مسؤولیت تربیت اجتماعی:
مسؤولیت تربیت اجتماعی:
مقصود از تربیت اجتماعی این است که کودک را به آداب اجتماعی و اصول ارزشمند روانی برخاسته از ایمان و اعتقاد بپرورانیم تا بتوانند در جامعه مظهر حسن رفتار، ادب، تعادل، عقل سلیم، تلاش حکیمانه و… باشد. درباره آداب اجتماعی، والدین موظفند آموزش های لازم را به فرزندان در زمینه های گوناگون ارائه دهند. به عنوان مثال لقمان حکیم که خود پدری نمونه است در نصایح و آموزش های اجتماعی و اخلاقی به فرزند خود، ابتدا درس توحید می دهد و او را از شرک در همه ابعادش بر حذر می دارد. آنگاه نماز، امر به معروف و نهی از منکر، صبر و شکیبائی و… از چیزهایی است که پدر از فرزندش می خواهد. سپس او را از تکبر و خودپسندی و فخر و مباهات منع می کند و میانه روزی در خط مشی زندگی و فرو پوشیدن صدا را از او می خواهد.
از دیگر آموزه های دینی در روابط اجتماعی، رعایت پاکدامنی و عفاف است. فرزندان برای رعایت پاکدامنی خود و جامعه موظف به ازدواج هستند و چنانچه شرایط ازدواج برای آنها فراهم نشد ناگزیر به رعایت عفاف و پاکدامنی هستند تا اینکه خداوند آنها را از فضل و کرامت خود بهره مند سازد:
(وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ) (آنان که استطاعت ازدواج و نکاح را ندارند باید پاکدامنی پیشه کنند تا خدا از کرم خویش توانگرشان گرداند).
در این رابطه به حضرت شعیب که از پدران نمونه است اشاره می شود. شعیب و همسرش دخترانشان را بسیار با عفاف و با حیا تربیت کرده اند:
(فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاء) (یکی از آن دو دختر که با شرم و حیاء راه می رفت نزد او آمد).
دیگر اینکه شعیب راه ازدواج را هم برای دختر خود و هم برای موسی هموار می کند و خود پیشنهاد ازدواج دخترش را به وی می دهد:
(قَالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنکِحَکَ إِحْدَى ابْنَتَیَّ هَاتَیْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِی ثَمَانِیَ حِجَجٍ) (گفت: می خواهم یکی از این دو دخترم را به همسری تو در آورم به شرط آنکه هشت سال مزدور من باشی).
در اینجا عملکرد شعیب در یک فعالیت اجتماعی سالم قابل تأمل است با اینکه او پیر مردی ضعیف و خانه نشین بود ولی به سبب مسؤولیت پذیری اقدام به امر ازدواج دخترش و موسی نمود.