حيا از منظر قرآن کريم و روايات
امام صادق (عليه السلام) در خصوص لباس فرمودند: (جايز نيست زن هنگامي که از منزل خارج مي شود، لباس هايش براق و جذاب باشد).
داشتن حيا و شرم يک حالت روان شناختي است که در فطرت انسان ها بوديعه نهاده شده و رعايت آن براي همه انسان ها زيباست، اما براي زنان، فوق العاده زيباست.
در اين راستا نبي مکرم اسلام (ص)فرمود: (همانا داشتن شرم و حيا براي هر کسي نيکو است ولي براي زنان نيکوتر و زيباتر است).
و نيز فرمودند: (هر ديني مَنشي دارد و مَنش اسلام حيا است).
و فرمود: (حيا ده جزء دارد که نه جزء آن در زنان است و يک جزء در مردان). (کنز العمال / 5769)
با توجه به کلام مقدس الهي و سخنان حضرات معصومين (عليهم السلام) آشکار نکردن مواضع زينت از سوي زنان، از جمله نشانه هاي حيا و حفظ عفاف و پاکدامني و پرهيز از نگاه هاي آلوده نيز هم به مردان و هم به زنان توصيه شده است.
*از مصاديق و آموزه هاي قرآني، حيا در گفتار و زبان است. و يا به عبارتي زبان آينه تمام نماي روحيات انساني است و نبايستي جز در راه حق و خشنودي خداوند، از آن استفاده نمود. اگر زبان در مسير نيکي ها و خيرات و حسنات قرار گرفت، موجبات اعتلاي شخصيت و خشنودي حضرت حق را به ارمغان مي آورد. و اگر از کنترل و مهار انسان خارج شد فجايع و مصيبتها و گناهان بسياري به همراه خواهد داشت. در اين راستا قرآن چنين مي فرمايد:
(…به گونه اي هوس انگيز سخن نگوييد که بيمار دلان در شما طمع کنند وسخن شايسته بگوييد.) (احزاب / آيه 32)
به هنگام سخن گفتن، جدّي و خشک و به طور معمولي سخن بگوئيد، نه همچون زنان کم شخصيت که سعي دارند با تعبيرات تحريک کننده که گاه توأم با ادا و اطوار مخصوصي است که افراد شهوت ران را به فکر گناه مي افکند سخن بگوئيد. شايان ذکر است که غريزه جنسي در حد تعادل و مشروع عين سلامت است، اما گاهي که از اين حد بگذرد نوعي بيماري خواهد بود تا آن جا که گاه به سر حد جنون مي رسد که از آن تعبير به (جنون جنسي) مي کنند.
در ارتباط با حياي زبان، روايات زيادي از حضرات معصومين (عليهم السلام) به ما رسيده است از جمله: حارث گفت: از اميرالمومنين (عليه السلام) شنيدم که فرمود: (هيچ چيزي به زنداني شدن طولاني، سزاوارتر از زبان نيست) هر چه کمتر سخن بگويي کمتر گناه کني.
از رسول خدا (ص) آمده است و فرمود: (زبانت را نگهدار، که آن براي تو صدقه هست) و فرمود: (بنده اي به حقيقت ايمان نمي رسد مگر اين که زبانش را نگهدارد.)
امام صادق (عليه السلام) فرمود: (نجات مؤمن در نگاهداري زبانش است) و همچنين علي (عليه السلام) فرمود: (هر که زبان خويش را نگه دارد، خداوند عيبش را بپوشاند)امام سجاد (عليه السلام) در خصوص گناهان زبان فرمود: (بارالها به جاي آنچه شيطان از آرزو و گمان بد و حسد به دلم مي افکند، ياد عظمت و انديشه در قدرت و چاره سازي بر دشمنت را در جانم قرار ده و هر سخن زشت و بيهوده و دشنام به آبروي کسي يا شهادت نادرست يا غيبت از مؤمني غايب، يا ناسزاگوئي به کسي که حاضرا ست و مانند آن، که شيطان بر زبان من جاري مي کند، تو آن را به حمد و سپاس خود، و افزوني در ثناي خود، و بيان مجد و عظمت خود، و سپاس نعمت خود، و اعتراف به احسان خود و شمارش نعمت هايت بدل فرما.)
