حوزه علمیه فاطمیه سلاماللهعلیها شهرکرد


امام خامنه ای (مدظله العالی) :((بیداری سرکوب شدنی نیست))
- چقدر ساده لوحانه است که عده ای گمان کنند ندای مظلومیت طلبی روحانیت شیعه با حبس و شکنجه و تبعید و شهادت خاموش خواهد شد . گرمای این استقامت و مقاومت ریشه در کربلای امام حسین (ع) دارد و این چراغ تا ابد خاموش شدنی نیست.
.
استکبار همواره در حال تلاش برای تسلط برجهان و استثمار ملتها بوده و در این راه از هیچ ظلم و تلاشی از قبیل قتل و غارت و نسل کشی و .. فروگذار نکرده است.
با اندک مطالعه ای در تاریخ بعد از ظهور و بروز اسلام به این نکته پی می بریم که فرهنگ اسلام علی الخصوص شیعه هیچگاه سر در برابر ظلم و زیادت طلبی فرو نیاورده و همواره نقطه مقابل ظالمان و مستکبران بوده خواب آنها را برآشفته است و در این راه سختی ها و مشتقتها و تبعیدها و اسارتها کشیده و خونها داده است .
استکبار این را بخوبی می داند که تفکر شیعی تنها جبهه مقابل اوست و بر قدرت رهبران این نهضت واقف است .
نفوذ این رهبران در قلب و جان طرفدارانشان همواره مایه حیرت دشمنان بوده است که خود باعث درماندگی آنها شده است .
رهبرانی که علی رغم پراکندگی جغرافیایی و ملیتی مانند یدی واحد و براساس آرمانی مشترک فریاد می زنند و هدف یکسانی را دنبال می کنند . هیچکدام راهی برای سازش با ظالمان از خود نشان نمی دهند و تا پای جان بر روی عقیده ومبارزه خود ایستاده اند .
و این نهضت تا انقلاب منجی عالم بشریت ادامه خواهد داشت انشا…
ادوارد ياكوب : جهانگرد و طبيب آلماني
- ( در ايران در بازار به زناني با چادر بر مي خوريم كه به هنگام صحبت كردن از طرز تكلم آن ها مي توان به مقام بلندشان پي برد. زنان ايراني در خروج از منزل آزادي بسياري دارند و علي رغم جدار مستور خود به همه امور اعمال نفوذ دارند حتي در كارهاي سياسي، در سقوط برخي حكام و وزرا سرنخ را بايد از آنها جست.)
ويكتور هوگو:
- ( مي گويند بردگي در اروپا از بين رفته است اما بردگي همچنان ادامه دارد و بر زنان تحميل مي شود و نامش فحشاست.
اصولا زن عفيف، زيبا و دلپسند است، وجاهت توام با وقار و عفت، به زن قدرتي مي دهد كه قوي ترين مردان را ياراي مقاومت در برابر او نيست، بلكه آنها را به خضوع و تعظيم در مقابل خويش وادار مي سازند.")
خانم «هنولا ناکاتا» (Henula Nacata) نویسنده ژاپنی :
“اسلام آوردن برای من یک آزمایش بسیار بزرگ بود. همکاران، دوستان و نزدیکانم به من ناسزا گفته و با من بدرفتاری نموده و علاوه بر آن اهانت بسیاری کردند و حتی با من قطع رابطه نمودند. اما پس از مدّتی، پایداری من در حفظ حجاب، باعث پیروزی من بر همه این ناسازگاریها گشت و همه آنها از در صلح با من وارد گشتهاند. تحمل من در برابر این آزمایش باعث شد تا خداوند همه اینها را به من بازگرداند.
خانم ناکاتا در باره احساس خود از داشتن حجاب میگوید: “با داشتن حجاب بود که من انسانیت و ارزش زنانگی خود را احساس کردم. حجاب به من میآموزد که از دسترس بیگانگان دور بمانم. امروزه بهویژه در بین جوانان، گرایش روزافزون به حجاب دیده میشود که نشانه رشد اسلام نیز میباشد. تا من زنده هستم، برای اسلام و حجاب تبلیغ خواهم کرد، چون حجاب مایه آرامش و آسایش در جامعه میباشد
مقام معظم رهبری (95/04/02 ) :
در شرایط فتنه همچون قضایای سال ۸۸، نباید سخن، سکوت، اقدام و حتی نوع نگرش، موجب تقویت فتنه شود.
