسلمین شرکت جوید ولیخونریزی فراوان توان رفتن را از او ربودهبود.
ام سلیمه و ام عطیه
انس بن مالک نقل میکند: بعد از جنگاحد علیعلیه السلام را نزد پیامبرصلی الله علیه وآله آوردند، درحالی که شصت و چند زخم و جراحتبر بدنداشت. در این وقت پیامبرصلی الله علیه وآله بهام عطیه وام سلیمه دستور داد زخمهای حضرت رامداوا کنند و زخمهای ایشان چنان بود که ایندو گفتند: به خاطر فراوانی زخمها و خونریزیشدید برجان علیعلیه السلام بیمناک شدیم.
پرستاری از دیدگاه ائمهعلیهم السلام
در موقعیتهای متفاوت پیامبر و ائمهگرامیعلیهم السلام رهنمودهای فراوانی در این امرارائه فرمودهاند. از جمله سخنانی کهپیامبرصلی الله علیه وآله در آخرین روزهای عمربابرکتشان در مسجد مدینه فرمودند: چنیناست: «من قام علی مریض یوما و لیلة بعثهالله مع ابراهیم الخلیلعلیه السلام فجاز علیالصراط کالبرق اللامع و من سعی لمریضفی حاجة فقضاها خرج من ذنوبه کیومولدته امه»
کسی که یک روز و یک شب پرستاریبیماری را به عهده بگیرد، خداوند او را باابراهیم خلیلعلیه السلام محشور میکند، پس همچون درخشش برقی از صراط عبور میکند وکسی که در برطرف کردن نیازهای مریضتلاش کند و نیاز او را برآورد، همانند روزی کهاز مادر متولد شده است از گناهانش پاکمیگردد.
این رهنمودها نشانگر اهمیت رسولگرامیصلی الله علیه وآله بر پرستاری بوده و تاکید ایشان رابر همیاری در جامعه نشان میدهد.
امام صادقعلیه السلام عن رسول اللهصلی الله علیه وآله: «منسعی لمریض فی حاجة قضاها اولم یقضهاخرج من ذنوبه کیوم ولدته امه…»
کسی که برای برآوردن نیاز بیماری تلاشکند، خواه نیازاو برآورده شود یا نه همانندروزی که از مادر متولد شده است از گناهانپاک میگردد.
علاوه براهمیت موضوع تاکید بر عملانجام شده توسط پرستار دارد که مهم نیستو عمل استحال خواه منجر به نتیجه دلخواهگردد یا خیر، و شرط پاداش پرستار را منوط بهبهبودی نیاروده و با ایجاد انگیزه بسیار راسخدر این امر به پرستاری تشویق میفرمایند.
لزوم پرستاری
امام صادقعلیه السلام:
«المؤمن فی تبارهم و تراحمهم و تعاطفهمکمثل الجسد اذا اشتکی تداعی له سائرهبالسهر و الحمی»
مؤمنان در احسان و نیکی به یکدیگر ومهرورزیدن و مهربانی به هم، مانند پیکریهستند که هرگاه عضوی از آن به دردآید،اعضای دیگر نیز به بیخوابی و تب با اوهمدردی میکنند.
در جامعه اسلامی، افراد نسبتبه یکدیگرنباید و نمیتوانند بیتفاوت باشند، وپایه واساس زندگی بر محبت و رسیدگی به یکدیگرمیباشد، به خصوص نسبتبه سالمندان یابیماران این تعهد و احسان باید صورت پذیرد.
نماد کمال عقل
برترین معیار عقلگرایى در زندگى، ادب و ادبآموزى است. کیمیایى که تیرگىها و تاریکىهاى قلب را مىزداید و نور و روشنایى در رواق وجود انسان مىافزاید به گونهاى که بهاى بىنظیر آدمى با سنجش مقدار ادب هر فردى، قابل تشخیص خواهد بود.
زینب کبرىعلیها السلام شخصیت شایستهاى بود که درس ادب را در مکتب امامت آموخته بود و سیره و سخن پدر و مادر خود را از اعماق وجود خود پذیرفته بود. در گفتار و رفتار، صمیمى، مهربان، صادق و مؤدب بود به گونهاى که زنان بسیارى در نخستین برخورد، شیفته شیوه و مجذوب اخلاق روحپرور او مىشدند.
ادب و احترام حضرت زینبعلیها السلام به برادر خود آنچنان بود که هنگامى که عبداللَّه بن عباس به امام حسینعلیه السلام گفت: شما که به این سفر خطرناک مىروید چرا زنها را با خود مىبرید؟ حضرت زینبعلیها السلام با شنیدن این سخن سر از محمل خود برآورده و فرمود: «اى پسر عباس! آیا مىخواهى بین من و برادرم جدایى بیندازى؟ هرگز من از او جدا نخواهم شد».
در حادثه عاشورا در برابر آنهمه مصائب و داغها و حوادث، هرگز از مسیر ادب و عبودیّت نسبت به حضرت حق خارج نشد و هیچگاه کلمهاى حاکى از دلتنگى، نارضایتى، اعتراض، شکایت و تنگنظرى بر لب نراند. هرچه مىگفت بر طبق رضایت خداوند متعال و مقدرات او بود و بلکه بالاتر از آن در پاسخ طعنه پسر زیاد، مىفرمود:
«إنّى ما رَأَیْتُ إلاّ جَمیلاً»: «من جز زیبایى ندیدم».
که این کلام در نظر اهل آن، از بالاترین مراتب توحید، عرفان، قرب به خداى متعال و رسم بندگى و عبودیت، حکایت دارد و کمال ادب عاشق را نسبت به معشوق نشان مىدهد.
