تاثیرات بازیهای رایانهای بر فرزندان
امروزه بازی های رایانه ای به خصوص بازیهای رایگان که بر روی موبایل و کامپیوتر به صورت رایگان در فضای مجازی منتشر شده است تهدید جدی برای کودکان و نوجوانان میباشد.
امروزه بازیهای رایانهای به خصوص بازیهای رایگان که بر روی موبایل و کامپیوتر به صورت رایگان در فضای مجازی منتشر شده است تهدید جدی برای کودکان و نوجوانان میباشد.
بازیهایی که با جذابیت بالا و با استفاده از رنگ های شاد و استفاده از موسیقی های جذابی که در بازیها استفاده میشود، نوجوانان را ترغیب میکنند تا از این بازیها استفاده کنند.
این بازیها در حالی که ظاهر جذابی دارند در باطن بر روح و جسم افراد تاثیر مخربی ایجاد میکند و باعث میشود عقاید آنان نسبت به جامعه و به خصوص دین تغییر کند.
1-نامناسب بودن پوشش زنان
نامناسب و مبتذل بودن پوشش زنان در بازیهای رایانهای باعث شده ذهن جوانان به سمت تعاملات جنسی کشانده شود.
2-پرخاشگری
خشونت زیاد در بازیها باعث شده تا افراد دچار تیکهای عصبی شده و پرخاشگر شوند.
3-دوری از جمع خانواده
بازی های آنلاین امروزه باعث شده تا مخاطب به صورت شبانه روز بازی را دنبال کند و از حضور در جمع خانواده خودداری کند.
4-اعتیاد
یکی از بزرگترین مخاطراتی که باید جدی گرفت اعتیاد به بازیهای رایانهای میباشد. اعتیاد به بازیهای رایانهای کمتر از اعتیاد به مواد مخدر نیست و بر اثر مرور زمان سیستم عصبی مغز را مختل میکند.
راههای مقابله
1-والدین نقش مهمی در سرنوشت فرزندان خود دارند، آنها میتوانند با نظارت بر فرزندان خود و فراهم کردن تفریحات سالم از این مخاطرات جلوگیری کنند.
2-بازیها را از مکانهای معتبر و یا از سایتهای دارای نشان ملی رسانه دیجیتال خریداری کنید.
منبع:پایگاه اطلاع رسانی پلیس فتا
کتاب من دیگر ما
هدف تربیت در مکتب اسلام، پرورش انسانی است که در مقابل خدای خویش، در جایگاه عبودیت قرار بگیرد. از همین رو، تربیت، زمینهسازی برای رشد استعدادها در مسیر بندگی خداوند است.
«من دیگر ما» نام مجموعهای به قلم محسن عباسی ولدی( -۱۳۵۵) است. این مجموعه با عنوان فرعی «فرزند ما از ماجدا نیست؛ او خود ما است اما در اندازهای کوچکتر» پیرامون پرورش و تربیت کودکان در خانواده است.جلد اول این مجموعه به «مهارتهای تربیت فرزند در دنیای امروز» میپردازد.
در بخشی از کتاب درباره رویکرد کتاب میخوانیم:«تربیت فرزند در جامعۀ امروز، یکی از اصلیترین دغدغههای پدران و مادران است. وجود رقیبان زیاد در مسیر تربیت فرزند حساسیت مسأله را چند برابر کرده است.بسیاری از والدین در جامعۀ ما با عطش فراوان به دنبال راهی برای تربیت صحیح فرزند هستند که باید به این عطش و انگیزه احترام گذاشت.مخاطب این مجموعه عموم پدران و مادران هستند. ما تلاش کردیم در این نوشتار بدون این که به سطح علمی مباحث لطمهای وارد شود، با پرهیز از عبارتپردازیهای علمی، مطالب را به گونهای بنویسیم که همۀ پدران و مادران در هر سطحی از دانش که باشند بتوانند از آن استفاده کنند.»
کتاب صوتی «منِ دیگرِ ما» اثر محسن عباسی ولدی برای پرورش و تربیت بهینه کودکان.
شعار بنیادین کتاب این است: فرزند ما از ما جدا نیست؛ او خود ما است اما در اندازهای کوچکتر.
مؤلف دربارهی علت انتخاب نام کتاب چنین میگوید:
«وقتی که نام کتاب “من دیگر ما” را انتخاب میکردم، همه در این اندیشه بودم که به مخاطبم بگویم فرزند را تافتهی جدابافتهای از خویش ندانید. تا وقتی که فرزند در نگاه شما موجودی جدا از شما تعریف میشود، انگیزهی کافی برای تربیت او نخواهید داشت؛ اما وقتی که فرزند خود را خودتان دانستید (دقت کنید: خودتان؛ نه از خودتان) وقت گذاشتن برای او را وقت گذاشتن برای خویش میدانید. رشد او رشد خودتان و پسرفت او را عقب ماندن خودتان حساب میکنید.»
