دغدغههای فرهنگی رهبر معظم انقلاب
در عرصهی فرهنگ، بنده به معنای واقعی کلمه، احساس نگرانی میکنم و حقیقتا دغدغه دارم. این دغدغه از آن دغدغههایی است که آدمی به خاطر آن، گاهی ممکن است نصف شب هم از خواب بیدار شود و به درگاه پروردگار تضرع کند. من چنین دغدغهای دارم.
آن دغدغه (دغدغهی فرهنگی) که شبیه دغدغه در میدان جنگ است، وجود دارد. … عقیدهی من این است که این صحنه، صحنهی مبارزه و جنگ است؛ … بدون تردید صحنهی جنگ است.
دغدغههای فرهنگی رهبر معظم انقلاب
+ همهی کارها را خِبرهها انجام میدهند؛ چرا کار فرهنگی را خبرهها نباید انجام بدهند و هر کسی وارد میدان کار فرهنگی بشود و چیزی بگوید و نظری بدهد و اقدامی بکند؟
+ بیش از کار سیاسی، باید برای شما کار فرهنگی اهمیت داشته باشد.
+ این دغدغه در ذهن من هست که فرهنگ جنگ و فرهنگ انقلاب و در حقیقت روحیهی انقلاب آن روحیهای که در جنگ، میدانی برای رشد و بالندگی پیدا کرده بود- از بین برود.
+ باید مسألهی فرهنگ را با کلیتش، مسألهی اول این کشور به حساب آورد.
+ متأسفانه اغلب جوانان ما، اصلا از انقلابهای دیگر خبر ندارند. من گاهی از این بابت واقعا غصه میخورم.
+ میدان روشنفکری، میدان مشت و امثال اینها نیست. میدان فرهنگ و روشنفکری، میدان همان فرهنگ است؛ ابزارهایش، ابزارهای فرهنگی است. جوانانی که اهل مقولات روشنفکریاند، باید در میدان فعال شوند. جوانان! خودتان را بسازید. یک ملت اگر بخواهد راه رشد و کمال و پیشرفت را طی کند، باید از لحاظ ایمان فکری به جای محکمی متکی باشد.
+ اصلا مسألهی فرهنگ، مسألهی خط سیاسی چپ و راست نیست؛ مسألهی ارزشهاست.
+ آرایش نیروهای فرهنگی بایستی آرایش دینی، اسلامی و انقلابی باشد؛ این بُرو برگرد ندارد. بگذارید به خاطر شعار شما، بعضیها از شما اجتناب کنند. من این را میخواهم که عدهای حریم انقلابی را حفظ کنند.
+ تکلیف این است که ما اصلی را که به آن اعتقاد پیدا کردیم، پای آن را امضا کردیم، با خون هم امضا کردیم، رها نکنیم…. باید مقاومت کرد. البته من قبول دارم که مقاومت سخت است و عدهی کمتری آن را برمیتابند، اما این عدهی کمتر، همان کسانی هستند که “کَم مِن فِئَه قلیلهً غَلَبَت فِئَهً کثیرهً بأذنِ الله” ( بقره، 2249) { چه بسا گروه اندکی که به توفیق خدا بر گروه بسیاری پیروز شدند…} و شما آنهایید. در این شک نداشته باشید. در این هیچ تردید نداشته باشید.
+ انبوه کار فرهنگی مهم نیست؛ بلکه انتظام کارِ فرهنگی چیده شدن، گزیده شدن و هر کاری در جای خود قرار داشتن مهم است، که باید هوشمندانه باشد. باید روشن باشد که اصلا کار فرهنگی را برای چه هدفی انجام میدهیم.
+ در جمهوری اسلامی، هر جا که قرار گرفتهاید، همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همهی کارها به شما متوجه است.
+ اگر خدای ناکرده همگیتان یک وقت بگویید، ما میخواهیم این کار و فعالیت و حضور را ببوسیم و کنار برویم، عقیده ندارم که این میدان خالی خواهد ماند؛ نه. عقیدهی من این است که این بار خدا، زمین نمینماند. گردونهی الهی دارد روی غلتک میرود، ما عقب میمانیم، ما پرت میشویم از آن گردونه، از آن ارّابهی عظیمی که دارد میرود. … خوش به حال کسی که توفیق پیدا کند این بار را او بکشد. ولی بالاخره کار به تاخیر میافتد. در این شکی نیست که وقتی ما بخواهیم باری را بر زمین بگذاریم، تا دیگری بیاید و آن بار را بردارد، وقفهای ایجاد میشود. البته وقفه در کار خدا، نارواست.
برگرفته شده از کتاب دغدغههای فرهنگی