آثار تربيتي معراج
آثار تربيتي معراج
بدون شك واقعة معراج علاوه بر آنكه بايد به عنوان نقطة عطف بزرگ در تاريخ اسلام و بشريت، بر اساس ارادة حتمي الهي، شمرده شود و تا روز رستاخيز ذرهّاي از عظمت آن كاسته نشود و براي تمام ملل دنيا، شگفتي آفرين باشد، ميبايستي آثار سازنده و نتايج پرباري نيز داشته باشد. دستيابي به اين آثار پربار، در صورتي امكان پذير است كه از يك سو، از زاوية فوق به اين پديدة منحصر به فرد نگاهي بيفكنيم، و از يك سو، در تمام وقايعي كه پيامبر گرامي اسلام آنها را مشاهده كرده و براي ما انسانها به يادگار گذارده است، دقت نماييم، و از سوي ديگر، در گفت و گويي كه آن وجود نازنين با محبوب حقيقي خود (خداي متعال) در شب معراج داشته، تأمّل بورزيم. البته براي بهرهمندي از اين آثار، هر مسلماني بايد به اين وقايع و مكالمات به عنوان داستان تاريخي بسان قصة اسفنديار و سهراب نظر نيفكند كه در اين صورت، نه تنها آثار سازندهاي بر اين پديدة شگفتانگيز بارنميگردد كه چه بسا در برخي از انسانها كه صرفاً نگاهي تاريخي به اين واقعه دارند، آثار مخرّبي نيز بر جاي گذارد و موجب قساوت و سنگدلي آنان نيز شود: (ولا يزيد الظّالمين الاّ خساراً)
اينك نگارنده از خوانندة محترم ميپرسد كه: چگونه ميشود مسلماني به عنوان يك عضو از جامعة اسلامي و داراي قدرت تشخيص بالا، پديدة معراج را مورد مطالعه قرار دهد و اي بسا به عنوان يك طرح علمي براي همنوعان خود تبيين كند، اما در حين اين كار ذرّهاي از اين پديدة حيرت انگيز تأثير نپذيرد؟!
داستان خانم دانشجويي به خاطرم رسيد كه يكي از اساتيد دانشگاه نقل كرده است. اين دانشجو براي كنفرانس علمي خود در كلاس درس، تحقيقي را دربارة پديدة معراج آماده ميسازد و در كلاس درس در حالي كه دربارة وقايع شب معراج و مشاهدات پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله در زمينة بدحجابي و لااُباليگري زنان مسلمان نزد نامحرمان، سخن ميگفت، خود او حجابي ناپسند داشت. در واقع، او در همان حال، از مصاديق همان زناني بود كه پيامبر در «شب معراج» آنان را در حال عذاب شدن ديده بود.
ايا اين گونه برخورد، با مهمترين وقايع تاريخ اسلام، سطحي و تاريخينگرانه نيست؟ مگر نه اين است كه پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله به عنوان سر سلسلة مخلوقات هستي، هنگامي كه ميخواست برخي از مشاهدات خود را حكايت نمايد، به شدت گريست؟ ايا اين حزن و اندوه جانكاه پيامبر، نشان دهندة جدّي بودن آن قضايا در باره برخي از مسلمانان نيست؟ ايا ما نبايد پيش از آنكه آثار سوء اعمالمان در برزخ و قيامت گريبانمان را بگيرد، اعمال خود را اصلاح كنيم؟
آري، چه زيبا گفتند كه: «همواره سعي كنيد غلطهايي را كه در املاي زندگي نگاشتهايد، تصحيح نماييد تا از نمره سرنوشتتان كم نگردد». و اينكه «هر صعود و ترقّي از يك نقطه آغاز ميشود. بهتر است اين نقطه را از همين امروز آغاز نماييم».
در حديث معراج كه شامل گفت و گوي خداي متعال با حبيب خود، پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله است، آموزههاي انسان ساز ديني به خوبي به تصوير كشيده شده است و هر فراز از آن درخور توجه ويژه از سوي هر انسان مسلماني ميباشد. ما در خاتمه اين نوشتار كوتاه، چند فراز كوتاه از آن را مورد بررسي قرار ميدهيم.
در قسمتي از اين گفت و گو، خداي متعال به پيامبر خود نكته اي را گوشزد ميكند كه امروزه غالب جوامع بشري به آن توجّهي نشان نميدهند و حتي نقطة مقابل آن را ترويج ميكنند. آن نكته، اين است:
«يا احمد محبّتي محبّتة الفقراء مأذنُ الفقراء و قرّب مجلسهم و أبعد الاغنياء و أبعد مجلسهم عنك فانّ الفقراء أحبّائي؛ اي احمد! تمام محبت من در جامعه به فقراي آن جامعه است. پس تو نيز با فقرا مأنوس و در مجالس آنان رفت و آمد كن، از مال اندوزان و ثروتمندان دور باش و در مجالس آنان نشست و برخاست نكن. اين را بدان كه دوستان من در روي زمين تنها فقرا هستند.»