همنشینی با موسی علیه السلام
روزی حضرت موسی علیه السلام هنگام مناجات با خدا عرض کرد: خدایا! مایلم یکی از همنیشنان بهشتی ام را ببینم.
خداوند، مرد قصابی را به او معرفی کرد.
حضرت موسی علیه السلام با کمال اشتیاق به دکان مرد قصاب رفت و از دیدن او خوشحال شد، با خود گفت: چقدر خوب است اعمال و کردار او را تحت نظر قرار بدهم تا ببینم او چه عمل فوق العاده دارد که سزاوار چنین مقامی گردیده است. موسی علیه السلام پس از بررسی احوال جوان، چیزی جز فروش گوشت ندید. هنگام شب که جوان قصاب، مغازه خود را تعطیل کرد و راهی منزل شد، موسی علیه السلام پیش آمد و بدون این که خود را معرفی کند، از جوان قصاب خواست که میهمان او باشد.
جوان قصاب پذیرفت و موسی علیه السلام را به منزل خود برد. جوان پس از احترام میهمان، ریسمانی را از دیوار باز کرد و زنبیلی از سقف اتاق پایین آمد. پیرزنی که در قنداق پیچیده شده بود داخل زنبیل بود. غذای رقیقی آورد و قاشق قاشق در دهان آن پیرزن ریخت. زن، گاه گاه نگاهی به آسمان می کرد و چیزهایی می گفت؛ ولی مفهوم آن روشن نبود. مرد جوان از میهمان پذیرایی کرد و دوباره وی را میان همان زنبیل گذاشت و به سقف اتاق آویزان کرد.
موسی علیه السلام و جوان از منزل خارج شدند. حضرت علیه السلام از جوان پرسید: این پیرزن چه کسی بود؟
جوان گفت: مادرم.
حضرت پرسید: چرا مادرت را به سقف آویزان کردی؟
جوان گفت: برای این که کسی در منزل ندارم و می ترسم حیوانی او را بیازارد.
موسی علیه السلام گفت: مادرت هنگام غذا خوردن به آسمان نگاه می کرد، او چه می گفت؟
جوان گفت: مادرم می گفت: خدایاً فرزندم را در روز قیامت با حضرت موسی علیه السلام محشور گردان.
حضرت فرمود: بر تو مژده باد که من موسی هستم. از خداوند متعال خواستم که همنشینم را در بهشت به من نشان دهد و او تو را معرفی کرد.
حال دانستم که این عمل پسندیده موجب شده است که همنشین من باشی.
پیام رهبر انقلاب به کنگره عظیم حج
متن پیام رهبر معظم انقلاب که صبح امروز در صحرای عرفات از سوی حجتالاسلام والمسلمین قاضی عسکر، نماینده ولی فقیه و سرپرست حجاج ایرانی قرائت شد، به این شرح است:
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم
و الحمدللَّه ربّ العالمین و صلّى اللَّه على محمّد و آله الطّاهرین
درود و سلامى از سرِ شوق و تکریم بر شما سعادتمندان که به دعوت قرآنى لبّیک گفته و به میهمانىِ خانهى خدا شتافتهاید. نخستین سخن آن است که این نعمت بزرگ را قدر بدانید و با تأمّل در ابعاد فردى و اجتماعى و روحى و بینالمللى این فریضهى بىهمتا، براى نزدیک شدن به هدفهاى آن تلاش کنید و از میزبان رحیم و قدیر، براى آن کمک بخواهید. اینجانب همدل و همزبان با شما از پروردگار غفور و منّان درخواست میکنم که نعمت خود را بر شما تمام کند و چون توفیق سفر حج عطا کرده است، توفیقِ گزاردن حجّ کامل نیز عطا فرماید و آنگاه با قبول کریمانهى خود، شما را با دست پُر و عافیت کامل روانهى دیار خود سازد؛ انشاءاللَّه.
در فرصت مغتنمِ این مناسک پُرمغز و بىنظیر، بهجز تطهیر و تعمیر(1) معنوى و روحى که برترین و ریشهاىترین دستاورد حج است، توجّه به مسائل جهان اسلام و نگاهى بلند و فراگیر به مهمترین و اولویّتدارترین موضوعات مرتبط با امّت اسلامى، در صدر وظایف و آداب حجگزاران است.