البته ممکن است برخی افراد بهدلیل گرایشهای خاص خود، تمایلی به حضور صریح در مقابل فتنه نداشته باشند اما نباید از او هم به نفع فتنه بهرهبرداری شود.
حضرت علی (علیهالسلام) توصیه میکنند در شرایط فتنه که تشخیص حق و باطل برای مردم بسیار مشکل میشود، باید بهگونهای عمل کرد که هیچ بهرهای به نفع فتنه ایجاد نشود.
خیانتهای پررنگتر از اصل برجام
«خيانتهاي امريكا در قضيه برجام از طريق شعر به افكار عمومي منتقل شود» اين مهمترين مطالبهرهبر معظم انقلاب اسلامي از جامعه شعراست كه به معناي آن است كه معظمله خواهان آن است تا بدعهدي و غيرقابل اعتماد بودن امريكا چه در بيان حقوقي و سياسي و چه با زبان شعر به جامعه منتقل شود تا در برابر تلاشهاي يك جريان خاص براي بزك كردن چهره استكبار واكسينه شود.
امريكاييها حتي به آن چيزي كه خود در سند موسوم به برجام امضا كرده بودند هم پايبند نشدند و خلاف آن عمل كردند. در اينجا صرفاً به چند رويداد بهصورت كوتاه اشاره ميكنيم تا از اقدامات جديدي كه امريكاييها بعد از توافق هستهاي انجام دادهاند، مطلع شويم و معناي عدم اعتماد به امريكا را كه رهبر انقلاب از آن سخن ميگويند، بهتر لمس كنيم.
1- قانون محدوديت ويزا يكي از مهمترين مصداقهاي نقض برجام از سوي امريكاييها بود. دسامبر ۲۰۱۵ ميلادي (آذرماه ۱۳۹۴) «مجلس نمايندگان امريكا» طرحي را در قانون بودجه۲۰۱۶ اين كشور قرار داد و تصويب كرد.
2- همچنين پس از آزمايش موفقيتآميز موشك « عماد » كه بهصورت منطقي، حق هر كشوري است كه براي تأمين امنيت خود و دفاع از كشور داراي چنين قدرتي باشد، امريكاييها دست به كار شدند تا مناقشه جديدي در اين خصوص ايجاد كنند.
3- از سوي ديگر موضوع و موضع ضدايراني كنگره امريكا از سال ۲۰۱۵ به سال جديد ميلادي هم روانه شد و درست چهار روز بعد از شروع سال جديد ميلادي كميته روابط خارجي مجلس نمايندگان امريكا طرحي را تصويب كرد كه طبق آن «لغو تحريمهاي اعمال شده عليه برخي اشخاص و نهادهاي ايراني در صورتي اجرا ميشود كه اثبات شود در برنامه موشكي ايران نقشي نداشتهاند.»
4- در ادامه نيز «دادگاهي در نيويورك در حكمي غيابي، ايران را به پرداخت بيش از 10/5ميليارد دلار غرامت به اعضاي خانوادهكشتهشدگان در نتيجه عمليات تروريستي ۱۱سپتامبر سال ۲۰۰۱ و همچنين شركتهاي بيمه پرداختكننده غرامت، به علت ضررهاي ناشي از اين عمليات تروريستي محكوم كرده است.
5- در یکی دیگر از موارد ديوان عالي امريكا روز چهارشنبه (اول ارديبهشت ۱۳۹۵) در حكمي جنجالي و يكطرفه اعلام كرد كه حدود ۲ميليارد دلار از داراييها و اموال بلوكهشده ايران بايد به خانوادههاي امريكاييكشته شده در بمبگذاري۱۹۸۳ پايگاه تفنگداران امريكايي در بيروت و ديگر حملاتي كه گفته ميشود ايران در آنها دست داشته، پرداخت شود.
.jpg)
1. از سه سالگی برای او کتاب قصه بخوانیم. برنامه روزانه برای این کار داشته باشیم. بچه ها چون دوست دارند با آنها مشغول باشیم و بازی کنیم و هم کلام با آنها باشیم، از قصه خواندن استقبال می کنند.