سبک زندگی مدرن بیش از آنکه با نیازهای کودک تطابق داشته باشد، با نیازهای او دشمنی دارد. از همین رو پیش از آنکه بازی هایی که با نیاز کودکان تناسب دارد، از یاد برود باید از آن ها سخن گفت و یادشان را زنده نگه داشت.کتاب «منِ دیگرِ ما» از سه بخش تشکیل شده: بخش اول به رابطۀ بازی با محبت ورزی می پردازد که می توان گفت عهده دار رابطۀ میان گزاره های رفتاری و موضوع این کتاب است. کم نیستند پدران و مادرانی که امروزه بازی بچه ها را جدی نمی گیرند. چرایی این بی اعتنایی موضوع بخش دوم است. در بخش سوم هم به ویژگی های بازی مفید پرداخته شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«بازی از زندگی کودک حذف شدنی نیست. آنچه در دست ماست، انتخاب بازی است. امروزه با ورود وسایل مدرن برای سرگرم کردن کودکان بحث دربارۀ بازی، ضرورت بیشتری پیدا کرده است.سبک زندگی مدرن بیش از آنکه با نیازهای کودک تطابق داشته باشد، با نیازهای او دشمنی دارد. از همین رو پیش از آنکه بازیهایی که با نیاز کودکان تناسب دارد، از یاد برود باید از آنها سخن گفت و یادشان را زنده نگه داشت.این کتاب از سه بخش تشکیل شده: بخش اول به رابطۀ بازی با محبتورزی میپردازد که میتوان گفت عهدهدار رابطۀ میان گزارههای رفتاری و موضوع این کتاب است.کم نیستند پدران و مادرانی که امروزه بازی بچهها را جدی نمیگیرند. چرایی این بیاعتنایی موضوع بخش دوم است.در بخش سوم هم به ویژگیهای بازی مفید پرداختهایم.»
راهکارهایی برای کنترل بهتر والدین بر روی بازی های رایانه ای فرزندان
راهکارهایی برای کنترل بهتر والدین بر روی بازی های رایانه ای فرزندان
۱- سعی کنید خودتان نیز در جریان بازی های رایج در سن فرزندتان باشید و قبل از تهیه بازی در مورد داستان و نقد آن بازی تحقیق و جستجویی داشته باشید و یک بار خودتان آن بازی را انجام دهید.
۲- توسط امکانات کنترل گر نرم افزاری تعبیه شده در سیستم عامل رایانه ها و انواع کنسول های بازی، محدودیت هایی را در دسترسی به بازیها برای فرزندتان ایجاد کنید تا به بازی های ناسالم دسترسی نداشته باشد.
۳- حتی الامکان سعی کنید جایگزینی برای بازی رایانه ای فرزندتان پیدا کنید و اوقات فراقت او را با کارهای مورد علاقه او که آسیب روانی نداشته باشد پر کنید. در غیر اینصورت در انتخاب بازی، به رده بندی سنی آن توجه کنید. حتما به آرم رده سنی “ASRA” که بر روی جلد بازی ها درج شده است دقت کنید.
۴- می توانید گاهی در کنار فرزندتان بازی کنید. در این حالت لازم است خود را به اندازه سن او پایین بیاورید و در هیجان ناشی از بازی با او همراهی کنید تا او شما را به هنوان یک همبازی بپذیرد. در این حالت نظرات شما را درباره درست و نادرست بودن بازی ها بیشتر می پذیرد.
۵- سعی کنید فضایی را برای بازی فرزندتان در نظر بگیرید که در دید و کنترل شما باشد و بتوانید بصورت نامحسوس در جریان بازی هایی که انجام می دهد قرار بگیرید. حتی المقدور از بازی کردن فرزندتان در اتاق خصوصی اش جلوگیری کنید.
۶- حتماً برای بازی فرزندتان با مشارکت خود او یک برنامه ریزی و زمان بندی در نظر بگیرید و سعی کنید همواره با آرامش و تدبیر، اجرای دقیق آن را پیگیری نمایید و برای اجرای این برنامه جایزه ای را برای او در نظر بگیرید. می توانید گاهی جایزه تشویقی او را افزایش زمان بازی با رایانه قرار دهید.
۷- به دلیل هیجان و مشغله ذهنی که این بازی ها به وجود می آورند همواره باید تلاش کنید که فرزندتان پس از انجام تکالیف خود به بازی بپردازد و نه قبل از آن، زیرا بازدهی و دقت او در درس و یادگیری بلافاصله بعد از بازی، قطعاً کاهش خواهد یافت و ذهن او درگیر مراحل مختلف بازی خواهد بود.
۸- برخی از بازی های رایانه ای که بصورت آنلاین انجام می شود، نیازمند برقراری ارتباط با بازیکنان دیگر است. می بایست به فرزندتان آموزش دهید که هیچ گاه در این ارتباط ها اطلاعات شخصی خود را بازگو نکند و در صورت دیدن رفتارهای ناشایست آن ها را با شما در میان بگذارد.
۹- بطور کلی برای اینکه بتوانید کنترل دقیقی بر روی فرزندتان داشته باشید و در عین حال او محدودیت هایی که شما برای او در نظر می گیرید را بپذیرد لازم است ارتباطی صمیمانه با او داشته باشید. برای رسیدن به چنین ارتباطی از کودکی به فکر باشید تا در نوجوانی و جوانی، بتوانید به راحتی با او ارتباط برقرار کنید و او نیز شما را به عنوان یک دوست و همراه مطمئن و دانا بپذیرد.