آفتاب عفت
زینب کبرىعلیها السلام بانویى سرشار از بینش و بصیرت بود که با سیره و سخن خود «فرهنگ برهنگى» و «برهنگى فرهنگى» دیروز و امروز را به خوبى مورد تعرّض قرار داد؛ الگویى ماندگار از شخصیت عظیم خویش به یادگار گذارد و معیارهاى حرکت ارزشى و ضدارزشى را براى همیشه ترسیم کرد.وى در پاسدارى از عفت و عصمت، سرآمد زنان و دختران روزگار بود و با الهام از پیام آسمانى قرآن و طبق آموزههاى مادرش، فاطمه زهراعلیها السلام، حجاب و عفت را مانند گوهرى ارزشمند براى یک زن مسلمان مىدانست و بر این باور بود که زن هنگامى به خداى خود نزدیکتر است که خود را از معرض دید مردان بیگانه حفظ نماید.
زینب کبرىعلیها السلام دختر آن مادرى است که براى احقاق حق و دفاع از حقوق رهبر اسلام و حجت خدا از منزل بیرون مىآمد و با دشمنان، به احتجاج مىپرداخت؛ اما سر تا پا محجوب و پوشیده؛ همان مادرى که وصیّت مىکند پیکرش را بعد از مرگ در تابوتى با دیوارههاى بلند بگذارند تا از انظار نامحرمان به دور باشد، پس طبیعى است که دختر او هم باید این تعالیم بلند اسلام را رعایت نماید؛ چراکه حفظ شرف و حیثیّت زن، واجب و حجاب از ضروریّات دین است و اصولاً تمام فداکارىهاى این بانو براى تحقق احکام اسلام بود. بنابراین عفت و پاکدامنى خویش را حتى در سختترین شرایط به نمایش گذاشت. او در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام سخت بر عفت خویش پاى مىفشرد.
آن بانوى بزرگوار براى پاسدارى از مرزهاى حیا و عفاف بر سر یزید فریاد زد که: «آیا این از عدالت است که زنان و کنیزان خویش را پشت پرده نشانى و دختران رسول خداصلى الله علیه وآله را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانى؟ نقاب آنان را دریدى و صورتهاى آنان را آشکار ساختى».
عبادت و انقطاع از خلق
در میان فضایل و کمالات ملکوتى حضرت زینبعلیها السلام، خلوت با معشوق و مناجات با قاضىالحاجات، درخشندگى خاصى دارد. سراسر زندگى او به خاطر جهاد و هجرت در راه خدا و همراهى و همگامى با پدر، مادر و برادر در جهت انجام وظیفه و احیاى معالم و معارف اسلام، عبادت محسوب مىشود.عبادت آن بانوى مکرّمهعلیها السلام تنها به معناى خاص «عبادت» نبود، بلکه تمام حرکات و سکنات، خروش و فریادها، سفرها و اسارتها، بیدارگرىها و مبارزات و حتى نفسهاى او از آنجا که به خاطر خداوند بود، همه از مراتبى عمیق و والا از اخلاص و عبادت خداوند متعال برخوردار بود.اکثر شبها را به تهجّد و تلاوت قرآن، صبح مىکرد. به گفته برخى از مورّخان، عبادتها و نمازهاى شب پدر و مادر خود را از نزدیک دیده بود. او در حماسه کربلا شاهد بود که برادرش، حضرت امام حسینعلیه السلام به برادرش حضرت ابوالفضلعلیه السلام فرمود: «اى برادر! نزد دشمن برو و یک شب را مهلت بگیر؛ شاید بتوانیم به نماز، دعا و خواندن قرآن استغفار در پیشگاه پروردگار مشغول شویم. خدا مىداند که من نماز، دعا و استغفار و خواندن قرآن را دوست دارم.
در شب یازدهم محرم، علىرغم آنهمه خستگى و فرسودگى و مشاهده آنهمه آلام روحى، نماز شب خود را خواند. امام سجادعلیه السلام فرمود:
«عمهام، زینبعلیها السلام در مسیر کوفه تا شام تمام نمازهاى واجب و مستحب را اقامه مىکرد و در بعضى از منازل به خاطر شدت گرسنگى و ضعف، نشسته اداى تکلیف مىکرد».
امام حسینعلیه السلام که خود معصوم و واسطه فیض الهى است، هنگام وداع با خواهرش فرمود: «خواهر جان مرا در نماز شب فراموش مکن». این، نشان از آن دارد که این بانو به قله رفیع بندگى و پرستش راه یافته بود و به حکمت و هدف آفرینش دست یازیده بود؛ بنابراین دیدهها را بازتر و افقها را برتر و معرفتها را قوىتر باید کرد تا مقام عبودیت زینب کبرىعلیها السلام را بهتر شناخت.
عرفان زینبی
دریای عرفان زینبی آن چنان ژرف و پرگهر است که میارزد همه عمر در آن غوص کنی. اینک همه از عشق بی حد زینب کبری علیهاالسلام به برادرش امام حسین علیهالسلام آگاهند. در ظهر عاشورا جز این برادر کسی دیگر برای او نمانده است. حسین علیهالسلام محور هستی زینب علیهاالسلام است و بی او جان در بدن زینب علیهاالسلام آرام نمیگیرد. امّا در مقام بندگی خدا، زینبِ آسمانی، این بنده پاک و خالص خدا، هیچ جز معبود، نمیبیند. پس آن گاه که برادر جان فدای معبود میکند، او در برابر معبود زانو میزند، و از خدا میخواهد که این قربانی را از اهل بیت بپذیرد.