به شما توصیه میکنم که دست از یاری امام امت، خمینی کبیر برندارید
شهید ‘عبدالرحمن یا علی مدد’ در اول شهریورماه سال 1337 در بندر بوشهر متولّد شد. او در سن پنج سالگی به مدرسه رفت. دورهی متوسطه را در دبیرستان سعادت بوشهر در رشته ریاضی با موفقیت به پایان برد و به عنوان شاگرد اول، موفق به اخذ دیپلم شد و بدون کنکور در سال 1356 وارد دانشگاه امیر کبیر شد. تا سال سوم دانشگاه، در رشته عمران به تحصیلات خود ادامه داد که با آغاز انقلاب دانشگاهها به تعطیلی کشیده شد و تحصیلات وی نیز ناتمام باقی ماند
همزمان با شروع انقلاب، در تظاهرات گسترده مردم به طور فعال شرکت میکرد. پس از پیروزی انقلاب و در 13 آبان ماه 58، همدوش دانشجویان پیرو خط امام در حرکتی انقلابی سفارت آمریکا که به عنوان مرکز جاسوسی شناخته می شد را اشغال و تا مدتها همدوش با دانشجویان انقلابی در آنجا حضور داشت.
چندی بعد به عضویت هیئتهای 7 نفره واگذاری زمین درآمد و از تهران رهسپار استان خراسان شد و آنجا به مدت 1 سال به فعالیت پرداخت.
همزمان با شروع جنگ در مهرماه 1359 به میدان نبرد شتافت. بعد از مدتی که دیدهبانی در ارتش را بر عهده داشت، به سپاه پاسداران در اهواز پیوست و راهی سوسنگرد شد. در آنجا مدتی کارهای تبلیغاتی و فعالیت در کتابخانه را به عهده داشت و علاوه بر آن مسئولیت کارهای تدارکاتی سپاه را در سوسنگرد عهدهدار شد.
سرانجام 27 شهریور 1360 و در شرایطی که 23 ساله بود، در منطقه سوسنگرد به شهادت رسید و در گلزار شهدای بوشهر (بهشت صادق) آرام گرفت.
یادش گرامی.
وصیت نامه شهید:
پدر و مادر خوب و مهربانم، سلام علیکم.
امیدوارم سلام فرزندتان را بپذیرید. من به فرمان امام امت برای حفاظت از تمامیت اراضی کشور و حفاظت از ناموس برای بیرون راندن دشمن به عضویت رسمی سپاه پاسداران درآمدم و اسلحه به دست ، وارد جبهه شدم و حال در خط مقدم با صدامیان کافر پیکار میکنم. چنانچه برای اسلام راستین و دین محمدی و انقلاب شهید شدم ، شما وظیفه دارید که سنگر اسلام را محکم نگاه دارید.
پدر و مادر عزیزم ، شما را به خدا میسپارم. من همه چیز خودم را نادیده گرفتم و پشت پا به همه چیز زدم. برای آیندهی شما، برای دفاع از تمامیت ارضی کشور و برای دفاع از انقلاب اسلامیمان ، لباس پاسداری به تن کردهام و با دشمن میجنگم. اگر شهید شدم ، مرا حلال کنید.
پدرم و مادرم ، خداوند شما را دوست دارد چرا که چنین فرزندی در دامن خود تربیت کردهاید. مادرم ، فرزندت را حلال کن. تو را میبوسم و خداحافظی میکنم.
پدرم ، میدانم از کار افتاده شدی، پروردگار بزرگ به شما کمک میکند؛ ناراحت نباشید و شاد باشید که چنین فرزندی تربیت کردهاید.
پدر و مادرم، به شما توصیه میکنم که دست از یاری امام امت، خمینی کبیر برندارید. البته شما خودتان بهتر از من پیرو خط امام هستید. ولی من هم به شما سفارش میکنم.
والسلام- وقت نماز است- خداحافظ.
وقتی نامه به دست شما میرسد که دیگر من در بین شما نیستم.
فرزند مهربان شما و پاسدار انقلاب
عبدالرحمن یاعلی مدد
دانشجوی پیرو خط اما
سوسنگرد