حافظ ِ هفت اسم رمز چه کسی بود؟
حوزهی هنری سالهاست به شکل ماهانه شبِ خاطره برگزار میکند. این ماه هم همین طور. قرار است سه خاطره از سه نفر نقل شود. سوّمیاش قرار است آقای خسرویوفا باشد که میخواهد دربارهی 6 تیر 60 صحبت کند.
جلسه، طبق اعلام سایت 2 ساعت و نیم مانده به اذان مغرب آغاز میشود. به خاطر استمرار و تجربهی بالای برگزاری چنین جلسههایی، جلسه سرِ ساعت آغاز میشود. یعنی وقتی پرچم ایران بالا میرود تا مردم سرود ملّی را بخوانند دقیقا دو ساعت و نیم مانده به اذان مغرب. تالار اندیشه آرام آرام پر میشود و مردم به داخل این تالار میآیند. الگوی حضورِ جمعی مردم هم بیشتر نماز جمعهایست تا استادیومی. یعنی سه نفره؛ مردِ خانه با خانمش و کوچکترین عضو خانه! مردم بعد از سرود صلوات میفرستند به جز دو دختربچه پرانرژی صندلی جلویی که دست میزنند و با تبحّری که از شرکت در این دست جلسهها پیدا کردهاند آن را تبدیل به صلوات میکنند.
دو سخنران نخست بحث را طولانیتر از وقت معمول کِش میدهند و هر چه اینها بیشتر صبحت میکنند یعنی وقت کمتری به سخنران آخر میرسد. به این دلیل که تهِ برنامه بسته است و قطعا با اذان خاتمه مییابد. آقای عابدی همرزمِ ارتشی شهید چمران خیلی حرف دارد برای گفتن. او تند تند و پشت سر هم خاطره تعریف میکند و بعد از تذکّر مجری، یکی دو تا خاطره دیگر هم نقل میکند. وقتی حرفهاش تمام میشود، آفتاب کاملا مارِّ افق شده و وقت شرعی مغرب بسیار نزدیک.
ادامه …
صفحات: 1· 2