امروز از جملهى این موضوعات مهم و داراى اولویّت، مسئلهى اتّحاد مسلمانان و گشودن گرههاى فاصلهافکن میان بخشهاى امّت اسلامى است. حج، مظهر وحدت و یکپارچگى و کانون برادرى و همیارى است. در حج باید همگان درس تمرکز بر مشترکات و رفع اختلافات را فرا بگیرند. دستهاى پلید سیاستهاى استعمارى از دیرباز تفرقهافکنى را براى تأمین مقاصد شوم خود در دستور کار داشتهاند، ولى امروز که به برکت بیدارى اسلامى، ملّتهاى مسلمان دشمنىِ جبههى استکبار و صهیونیسم را بدرستى شناخته و در برابر آن موضع گرفتهاند، سیاست تفرقهافکنى میان مسلمانان شدّت بیشترى یافته است. دشمن مکّار بر آن است که با افروختن آتش جنگهاى خانگى میان مسلمانان، انگیزههاى مقاومت و مجاهدت را در آنان به انحراف کشانده، رژیم صهیونیستى و کارگزاران استکبار را که دشمنان حقیقىاند، در حاشیهى امن قرار دهد. راهاندازى گروههاى تروریستى تکفیرى و امثال آن در کشورهاى منطقهى غربِ آسیا ناشى از این سیاستِ غدّارانه است. این هشدارى به همهى ما است که مسئلهى اتّحاد مسلمین را امروز در صدر وظایف ملّى و بینالمللى خود بشماریم.
موضوع مهمّ دیگر مسئلهى فلسطین است. با گذشت 65 سال از آغاز تشکیل رژیم غاصب صهیونیست و فرازوفرودهاى گوناگون در این مسئلهى مهم و حسّاس و بخصوص با حوادث خونین سالهاى اخیر، دو حقیقت براى همه آشکار شده است: اوّل آنکه رژیم صهیونیست و پشتیبانان جنایتکار آن، در قساوت و سبعیّت و پایمال کردن همهى موازین انسانى و اخلاقى هیچ حدّ و مرزى نمىشناسند. جنایت، نسلکشى، ویرانگرى، کشتار کودکان و زنان و بىپناهان، و هر تعدّى و ظلمى را که از دستشان برآید براى خود مباح میشمرند و به آن افتخار هم میکنند. صحنههاى گریهآور جنگ پنجاه روزهى اخیر غزّه، آخرین نمونهى این بزهکارىهاى تاریخى است که البتّه در نیم قرن اخیر بارها تکرار شده است.
دوّمین حقیقت آن است که این سفّاکى و فاجعهآفرینىها نتوانسته است هدفِ سردمداران و پشتیبانان رژیم غاصب را برآورده سازد. برخلاف آرزوى احمقانهى اقتدار و استحکامى که سیاستبازان خبیث براى رژیم صهیونیستى در سر میپروراندند، این رژیم روزبهروز به اضمحلال و نابودى نزدیکتر شده است. ایستادگى پنجاه روزهى غزّهى محصور و بىپناه در برابر همهى توانِ بهصحنهآوردهى رژیم صهیونیست، و سرانجام، ناکامى و عقبنشینى آن رژیم و تسلیم شدنش در برابر شروط مقاومت، نمایشگاه آشکار این ضعف و ناتوانى و بىبُنیگى است. این بدان معنى است که ملّت فلسطین باید از همیشه امیدوارتر باشد، مبارزان جهاد و حماس باید بر تلاش و عزم و همّت خود بیفزایند، کرانهى غربى راه پرافتخار همیشگى را با قدرت و استحکام بیشتر پىگیرد، ملّتهاى مسلمان پشتیبانى واقعى و جدّى از فلسطین را از دولتهاى خود مطالبه کنند، و دولتهاى مسلمان صادقانه در این راه گام نهند.
سوّمین موضوع مهم و داراى اولویّت، نگاه هوشمندانهاى است که فعّالان دلسوز جهان اسلام باید به تفاوتِ میان اسلام ناب محمّدى و اسلام آمریکایى داشته باشند و از خلط و اشتباه میان این دو، خود و دیگران را برحذر بدارند. نخستین بار امام راحل بزرگ ما به تمایز این دو مقوله همّت گماشته و آن را وارد قاموس سیاسى دنیاى اسلام کرد. اسلامِ ناب، اسلامِ صفا و معنویّت، اسلامِ پرهیزکارى و مردمسالارى، اسلامِ «اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار رُحَماءُ بَینَهُم»(2) است. اسلامِ آمریکایى، پوشاندن لباس اسلام بر نوکرى اجانب و دشمنى با امّت اسلامى است. اسلامى که آتش تفرقه میان مسلمین را دامن بزند، به جاى اعتماد به وعدهى الهى، به دشمنان خدا اعتماد کند، به جاى مبارزه با صهیونیسم و استکبار با برادر مسلمان بجنگد، با آمریکاى مستکبر علیه ملّت خود یا ملّتهاى دیگر متّحد شود، اسلام نیست؛ نفاق خطرناک و مهلکى است که هر مسلمان صادقى باید با آن مبارزه کند.
