فضای عشق و دلداگی به امام زمان(عج) را باز کنید
حجتالاسلام حیدری کاشانی:
فضای عشق و دلداگی به امام زمان(عج) را باز کنید
ایلیا پطروسیان جوانی است مسیحی که یک مرتبه عشق امام زمان(عج) در دلش افتاد و در شمار اصحاب المهدی(عج) قرار گرفت. اگر خدا دوستدار و خاطرخواه تو شد کاری میکند که خاطرخواه امام زمان(عج) شوی و دستت را در دست ولایت، هدایت و تربیت امام زمانت میگذارد. اینها قلهای است که باید به آن برسیم باید هزینهاش را هم پرداخت کنیم. ایلیا پطروسیان از طریق وبلاگ «لوح دل» در شبکه جهانی اینترنت صدها نفر را شیعه و عاشق امام زمان(عج) کرد. امروز که در فضاهای مجازی شیاطین کرور کرور دین و ایمان جوانان ما را میبرند فضای عشق و دلدادگی به امام زمان(عج) را باز کنید و اینقدر زلال و جذاب باشد که صدها نفر در سراسر جهان به واسطه نوشته شما عاشق امام زمان(عج) شوند.
بســـوزان هر طـــريقي مي پسندي
کــه آتـش از تـو و خاکــستر از مـن
بکش چون صيد و در خونم بغلطان
تـــــماشا کـــردن از تــو پَرپَر از من
ندارم چـون متــــاعي ديگر اي عشق
بگيــــر انگشت و اين انگشتر از من
مـــرا کـــن زائــــر بـــابـاي زيـــــنب
که خـون ســر از او چـشم تر از من
«الهي! بندهي توام، سلطان نفسم فرما.»
التماس دعا
يا علي مددي…
شعري از شهيد ايليا پطرسيان مدير وبلاگ لوح دل
نصف حلال انار!
عبدالله عبدی کوفی معروف به “عبدالله بن ابی یعفور” از یاران و دوستداران واقعی اهل بیت علیهمالسلام، روزی در حضور امام صادق علیهالسلام بود و در ضمن صحبتهایی که با آن حضرت داشت جملهای زیبا بیان کرد که جای تفکر و اندیشه بسیار زیادی دارد.ایشان به امام صادق علیهالسلام عرضه داشت: “والله لو فلقت رمانة بنصفين فقلت هذا حرام وهذا حلال لشهدت ان الذى قلتحلال، حلال; وان الذى قلتحرام، حرام; فقال: رحمك الله، رحمك الله” سوگند به خدا! اگر انارى را از وسط دو نصف كنى و بفرمايى كه نصف آن حلال و نصف ديگرش حرام است، مطمئنا گواهى خواهم داد كه: آنچه را گفتى حلال، حلال است و آن نصفى را كه فرمودى حرام، حرام است [و هيچگونه چون و چرا نخواهم كرد.]
امام صادق عليه السلام فرمود: “خدا تو را رحمت كند، خدا تو را رحمت كند “. در این کلام زیبا نکات بسیار زیادی نهفته است که اگر آنها را در زندگی خود پیاده کنیم زندگیمان بیشتر رنگ و بوی امام زمان (عج) میگیرد.
1- شیعه واقعی سراپا تسلیم فرمان امام خویش است و هرگز اهل بیت را رها نخواهد کرد امام صادق (ع) در این زمینه میفرمایند” کذب من زعم انه من شیعتنا و هو متمسک بعروه غیرنا” دروغ پنداشته آن کسی که خود را شیعه ما میداند ولی به ریسمان( سرپرستی و ولایت) غیر ما چنگ میزند.
2- هر شخص، هر مسئولیت و پست و مقام علمی و موقعیت اجتماعی که در میان جامعه دارد باید در مقابل امام زمانش مطیع محض باشد و ولایت محوری را سرلوحه کارهای خود کند چنانکه عبدالله بی یعفور در میان قوم و قبیله خود عظمت علمی و موقعیت اجتماعی خاصی داشت و در شهر و دیار خود شخصیتی بانفوذ بود ولی دربرابر فرمان امام زمانش مطیع محض بود.
