دروغی به بزرگی دماغ های آریایی
با وجود اینکه دربین مردم این تصور وجود دارد که ایران رتبه نخست در عمل های زیبایی را دارد؛ اما آمارهای منتشر شده چیز دیگری را نشان می دهد…
دختران و زنان ایرانی در سال های اخیرعلاقه بسیاری به انواع مختلف عمل های زیبایی پیدا کرده اند شکی نیست. اما شاید دانستن این نکته جالب باشد که آمار مربوط به عمل های زیبایی در شهرهای مختلف ایران متفاوت است. به عنوان مثال تهران و شیراز به عنوان دو قطب عمل زیبایی در ایران شناخته می شوند و این دو شهر از نظر تعداد عمل های زیبایی در رده های نخست قرار دارند.در بین مردم این تصور وجود دارد که ایران رتبه نخست در عمل های زیبایی را دارد اما آمار های منتشر شده چیز دیگری را نشان می دهد. در دنیا، آمریکا به عنوان سرزمین جراحی پلاستیک شناخته می شود. بعد از آمریکا برزیل در رتبه دوم عمل های زیبایی و مکزیک و اسپانیا نیز به ترتیب در رتبه های سوم و چهارم قرار دارند. البته کره جنوبی نیز بیشترین نسبت افزایش جراحی زیبایی را به خود اختصاص داده است. با وجود این آمارها پس چرا کشور ما باید در این زمینه مورد حمله و تمسخر قرار بگیرد؟ چرا با وجود اینکه کشورهای غربی و شرق آسیا از نظر تعداد عمل های زیبایی رتبه های نخست را دارند کشور ما همیشه کانون توجه است؟
تمام آنچه که در بالا ذکر شد نمونه هایی بود از مصداق ضرب المثل از کاه کوه ساختن. البته برای کسانی که این ضرب المثل را دست مایه خود برای رسیدن به اهدافشان قرار داده اند عکس آن نیز صادق است. یعنی هر جا که مصلحت باشد از کوه کاه می سازند؛ مثل راهپیمایی های میلیونی ایران.
تعمیم اقلیت به اکثریت؛ نتیجه استفاده از استدلال استقرایی
یکی از مسائلی که در دوران مدرسه در کتاب های ریاضی و هندسه آموزش داده می شود؛ استدلال استقرایی است. استدلالی که به وسیله آن می توان یک نشانه، اتفاق و یا ویژگی را از اقلیت یک گروه به اکثریت آن تعمیم داد. این استدلال در بین همه افراد وجود دارد. اما اینکه به چه نحوی از این استدلال استفاده شود بسیار مهم است. به طور مثال به تازگی در شبکه های اجتماعی متن هایی مثل «تا حالا دقت کردین» و یا «فقط یه ایرانی میتونه» زیاد دیده می شود. متن هایی که خواننده را وادار می کند تا با یک حساب سرانگشتی و دیدن نمونه این رفتارها در بعضی از اطرافیانش آن متن را باور کرده و آن را به تمام ایرانی ها نسبت دهد.
بنابراین با استفادهِ ترکیبی از استدلال استقرایی و طنز می توان فرهنگ یک جامعه را به آرامی تغییر داد. البته این نوع استدلال قابلیت ترکیب با چیزهای دیگر را نیز دارد. مثلا از ترکیب استدلال استقرایی با مد و دیدن افرادی که لباس های نامتعارف را می پسندند می توان نتیجه گرفت که جوانان ایرانی به سمت مدهای نامتعارف تمایل پیدا کرده اند و یا با دیدن عکس های تعداد محدودی از دختران با آرایش های عجیب و عمل های اغراق آمیز و ترکیب آن با استدلال استقرایی می توان نتیجه گرفت که دختران ایرانی همه عمل زیبایی کرده اند. البته این موارد نمونه های کوچکی از نتیجه گیری هایی بود که دیگران بر اساس دیده هایشان از فرهنگ ما کرده اند.
گاهی خودمان هم گل به خودی می زنیم
فقط رسانه های غربی نیستند که به وسیله استدلال استقرایی نتایج عکس می گیرند، گاهی حتی خود ما نیز از آنچه دیده ایم این نتایج را می گیریم و به راحتی نتایج به دست آمده را به دیگران انتقال می دهیم. به عنوان مثال به محض دیدن تعدادی راننده زن که در منطقه خاصی از شهر روسری هایشان را برداشته اند، تصور می کنیم که چقدر این کار زیاد شده و به دیگران نیز می گوییم «زنان هنگام رانندگی حجاب ندارند»؛ در حالیکه با یک قیاس کوچک بین تعداد راننده های زن بی حجابی و کل زنانی که آن روز پشت فرمان دیده ایم متوجه می شویم که اشتباه کرده ایم. تعداد آن ها نه تنها زیاد نیست بلکه اتفاقاً به دلیل اینکه کم هستند، در چشم هستند و دیده می شوند. البته گاهی برخی افراد به دلیل زندگی در محله ایی خاص به وفور شاهد این اتفاق ها هستند. اما این به هیچ وجه نمی تواند به معنای فراگیر بودن این اتفاق ها باشد. در کنار تمام چیز هایی که روزانه می بینیم، برخی رسانه های داخلی نیز با بزرگ نمایی اتفاقات خاص به این نتیجه گیری ها دامن می زنند.
به عنوان مثال با اینکه عمل های زیبایی هنوز در بین جوانان ایرانی مانند سایر کشورها فراگیر نشده است، اما روزنامه ها و سایت ها اصرار دارند که ایران را مهد عمل های زیبایی معرفی کنند. همین مسئله زمینه را برای سوءاستفاده دیگران فراهم می کند.
پ.ن: این روز ها نیز فیلم های در شبکه های اجتماعی دست به دست می چرخدکه ایران را رکورددار واردات لوازم آرایشی و جراحی عمل زیبایی در دنیا معرفی می کند آن هم توسط کمدین های کشورهای اروپا وغیره ….قطعاً دشمن نیز به دنبال سوژه سازی از غیر واقعیت های است که به خود ماهم بباوراند که ما از فرهنگ اصیل خود و سبک زندگی اسلامی ایرانیمان فاصله گرفته ایم.
*البته نفی واقعیت نمیکنم اما این چنین هم که می نمایند نیست….