*در کلام مقدس الهي در راستاي صفت پسنديده حيا حتي در راه رفتن و گام برداشتن به بانوان توصيه مي نمايد که با وقار راه برويد و به حياي دختر شعيب اشاره مي نمايد. (ناگهان يکي از آن دو زن به سراغ او (موسي) آمد در حالي که با نهايت حيام گام برمي داشت. گفت پدرم از تو دعوت مي کند تا مزد آب دادن (به گوسفندان) را که براي ما انجام دادي به تو بپردازد…)رسول خدا (ص) در ارتباط با ارزش و فضيلت حيا فرمود: (با فضيلت ترين جوانمردي ها حيا است و ميوه و ثمره حيا عفت و پاکدامني است)
اميرالمومنين علي (عليه السلام) خطاب به جواني از جوانان بصره فرمود: (سه خصلت است که در هر کس باشد دنيا و آخرت برايش صاف و سالم بماند، آن کس که به کار نيک فرمان دهد و خودش نيز بدان گردن نهد، و از کار زشت باز دارد و خودش نيز از آن دست کشد، و بر حدود و دستور خداوند محافظت نمايد.)
*در ارتباط با اهميت حيا و شرم و پرهيز از روابط ناسالم جنسي در کلام مقدس الهي هشدارهاي لازم داده شده و يکي از نشانه هاي بندگان صالح و عفيف را چنين ذکر نموده
(…و زنا نمي کنند، وهر کس چنين کند، مجازات سختي خواهد ديد) (سوره فرقان/ آيه 63)
و حتي هنگامي که شرايط ازدواج بنا به دلايلي مانند، نداشتن کسب و کار و يا نداشتن خانه و ساير مسائل مالي و اقتصادي، براي عده اي ميسر نيست، توصيه به تقوي و پاکدامني نموده است. و کساني که امکاني براي ازدواج نمي يابند، بايد پاکدامني پيشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بي نياز گرداند…) (سوره نور / آيه 33)
در اين راستا نبي مکرم اسلام (ص) فرمود: (حيا کليد رسيدن به همه خوبيها و مانع زشتکاري هاست) امام علي (عليه السلام) فرمود: (به وسيله عفاف اعمال پاک مي شود) امام صادق (عليه السلام) فرمود: (کسي که حيا ندارد ايمان ندارد)
گفتني است که سه واژه (ايمان)، (حيا)، (عقل) با يکديگر توأم و در ارتباط هستند و يا به عبارتي انسان هايي که در وجودشان ايمان الهي و اعتقاد به خداوند، مملو شده، از اين که خود را به ورطه گناه و آلودگي کشانند، بيزارند و با برخورداري از عقلانيت معنوي همواره در اين فکر فرو مي روند که (خدا چه چيزي را زشت و گناه مي داند) پس نبايد مرتکب گناه و معصيت شويم و اينان، سر بر آستان بندگي حق مي سايند و به وضوح اين مسئله را دريافته و به آن يقين دارند که (عالم محضر خداست پس در محضر حق معصيت نکنيم).
شايان ذکر است که حيا و پايبندي به آن مربوط به سن خاصي نيست، بلکه هر چقدر به معرفت و بصيرت انسان افزوده شود، قطعاً نجابت و حياي آن فزوني مي يابد، پس همگان موظف به رعايت حيا هستند. حتي در کلام مقدس الهي اشاره شده که زنان سالخورده ايي که اميد به ازدواج ندارند، نبايستي در برابر مردم خودآرايي کنند و پوشش براي آن ها برتر است (سوره نور / آيه 60). رسول گرانقدر اسلام (ص) فرمود: (من بعد از خودم، از سه چيز براي امت خود مي ترسم: (يکي گمراهي بعد از شناخت و معرفت، ديگري فتنه هاي گمراه کننده، و شهوت شکم و دامن).
*از مصاديق بسيار مهمي که نقش ارزنده اي در سلامت فرد و اجتماع دارد و به فزوني حيا کمک زيادي مي نمايد، مسئله ازدواج است که در فرمايشات الهي و سنت نبوي به آن تأکيد زيادي شده است. بديهي است که، اگر در امر ازدواج مطابق دستور خدا و حضرات معصومين (عليهم السلام) عمل نمائيم، از يک سو روابط جنسي، مشروع و ارضاء آن به نحوي خداپسندانه صورت مي گيرد و از دوم سو از اختلاط زنان و مردان و روابط ناسالم جنسي جلوگيري مي شود و از سوم سو بر استحکام کانون خانواده همراه با نسلي سالم و پويا افزوده خواهد و از چهارم سو به گسترش فرهنگ حيا عمق بخشيده ايم.