3- هر چه معرفت ما نسبت به امام زمانمان بیشتر باشد میزان ولایت پذیری ما نسبت به مقام ولایت بیشتر میشود. لذا اگر بخواهیم در مقابل خواستههای امام زمانمان کوتاهی نکنیم باید شناخت خودمان را نسیت به امام زمانمان بالا ببریم همانطور که ابن ابی یعفور یکهتاز این میدان بود.
4- محبان و دوستداران ائمه همواره در موقعیتهای مختلف و از سر اخلاص، ارادت خود را به اهل بیت ابراز میکردند و اعتقاد درونی خود را به امام زمانشان بیان میکردند. شیعیان و محبان حقیقی امام عصر نیز میتوانند همواره محبت و دوستی خود را عملا به امامشان ابراز نمایند و یا در خلوتهایی که دارند، در بین نجواهای عاشقانهشان، مراتب ارادت خود به حضرتش را بیان نمایند و ارتباطی معنوی با امام عصر (عج) برقرار نمایند.
منبع: مجله امان- شماره 49- مرداد و شهریور 1393
اولین ویژگی اصحاب المهدی(عج)
اولین ویژگی اصحاب المهدی(عج)
در آیه 54 سوره مائده به بالاترین مقام انسانی و عرفانی که یک انسان میتواند به آن برسد اشاره شده است. کسی که دغدغه یاری امام عصر(عج) را دارد باید حتماً با این آیه مأنوس باشد؛ چون 5 ویژگی یاوران حقیقی و برگزیده امام زمان(عج) را بیان میکند. اولین ویژگی اصحاب المهدی(عج) در این آیه «یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ» است؛ یعنی خدا دوستدار آنها و آنها هم دوستدار خدا شدهاند. امام علی(ع) فرمود: این آیه در شأن یاران ویژه امام زمان(عج) در آخرالزمان است. آیا در عمل میتوانی به جایی برسی که خدا دوستدار تو شود؟ آن موقع تو را در شمار خادمان و یاوران ویژه امام زمان(عج) قرار میدهد وگرنه خیلی به این مجالس دلخوش نکنید.
«هنـــــر» اگر از قله عقل برآید، جامعه را عاقل خواهد کرد
حضرتآیتاللهجوادیآملیخطاب به جمعیازهنرمندان
«هنــر» آن است که چشم جان انسان را باز کند تا بهشت و جهنم را ببیند، اگر هنرمند، این سه اصل را رعایت و درک کند، موفق خواهد شد؛ اول این که باور کند انسان، موجودی ابدی است و باید آثاری ماندگار خلق کند؛ دوم این که تمام دشمنهای بیرون ما با ما کنار میآیند ولی در درون ما غرور، تکبر و خودخواهی است که با ما کنار نمیآید و تا شرع و شَرَف ما را نگیرد، دست بر دار نیست؛ لذا باید با آن مقابله کرد؛ و سوم این که تا نفهمیم دشمن ما کیست، هنر معقول نخواهیم داشت. «هنــر» اگر از قله عقل برآید و معقول باشد، جامعه را عاقل میکند.
هنرمند، یک وقت هنرمند محلّی است؛ یک وقت هنرمند منطقهای است و یک وقت هنرمند بینالمللی. ما اگر بخواهیم حرفهایمان به خارج برسد و با این ماهوارهها، با این اینترنتها، مقابله بکنیم، باید هنرمند بینالمللی باشیم؛ وگرنه هنرمند محلّی، مشکل را حل نمیکند.
بعد از جنگ جهانی اول و دوم و با کودتای بیستوهشتم مرداد، مردم و هنرمندان تحت فشار قرار گرفتند تا اینکه در ۲۲ بهمن ماه سال ۵۷ آزاد شدند؛ لذا تمام هنر هنرمندان در آن مدت، در راستای ستودن رهایی بود؛ در حالی که ما پس از رهایی و آزادی نفهمیدیم که باید به کجا برویم و لذا در چنین شرایطی لازم است هنرمندان، حال و آینده را به تصویر بکشند.
“بسیاری از هنرمندان ما، شاگردان هشت سال دفاع مقدس هستند"، جنگ با زحمت و هزینه به ما فهماند که در چه مسیری قرار بگیریم. کشور ما با رمز «یا زهرا» و «یا کربلا» حفظ شده است و «هنــرمنـــد» ما باید این مطلب را خوب درک کند و با شعارهای انقلاب جلو برود و از مرحله خیال بیرون بیاید.