این جملات را هرگز به فرزندتان نگویید
1- بیشتر تلاش کن، تو می توانی
ممکن است احساس کنید که فرزندتان در مدرسه، در ورزش یا در مهارت های دیگر آن طور که باید و شاید از توانایی هایش استفاده نمی کند. هر گونه اظهارنظری که نارضایتی شما را نشان بدهد نه تنها او را دلسرد می کند بلکه می تواند نتیجه عکس داشته باشد. وقتی چیزی از فرزندتان می خواهید، دقیقا مشخص کنید که توقعتان چیست. مثلا بگویید “وقتی اتاقت را کاملا تمیز کردی اجازه داری کارتون تماشا کنی.”
۲ - کمتر غذا بخور
بهتر است از هر جمله ای که ذهنیت کودک را نسبت به ظاهرو بدنش تحت تاثیر قرار می دهد بپرهیزید. مثلا نگویید “مطمئنی که باید یک کیک دیگر بخوری؟” . همین طور از به کار بردن هر صفتی خود داری کنید. مثلا نگویید فرزندتان “پرخور” یا “بهانه گیر” است. در عوض، سعی کنید به نکات مثبت اشاره کنید و به جای کلی گویی، منظور دقیقتان را بیان کنید مثلا بگویید “چه خوب که سوپ مرغ را امتحان کردی.”
۳ - تو همیشه… تو هیچ وقت …
هرگز از کلماتی مثل “همیشه” یا “هیچ وقت” استفاده نکنید. در پس این کلمات تاثیراتی وجود دارد که می توانند تا آخر عمر با کودکتان بمانند. جمله ای مانند “تو همیشه وسائلت را گم می کنی” باعث می شود که او احساس بدی راجع به خودش پیدا کند و واقعا تبدیل به کودکی شود که همیشه وسائلش را گم می کند. به جای به کار بردن جملات منفی از فرزندتان بپرسید که چگونه می توانید به او کمک کنید تا رفتارش را تغییر دهد. مثلا بگویید “من احساس می کنم گاهی فراموش می کنی وسائلت را کجا گذاشته ای. ما چگونه می توانیم کمکت کنیم؟”
۴- چون من می گویم!
گفتن چنین جمله ای شما را رئیس مطلق معرفی می کند و به حس استقلال و لیاقت کودک ضربه می زند. همچنین باعث می شود کودک شما یکی از فرصتهای یادگیری را از دست بدهد. مثلا تصور کنید که بچه های شما دوست دارند به جای آمدن به خانه خاله تان به پارک بروند و بازی کنند. به آنها بگویید ” می دانم دوست دارید بازی کنید ولی خاله دوست دارد شما را ببیند و ما باید به بزرگترها احترام بگذاریم.”
۵- به تو گفته بودم…
تصور کنید چندین بار به پسرتان گفته اید که اگر همه بعدازظهر بازی کند وقت کافی برای امتحان ریاضی اش نخواهد داشت. و حالا پسرتان نمره اش را گرفته و شما از آن ناراضی هستید. گفتن جمله “به تو گفته بودم” باعث می شود او فکر کند همیشه حق با شما است و او همیشه اشتباه می کند.
در عوض سعی کنید به نتایج مثبت کارهای او اشاره کنید، مثلا وقتی به حرفتان گوش می کند و اتاقش را تمیز می کند بگویید ” حالا اتاقت بهتر به نظر می رسد نه؟ پس بهتر است همیشه اتاقت را تمیز کنی.”
۶- تو بهترینی
اگر همیشه کودکتان را تحسین کنید و به او بگویید که چقدر با هوش و زرنگ است، کم کم در مورد امتحان چیزهای تازه یا سخت تر دچار تردید خواهد شد چون می ترسد که نتواند مثل همیشه خوب و باهوش باشد. همچنین وقتی فرزند شما درگیر کاری باشد و به مشکل برخورده باشد، گفتن جمله ای مانند”اما تو خیلی زرنگ هستی” نتیجه عکس خواهد داشت، چون احساس می کند که لیاقت صفت های خوبی که به او می دهید را ندارد. بهتر است تنها به تلاش و کوشش او بها بدهید و بگویید “تو خیلی تلاش می کنی پس حتما موفق می شوی” یا “کارت عالی بود آفرین.”
۷ -نگران نباش
اشکالی دارد اگر به کودک مضطرب و نگرانتان دلداری بدهید؟ بله، چون اگر به او بگویید که نباید نگران باشد احساس او را نادیده گرفته اید. همین طور جملاتی مثل “گریه نکن” یا “آرام باش” نتیجه ای مشابه خواهند داشت. در عوض بگویید ” می دانم نگران هستی. می توانی به من بگویی چه چیزی بیشتر از همه نگرانت کرده است؟ ”
۸- بهتر است با او دوست نباشی
هرگز به فرزندتان نگویید که از بعضی دوستانش خوشتان نمی آید و نباید با آنها دوست باشد. این نظر شما هر دلیلی داشته باشد، باعث می شود که توجه فرزندتان نسبت به آن شخص خاص بیشتر شود. در عوض بکوشید با او صریح و مستقیم صحبت کنید تا بتوانید مکالمه ای راحت و روشن در مورد ارزش ها و چیزهای خوب و بد با فرزندتان داشته باشید. مثلا بگویید “چه چیز آن دوست برای تو جذاب است؟ شما دونفر چه کار می کنید؟”
۹- این طوری نه. بگذار نشانت بدهم
تصور کنید که از فرزندتان خواسته اید کاری را انجام دهد، ولی او در انجام آن چندان موفق نبوده است. مسلما سخت است که جلوی خودتان را بگیرید و در انجام آن کار دخالت نکنید. ولی این کار اشتباه است چون فرصت یادگیری را از او می گیرد، ضمن اینکه در صورت تکرار باعث می شود که او کم کم از امتحان چیزهای تازه بترسد. سعی کنید به جای اینکه آن کار را خودتان اجام دهید، با او همکاری کنید و بگویید “مادر من به من یاد داده که چگونه حوله ها را تا بزنم. بگذار به تو نشان بدهم.”