نگاه همراه با بصیرت و ژرفاندیشى، این حقایق و مسائل مهم را در واقعیّتِ جهان اسلام براى هر جویندهى حقّى روشن میسازد و وظیفه و تکلیفِ روز را بىهیچ ابهامى معیّن میکند. حج و مناسک و شعائر آن فرصتِ مغتنمى براى کسب این بصیرت است، و امید آنکه شما سعادتمندان حجگزار از این موهبت الهى به طور کامل بهرهمند گردید. همهى شما را به خداى بزرگ مىسپارم و قبولى تلاش شما را از خداوند مسئلت مینمایم.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه
سیّدعلى خامنهاى
پنجم ذىالحجّة 1435 مصادف با هشتم مهرماه 1393
به تو بودم!
خاطره از زبان حاج آقا قرائتی
به تو بودم!
در کاشان دیوانه ای وقت نماز وارد مسجد شد و با صدای بلند به مردم گفت : همه شما دیوانه اید. همه خندیدند. گفت : همه شما چه و چه هستید. باز همه خندیدند. آمد صف جلو و رو کرد به پیشنماز و گفت : آقا به تو بودم . بعد شروع کرد و یکی یکی گفت : آقا به تو بودم ، آقا به تو بودم ، این دفعه مردم عصبانی شده دیوانه را بغل کردند و از مسجد بیرون انداختند.
از کار این دیوانه یاد گرفتم که گاهی باید گفت : آقا به تو بودم و سخنرانی عمومی تاثیر ندارد.
کتک مبارک !
خاطره از زبان حاج آقا قرائتی
کتک مبارک !
مرحوم پدرم اصرار زیادی داشت که من محصل روحانی شوم و من مخالف بودم و به دبیرستان رفتم .
روزی گزارش چند نفر از همکلاسی هایم را به مدیر دادم که اینها در مسیر راه اذیت می کنند، مدیر هم آنها را تنبیه کرد. آنها هم در مسیر برگشت کتک مفصّلی به من زدند که سر و صورتم سیاه شد و بی حال روی زمین افتادم و به سختی خود را به منزل رساندم . پدرم گفت : محسن چی شده ؟ گفتم : هیچی ، می خواهم بروم حوزه علیمه و طلبه شوم .
راستی چه خوب شد آن کتک را خوردم!
بالاترین ذکر از نگاه حضرت آیت الله بهجت(ره)
بالاترین ذکر از نگاه حضرت آیت الله بهجت(ره)
مراجعهکننده: میخواهیم برویم اصفهان، یک ذکری یک دعایی یادمان بدهید.
آقا: اصفهان یا مازندران یا خراسان، فرق نمیکند. بالاترین ذکر، همین ذکری است که عرض میکنم: نیت بکند که اگر خدا به او صد سال عمر داد، یک دفعه عالماً عامداً مختاراً معصیت خدا را نکند. این بالاترین ذکر است. ذکر عملی است! اگر همه ما این ذکر را داشته باشیم، همه ما با فضل خدا اهل بهشتیم، اگر این ذکرمان دوام داشته باشد. دوامش هم [به این است که] اگر حدوث داشته باشد، دوام دارد. چرا؟! به جهت اینکه لطف خدا بیشتر است؛ «من تقرب الیّ شبراً تقربتُ الیه باعاً؛ هر که وجبی به من نزدیک شود؛ یک باع به او نزدیک میشوم». خدا بیشتر میخواهد که بنده نزدیک او برود، از اینکه بنده بخواهد دوست داشته باشد نزدیک خدا برود، که نمیداند نزدیک خدا چه میشود و چه هست و چی میبیند. بهشت میبیند؛ همیشه.