2.از او بخواهیم قصه برای ما تعریف کند. اگر در جمع باشد بهتر است. در موضوع کتاب با هم بحث کنیم،نظر و دیدگاهش را در گفته ها و اتفاقات کتاب جویا شویم.
3.به محیط هایی که کتاب در آن نمود دارد،او را ببریم. کتابخانه،کتاب فروشی،نمایشگاه کتاب.
4.خودمان اهل کتاب باشیم.
5.یک قفسه کتاب مخصوص فرزندمان در خانه قرار دهیم.
6.فرزندتان را مشترک یک نشریه و انتشارات کنید. در کودکی، خواهرم لیست کتاب های یک انتشاراتی را به من نشان داد و بعد از ان که کتاب های خود را انتخاب کرد از من خواست که یک کتاب را هم،من انتخاب کنم، بعد از مدتی که کتاب بوسیله پست بدستم رسید لذت زیادی برای من داشت.
7. از فرزندتان بخواهید داستانی را نقل کند و شما بنویسید و یا به عکس.
8. از او بپرسید بین این کتاب و کتاب قبلی که خواندی چه شباهت و یا تفاوتی بود. جهت تفکر و ارتباط برقرار کردن اطلاعات و دانسته هایش.
9. کمکش کنید موضوعی را انتخاب کند و از روی کتاب و از فکر خودش مطالبی یادداشت کند و روی صف مدرسه سخنرانی کند. یکبار در یک جلسه ای که سخنران جلسه بودم از فرزندم خواستم چند دقیقه در موضوع دلخواهش سخنرانی کند برای اینکار هم مطالعه کافی کرد و هم اعتماد بنفس و جسارت این کار را پیدا کرد.
10. بقیه را شما اضافه کنید………
وقوع معراج در پیامبران گذشته
و از جمله «وقوع معراج» عروج پیامبران گذشته است که تأیید سخن ماست. به طوری که در قرآن مجید اشاره به صعود نمودن حضرت ادریس (ع) شده است، آنجا که میفرماید:
«وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا*وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا»
دیگر از کسانی که خداوند او را به ملکوت آسمانها برد حضرت ابراهیم (ع) میباشد. که در قرآن کریم خداوند متعال میفرماید: «وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» یعنی و همچنین ما به ابراهیم باطن و ملکوت آسمانها و زمین را نشان دادیم تا به مقام اهل یقین رسید.
همچنین حضرت موسی (ع) را خداوند متعال به کوه برد آنجا که میفرماید:
«و ما کنت به جانب الطور اذ نادیناه و لکن رحمة من ربک» یعنیای پیامبر، وقتی که ما به موسی ندا کردیم به جانب کوه طور، تو نبودی و لیکن وحی ما لطف خداست و… و همچنین حضرت عیسی (ع) که خداوند میفرماید: «وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا*بَل رَّفَعَهُ اللّهُ إِلَيْهِ»؛ یعنی و به طور یقین حضرت مسیح را نکشتند بلکه خداوند او را به سوی خود برد.
معراج جسمانی و روحانی
یکی از معجزات عملي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)، رخداد معراج است. قرآن و سنّت قطعي، مسألهي معراج را بيان كردهاند. در سورهي “اسراء” ميخوانيم : “سبحان الّذي أسري بعبده ليلا ً من المسجد الحرام إلي المسجد الأقصي الّذي باركنا حوله لنريه من اياتنا إنّه هو السّميع البصير” سورهي اسراء، آيهي 1؛ منزّه است آن خدايي كه بندهاش را شبانگاهي از مسجدالحرام به سوي مسجدالاقصی كه پيرامون آن را بركت دادهايم، سير داد تا از نشانههاي خود به او بنمايانيم. او همان شنواي بينا است.
معراج، در دو مقطع زميني و آسماني صورت پذيرفت و در مقطع زميني، پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) از مكه تا مسجدالاقصا سير كرد؛ چنانكه صدر آيهي مزبور بر آن دلالت دارد. سير آسماني را آيات سورهي “نجم” بيان كرده است. اين معراج، شب هنگام به وقوع پيوست؛ زيرا فضاي آن آرامتر و گفتار در آن راستین تر است: ” إنّ ناشئة اللّيل هي أشدّ وطْئاً و أقوم قيلا ً” سورهي مزمّل، آيهي 6؛ قطعاً برخاستن شب، رنجش بیشتر و گفتار در آن هنگام راستين تر است. بنابراين، تحقق هر تكاملي در شب آسان تر است.
هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ
از يُمن دعاي شب و ورد سحري بود
درباره کیفیت معراج رسول گرامی چهار نظر وجود دارد:
1- معراج پیامبر اکرم در تمام مراحل روحانی بوده است، یعنی روح به صورت تخلیه از جسد، این عوالم را طی کرده است.
2- معراج پیامبر روحی بوده، اما نه به صورت تجرد از بدن، بلکه به صورت رؤیا و برزخی بوده و تمام عوالم به صورت رؤیا سیر شده است.
3- سیر پیامبر از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی جسمانی و روحانی بوده و از آنجا به بالا به صورت روحانی بوده و این نظریه را ابن شهرآشوب برگزیده و به علمای امامیه نسبت داده است.
4- سیر حضرت در تمام مراحل جسمانی و روحانی بودو همه جا را با تن و روان، سیر نموده است.
اثبات معاد روحاني با برهان عقلي ممكن است و شواهد نقلي هم كاملاً آن را تأیید ميكند ولي اثبات معاد جسماني گرچه از لحاظ ادلّه نقلي مقبول و مسلّم است، لیکن اثبات همه خصوصیات آن با برهان عقلي آسان نیست ، گرچه دلیل عقلي بر خلاف آن نخواهد بود و يك متفكر با انصاف در باره معاد جسماني وظيفه خود را انصاف و استماع ره آورد ديني مي داند. مسئله معراج نيز همين گونه است، زيرا اثبات معراج روحاني نیز با برهان عقلي ممكن بوده و شواهد نقلي آن را تآیید مي كند؛ ولي اثبات معراج جسماني در محدودهي حركتهاي زمینی، مانند سیر از مسجد الحرام تا بیت المقدس، و نیز در آسمان و كهكشانهاي مادي كاملاً ممكن خواهد بود؛ زيرا حركت بدن در قلمرو جسم زمینی يا آسماني هیچ محذوري ندارد، نه اصل حركت بدن در اجرام آسماني محال است و نه سرعت آن، كه در مدت بسیار كوتاه همه آن اجرامْ مورد سیر بدني قرار گیرد و سير آسماني مانند سير زميني محذوري عقلي ندارد، زيرا نه “كُندي” شرط سير طبيعي است و نه “تُندي” مانع آن ميباشد؛ زيرا توهم امتناع خرق و التيام افلاك كه مبتني بر پندار برخي از پیشینیان بوده ناصواب است، چنانكه تخیل امتناع پیمودن مسافت طولاني و مدار وسیع در اندك مدت، نارواست؛ زيرا براي صاحب اعجاز و كرامت، طي آسمان مانند طي زمین سهل است.
مشهور در میان دانشمندان شیعه نظریه چهارم است؛ زيرا ” عبد “، همان مجموعهي جسم و روح است كه پيامبر با هر دو در حالتي كه بيدار بود عروج كرده است و چنانچه معراج در خواب اتفاق افتاده بود، با ظاهر آيه ـ كه دالّ بر منّت است ـ هماهنگ نيست.
آياتي كه پيامبر در آن شب ديد: “…لنريه من اياتنا…"، نشانههاي مخصوص بود و ديدن آنها نيز ملكوتي و با حواس باطني بود، نه مُلكي و با چشم و گوش ظاهري؛ زيرا خداوند، آيات ظاهري را به همهي بشر ارايه كرده است: “إنّ في خلق السّموات و الأرض و اخْتلاف اللّيل و النَّهار لَا يات لأُولي الألباب” سورهي آلعمران، آيهي 190.
اثبات معراج جسماني در محدودهي حركتهاي زميني ـ مانند سير از مسجدالحرام تا بيتالمقدس و سير در مدارج آسماني و طبقات آن ـ كاملا ً ممكن است و حركت بدن در قلمرو جسم زميني يا آسماني، هيچ محذور و مشكلي ندارد؛ زيرا همانطور که در بالا گفتیم براي صاحب اعجاز و كرامت، طيِّ آسمانها مانند پيمودن زمين سهل و آسان است و اگر جريان حمل تخت شاهانهي بلقيس و ملكهي سبأ از يمن به فلسطين، در کمتر از چشم برگرداندن ممكن است: “…أنا اتيك به قبل أن يرتدّ إليك طرفك فلمّا رءاه مُستقرّاً عنده قال هذا من فضل ربّي…” سورهي نمل، آيهي 40.