همسر بیعیب
راه رسیدن به شیرینی پایدار در زندگی مشترک این نیست که دنبال یک همسر بیعیب باشیم. شیرینی زندگی بیش از هر چیز به نحوۀ رفتار خوب خود آدم بستگی دارد، اگرچه پاسخ خوبی دریافت نکند. دنبال همسر بیعیب گشتن خودش یک عیب بزرگ است!
آمریکاییها نمیتوانند به ما سیلی بزنند،ما به آنها سیلی خواهیم زد
آمریکاییها نمیتوانند به ما سیلی بزنند /ما به آنها سیلی خواهیم زد
حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر دیروز (یکشنبه) در دیدار جمعی از خانوادههای شهدای مدافع حرم و شهدای مرزبان، با تأکید بر اینکه شهدا حق حیات بر این کشور دارند و همه مردم و مسئولان باید خود را زیر بار منت شهدا و خانواده شهدا بدانند، به سخنان خصمانه و تهدیدآمیز اخیر مقامات آمریکایی اشاره کردند و با گزافه خواندن آن، گفتند: دولتمردان آمریکایی از ابتدای پیروزی انقلاب همواره به دنبال تغییر نظام جمهوری اسلامی بودهاند اما نخواهند توانست به ملت ایران سیلی بزنند بلکه این ملت است که به آنها سیلی خواهد زد.
حضرت آیتالله العظمی خامنهای در ابتدای این دیدار، مفهوم «شهادت» را مقولهای عمیق و دارای معانی بلند و یک معامله پرسود با خداوند متعال خواندند و افزودند: شهادت یک «مرگ تاجرانه» است و در این معامله، خداوند جان انسان را که ضایعشدنی و از بینرفتنی است، در مقابل سعادت ابدی خریداری میکند و شهید به مقامی میرسد که قدرت شفاعت پیدا میکند.
ایشان، صبر و استقامت خانواده شهدا در مصیبت از دست دادن نزدیکترین افراد خود را، یک ارزش بسیار والا دانستند و خاطرنشان کردند: عوامل اصلی حفظ انقلاب اسلامی و قدرت آن، مفاهیم و ارزشهای عظیمی همچون «شهادت، جهاد و صبر و استقامت خانوادههای شهدا» است و دشمن تلاش دارد تا این ارزشها را از جامعه بگیرد و متأسفانه برخی نیز در این چارچوب قلمفرسایی میکنند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به بقای نظام اسلامی با وجود مواجهه با دشمنیهای سخت، گفتند: گزافهگوییهای رئیسجمهور آمریکا موضوع جدیدی نیست زیرا نظام اسلامی از ابتدا با توطئههای گوناگونی مواجه بوده است اما بدخواهان ملت ایران هیچ غلطی نتوانستهاند بکنند.
حضرت آیتالله العظمی خامنهای تأکید کردند:این انقلاب و نظامی که به وجود آمد، این از اول با دشمنیهای سخت مواجه بود. حالا به این هارتوهورتهای این بابایی که تازه آمده در آمریکا نگاه نکنید؛ اینها جدید نیست؛ اینها از اول بود؛ حالا زبانها و لحنهایشان فرق میکند. از روز اول این هارتوهورتها علیه جمهوری اسلامی بوده تا امروز؛ قریب چهل سال است؛ هیچ غلطی نتوانستند بکنند.
آن زمانی که نظام اسلامی یک نهال تازهروییده و نحیف بود، نتوانستند به آن آسیبی برسانند، چه برسد به اکنون که این نظام به یک درخت تناور تبدیل شده است.
ایشان با اشاره به سخنان اخیر مقامات آمریکایی مبنی بر تلاش برای تغییر نظام اسلامی خطاب به آنها گفتند: در طول ۳۸ سال گذشته، چه زمانی بوده که شما نمیخواستید نظام اسلامی را تغییر دهید، اما همواره سرتان به سنگ خورده است و از این پس هم همینگونه خواهد بود.
رهبر انقلاب اسلامی، مقامات جدید کاخ سفید را بیتجربه و تازهکار خواندند و تأکید کردند: این افراد بیتجربه، ملت و مسئولان ایران را نشناختهاند و هنگامی که تو دهنی بخورند، آن زمان متوجه خواهند شد، حساب و کتاب چیست!
حضرت آیتالله العظمی خامنهای افزودند: سردمداران آمریکا، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در تلاش برای ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی ایران بودند، اما کسانی که چنین حسرتی داشتند، این آرزو را به گور بردند و از این پس نیز همینگونه خواهد بود.