عارف واصل حاج محمد اسماعیل دولابی خوشی دنیا
حدیث است که«حفرة النار بالشهوات وحفرة الجنة بالمکاره »
بهشت در “کره” است یعنی کارهای خوب با “کره “انجام می شود اما جهنم با خواهش ها ولذات دنیایی است
جلو بهشت با کره است وخوشی هایش پشت سرش اما دنیا عکس این است یعنی لذاتش جلو است و کره پشت سرش خوشی های دنیا جلو می افتد
دنیا به این صورت است نفس جاهل با پول و ریاست اول لذت می برد اما بعد که به زحمت می افتد می گوید عجب غلطی کردم وهمواره غصه می خورد
غصه های آخرت جلو است می خواهی روزه بگیری،نمازبخوانی درهوای سرد،پول بدهی در راه خدا،صبرکنی درمصایب،اینها سخت است با"کره ” انجام می دهی اما آخرش خوشی است پس خوشی های آخرت عقب افتاد و"کره “جلوافتاد
اولش که می خواهی کار خوب بکنی ناراحتی دارد اما درآخر راحتی همیشگی است
امام زین العابدین(ع)فرمود:خوشا به حال کسی که دنیا را بشناسد و زیاد درآن سفره پهن نکندوآخرت را بشناسد ورغبت کند درآن زندگی کند وشیطان رابشناسد واز اوفرمان نبردوخدا را بشناسدواز او فرمانبرداری کند
پیامبر(ص)فرمود:پروردگارا مرا مسکین(کسی که گاهی دارد گاهی ندارد) قرار ده که یک شب یاد فقرا کنم وآن شبی که سیرمی شوم شکرت کنم وبا مساکین همنشین گردان
بیشتر مومنین همین طور هستند نه آنقدر ثروتمندند که مست باشند نه آنقدر فقیرند که ازخدا ناامید شوند
صفت خوبی است که هم با اغنیا بدون اینکه احسا س ذلت کنی بشینی هم بدون تکبر با فقرا بشینی ازخدا بخواه این صفت را درشما زیاد کند
البته این فقط با اتکا به خدا ممکن است والا خود دنیا را که نگاه کنی نمی شود یک قبای نو که کسی تنش می کند وبرق می زند را چه طور می شود ندید
چون زن خدوم است همیشه کفیل دارد یا پدر هست یاشوهر بعد از شوهر هم پسر،نمی شود هم زن خدوم باشد هم برای معاش پول دربیاورد
به زن وشوهری که هر دو از دست هم بیچاره اند و می گویند چه کنیم از دست هم می گویم مثل شب اول با هم رفتار کنید این جواب خوبی است
چون ما عمر دایم داریم و همیشه زنده هستیم باید آنی را انتخاب کنیم که کره اش جلو است
کسی که آخرت را قبول کند کسی که فرمان خدای مهربان را ببرد همیشه خوش است وکره فرمان بردن از بین می رود
مرارة الدنیا حلاوة الاخرة
انشاءالله به آخرت فکرکنید هرچه به یاد خدا وخوبان باشی خوش هستی
ذکر محمد وآل محمد گلزار خداست.هرچند هم غصه داشته باشی وارد گلزار که می شوی سرور آور است
هر چه می توانی غصه دنیا را نخور اگرکسی اذیت کرده یا شما کسی را اذیت کرده اید با استغفار خودتان را انصراف دهید
با استغفار و سر به سجده گذاشتن ازغصه دنیا فرار کن
وقتی یاد خدا کنی صفحه روزگارت عوض می شود اصلاً فکر طور دیگری می بیند
آخرت عکس دنیاست در دنیا غنی تر ازخودت را ببینی ناراحت می شوی اما درآخرت مومن وقتی فرد غنی را ببیند خوشحال می شود
«الدنیا سجن المومن » زندان خودش غم آور است »
چیزهایی که در دنیا می بینی امروز هست وفردا نیست :غم وشادی وجوانی و…
تشخیص شما شرط است معرفت شما مهم است درک شما به شما شخصیت می دهد اگر معتقدی اینجا روضه ای از روضات جنان است ذکر فاطمه (ص)وذکر ایمه است ونورفاطمه (ص) شما راگرفته وباشماست می شود که خدا مارا به بهشت ببرد اما اگر درک نکنیم ما ازنور محمد وآل محمد هستیم پس خودمان را بشناسیم کافی است
خودت را بشناس که خیلی بزرگ آفریده .خدای بزرگ مارا آفریده پس حتماً بزرگ آفریده چون بزرگ کار کوچک نمی کندپس چون خیلی بزرگ آفریده بنابراین غصه ای وجود ندارد جا ندارد که کاسه ای شکست گریه کنیم ،یکی اولاد نداشت یکی زیاد داشت یکی کم داشت غصه بخوریم
خطر محبوببودن نزد مردم
خطر محبوببودن نزد مردم
من مواعظ علي بن الحسين (عليه السلام):
وقال له رجلٌ: إنّي لأحبّك في اللّه حبّاً شديداً، فنكس عليه السلام ثمّ قال: الّلهم إنّي أعوذبك أن اُحَبّ فيك وأنت لي مبغض ثمّ قال له: أحبّك للذي تحبّني فيه.