جريان سير بدني رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در آسمانها نيز مقدور است.
به يقين، در معناي معراج جسماني نبايد آن سان افراط شود كه همهي امور معنوي و روحاني به صورت يك سلسله امور مادّي توجيه شود؛ زيرا سهم معراج روحاني ـ كه بيش از معراج جسماني است ـ بايد كاملا ً درنظر گرفته شود و حفظ حدود هر يك از معراج جسماني و روحاني به اين است:
1. رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) در جميع حالات عروج و سير، داراي بدن و در حال بيداري بوده است.
2. پيامبر در سر تا سر سير و معراج، عالم طبيعت را به طور كلي رها نكرد؛ بلكه جامع ملك و ملكوتْ همگام طبيعت بود، و اگر تك بُعدي ميبود، لازم آن يا مجرّد شدن موجود مادّي است يا مادّي شدن موجود مجرّد، و هر يك از اين دو فرض باطل است؛ زيرا محذور اجتماع نقيضين را به همراه دارد؛ مثلا ً اگر آنچه كه به خداوند نزديك شد، بدن رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) بوده باشد، لازم ميآيد كه براي خداوند ـ العياذ بالله ـ قرب مادّي و مكاني تصور شود و اگر همهي آنچه در اين سير ملكوتي رخ داد، مجرد صرف ميبود، لازم ميآيد كه چيزي محسوس به سامعه يا باصره و مانند آن نبوده است.
3. همچنين، هرگز سير بدني رسولخدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در آسمانها، به معناي خروج از عالم طبيعت نيست؛ زيرا آسمانهاي ظاهر ـ مانند زمين ـ موجود مادّي و طبيعي است و احكام طبيعت بر هر دو جاري است؛ در عين آنکه بخش تجرّد، همچنان بر حكم خود باقي است. مثلا ً اگر نماز كه تقربگاه هر پارسايي است: ” الصلاة قربان كلّ تقى ” در زمين برگزار شود يا در آسمانها خوانده شود، در هر دو حال، تقرّب به خداوند ـ كه به بخش تجرد او برميگردد ـ تنها روحاني است و بدن هرگز تقرّب مكاني به خداوند نخواهد داشت. بنابراين، همانگونه كه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در زمينْ حالات معنوي ويژه پيدا ميكرد، ولي بدن آن سرور به خداوند نزديك نميشد، معراج روحاني آن حضرت در آسمان نيز ميتواند اینگونه بوده باشد.
بنابراين، بخشي از حالتهاي دريافت وحي و عروج و اِسرا ميتواند در پرتو ارتباط خارجي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) با عالم مثال منفصل صورت پذيرد؛ آنسان كه بخشي ديگر از آن، مربوط به عالم مادّه و طبيعت است و بخش سوم، در رابطهي با عالم تجرد تامّ و عقل محض تحقق ميپذيرد.
ابن شهرآشوب در مناقب می نویسد:
“خوارج معراج را از اصل انکار می کنند، جهمیه می گوید: معراج او روحانی بوده آن هم به صورت رؤیا. امامیه و زیدیه و معتزله می گویند معراج او فقط تا مسجد الاقصی جسمانی و روحانی بوده است، در حالی که گروه چهارم می گویند همگی جسمانی و روحانی بوده است و او با تن و روان از مسجدالاقصی به جهان بالا رفته است.
شگفت از ابن شهرآشوب است که چگونه در کیفیت معراج چنین تفصیلی را به امامیه نسبت داده، در حالی که مشهور میان آنان این است که همه مسیر یکنواخت بوده است.