ایشان تأکید کردند: همه اعم از دشمنان، دوستان با اخلاص و دوستانی که برخی مواقع دلشان میلرزد، بدانند جمهوری اسلامی مستحکم و با اقتدار کامل ایستاده و دشمنان نمیتوانند به ملت ایران سیلی بزنند بلکه ملت به آنها سیلی خواهد زد.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه ارزش شهدا باید در جامعه معلوم باشد، در تجلیل از نقش شهیدان مدافع حرم گفتند: اگر شهیدان مدافع حرم نبودند، امروز باید با «عناصرِ فتنهگر، خبیث و دشمن اهلبیت(ع)» در شهرهای ایران میجنگیدیم، زیرا آنان قصد داشتند از مرزهای عراق وارد ایران شوند اما جلوی آنها گرفته شد و تار و مار شدند و اکنون نیز در عراق و سوریه بهطور کامل در حال ریشهکن شدن هستند.
حضرت آیتالله العظمی خامنهای، امنیتِ کنونی کشور را مرهون مدافعان حرم و مدافعان مرزهای ایران دانستند و افزودند: امنیت مرزها و شهرهای کشور به برکت تلاشهای مرزدارانی است که با همه وجود از ایران دفاع، و همچنین از ورود مواد مخدر جلوگیری میکنند، البته این تلاشها بهخوبی دیده نمیشود و مرزداران و شهدای مرزی، مظلوم هستند.
ایشان، شهیدانِ فعالیتهای امنیتی و اطلاعاتی را از جمله دیگر فداکاران در تأمین امنیت و جلوگیری از اقدامات تروریستی و کشتهشدن مردم بیگناه خواندند و گفتند: خدمت به کشور فقط تأمین آب و نان نیست بلکه بالاتر از آن، تأمین امنیت است و شهیدان و مدافعان حرم و مرزها و شهرهای کشور، با تأمین امنیت، حق حیات بر گردن کشور دارند.
حضرت آیتالله العظمی خامنهای با تأکید بر لزوم قدردانی از شهیدان و خانوادههای آنان، خاطرنشان کردند: همه زیر بار منت شهیدان هستیم و هر کس در جهت فراموش شدن یاد شهیدان یا اهانت و بیاعتنایی به خانوادههای آنان کاری انجام دهد، در واقع به کشور خیانت کرده است.
پرورش عزت نفس در کودکان
تشویق و دلگرمی دادن به کودکان، کمک می کند عزت نفس خود را پرورش دهند.
تشویق به کودکان امکان می دهد برای خودشان تصمیم بگیرند.
تشویق، باعث می شود کودک خودش را بپذیرد و برای خود ارزش قایل شود.
به یاد داشته باشید که کودکان سعی می کنند بیاموزند که چگونه یاد بگیرند نه آنکه عملی را بدون نقص انجام دهند.
کودکان را هل ندهید؛ بلکه آنان را از طریق پذیرش تلاشهایشان و تقدیر از پیشرفتهایشان تشویق کنید.
نقش آزادی در تربیت کودکان
شهید آیت الله دکتر بهشتی رحمه الله:
اگر تاکنون به این بچههای عزیز و انسانهای آیندۀ آیندهساز، آزادی لازم را عنایت نفرمودهاید، چقدر به آنها ظلم و خیانت شده است؟ و به چه چیز آنها خیانت شده؟ به شخصیت انسانی آنها. ای معلم با ایمان آگاه و آزاد! به عنوان یک دوست و همفکر و همراهت خواهش میکنم، شما را به خدا در این کلاسها یک مشت انساننمایِ قالبیِ خاک بر سر نسازید. انسان بسازید، نه یک مشت انساننمای قالبی ابزاری.
…آقا و خانم! به بچه فرصت اظهارنظر بدهید، بگذارید حرفِ پرتِ بزنند. بگذارید یک استدلال غلط بکند، یک نتیجه غلط هم بگیرد، و حتی تا آنجا که خسارت شکننده هم ندارد، به دنبال این نتیجه غلط هم برود و خودش یک تجربه بدست آورد. تجربههای تلخی که این بچهها خودشان با اِعمال حق اختیار بدست میآورند از یک کتاب نصیحت سعدی و فردوسی و لقمان بالاتر است ، از یک مجموعهی حدیث امامان و پیامبران بالاتر است و حتی میتواند از همه قرآن برای او ارزندهتر باشد.(!) خود قرآن میگوید من کتاب نصیحت و هدایت هستم؛ اما برای چه کسانی؟ برای انسان انتخابگر…!
منبع: کتاب نقش آزادی در تربیت کودکان
بچهها از چه زمانی گوشی به دست بگیرند؟!
سن مناسب برای استفاده بچه ها از گوشی چه زمانی است. آیا والدین می توانند با سپردن این نوع ابزار به بچه ها آنها را با خیال راحت رها کنند و در این صورت مشکل یا تهدیدی برای فرزندان دلبندشان وجود نخواهد داشت.
