کفران، خصلت ناپسند انسان
کفران، خصلت ناپسند انسان
یکی از خصلتهای انسان که در قرآن به نقد و ارزیابی آن پرداخته شده، صفت کفران و ناسپاسی است. این اصطلاح بیشتر با نعمت بیان میشود و در زبان مردم، با عنوان کفران نعمت مورد نقد و سرزنش قرار گرفته است.
ریشه این اصطلاح را میتوان در واژه کفر دانست؛ هر چند که در ادبیات عربی برای بیان همین اصطلاح کفران نعمت، واژه کنود نیز به کار میرود. در قرآن مشتقات هر دو واژه برای بیان همین مقصود به کار رفته است.
کفر به معنای پوشاندن است و کافر را از آن رو کافر گفتهاند که روی حقیقت را میپوشاند و به جای حق، باطل را میجوید و آن را اصالت میبخشد. بنابراین کفران به معنای کفران نعمت، پوشاندن آن با ترک سپاس و شکر گزاری از آن است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص ۷۱۴، ذیل واژه کفر)
در زبان فارسی کفران را با واژه ناسپاسی بیان میکنند که ضد معنای شکر است. از این رو گفته شده: کفران به معنای نشناختن نعمت از منعم و شاد نبودن به آن و صرف نکردن آن در مصرفی که منعم به آن راضی و خشنود است. آیاتی از قرآن از جمله آیه ۷ سوره ابراهیم و آیه ۴۰ سوره نمل و آیه ۱۵۲ سوره بقره بر همین معنا دلالت میکند.
خداوند در آیات بسیاری هنگام بیان خصلتهای انسانی، یکی از خصلتهای ناپسند وی را کفران نعمت بر میشمارد. از جمله این آیات میتوان به آیه ۱۴۷ سوره نساء، ۳۸ سوره یوسف و ۷ و ۳۴ سوره ابراهیم اشاره کرد.
از این آیات و مانند آن به دست میآید که این خصلت ناپسند که گاه از اهل ایمان نیز صادر میشود، نوعی کفر و پوشاندن حق است. اینکه برخی از پیامبران از جمله حضرت سلیمان نبی(ع) وقتی تخـت بلقیس را نزد خـود دید، گفت: هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَمَنْ شَکَرَ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ؛ این از فضل پـروردگار من است تا آزمایشم کند که آیا شاکرم یا ناسپاس؛ وکسی که شاکر باشد به نفع خودش است و کسی که ناسپاس باشد، پس پروردگار من بینیاز است و با ناسپاسیاش، به خودش ضرر میزند (نمل، آیه ۴۰) بیانگر این معناست که همه ممکن است گرفتار این نوع کفران و ناسپاسی شوند؛ هر چندکه اهل ایمان باشند. از این رو در آیه از ابتلا و آزمون سخن به میان میآید که اهل ایمان در هر مرتبهای ممکن است به آن دچار شوند.
از آیات قرآن بر میآید که کفر و پوشاندن حق، مصادیق و مراتبی دارد که از جمله میتوان به کفر به معنای انکار اصول دین (بقره، آیه ۲۸ و نساء، آیه ۱۵۰)، انکار توحید و پذیرش شرک (مائده، آیه ۷۳)، انکار رسالت پیامبر(رعد، آیه ۴۳)، پذیرش طاغوت (بقره، آیه ۱۵۶)، ترک فرائض دینی(آل عمران، آیه ۹۷)، ارتکاب معصیت(بقره، آیه ۱۰۲) و کفران نعمت (نمل، آیه ۴۰) اشاره کرد.
از امام صادق روایت شده که فرموده است: الْکُفْرُ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَلَی خَمْسَهِ أَوْجُه ، وَالْوَجْهُ الثَّالِثُ مِنَ الْکُفْرِ کُفْرُ النِّعَمِ وَذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی یَحْکِی قَوْلَ سُلَیْمَانَ علیه السلام؛ کفر، در کتاب خدا به پنج معنا آمده است که معنای سوم آن کفران نعمت است و سپس به کلام خداوند اشاره کرد که حکایت سخن حضرت سلیمان(ع) است.( کافی، ج۲، ص۳۸۹)
امیرمومنان علی (ع) نیز میفرماید: مَنِ اسْتَعَانَ بِالنِّعْمَهِ عَلَی الْمَعْصِیَهِ فَهُوَ الْکَفُورُ ؛ کسی که با نعمت خدا گناه میکند، کفران نعمت و ناسپاسی میکند. (مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۵۳ )
بر این اساس میتوان گفت که مصداقی از کفر و مرتبهای از آن، کفران نعمت است. از این رو خداوند کسانی را که کفران نعمت میکنند مورد سرزنش قرار میدهد و آنان را اهل هلاکت و دوزخ میشمارد. (هود، آیه ۶۰ و یوسف، آیه ۳۸ و ابراهیم، آیه ۲۸ و نیز نحل، آیات ۵۳ و ۵۵ و ۷۱ و ۷۲ و ۸۳ و عبس، آیه ۱۷)
اینکه خداوند در آیه ۲۱۱ سوره بقره و ۷ سوره ابراهیم، کفران نعمت را موجب عذاب شدید الهی میداند و یا در آیه ۱۱۵ سوره مائده کفران نعمت را سبب گرفتار شدن به عذاب مسخ قلمداد میکند (تفسیر شریف لاهیجی، ج ۱، ص ۷۲۷) و یا در آیات ۷۶ و ۷۷ و ۸۱ سوره قصص ، ناسپاسی و کفران نعمت را موجب نزول عذابهای دنیوی معرفی میکند، به خوبی بر میآید که کفران نعمت مرتبهای از کفر و انکار توحید و الوهیت و ربوبیت الهی است.
بنابراین، میتوان گفت که هیچ کسی در هیچ مرتبهای، از کفران نعمت به معنای نوعی کفر و انکار الوهیت در امان نیست و میبایست هوشیار باشد تا گرفتار آزمون و ابتلا نشود.