(تحف العقول صفحه 282)
نكته اساسى كه در اين بيان وجود دارد و درس بزرگى براى ما است، توجه فورى به خطرى است كه در برابر چنين پديدهاى (محبوب بودن نزد مردم بخاطر خدا) انسان را تهديد ميكند. لذا وقتى آن مرد به حضرت عرض مىكند كه شما را براى خدا دوست دارم نمىفرمايند: از تو متشكرم، يا خدا را بر اين محبوبيت سپاس ميگويم، بلكه مىفرمايند: «پرودگارا پناه به تو مىبرم از اين كه مردم مرا به خاطر تو دوست داشته باشند ولى تو مرا دشمن داشتهباشى» و اين خطر بزرگى است براى ما، نكند كه مردم فكركنند ما مخلصانه براى خدا كارمىكنيم و در راه او قدم مىزنيم اما حقيقتاًً ما اينطور نباشيم، و ظاهر و باطنمان يكى نباشد و يا با اعمال خود موجبات غضب الهى را در خود بوجود آورده باشيم. و در اين صورت است كه مردم به خاطر خدا ما را دوست دارند ولى خداوند - نعوذ باللّه - دشمن ما مىباشد.
حکمت های نهج البلاغه53
حكمت 53
وَ قَالَ [عليه السلام] السَّخَاءُ مَا كَانَ ابْتِدَاءً فَأَمَّا مَا كَانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَيَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ .
سخاوت آن است كه تو آغاز كنى ، زيرا آنچه با درخواست داده مى شود يا از روى شرم و يا از بيم شنيدن سخن نا پسند است .
سیره امام صادق (علیه السلام) در رفتار با اصحاب
تقدیر از تلاش های علمی
همهشاگردان آن حضرت در راه حفظ آثار اهل بیت (علیهم السلام) اهتمام می ورزیدند، اما برخی از آن ها نقش بیشتری داشتند و درست به همین دلیل، امام بر خود لازم دیده است که از تلاش های برجسته و صادقانه آن ها قدردانی نماید. درباره زراره فرمود: «رحم الله زرارة بن اعین، لو لا زراره لاندرست آثار النبوة و احادیث ابی؛11 خدا رحمت کند زرارة را که اگر تلاش های او نبود آثار نبوت و احادیث پدرم تباه می شد». و در حق زرارة و محمد بن مسلم و برید بن معاویة و لیث بختری فرمود: اینان از نجبا هستند و از امنای الهی به شمار می آیند، حلال و حرام خدا را می دانند و اگر اینان نبود آثار نبوت تباه می شد.
جلوه دیگر تقدیر از تلاش های علمی؛ ارجاع مردم به شاگردان خود است که در سیره عملی امام صادق بارها دیده شده است؛
ـ به فیض بن مختار فرمود، هر وقت خواستی بر احادیث ما آگاهی یابی، سراغ آن شخص را بگیر. و با دست مبارک به زرارة بن اعین اشاره فرمود.
ـ مردی از شام برای بحث و گفتگو نزد حضرت آمده بود، ایشان آن شخص را به حمران ارجاع داد، آن شخص گفت، من برای مناظره با شخص شما آمده ام نه حمران، حضرت فرمود، اگر بر ایشان ظفر یافتی، گویا بر من غالب شده ای. بعد از ختم مناظره، حضرت از مرد شامی سؤال کرد که حمران را چگونه یافتی؟ گفت: بسیار حاذق و ماهر بود. هر آن چه که پرسیدم، به خوبی جواب گفت.
ـ عبدالله بن یعفور می گوید: از حضرت سؤال کردم که گاهی سؤالی پیش می آید و ما به شما دسترسی نداریم، در این گونه مواقع چه کنیم؟ حضرت فرمود: چرا نزد محمد بن مسلم نمی روی، زیرا که او از پدرم علم و دانش فراگرفته و نزد او موجه بوده است.