باید توجه داشت که ایفای صحیح نقش والدین کار ساده ای نیست و باید بین درخواست ها و نیازهای واقعی فرزندان تعادل ایجاد کرد. والدین باید سن مناسب برای بهره مندی فرزندانشان از تلفن همراه را بدانند و به آنها در مورد فرصت ها و چالش های ناشی از استفاده از گوشی های هوشمند هشدار دهند.
امروزه فرض این است که هر بچه ای دوست دارد گوشی تلفن همراه داشته باشد و برای این کار به والدین خود فشار می آورد. اما با استفاده از تلفن های همراه می توان به اینترنت متصل شد، ویدئوها و عکس های شخصی ارسال کرد و به راحتی با هر کسی در ارتباط بود. بنابراین اگر چه گوشی های هوشمند زندگی انسان ها را غنا می بخشند، اما می توانند مشکلات جدی هم برای آنها به وجود آورند.
دیجیتال ترندز گزارش میدهد: بر اساس بررسی های موسسه Pew در سال ۲۰۱۵ حدود ۷۲ درصد از بزرگسالان در آمریکا از گوشی های هوشمند استفاده می کنند و بچه ها از ۱۰٫۳ سالگی به تلفن های همراه دسترسی می یابند. همچنین تحقیقات Internet Matters نشان می دهد ۶۵ درصد از بچه های ۸ تا ۱۱ ساله در انگلیس دارای تلفن همراه شخصی هستند. والدین در این کشور دوست دارند سن مالکیت تلفن همراه برای بچه هایشان در ده سالگی باشد.
اما بررسی آکادمی اطفال آمریکا نشان داده که تقریبا تمامی بچه ها در این کشور(معادل ۹۶٫۶ درصد) از سنین کم از تلفن همراه استفاده می کنند و ۷۵ درصد از بچه ها تا سن ۴ سالگی مالک گوشی شخصی خود می شوند. دکتر پاملا راتلج مدیر مرکز تحقیقات روانشناسی رسانه ها معتقد است نمی توان برای زمان دسترسی همه بچه ها به گوشی های هوشمند یک سن واحد تعیین کرد و این امر به زمان بلوغ آنها، نحوه استفاده آنها از گوشی های هوشمند و میزان درک و کنترل این نحوه استفاده توسط والدین بستگی دارد.
البته برای نسلی که برای پی بردن به حضور دوستانشان در منزل باید به درب خانه آنها می رفتند و فقط در کتابخانه ها می توانستند به جستجو بپردازند، امکاناتی که گوشی ها به همراه می آورند بسیار دلهره آور است.
دکتر راتلج در این مورد معتقد است: شرایط به سرعت در حال تغییر است و با پیشرفت فناوری ما باید تصمیم بگیریم که چه چیزی برای فرزندانمان بهترین است. ولی ما این گونه بزرگ نشده ایم. لذا والدین باید ترسشان را کنار بگذارند و بر این مبنی قضاوت کنند که در محیط فعلی چه چیزی برای فرزندانشان مناسب است و نه اینکه چه چیزی در زمان کودکی خودشان برای بچه ها مناسب بوده است.
وی می افزاید: اگر چه برخی اخبار ناخوشایند در مورد مزاحمت های جنسی و تهدید و باج گیری در فضای مجازی والدین را می ترساند. اما ممنوع کردن کامل استفاده از گوشی به این علت مشکل آفرین است. زیرا تلفن های همراه بخش بزرگی از جهان امروزی را تشکیل می دهند و کار بهتر گفتگو با بچه ها و کمک به آنها برای درک نگرانی های به حق والدین است.
دکتر راتلج تصریح می کند: والدین نباید لزوما به بچه هایشان یاد بدهند که چگونه از فناوری استفاده کنند. کار آنها آموزش تفکر انتقادی و رفتار مسئولانه است. آموزش این ارزش ها به فرزندان نیازی به اطلاع از فناوری های مورد استفاده در گوشی های هوشمند ندارد.
بنابراین والدین با نقل اخبار مذکور و دلنگرانی های خود، می توانند بچه ها را متوجه منشا نگرانی هایشان کنند. در این صورت بچه ها بهتر می فهمند که باید از گوشی خود چه استفاده هایی بکنند و چرا توجه به حساسیت های والدین جدا مهم است. به عنوان مثال با بیان تبعات درج آدرس منزل در یک برنامه مشکوک تلفن همراه می توان آنها را برای عدم انجام چنین کارهایی قانع کرد.
اما به سوال اول برگردیم. بچه ها از کی می توانند گوشی داشته باشند. برخی والدین معتقدند باید به بچه های ۸ و ۹ ساله هم گوشی داد تا بتوان آنها را کنترل کرد، از موقعیت مکانیشان مطلع شد و به خانه آورد. برای برآورده کردن این خواست منطقی نیازی به خرید آیفون نیست و استفاده از یک گوشی ساده هم کافیست.
همچنین می توان گوشی های هوشمند را به مدت محدود در اختیار بچه ها گذاشت تا زیر نظر والدین و با اعمال محدودیت بازی های مدنظرشان را اجرا کنند. این کار فرصت بحث با بچه ها در مورد خطرات و چالش های استفاده گسترده از تلفن های همراه را هم فراهم می کند. اما والدین باید در این شرایط به دقت رفتارهای بچه ها و سطح دسترسی آنها را زیرنظر بگیرند.
