رنج رسیدن به لذت عمیق، مثل رنج ورزشکارهاست نه ریاضتکشها!
در فرهنگ عامه، لذت بردن و نشاط پیدا کردن از امور سطحی دنیایی، خیلی عمده شده است، اما خودِ کسانی که از دنیا-به هر صورتی- لذت میبرند، میدانند که این لذتها سطحی و موقت است. انواع لذتهای دنیایی-چه حلال و چه حرام- و نشاط و سروری که از دنیا بهدست میآید؛ کم، سطحی، آسیبزا و غمافزا است و مشکلاتی را برای انسان ایجاد میکند.
مردم یک چیزی به نام «نشاط برآمده از دنیا» را پیش خودشان عمده کردهاند و اسیر آن شدهاند. به حدّی که اگر کسی این نشاط سطحی را داشته باشد، به او حسادت میکنند و حسرتش را میخورند! بخشی از این تصور غلط، بهخاطر تبلیغات منفی از سوی ابلیس و جبهۀ باطل است.
ابلیس دو تا کار را با هم انجام میدهد؛ یکی اینکه شادی کم و بیمزۀ دنیا را برای آدم عمده میکند که آدم بگوید: «من نمیتوانم از اینهمه شادی و لذت دست بردارم!» دیگر اینکه رنج کارهای خوب و سختی رسیدن به لذت و نشاط عمیق را برای ما عمده میکند که آدم بگوید «من نمیتوانم آدم خیلی خوبی بشوم؛ خیلی سخت است!» هر دوی اینها دروغ و فریب است.
البته برای رسیدن به یک نشاط عمیق، طبیعتاً آدم باید یکمقدار رنج و سختی تحمل کند. کمااینکه خیلیها برای رسیدن به نشاطها و لذتهای یکمقدار عمیق، سختیهایی را تحمل میکنند؛ مثلاً مدتها درس میخوانند تا رتبۀ بالایی در کنکور یا دانشگاه بهدست آورند و از فوائدش لذت ببرند.
دشمنانِ حقیقت دربارۀ مقدارِ رنج کشیدن برای رسیدن به لذت عمیق، خیلی مبالغه کردهاند و با تبلیغات خود اینطور به مردم القاء کردهاند که دینداری و رسیدن به آن نشاط عمیقی که دین میخواهد ما را به آن برساند، خیلی سخت و طاقتفرساست! البته برای رسیدن به شادیهای عمیق یکمقدار ریاضت لازم است ولی این ریاضت، هم فینفسه شیرین است، هم بردارندۀ بسیاری از رنجهاست، و هم اینکه سختتر از این ریاضتها را با بیدینی کردن، داریم میکشیم!
ریاضتهایی که در دین معرفی شده تا انسان به آن لذت عمیق برسد، مثل سختیهایی که ریاضتکشهای هندوستان تحمل میکنند، نیست(مثلاً اینکه میخ را به دستشان بکوبند!) یک نمونهاش نماز اول وقت خواندن است. اینکار مگر چقدر رنج دارد؟ وقتی یک مدتی انجامش میدهی، میبینی که رنج چندانی ندارد بلکه خیلی هم شیرین است. سحرخیزی و بلند شدن برای نماز شب نیز همینطور است.
آقای بهجت(ره) میفرمود: «در تعبدیات، کوه کندن از ما نخواستهاند؛ سختترینش نماز شب خواندن است که در حقیقت، تغییر وقت خواب است نه اصل بیخوابی، بلکه نیمساعت زودتر بخواب تا نیمساعت زودتر بیدار شوی»(در محضر بهجت/2/170)
دربارۀ رنج و سختیِ رسیدن به لذت عمیق مبالغه کردهاند درحالی که اصلاً اینطور نیست! دو تا ریاضت اصلی در دین ما یکی سرِ خوردن است و یکی سرِ خوابیدن. مثلاً اینکه وقتی دو سه لقمه مانده که سیر شوی، دیگر غذا نخور! خُب حالا اینرا رعایت نکن، ببین چقدر اذیت میشوی و سختی میکشی! سنگین میشوی، گوارشت دچار مشکل میشود و خیلی عوارض دیگر بهدنبال دارد.
مثلاً فرمودهاند: نگاه حرام نکن! وقتی چشمت هرزگی نمیکند برای لذت جنسی تمرکز پیدا میکنی و بعد میتوانی-در رابطۀ مشروع خودت- عمیقاً لذت ببری. از آنطرف، هرزگی چشم موجب میشود آدم اعصابش خُرد و روحیهاش خراب شود.
ریاضتهای دین از این نوع است؛ کمخوردن، سحرخیزی و نگاه حرام نکردن، که همهاش برای ما آثار مثبت دارد. آیا اینها سخت است یا این زندگیهای پر از گناهی که داریم؟! خیلیها متوجه نیستند که با گناه کردن، در واقع دارند خودشان را اذیت میکنند و زندگی خودشان را سخت و پرآسیب میکنند. یک نمونهاش موسیقیهای اعصابخُردکنی است که خیلی از جوانها با آن اُنس پیدا کردهاند.
سختیها و ریاضتی که دین به ما میدهد، از سختیهایی که ما در راه گناه و بطالت میکشیم کمتر است و حتی سختیهای دین، یک لذتی هم دارد؛ مثل لذت ورزش. اگر ورزش کنی، راحتتر و لذتبخشتر زندگی میکنی و جسمت سالمتر و قویتر است و اگر ورزش نکنی و مدام استراحت کنی، بعد از مدتی سلامتی و راحتی جسمیات را از دست میدهی و دچار رنج و سختی بیشتر میشوی.
حجت الاسلام پناهیان
منبع : بیان معنوی