اخلاق در نهج البلاغه(امانت داري و اداي امانت)
امانت داري و اداي امانت
امن به معني طمأنينه نفس و زوال خوف است و نيز امن عبارت است از: عدم توقع مکروه در زمان آتي. و امن و امانت و امان مصدرند. امانت يعني استواري در راستي و به معني درستکاري است، و ضد آن خيانت است. (فرهنگ اخلاق، ص155 به نقل از شرح اصول الکافي، 399/1تا 538) و امانت دار يعني امين و استوار، (ناظم الاطباء) و کسي که امانت نگاه دارد (فرهنگ معين) و کسي داراي صفت امانت باشد و هر چه به او سپارند بدون کسر و نقصان باز دهد، و هرچه به او گويند اعاده آن در هيچ جا و هيچ وقت جايز نداند و روا نشمارد (ناظم الاطباء).
فرق وديعه با امانت اين است که وديعه نگاه داري شيء است به قصد، و امانت چيزي است که بدون قصد به دست آيد مانند آن که بادلباسي را به درون اطاق افکند. و نيز وديعت بري از ضمان است اگر موافقت شده باشد، اما امانت بري از آن نيست تا آنگاه که به صاحبش برسانند (کشاف اصطلاحات الفنون، ذيل وديعه).
به اهل (عيال) مرد و مال وي و کساني که آنها را گذاشته و به سفر مي رود، امانت مي گويند (انندراج، ذيل واژه امانت) در اصطلاح مفسران، امانت تکاليفي است که خداي تعالي بر خلق تعيين کرده از عبادت و طاعات (فرهنگ معين، ذيل واژه امانت). در اصطلاح متصوفان استعدادي است که خداي تعالي براي کسب خير و علم و عشق در دل انسان وديعت نهاده است (همان). خواجه عبدالله انصاري گويد: و امانت ها که کتاب و سنت بدان ناطق است سه چيز است: يکي طاعت دين که رب العالمين آن را امانت خواند و گفت: «انا عرضنا الامانه». و ديگر، زنان نزديک مردان امانت اند که حضرت رسول فرمود: «اخذ تموهن بامانه الله؛ شما آنها را به عنوان خدا گرفتيد». سه ديگر، مالي که نزد وي بنهي يا سري که با وي بگويي که فرمود:
فليود الذي ائتمن امانته (البقره، 284؛ کشف الاسرار، ج2، ص561، به نقل از سجادي، دکتر سيد جعفر، فرهنگ اصطلاحات عرفاني، ص 121).
اميرمؤمنان درنامه اش به مالک اشتر مي فرمايد:
و ان عقدت بينک و بين عدو لک عقده او البسته منک دمه، فحظ عهدک بالوفاء، و ارع ذمتک بالاماته، و اجعل نفسک جنه دون ما اعطيت؛
اگر با دشمن خود پيماني بستي يا به او جامه ي زنهار و امان پوشاندي به پيمان خويش وفا کن و با امانت پيمانت را رعايت نما و خود را سپر زنهاري که داده اي گردان (نهج البلاغه، نامه 53).
از آن حضرت منقول است که:
ادوا الامانه ولو الي قتله اولاد الانبياء؛
امانت را ادا کنيد هرچند آن امانت براي قاتلان فرزندان انبياء باشد (بحارالانوار، 115/75، به نقل از ميزان الحکمه، 345/1).
حضرت امير(عليه السلام) فرمود:
اقسم لسمعت رسول الله(صلي الله عليه و آله) يقول لي قبل وفاته يساعه مرار ثلاثا: يا اباالحسن اد الامانه الي البر و الفاخر فيما قل و جل -حتي في الخيط و المخيط؛
سوگند مي خورم که هر آينه از رسول خدا(صلي الله عليه و آله) شنيدم که ساعتي قبل از وفاتش سه بار مکرر به من فرمود اي ابوالحسن امانت را به نيکوکار و گناهکار برگردان چه امانت کوچک باشد يا بزرگ حتي در نخ و سوزن (بحارالانوار، 273/77، به نقل از ميزان الحکمه، 345/1).
در حديثي آمده است، که علي(عليه السلام) هر گاه وقت نماز مي شد به خود مي پيچيد و متزلزل مي شد و رنگش تغيير مي کرد. از او سؤال شد تو را چه شده است اي اميرمؤمنان؟ آن گاه فرمود: وقت نماز شد، وقت امانتي که خداي تعالي بر آسمان ها و زمين عرضه داشت و از آن ترسيدند.
في الحديث ان عليا اذا حضر وقت الصلاه يتململ و يتزلزل و يتلون فيقال: مالک يا اميرالمؤمنين؟ فيقال: جاء وقت الصلوه، وقت آمانه عرضه الله علي السموات و الارض و اشفقن منها (نوادر الرواندي، 313/4. به نقل از ميزان الحکمه، 349/1).