به هر روي، اين حركت پويا در بيداري و با جسم عنصري بود
اما گروهي كه آن را رؤياي محض مي دانند به آيهي ” أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِى وَعَدْنَاهُمْ فَإِنَّا عَلَيهِْم مُّقْتَدِرُون ” يا آنچه را به ايشان وعده دادهايم به تو نشان مىدهيم، چرا كه ما بر آنان تواناييم.” سورهي زخرف، آيهي 42 و آيهي ” وَ مَا جَعَلْنَا الرُّءْيَا الَّتىِ أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فىِ الْقُرْءَانِ وَ نخَُوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا ” و خوابى را كه به تو نمايانديم و نيز آن درخت نفرين شده در قرآن را صرفا براى امتحان مردم قرار داديم، و ما آنها را مىترسانيم اما آنها را جز سركشى بزرگ نمىافزايد. ” سورهي إسراء، آيهي 60 استناد مي كنند.
لیکن چنین استدلالي ناصواب است، زيرا اولاً رؤيا و ارائه، اختصاص به حالت خواب ندارد، و ثانياً بر فرض دلالت آنها بر اين كه در حالت خواب بود، منافات ندارد كه در حالت بيداري نيز چنان وصفي پديد آمده باشد، زيرا مضمون آيات ياد شده و مفاد آيات معروف سوره إسراء و سوره نجم هر دو اثباتي است و به اصطلاح اصول یان، دو دلیل مُثْبِت، منافاتي با هم ندارند تا لازم باشد با ظهور يكي از ديگري دست برداشت، بلكه ظهور هر كدام در جاي خاص خود معتبر است.
يعني ممكن است إسراء و عروج هم در بیداری اتفاق افتاده باشد و هم در خواب، و رؤيت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم مانند رؤيت ملكوتي حضرت خلیل: ” كذلك نُري إبراهيم ملكوت السموات و الأرض…” سورهي انعام، آيهي 75 و نیز مانند رؤياي صحنهي جنگ بدر باشد: “إذ يريكهم الله في منامك قلیلاً و لو أراكهم کثیراً” سورهي انفال، آيهي 43.
دوم: چون معراجهاي متعددي براي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) حاصل شد و محتمل است همه آنها يكسان نبوده باشد، از اين رو اگراختلافي در بین روايات و نیز تفاوتي در ظواهر بعضي از آيات و يا اختلافي در كلمات مفسّران قرآن و روايات رخ دهد، در صورتي كه آن اختلافها و تفاوتها با تعدد عروج قابل جمع باشد مي توان همهي آنها را با تعدد معراج برطرف كرد.
بنابر اين اختلاف در اين كه آيا معراج جسماني و روحاني بود يا خصوص روحاني، و نیز از لحاظ مَركب كه اوصاف فراواني براي آن ياد شد، همه را مي توان با تعدد معراج حل كرد؛ يعني ممكن است برخي از معراجها با بدن و روح بوده باشد و برخي از آنها فقط با روح، چنانكه ممكن است بعضي با مَركب و برخي بدون مركب و در صورتي كه با مركب بوده است، گاهي آن مركب، بُراق و زماني معراج و وقتي رَفْرَف و گاهي پر فرشتگان و گاهي پر جبرئیل و … بوده است، چنانكه متصور است در يك سفر نیز همه اين مركبها بوده اند، لیکن در مقاطع و مراحل و درجات گوناگونِ راه از خاك تا لقاء الله ، در هر مرحله يكي از اين مركبها وجود داشت تا به جايي كه مجال براي آن نبودهاست.
آثار تربيتي معراج
بدون شك واقعة معراج علاوه بر آنكه بايد به عنوان نقطة عطف بزرگ در تاريخ اسلام و بشريت، بر اساس ارادة حتمي الهي، شمرده شود و تا روز رستاخيز ذرهّاي از عظمت آن كاسته نشود و براي تمام ملل دنيا، شگفتي آفرين باشد، ميبايستي آثار سازنده و نتايج پرباري نيز داشته باشد. دستيابي به اين آثار پربار، در صورتي امكان پذير است كه از يك سو، از زاوية فوق به اين پديدة منحصر به فرد نگاهي بيفكنيم، و از يك سو، در تمام وقايعي كه پيامبر گرامي اسلام آنها را مشاهده كرده و براي ما انسانها به يادگار گذارده است، دقت نماييم، و از سوي ديگر، در گفت و گويي كه آن وجود نازنين با محبوب حقيقي خود (خداي متعال) در شب معراج داشته، تأمّل بورزيم. البته براي بهرهمندي از اين آثار، هر مسلماني بايد به اين وقايع و مكالمات به عنوان داستان تاريخي بسان قصة اسفنديار و سهراب نظر نيفكند كه در اين صورت، نه تنها آثار سازندهاي بر اين پديدة شگفتانگيز بارنميگردد كه چه بسا در برخي از انسانها كه صرفاً نگاهي تاريخي به اين واقعه دارند، آثار مخرّبي نيز بر جاي گذارد و موجب قساوت و سنگدلي آنان نيز شود: (ولا يزيد الظّالمين الاّ خساراً)
اينك نگارنده از خوانندة محترم ميپرسد كه: چگونه ميشود مسلماني به عنوان يك عضو از جامعة اسلامي و داراي قدرت تشخيص بالا، پديدة معراج را مورد مطالعه قرار دهد و اي بسا به عنوان يك طرح علمي براي همنوعان خود تبيين كند، اما در حين اين كار ذرّهاي از اين پديدة حيرت انگيز تأثير نپذيرد؟!