دکتر راتلج در این مورد معتقد است: همین طور که نباید فردی که رانندگی بلد نیست را پشت فرمان خودرو نشاند، نباید فردی که استفاده از گوشی را یاد نگرفته را هم با این ابزار تنها گذاشت. وی معتقد است در اواسط دوران تحصیل کم کم می توان بچه ها را با چالش های کاربرد گوشی های هوشمند آشنا کرد. در نهایت این والدین هستند که تصمیم می گیرند فرزندشان چه زمانی برای استفاده از تلفن همراه آماده است و در این زمان می توان در مورد قواعد و شروط این کار هم با فرزندان به بحث نشست.
10 اشتباه رایج والدین در تربیت کودکان!
آیا کودک شما به حرفتان گوش نمیدهد؟ آیا فرزندتان از قوانین و حد و مرزی که تعیین کرده اید، سرپیچی می کند. شما برای تغییر دادن این وضعیت چه خواهید کرد؟ به کارگیری عکس العمل های بی تاثیر در میان والدین بسیار شایع است. این عکس العمل ها گاهی برعکس عمل می کنند و حتی باعث تحریک کودک در شروع مبارزه برای جلب توجه بیشتر خواهند شد
اغلب والدین می دانند روش های کاربردی آنان چندان تاثیری ندارد ولی این آگاهی ، آنان را از به کارگیری روش هایشان بازنمی دارد.
بی تاثیر بودن روش های به کار گرفته شده در شناخت اولین قدم در راه بهبود، بسیار حائز اهمیت است. به همین علت اشتباهات والدین در رفتار با فرزندشان را مورد بررسی قرار می دهیم.در این مقاله به ۱۰ اشتباه رایج تربیتی که والدین آنها را به کارمی بندند اشاره شده است.
1-سرزنش
شما فرزند خود را بابت رفتارش سرزنش می کنید. مثلا «تو که هنوز اتاقت را مرتب نکرده ای!» یا «تو که دوباره خواهر کوچکت را اذیت کردی!» گاهی این سرزنش ها جای خود را به جمله های حقارت آمیز می دهند. مثلا «این رفتار تو واقعا دوستانه نیست!» آیا فرزند شما بعد از شنیدن چنین سرزنش هایی، رفتار خود را تغییر داده است؟ شما دقیقا همان کاری را به کودک خود می گویید که در آن لحظه انجام می دهد؛ در صورتی که فرزند شما کاملا به عمل خود واقف است.
آگاهی از نامناسب بودن رفتار کودک، معمولا هیچ سودی ندارد. از نظر کودک، این سرزنش ها صرفا عیب جویی از سوی شماست. کودک می اندیشد: «او مرا دوست ندارد. پس باید برای جلب توجه او بجنگم.» بخصوص اگر سرزنش های شما با ابراز جمله های تحقیرآمیز همراه باشد، این احساس در کودکتان قوی تر خواهد بود.
2-تنبیه بدنی:
آیا شما هم تا به حال اختیار خود را از دست داده اید؟ آیا تا به حال اثر دست خود را روی صورت یا بدن فرزند خود دیده اید؟ آیا تا به حال فرزندتان را حسابی کتک زده اید؟ تقریبا همه ما حداقل یک بار، دانسته یا ندانسته، کودک خود را به گونه ای تنبیه بدنی کرده ایم. درک چگونگی اثر تنبیه بدنی روی کودکان، بسیار آسان است. کودکانی که مرتب از والدین خود کتک می خورند، بعد از مدتی حساسیت شان در برابر درد کاسته می شود.
کودکانی که کتک می خورند، همانند دیگر رفتارهای خصمانه والدین، اغلب حس انتقامجویی در آنان قوی می شود. در ضمن نباید فراموش کرد که کودکان هر آنچه از ما می آموزند، به فرزندان خود منتقل می کنند. هر ضربه ای که به فرزندتان وارد کنید، ضربه ای به ارتباط شما و فرزندتان وارد خواهد آمد. تنبیه بدنی تحقیرآمیز و به کارگیری آن در راه تربیت کودکان، کاملا نامناسب است.
3-نادیده گرفتن رفتارهای مطلوب
بعضی از کودکان مشکلات رفتاری زیادی دارند؛ زیرا والدینشان بسیار کم به رفتارهای خوب آنان توجه می کنند و آنان را مورد تشویق قرار می دهند؛ ولی هر بار کار اشتباهی از آنان سرمی زند، بشدت مورد مواخذه قرار می گیرند. اگر رفتار شایسته کودک مورد بی توجهی و بی مهری قرار گیرد، در آینده رفتارهای پسندیده کمتر از او سر می زند.
اگر بر اثر بی توجهی رفتار خوبی از بین رفت، اصلا تعجب نکنید. یک اصل مهم در تربیت صحیح کودک تشویق و توجه به رفتارهایی است که دوست دارید در آینده بیشتر شاهد آن باشید.
4-ترور شخصیت:
هنگامی که والدین روی فرزندان خود اسم می گذارند و آنان را با همان اسامی صدا می زنند، ممکن است مشکلات عاطفی و رفتاری در کودکان ایجاد کنند. کودکان نسبت به این مساله خیلی حساس هستند؛ مثلا هنگامی که والدینشان آنان را احمق، کودن، گیج، خرفت، خنگ، پروفسور، مزاحم و… صدا می زنند.
