«ویلاییها»، روایتی عاطفی و زنانه از دفاع مقدس بر پرده سینما/حس خوب «شیار 143» تکرار میشود؟
گروه فرهنگی سراج24: فیلم سینمایی ویلاییها از هفته گذشته مهمان شبکه اکران سراسر کشور شده است. این فیلم خاطره خوب تماشای «شیار143» را برای مخاطبان زنده می کند چراکه دوباره با روایتی زنانه از دفاع مقدس روبرو هستیم.
منیر قیدی این فیلم را بعنوان اولین فیلم سینماییاش کارگردانی کرده است. ویلایی ها توانست جوایز نه چندان مهمی از جشنواره فجر دریافت کند،بهمین دلیل هیچ نام و اثری از سیمرغ های جشنواره روی پوستر فیلم دیده نمی شود. سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در زمستان سال گذشته برگزار شد اما داوری های این جشنواره صدای بسیاری از هنرمندان را درآورد. منیر قیدی کارگردان ویلایی ها یکی از آن هنرمندان بود.
قرار بود ویلایی ها جایزه بهترین فیلم از نگاه ملی را دریافت کند اما تهیه کننده و کارگردان آن پیش از شروع مراسم اختتامیه، جایزه را رد کردند. آنها به روند داوری جشنواره اعتراض داشتند و معتقد بودند فیلمی که نتوانسته در بخش های اصلی مثل کارگردانی،منشی صحنه و … حتی نامزد دریافت جایزه شود، چطور می تواند بهترین فیلم از نگاه ملی شود؟
اعتراض کاملا بجا بود و جایزه بهترین فیلم از نگاه ملی به «ماجرای نیمروز» رسید.
اما ویلایی ها چه داستانی دارد؟ ویلاییها، قصه تقابل و عدم تقابل زنان با جنگ است و جنگ را از زاویه زنانه روایت میکند. روایتی که البته میتوانست عاشقانهای باشد که تأثیر عمیقتری را بر روی مخاطب بگذارد.
تمام صحنههای فیلم در جنوب کشور (اندیمشک) تصویربرداری شده است. ویلایی ها خانههای سازمانی در این شهر است که محل زندگی فرماندهان جنگ بوده و کماکان وجود خارجی دارد.
ویلاییها قصه زنانی است که اگر نتوانستند همدوش مردانشان بجنگند، اما در کنار آنها، هم کارهای پشتیبانی رزمندگان را انجام دادند و هم بزرگترین پشتیبان روحی شوهرانی بودند که روزهای تلخ و خشن جنگ نابرابر را تجربه میکردند.
اگر این فیلم براساس واقعیت نبود، خلق این موقعیت توسط یک نویسنده را میشد شاهکار ادبی دانست؛ عدهای درحال جنگیدن هستند و همسران و فرزندان آنها به جای اینکه در شهرهای امن زندگی کنند، در نزدیکترین موقعیت به بحران جنگ میآیند و زیر خمپاره و بمباران هوایی، کمکیار رزمندگان میشوند.
حالا اولین فیلم منیر قیدی روی پرده سینماهای کشور است. به راحتی می شود با صحنه صحنه فیلم زندگی کرد. می شود اضطراب خانواده فرماندهان جنگ را در چهره تک تک اعضای ویلایی ها دید. صبوری می خواهد که در کنج خانه کوچکت در انتظار آمدن مرد زندگی ات بنشینی اما ندانی که خوش می آید یا پیکرش؟