زنان آسمانی
زنان مقدس قرآنی قرآن بجز فاطمه زهرا علیهاالسلام به صراحت یا به کنایه، از دوازده زن پاک نام می برد:
1- حوا، 2- آسیه همسر فرعون، 3- سارا همسر ابراهیم، 4- هاجر همسر ابراهیم، 5 -یوکابد مادر موسی، 6- صفورا همسر موسی و دختر شعیب، 7- الیزابت یا یصابات همسر زکریا، 8- حنّه همسر عمران، 9- همسر ایوب، 10- بلقیس، 11 -مریم علیهاالسلام 12 -خدیجه علیهاالسلام .
قرآن برای هر یک از این زنان صفت یا صفات بارزی را به عنوان شاخصه ذکر می نماید که به ترتیب یاد شده به آن صفات اشاره می شود:
حوا همسر حضرت آدم از تائبات بود:
«قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَآ اَنْفُسَنَا وَاِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا…» … پروردگارا! ما به خود ستم کردیم و اگر تو ما را نبخشایی و بر ما ترحم ننمایی هر آینه از زیانکاران خواهیم بود.
آسیه همسر فرعون از مؤمنات و مشتاقان خدا بود:
«وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ امَنُواامْرَاَتَ فِرْعَوْنَ اِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتًا…»
خداوند برای کسانی که ایمان آورده اند (آسیه) زن فرعون را مثال می زند… آن گاه که [در مقابل تهدیدات فرعون] گفت: پروردگارا خانه ای در نزد خودت (بهشت)، برای من بنا نما… .
سارا همسر ابراهیم از قائمات و خدمتگزاران پیامبر بود:
«وَ امْرَاَتُهُ قَائِمَة…»؛ و همسر او به خدمتگزاری به پا بود…. هاجر همسر ابراهیم از سائحات بود. سائحات که در قرآن به عنوان یکی از صفات کمالی برای زنان ذکر شده . به معنای زنان مهاجر است. علامه طباطبایی می گوید سائحات کسانی هستند که با گامهای خود از مسجدی به مسجد دیگر و از معبدی به معبد دیگر هجرت نموده، با بدنهای خود در پی اطاعت و انجام دستورات پروردگار می روند .
هاجر نمونه سائحات بود؛
زیرا به امر خداوند همراه ابراهیم از اورشلیم به مکه هجرت کرد و رنج دوری از وطن، خانه و شوهر خود را تحمل نمود و در جست وجوی آب بارها میان دو کوه صفا و مروه را پیمود.
یوکابد مادر موسی از مسلمات و توکل کنندگان بر خدا بود:
«اِذْ اَوْحَیْنَآ اِلَیآ اُمِّکَ مَا یُوحَیآ * اَنِ اقْذِفیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِفیهِ فِی الْیَمِّ فَلْیُلْقِهِ الْیَمُّ…».
مادر حضرت موسی نمونه زنان مسلمان بود. او به امر پروردگار و با توکل بر او عزیزترین نعمت پروردگار، فرزندش را به دریا انداخت.
صفورا دختر شعیب، همسر موسی نمونه حیا و حسن انتخاب بود:
«فَجَآءَتْهُ اِحْدیهُمَا تَمْشی عَلَی اسْتِحْیَآءٍ… یَآ اَبَتِ اسْتَءْجِرْهُ اِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَءْجَرْتَ الْقَوِیُّ الاَْمینُ». دختر شعیب در هنگام دعوت از موسی به سوی پدرش نهایت حیا، و آزرم را رعایت نمود و به رغم تهیدستی موسی ملاک گزینش را امین و توانا بودن می داند.
الیزابت همسر زکریا از صالحات و خاشعات بود:
«فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ وَهَبْنَا لَهُ یَحْیی وَ اَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ اِنَّهُمْ کَانُوا یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَ یَدْعُونَنَا رَغَبًا وَ رَهَبًا وَ کَانُوا لَنَا خَاشِعینَ» … و ما همسر زکریا را برایش صالح گردانیدیم، آنها در کارهای خیر سبقت می گرفتند و ما را با حالت بیم و امید دعا می کردند و همواره در برابر ما خاضع و خاشع بودند.