داستان خانم دانشجويي به خاطرم رسيد كه يكي از اساتيد دانشگاه نقل كرده است. اين دانشجو براي كنفرانس علمي خود در كلاس درس، تحقيقي را دربارة پديدة معراج آماده ميسازد و در كلاس درس در حالي كه دربارة وقايع شب معراج و مشاهدات پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله در زمينة بدحجابي و لااُباليگري زنان مسلمان نزد نامحرمان، سخن ميگفت، خود او حجابي ناپسند داشت. در واقع، او در همان حال، از مصاديق همان زناني بود كه پيامبر در «شب معراج» آنان را در حال عذاب شدن ديده بود.
ايا اين گونه برخورد، با مهمترين وقايع تاريخ اسلام، سطحي و تاريخينگرانه نيست؟ مگر نه اين است كه پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله به عنوان سر سلسلة مخلوقات هستي، هنگامي كه ميخواست برخي از مشاهدات خود را حكايت نمايد، به شدت گريست؟ ايا اين حزن و اندوه جانكاه پيامبر، نشان دهندة جدّي بودن آن قضايا در باره برخي از مسلمانان نيست؟ ايا ما نبايد پيش از آنكه آثار سوء اعمالمان در برزخ و قيامت گريبانمان را بگيرد، اعمال خود را اصلاح كنيم؟
آري، چه زيبا گفتند كه: «همواره سعي كنيد غلطهايي را كه در املاي زندگي نگاشتهايد، تصحيح نماييد تا از نمره سرنوشتتان كم نگردد». و اينكه «هر صعود و ترقّي از يك نقطه آغاز ميشود. بهتر است اين نقطه را از همين امروز آغاز نماييم».
در حديث معراج كه شامل گفت و گوي خداي متعال با حبيب خود، پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله است، آموزههاي انسان ساز ديني به خوبي به تصوير كشيده شده است و هر فراز از آن درخور توجه ويژه از سوي هر انسان مسلماني ميباشد. ما در خاتمه اين نوشتار كوتاه، چند فراز كوتاه از آن را مورد بررسي قرار ميدهيم.
در قسمتي از اين گفت و گو، خداي متعال به پيامبر خود نكته اي را گوشزد ميكند كه امروزه غالب جوامع بشري به آن توجّهي نشان نميدهند و حتي نقطة مقابل آن را ترويج ميكنند. آن نكته، اين است:
«يا احمد محبّتي محبّتة الفقراء مأذنُ الفقراء و قرّب مجلسهم و أبعد الاغنياء و أبعد مجلسهم عنك فانّ الفقراء أحبّائي؛ اي احمد! تمام محبت من در جامعه به فقراي آن جامعه است. پس تو نيز با فقرا مأنوس و در مجالس آنان رفت و آمد كن، از مال اندوزان و ثروتمندان دور باش و در مجالس آنان نشست و برخاست نكن. اين را بدان كه دوستان من در روي زمين تنها فقرا هستند.»
معراج در ايات و احاديث
پس از اثبات عقلانيت پديده معراج، برخي از ايات و احاديث مربوط به معراج را مورد دقت نظر قرار ميدهيم.
