لزوم پرداختن به بخش دشمنشناسي در مقول مهدويّت
زماني، انسان را با خوردن يک ميو ممنوعه فريب داد، زمان ديگر دست استهزاء به سوي نوح برد و پس از هزار سال کمتر از ده نفر همراه برايش باقي گذاشت، گاه روح يک انسان را به طغيان سوق ميداد و ادعاي ربوبيّت ميکرد و نمرود و فرعون را به حرکت وا ميداشت و گاه بر تن گوسالهاي ميخزيد و صداي سِحرانگيزش مردم را از خداپرستي به گوسالهپرستي ميکشاند. زماني ديگر ريشههاي عناد و لجاجت را در ميان مردم و علماء دين محکم ميکرد تا جايي که به کشتن انبياء الهي دست ميزدند تا منافع خود را حفظ کنند، زماني دست به تحريف کتاب خدا برد و کلام باطل را جايگزين کلام حق نمود و آن را حق جلوه داد و با اين روش بسياري از بندگان را به نام حق گمراه نمود.
زماني مسيح را پسر خدا و زماني خودِ خدا قلمداد نمود و زمان ديگر حضرت محمّد صليالله عليه و آله و سلم را مجنون و ساحر و ديوانه شمرد. بر حضرت علي عليهالسلام خاري در چشم شد و استخوان در گلو و بر حضرت زهرا سلامالله عليها گريههاي بيتالاحزان را همنشين ساخت.
بر حضرت امام حسن عليهالسلام، سرداري و تنهايي را همراه کرد و بر امام حسين عليه السلام خونبهاي دين را رقم زد و با بردن حق بر روي نيزه جشن سربدار کردن حقيقت را گرفت. بر حضرت رضا عليهالسلام زهر در غربت نوشاند و بر عسکريين عليهماالسلام، حصر در منزل. اما شاهکار شيطان و سپاه باطل، هزار و صد و شصت و هشت سال غيبت و زندگي پنهانيست.
هزار و صد و شصت و هشت سال يعني چهارصد و بيست وشش هزار و سيصد و بيست روز زندگي در تنهايي و غربت، زندگي در خفاء و غيبت، زندگي در پس ابر، زندگي خورشيد در چاه، و براي خورشيد در چاه بودن چقدر سخت و سنگين است و کسي جز خورشيد نميتواند سختي اين ايام را درک کند.
«دشمنترين اشخاص با اين عقيده و با شخص آن بزرگوار، ستمگران عالماند. از روز غيبت آن حضرت، بلکه از روز ولادت آن حضرت تا امروز آن کساني که وجودشان با ستم و زورگويي همراه بود، بر دشمني با اين بزرگوار، با اين پديد الهي، با اين نور و با اين شمشير الهي مشغول شدند. امروز هم مستکبرين و ستمگران عالم، با اين فکر و اين عقيده، مخالف و دشمناند و ميدانند که اين عقيده و اين عشق ـ که در دلهاي مسلمين، به خصوص در دلهاي شيعه است ـ براي هدفهاي ستمگران آنها مزاحم است.(1)
تمام پيامبران و امامان تلاش خود را انجام دادند تا ظهور حضرت مهدي عليهالسلام با غيبت طولاني همراه نباشد و مردم دنيا آمادگي ظهور او را داشته باشند ولي در آن سوي ميدان نيز سپاه باطل مشغول بود و با گسترش جهل و کجفهمي و کفر و شرک تلاش کرد تا مردم در گمراهي و فراموشي و دنيازدگي سير کنند و آن قدر جامعه را به قهقرا کشاند که زمان ظهور به درازا کشيد.
مؤثرترين قدمي که سپاه شيطان برداشت، عَلَم کردن جريان سقيفه بود که توانست سير حرکت تکاملي دين حق را کُند کند. پس از آن با مخالفت با جمعآوري احاديث و نقل آنها برجهل مردم خيمه زد و توانست سير تحريف حقايق را دست گيرد تا جايي که براي بيدار کردن مردم از جهلِ به نام بيداري ميبايست خون خدا به زمين ميريخت و دين الهي احيا ميشد.
پس از بيداري مردم به علت قيام امام حسين عليهالسلام حيل جديد سپاه شيطان و کفر، شيوع فرقهگرايي و قيام گروههايي به اسم اسلام براي خونخواهي امام حسين عليهالسلام بود که از مسير اهل بيت عليهمالسلام خارج شدند و بناي فرقههاي مختلف جدا شده از تشيع را نهادند و هريک به اسم شيعه ضربهاي بر پيکر تشيع ميزدند.
