امام حسن عسكرى علیه السلام و منحرفان فكرى 3
موضعگیرى در برابر واقفیّه
یكى دیگر از گروههاى انحرافى كه پس از شهادت امام موسى بن جعفر علیهالسلام پدید آمد، آنهایى بودند كه ادّعا داشتند: موسى بن جعفر علیهالسلام هنوز از دنیا نرفته است.
بنیانگذاران این طایفه، زیاد بن مروان قندى، على بن أبىحمزه و عثمان بن عیسى مىباشند و علت انكار آنان در آغاز كار، این بود كه نزد این سه نفر، اموالى از حضرت موسى بن جعفر علیهالسلام وجود داشت، چون نمىخواستند اموال امام كاظم علیهالسلام را به فرزندش امام رضا علیهالسلام تحویل دهند، شهادت امام كاظم علیهالسلام را منكر شدند.
در پاسخ نامه امام رضا علیهالسلام ـ كه به آنها نوشته بود تا اموال را بازگردانند، زیرا او قائم مقام پدرش موسى بن جعفر علیهالسلام است ـ زیاد قندى و ابن ابىحمزه، منكر چنین پولى در نزد خود شدند و اما عثمان بن عیسى به حضرت نوشت: پدرت هنوز زنده است و هر كه چنین ادعایى كند، سخن باطلى گفته و تو هم اینك به گونهاى عمل كن كه خود مىگویى از دنیا رفته است. ولى او به من دستور نداده چیزى به تو بدهم… .
آرى، این گروه با توقف در امامت موسى بن جعفر علیهالسلام از همان ابتدا مورد لعن، نفرین و برائت امامان علیهمالسلام بوده و به گروه «مَمْطوره» نیز اشتهار یافتند.
علامه مجلسى از «احمد بن مطهّر» روایت كرده: برخى از یاران ما به امام حسن عسكرى علیهالسلام نامه نوشته و از وى درباره كسى كه بر حضرت موسى بن جعفر علیهالسلام توقف كرده ـ و فراتر نرفته است ـ سؤال كرده بود كه: آیا آنها را دوست داشته باشم یا از آنان بیزارى جویم؟
حضرت در پاسخ فرمود:
«آیا براى عمویت آمرزش مىخواهى؟ خداوند عمویت را نیامرزد، از او بیزارى بجوى و من در پیشگاه خداوند از آنها بیزارى مىجویم. پس با آنان دوستى نداشته باش، از بیمارانشان عیادت مكن و در تشییع جنازه مردگانشان حاضر مشو و بر امواتشان نماز نخوان، خواه امامى را از سوى پروردگار منكر شوند، و یا امامى را كه از سوى خداوند نمىباشد، بر آنها اضافه كند و یا قائل به تثلیث باشند.
بدان، كسى كه تعداد ما را اضافه بداند، مانند كسى است كه از تعدادمان كاسته باشد و امامت ما را انكار كند.»
تا قبل از این مكاتبه و جریان، شخص سؤال كننده نمىدانست كه عمویش هم در ردیف «واقفیان» است و حضرت او را از این موضوع آگاه ساخت.