کربلا ،زندگی در مرزهای دلنواز عشق
کربلا، زندگی در مرزهای دلنواز عشق
دل نوشته هایی از استاد طاهرزاده درباره راهپیمایی اربعین
1- زائر اربعینی حسین «علیهالسلام» به انسان مصلحی تبدیل میشود که عزم تغییر تاریخ را در خود مییابد.
2- اربعین در این تاریخ، زمانِ سستشدن عهد انسان با فرهنگ سکولاریته است.
3- با حضور در رخدادِ اربعین، راهِ آیندهی جهان در مقابل ما گشوده میشود.
4- در پاسداشتِ اربعین روشن میکنیم هر حرکت توحیدی پس از اربعینِ خاص خود، تازه شکوفا میشود.
5- بدون درک زمانه هیچ قدمی به سوی آیندهی خود نمیتوان برداشت و رخدادِ اربعین در این تاریخ، آن زمان و زمانهای است که با قرارگرفتن در آن و خودآگاهی نسبت به آن، میتوانیم سرنوشت خود را از بند غرب آزاد کنیم.
6- راز اصلی تحقق کربلا آن طور که اصحاب حضرت اباعبداللّه«علیهالسلام» نسبت به امامشان عمل کردند در حُبّ نهفته است. اگر بخواهیم صحنهای را نشان دهیم که توصیهی قرآنیِ «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى» از طریق اصحاب امام به خوبی عمل شد، کربلا بود و اگر بخواهیم صحنهای را نشان دهیم که برکات این توصیه به نمایش آمد، آن صحنه، صحنهی کربلا است. از طریق این حُبّ بود که اصحاب امام حسین«علیهالسلام» توانستند از صراط دنیا که ظهور صراط آخرت است بگذرند، به همان معنایی که رسول خدا«صلیاللّهعلیهوآله» فرمودند: «مَعرِفَةُ آلِ مُحَمَّدٍ«صلیاللّهعلیهواله»: بَراءَةٌ مِنَ النّارِ، وَ حُبُّ آلِ مُحَمَّدٍ «صلیاللّهعلیهواله» جَوازٌ عَلَى الصِّراطِ، وَ الوِلایَةُ لِآلِ مُحَمَّدٍ«صلیاللّهعلیهواله» أمانٌ مِنَ العَذابِ».
اگر بخواهیم به لایهای نهادین از لایههای کربلا آگاهی پیدا کنیم باید آن لایه نهادین را در حُبّی پیدا کرد که اصحاب حضرت اباعبداللّه«علیهالسلام» نسبت به آن حضرت بهدست آورده بودند، در آن حدّ که مبادی میل محبوب خود را به مبادی میل خوب ترجیح میدادند به همان معنایی که در محضر مبارک آن امام اظهار میداشتند: «إنّی سِلمٌ لِمَن سالَمکم وَ حربٌ لِمَن حارَبکُم». این شعار به این معنا است که ما شما خانواده را ماوراء آنچه خودمان از خود سراغ داریم، پذیرفتهایم و از حرکات و تلاشهای کسانی که امروز در رخداد اربعینی این تاریخ شرکت میکنند معلوم میشود که همه در جستجوی آن نوع ارتباطی هستند که اصحاب امام با امامشان برقرار کرده بودند زیرا اینان نیز متوجه شدهاند عصر و زمان امروزشان همان عصر و زمان امام حسین«علیهالسلام» و اصحاب آن حضرت است و لذا زائران آن حضرت و خدمهی محترم آن حضرت در نهایت ایثار نسبت به همدیگر قرار گرفتهاند. زیرا همه متوجهاند در کربلا به دنبال رسالتی می باشند که در این تاریخ به دوششان گذاشته شده و این با حُبّ امام حسین«علیهالسلام» و وابستگانِ به آن حضرت به نتیجه میرسد.
راز کششی که شیعه به کربلا دارد و تلاش دارد کربلا را کشف کند، در حُبّ به امام«علیهالسلام» نهفته است. امامی که در کربلا به جای همهی بشریت به صحنه آمده تا انسان، حقیقت خود را گُم نکند.
برای کشف کربلا، آری برای کشف کربلا باید به شعوری دست یافت که تنها با حُبّ ظهور میکند. امام حسین«علیهالسلام» برای طلوع آن حُبّ هر آنچه از دستشان برمیآمد انجام دادند تا ما در کربلا به تماشای تابلوی ایثار و محبت بنشینیم تا حقیقتاً وارد منزل دینداری شده باشیم به همان معنایی که حضرت باقر«علیهالسلام» مى فرمایند: «هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ» مگر دین جز محبّت چیز دیگرى هست؟ تا آنجا که مى فرمایند : «الدِّینُ هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدِّین» دین محبّت است و محبّت همان دین مى باشد.
کربلا به معنی زندگی در مرزهای دلنواز عشق به حسین (ع) و تنفر از طاغوت است تنفر از طاغوت در هر جلوهای و در هر زمانی که میخواهد باشد، این یعنی زندگی و زندگیکردن و کربلا را از خود دانستن و در کربلا امر سرمدی را به تماشا نشستن و امر الهی را به شفافترین شکل در قول و فعل امام دیدن، تا در هیچ زمانی یزید مدار حق و باطل نباشد.