گاهی اوقات والدین از این القاب برای ترور شخصیت کودک استفاده می کنند، ولی ممکن است گهگاه بدون این که منظور خاصی داشته باشند، از این القاب استفاده کنند. این لغات ممکن است منعکس کننده خشم پدر یا مادر نسبت به کودک باشد، اما معمولا نه تنها باعث بهبود اوضاع نمی شود؛ بلکه آن را وخیم تر نیز می کند.
5-تسلیم:
والدین تسلیم را می توان والدین لوس کننده هم نامید. این دسته از والدین هیچ محدودیتی قائل نمی شوند و محدودیت هایی را که در نظر می گیرند غالبا لغو می کنند. فرزندان این گونه والدین بدون داشتن خطوط راهنمایی معین بزرگ می شوند. والدین به آنچه کودکان می خواهند، تسلیم می شوند.
ما اغلب این قبیل کودکان را با صفت لوس توصیف می کنیم. کودکانی که هیچ گونه محدودیتی برای آنها منظور نمی شود، ممکن است در برخورد با دیگران دچار مشکل شوند.
6-بزرگنمایی:
یک امر عادی و ساده را به صورت مساله ای پیچیده در می آورید و فکر می کنید اگر فرزندتان این طور عمل نکند، آن غذا را نخورد، یا کمی تب داشته باشد، دیگر دنیا به آخر رسیده است. دائم دست و پایتان می لرزد. خودتان تمام کارهای بچه را انجام می دهید، به جزئیات کارش دخالت می کنید و دیگر فکر نمی کنید بچه باید مستقل بار بیاید.
فرزند انسان موجود عجیب و غریبی است. پدر و مادری که زیاده از حد از بچه ها حمایت می کنند، بیش از حد از آنها مواظبت می کنند و حاضر نیستند بچه شان به هیچ قیمتی طعم ناکامی و ناراحتی را بچشد و مرتب مثل یک نوزاد با او رفتار می کنند، فرزندشان برای رویارویی موفقیت آمیز با زندگی تجربه کسب نمی کند و بزرگ هم که شد، حاضر نیست کمترین مسوولیتی به عهده بگیرد.
7-انتظارات بیش از حد:
داشتن انتظارات منطقی از کودکان بستگی به سن و میزان رشد آنان دارد. والدینی که از فرزندان خود خواسته های زیادی دارند که بیش از توان آنان است، با مقاومت و حتی گاهی با تنفر کودکانشان مواجه می شوند. به عنوان مثال اگر دنبال دردسر می گردید، از کودک ۳ ساله ای بخواهید بدون کمک گرفتن از دیگران اتاق به هم ریخته ای را مرتب کند.
8-رشوه:
اگر چنین کنی، چنان خواهیم کرد! رشوه دادن نیز همانند روش های دیگر قطعا با شکست مواجه خواهد شد؛ روشی که در آن بوضوح به کودک گفته می شود که اگر کاری را بکند (یا نکند) پاداشی دریافت خواهد داشت.
«اگر با برادر کوچک خوب رفتار کنی، تو را می برم سینما.»
«اگر شعر را حفظ کنی، تو را می برم مسابقه فوتبال.»
این نوع برخوردهای شرطی ممکن است طفل را وادار کند برای به دست آوردن یک هدف آنی، کاری را انجام دهد، ولی بندرت باعث کوشش مداوم کودک خواهد شد. حرف های ما به او القاء می کند به قابلیت او شک داریم. اشکالات اخلاقی زیادی درباره پاداش هایی که به صورت رشوه استفاده شوند، وجود دارد.
بسیار مفیدتر و لذتبخش تر است که جایزه را بدون این که آن را از قبل اعلام کنیم و کاملا بدون انتظار کودک به او بدهیم. جایزه باید نشانگر شخصیت و قدردانی ما باشد.
9-تهدید:
«اگر یک بار دیگر دوستت را اذیت کنی، یک کتک مفصل می خوری.» «صد بار بهت گفتم سنگ پرت نکن، اگر یک بار دیگر این کار را تکرار کنی من می دانم با تو. دیگر کمربند را می آورم.»، «صبر کن تا بابا بیاید خانه.» هنگامی که کودک بارها تهدیداتی از والدین خود می شنود، ولی بندرت عواقب کار بد خود را می بیند، باید گفت تهدید به تنبیه کردن مبدل به روشی نامناسب و بی حاصل برای مهار رفتار کودک می شود.
گاهی اوقات این تهدیدها حتی به کودکان این جرات و شهامت را می دهد تا پدر و مادر خود را در آن محدوده امتحان کند و صبر و تحمل آنان را بسنجد.
10-مشاجره:
هر کودکی نیاز به امنیت روانی دارد و والدین موظف هستند این نیاز را برای کودک تامین کنند. روش هایی از قبیل عیبجویی، لجبازی، سرزنش، داد و فریاد، بددهنی و مشاجره با کودک موجب می شود کودک احساس ناامنی کند و دچار اضطراب شود. به کار بردن این روش ها موجب می شود احترام متقابل بین شما و فرزندتان از بین برود و والدین اقتدار خود را از دست بدهند.
منبع: قدس