پس اگر شرايط ازدواج دختران و پسران را مهيا نمائيم و از مهريه هاي سنگين و تجملات بي مورد و اسراف هاي رايج در اين زمينه، خودداري نموده و امر مقدس ازدواج را به صورتي آسان درآوريم، کمک بزرگ و خدمت خداپسندانه ايي انجام داده ايم. در اين راستا در کلام گوهر بار الهي چنين آمده است:
(مردان و زنان بي همسر خود را همسر دهيد، همچنين خادمان صالح صالحه و درستکارتان را، اگر فقير و تنگدست باشند همسر دهيد، خداوند از فضل خود آنان را بي نياز مي سازد، خداوند گشايش دهنده و آگاه است) (سوره نور / آيه 32).
امام علي (عليه السلام) فرمود: (ازدواج کنيد، که ازدواج سنت رسول خدا (ص) است، زيرا که آن حضرت فرمود: (هر که دوست دارد از سنت من پيروي کند، از جمله سنت من ازدواج است).
*از مصاديق ديگر حيا که شرط ادب و نشانه ي شخصيت انسان هاي عاقل و مؤمن است، کسب اجازه در ورود به خانه هاي ديگران است. خداوند در اين باره مي فرمايد:
(اي کساني که ايمان آورده ايد، در خانه هاي غير از خانه خود وارد نشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن خانه سلام کنيد، اين براي شما بهتر است، شايد متذکر شويد) (سوره نور / آيه 27). (و اگر کسي را در آن نيافتيد، وارد نشويد، تا به شما اجازه داده شود، و اگر گفته شد، باز گرديد، باز گرديد، اين براي شما پاکيزه تر است و خداوند به آنچه انجام مي دهيد، آگاه است) (سوره نور / آيه 28).
همچنين خداوند مي فرمايد:
(اي کساني که ايمان آورده ايد در خانه هاي پيامبر (ص) داخل نشويد، مگر به شما براي صرف غذا اجازه داده شود، در حالي که (قبل از موعد نياييد و) در انتظار وقت غذا ننشينيد، اما هنگامي که دعوت شديد، داخل شويد، و وقتي غذا خورديد پراکنده شويد، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشينيد، اين عمل، پيامبر را ناراحت مي کند، ولي از شما شرم مي کند (و چيزي نمي گويد)، اما خداوند از بيان حق شرم ندارد…) (سوره احزاب / آيه 52).
اين حکم در حقيقت تأکيد و تکميلي بر حکم گذشته است، نه بي موقع به خانه اي که دعوت شده ايد وارد شويد، و نه اجابت دعوت را ناديده بگيريد، و نه پس از صرف غذا براي مدتي طولاني درنگ کنيد. بديهي است تخلف از اين امور موجب زحمت و دردسر براي ميزبان است و با اصول اخلاقي سازگار نيست).
در حالات رسول خدا (ص) مي خوانيم که وقتي مي خواست وارد خانه دخترش فاطمه (سلام الله عليها) شود بيرون در مي ايستاد و اجازه مي گرفت، و يک روز جابر بن عبدالله با او بود پس از آن که براي خود اجازه گرفت براي (جابر) نيز اجازه گرفت).
*يکي ديگر از مصاديق حيا، احترام به سالخوردگان و پيران مي باشد. در اين راستا رسول خدا (ص) فرمود: (هر جواني که به يک پيرمرد احترام بگذارد، خداوند در هنگام پيري او کسي را مي فرستد که از او احترام کند. و فرمود: خداوند شرم دارد از اين که پيرمردي را عذاب کند و مي فرمايد: از ما نيست کسي که به صغير ما رحم نکند و به کبير ما احترام نگذارد و فرمود: از مشايخ احترام کنيد، تعظيم مشايخ احترام به خداوند متعال است و هر کسي از پيرمردان احترام نکند از ما نيست).
صفحات: 1· 2