شهردار بسیجی
شهردار بسیجی
خانم صفیه مدرسی، همسر شهید مهدی باکری میگوید:
مهر ماه 1359 بود که تازه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شده بود که مهدی به خواستگاریام آمد. او را یک بار در تلویزیون دیده بودم که به عنوان شهردار ارومیه خیلی شمرده و متین صحبت میکند. دست روزگار او را به خانهی ما آورد. بعد از مراسم معارفه و خواستگاری، شرایطش را پرسیدم. مهدی شرطی جز اطاعت از دستورهای الهی و پیروی از خط امام نداشت. من هم با جان و دل پذیرفتم.
روز بعد از عقد، مهدی به سوی جبهه شتافت. ابتدا به منطقهی عملیاتی غرب کشور رفت و سمت فرماندهی عملیات سپاه را به عهده گرفت و در پاکسازی آنجا از مزدوران مسلح ضد انقلاب کوشش بسیار کرد. همان روزها بود که امیر سپهبد شهید صیاد شیرازی به کردستان آمد و با مهدی باکری آشنا شد. مهدی، کمک بسیاری در راهنمایی نیروهای شهید صیاد شیرازی انجام داد و دوستی آن دو از همان جا آغاز شد.
شهید صیاد شیرازی بعدها چنین گفت: «من تا سالها نمیدانستم این جوان متواضع و فروتن اما زیرک و فعال، مهندس است و فقط او را به عنوان یک بسیجی ساده میشناختم. او به جز بسیجیان، در دل ارتشیها هم نفوذ کرد. به هنگام ادغام نیروهای سپاه و ارتش برای شرکت در برخی عملیاتها، برادران ارتشی برای بودن در کنار او با هم رقابت میکردند.»