الف) ايات
(سبحان الذي أسري بعبده ليلاً من المسجد الحرام الي المسجد الاقصي الذي باركنا حوله لنريه من اياتنا انّه هو السّميع البصير)؛ پاك و منزّه است خدايي كه بندة خود را شبي از مسجدالحرام تا مسجد الاقصي كه اطراف آن ر مبارك و پر نعمت گردانديم، حركت داد تا نشانههاي عظمت خود را به او بنمايانيم. به درستي كه خداوند شنوا و بيناست.
در اية فوق، دو نكته در خور توجه ميباشد:
يك: چنان كه از عبارات ارباب لغت استفاده ميگردد، «اسراء» به معناي حركت و سير شبانه است. بر خلاف «سير» كه به مسافرت در روز گفته ميشود.
دو: هرچند در تعيين مصداق واژة مسجد الاقصي در ميان برخي از مفسرين، اختلاف نظر وجود دارد، اما عمده آنان بر اين باورند كه مقصود از مسجدالاقصي، همان بيت المقدس است. مرحوم علامه طباطبايي درباره نام گذاري بيت المقدس به مسجد الاقصي، معتقد است كه چون مسافت بيت المقدس تا محل زندگي پيامبر صلي الله عليه و آله و مخاطبين ايه، دور بوده است، به آن مكان مسجدالاقصي گفته شده است.
(و لقد رآه نزلة اخري، عند سدرة المنتهي، عندها جنّة المأوي، اذ يغشي السّدرة ما يغشي، ما زاغ البصر و ما طغي، لقد راي من ايات ربّه الكبري)؛ يك بار ديگر نيز آن را مشاهده نمود در نزد سدرة المنتهي. جايگاه بهشت است، آنگاه كه سدره را ميپوشاند. آنچه ميپوشاند چشم (محمّد) منحرف نگرديد و طغيان نكرد؛ به تحقيق نشانههايي بزرگ از پروردگارش را مشاهده نمود.
بنابر نظر اكثر مفسران قرآن، ميتوان از اين ايات استفاده كرد كه معراج شگفتانگيز پيامبر صلي الله عليه و آله در بيداري به وقوع پيوسته است. توجه به مفاهيمي همانند )ما زاغ البصر و ما طغي( به خوبي ميتواند ما را به اين ديدگاه رهنمون شود.
ب) احاديث
در احاديث به صورت مكرّر به معراج تصريح شده و جاي هرگونه ترديد و انكار را در اين باره مسدود نموده است؛ تا بدان جا كه مرحوم علامه مجلسي بر اين باور است كه: اگر ما بخواهيم احاديث وارد شده در اين زمينه را در يك مجموعه جمعآوري كنيم، به كتاب بزرگي تبديل خواهد شد. در نگاه مرحوم علامه طباطبايي نيز اين احاديث به درجة تواتر رسيده و راه جدال و تشكيك را براي همگان بسته است.
قضية معراج براي انديشمندان اسلامي از چنان روشني و قطعيت برخوردار است كه برخي از آنان بر اين باور بودهاند كه: معراج از ضروريات دين محسوب ميگردد و منكر آن به عنوان كافر شناخته ميشود. برخي از دانشمندان بزرگ شيعه بالاتر از اين فرمودهاند: اقرار به معراج پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سفر به عوالم ديگر، از ويژگيهاي مذهب اماميه است.
1. «عن الرّضا7 أنّه قال: من كذّب بالمعراج فقد كذب رسول الله6؛ امام رضا7 فرمود: كسي كه داستان معراج را انكار كند، در واقع پيامبر را تكذيب كرده است».
2. عن ابي عبدالله7 قال: لمّا عرج برسول الله6 انتهي به جبرئيل الي مكان فخلّي عنه فقال له: يا جبرئيل تخلّيني علي هذه الحالة؟ فقال: أمضه، فوالله لقد وطئتَ مكاناً ما وطئه بشرٌ و ما مشي فيه بشرٌ قبلك.
امام صادق7 ميفرمايد: هنگامي كه پيامبراكرم6 به معراج رفتند، به مكاني رسيدند كه ديگر جبرئيل ايشان را همراهي نكرد و او را تنها گذارد. پيامبر سؤال كردند: اي جبرئيل! ايا مرا در اين حال تنها ميگذاري؟!
جبرئيل در پاسخ گفت: به خدا قسم به مكاني قدم نهادي كه هنوز پاي هيچ بشري قبل از تو بدان جا نرسيده است!