پس از خنثي شدن اين حيله توسط اهل بيت عليهم السلام راهکار آخر براي تحريف حق به ميان آمد و آن ادعاي مهدويّت و ظهور مهدي عليه السلام بود که با پوشيدن لباس حقيقت سعي در جلب مردم به سوي خود مينمودند. اين ادعاها از آن زمانها ادامه داشت تا زمان کنوني که گاه منجر به ادعاي رسالت و در نهايت ادعاي الوهيّت ميشد.
آنچه که موجب ظهور و بروز اين ادعاها و گرايشات ميشد، جهل و ناآگاهي و غفلت مردم ميباشد که تمام تلاش امامان براي مبارزه با اين انحرافات به بيداري مردم معطوف ميشده است.
يکي از بهترين ابزار حرکت و پيروزي سپاه شيطان، جهل و ناداني و سست ايماني مردم است و تمام ابزارها و توانش را براي گسترش غفلت و جهل به کار ميبرد. علت عدم ظهور، ثمر تاريخ جهل و غفلت مردم است. غفلتي و ناداني که زمينه بروز فرقههاي ضاله و مدعي را ايجاد ميکند. ولي شيطان نيز تا وقت معلومي زنده است و فعال ميباشد. وهب بن جميع ميگويد: از حضرت صادق عليه السلام پرسيدم: اين که خداوند به شيطان فرمود:(2) «فانَّک من المُنظرينَ الي يَومِ الوَقتِ المَعلوم» (خداوند فرمود): آري، به تو (شيطان) مهلت داده خواهد شد تا به وقت معيّن و روز معلوم، اين وقت معلوم چه زماني خواهد بود؟ فرمود: «آيا پنداشتهاي اين روز، روز قيامت است؟ خداوند تا روز قيام قائم ما، به شيطان مهلت داده است. وقتي خداوند او را مبعوث ميکند(و اجاز قيام ميدهد)، حضرت به مسجد کوفه ميرود. در آن هنگام شيطان در حالي که با زانوان خود راه ميرود، به آن جا ميآيد و ميگويد: اي واي بر من از امروز!
حضرت مهدي پيشاني او را ميگيرد و گردنش را ميزند و آن هنگام، روز وقت معلوم است که مهلت شيطان به پايان ميرسد.((3)
بزرگترين قدرت و هنر شيطان تحريف حقيقت است و تحريف در بستر جهل گسترش مييابد، تحريف مقدم خرافهپرستي و انگاشتن باطل به جاي حقيقت است.
زماني ابزار تحريف، مبلغان و راويان حديث بودند که با جعل احاديث باعث تحريف مباني اسلام گرديدند.
و زمان حال تکنولوژي و صنعت، ابزار ساده اين تحريف است. امروز سپاه باطل با در دست گرفتن ابزار تکنولوژي و رسانه، با روشي جديد و مدرن و مؤثر تحريف حقايق و معنويات الهي را شکل ميدهد.
قدم اول تحريف حقيقت است و گام دوم شکلدهي فرقهها و مکاتب گوناگون بر مبناي اين تحريفات است. شکلگيري فرقههاي اسماعيله، غلّات، بابيّه، بهائيت، وهابيت و در نهايت شاهکار قرن جديد طالبانيسم بر اين روش بوده است.
شکي نيست که شکل گيري اينگونه فرقههاي منحرف در کنار دين حق هدفي جز تحريف و ضربهزدن به دين الهي و عدم بستر سازي جهت بروز و ظهور جهاني دين حق توسط منجي آلمحمد صليالله عليه و آله و سلم ندارد. اين تلاشها در تحريف دين الهي جداي از گسترش کفر، فساد، بيبندوباري و رواج دينگريزي و شيطان پرستي ميباشد که آن خود مقولهاي جدا در اين راستا ميباشد.
اهل حق را با تحريف و اهل کفر را با تشديد فساد از همديگر جدا مينمايند.
آنچه بديهيست، عدم ظهور منجي بشريت به دليل آماده نبودن بستر جامعه و مردم جهان است و اين عدم آمادگي ناشي از جهل و غفلت ميباشد که توسط گروههاي انحرافي يا گروههاي شيطاني اهل کفر در طول تاريخ ايجاد شده است حقيقتي را بايد به انسانها عرضه نمود و آن اينکه بشريت بايد سراغ و دنبال امام معصوم برود نه اينکه امام عليه السلام به سوي آنها بيايد آنکه بايد سراغ بندگان بيايد و آنها را هدايت کند پيامبر است و امام همانند کعبه است که مردم بايد به سوي او بروند و تنها راه براي ظهور ذخير الهي آماده ساختن بستر آگاهي و اعتقاد مردم است که لازمهاش شناخت تفکرات انحرافي و باطل و آگاه کردن مردم نسبت به اين تفکرات است به اين ترتيب رسالت اهل حق در آخرالزمان، شناخت اهل باطل و کفر و شناساندن آنها به مردم است و اين يعني همان دشمنشناسي.
صفحات: 1· 2