حنه همسر عمران از متصدقات و صادقات و مخلصات بود:
«اِذْ قَالَتِ امْرَاَتُ عِمْرَانَ رَبِّ اِنّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فی بَطْنی مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّیآ…» حنه همسر عمران، مادر مریم علیهاالسلام با اخلاص نذر نمود فرزندی را که در شکم دارد خدمتگزار بیت المقدس قرار دهد و به آنجا هدیه کند؛ پس چون فرزندش متولد شد صدق خود را با وفای به نذرش به اوج رساند.
همسر ایوب نمونه صبر و ایثارگری و خدمتگزاری پیامبر بود:
«وَ اتَیْنَاهُ اَهْلَهُ…» «… وَ وَهَبْنَا أَهْلَهُ…».
همسر ایوب نمونه بزرگی از ایثار و فداکاری بود، از همین رو لیاقت یافت که خداوند در قرآن از او به کنایه به نیکی یاد کند؛ زیرا در هنگام گرفتاری حضرت ایوب و بیماری و تعفن بدن او همه حتی فرزندان از او دوری گزیدند و ترکش کردند و در حالی که ایوب به فقر و فاقه دچار بود و به دلیل بیماری جسمانی حتی کسی برای صدقه دادن نزد او نمی آمد، فقط همسرش ایثار نموده، در کنار او ماند و حتی با گدایی برای حضرت ایوب به مدت طولاتی نان و غذا تهیه می نمود و دست از آن حضرت برنمی داشت. افزون بر اینها حاضر شد برای نشکستن سوگند حضرت ایوب بعد از بهبود و تمکن او، ضربه ضغث را تحمل کند: «وَخُذْ بِیَدِکَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَ لاَ تَحْنَثْ اِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا» و هرگز زبان به اعتراض نگشود که ای ایوب! بعد از آن همه صبوری و خدمتی که به پای تو ریختم آیا باید نسبت به من گمان بد ببری و عجولانه سوگند یاد کنی و هم اکنون نیز برای شکستن قسم تو، من باید ضغث را تحمل کنم؟!
بلقیس نمونه عقل، درایت و آینده نگری و حق گرایی بود:
«اِنّی وَجَدْتُ امْرَاَةً تَمْلِکُهُمْ وَ اُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ … قَالَتْ رَبِّ اِنّی ظَلَمْتُ نَفْسی وَاَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمینَ».
سیاق و دلالت این آیات به طور ضمنی روشن می کند که بلقیس زنی هوشمند، با درایت، عاقبت اندیش، اهل مشورت، و دارای روح حق گرایی بوده است؛ زیرا پس از مشاهده دلایل درستی نبوت حضرت سلیمان بلافاصله به خداوند ایمان آورده، مسلمان می شود و از کفر خود نادم شده، آن را ظلم به خویش (ظلمتُ نفسی) معرفی می کند. هوش و درایت او از آنجا آشکار می شود که وقتی نامه سلیمان به دستش می رسد با تعمق در آن، از نامه به وصف کریم یاد کرده، بلافاصله اظهار نظر نمی کند، بلکه نخبگان کشوری و لشکری را گرد آورده، با آنان به مشورت می نشیند. نخبگان لشکری راه مقابله با قدرت را پیشنهاد می کنند، اما با این حال تصمیم گیری نهایی را برعهده خود بلقیس می گذارند که خود نشان از مقبولیت حزم و عقل او در میان نخبگان دارد. بلقیس بر اساس شناخت و درایت خود تصمیم به تحقیق، تأمل و مذاکره می گیرد و چون حق برایش آشکار می گردد بلافاصله تسلیم حق می شود. افزون بر این، علامه طباطبایی معتقد است عبارت «اُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ» بر اساس قرائن در آیه شریفه بیان می دارد که از جمله چیزهایی که به بلقیس داده شده بود دوراندیشی، عقل، درایت، حزم، عزم و سطوت بود.
خدیجه نمونه ایثار و احسان بود:
«… وَ وَجَدَکَ عَائِلاً…».
مفسران آیه را اشاره به حضرت خدیجه(س) دانسته اند؛ زیرا کلمه عائل را به معنای فقیر گرفته و گفته اند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بعد از آنکه مالی نداشت خداوند او را به وسیله حضرت خدیجه علیهاالسلام که اموالش را پس از ازدواج به پیامبر بخشید، ثروتمند نمود. افزون بر این، روایاتی نقل شده که این نظر را تأیید می کند.