منبع جشنواره هنر های آسمانی
سنی+شیعه متحد و دشمنِ وهابیت و شیعه انگلیسی هستند
محاسبه نفس
دستورالعمل محاسبه
قرآن مجید به مؤمنان فرمان میدهد:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ. (حشر: ۱۸)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! تقوای الهی پیشه کنید و هر کسی باید بنگرد که برای فردا از پیش، چه فرستاده است، و از خدا پروا کنید که در حقیقت، خدا به آنچه میکنید آگاه است.
پیام آیه، عام و فراگیر است و مؤمن باید بدون وقفه به کارها و رفتار خود رسیدگی کند.
امیر مؤمنان علی (ع) از پیامبر اکرم (ص) چنین نقل میکند:
اَکْیَسُ الْکَیِّسیِِنَ مَنْ حََاسَبَ نَفْسَهُ وَ عَمِلَ لِمََا بَعْدَ الْمَوْتِ.
زیرکترین زیرکان، کسی است که به حساب خود برسد و برای پس از مرگ، کار کند.
در سخنان و کتابهای بزرگان، دستـورالعملهای گوناگونـی بـرای محاسبـه نفس و اعمال یافت میشود که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
۱. استمداد از خدا؛ قرآن مجید میفرماید: إِنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ. (حج: ۱۷)
به درستی که خدا بر همه چیز گواه است.
عالم خودساخته و پرهیزگار، سید بن طاوس در این باره چنین مینگارد:
هنگام محاسبه، با عقل و دل خویش، خدای آگاه به نهان و نیز دو فرشتة نگهبان خویش را حاظر و ناظر ببین و چون شریکی که از جزئیات کارهای شریکش آگاه است و اهل سهلانگاری و گذشت نیست، به حساب خود برس. و نیز آگاه باش که اعضا و جوارحت از تو نزد خدا شکایت میکنند که آنها را در مسیری که خدا تعیین کرده به کار نگرفتهای، تو نیز با آنها مقابله به مثل نما و از آنها به درگاه خدا گله کن و با تضرع و زاری بگو:
رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِن لَمْ تَغْفِـرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ. (اعراف: ۲۳)
پروردگارا ما بر خویشتن ستم کردیم و اگر بر ما نبخشایی و بر ما رحم نکنی، مسلّماً از زیانکاران خواهیم بود.
لاَّ إِلهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ. (انبیاء: ۸۷)
معبودی جز تو نیست، منزهی تو، راستی که من از ستمکاران بودم.
خداوندا من تو را خواندم و به تو امید بستم، اگر بر من روی آورده و توجه نمودهای، رحم فرما و دعایم را مستجاب کن و امیدواریام را تصدیق فرما و اگر هنگام گفتگوی من با مقام ارجمند خویش، از من روی گردانیدهای، با رحمت بیمنتهای خویش بر من رحم آور.
۲. محاسبه واجبات؛ نخستین گام در محاسبه، حسابرسی به واجبات الهی اعم از فردی و اجتماعی است. دانشمند اخلاق، ملامهدی نراقی در این باره مینویسد: بایـد نخست حساب واجبات را از نفس کشید؛ زیرا واجبات به منزلة سرمایة اصلی آدمی است؛ اگر به خوبی ادا شده سپاسگزار خدا باشد و آمادگی خود را حفظ کند و اگر به جای نیاورده، آنها را قضا کند و اگر با کاستی انجام داده، با انجام مستحبات، آنها را تکمیل کند.
۳. محاسبه گناهان؛ پس از واجبات؛ نوبت حسابرسی از گناهان است. مؤمن باید در پایان هر روز به افکار و اخلاق و اعمال روزانة خویش نیک بنگرد و اگر گناهی در آن مشاهده کرد، خویشتن را پس از سرزنش، تنبیه و معاتبه نماید و بسان تاجری که از شریکش حساب میکشد، خود را به دادن تاوان ملزم کند. او باید بر نفس خویش سخت بگیرد؛ زیرا نفس بسیار حیلهگر و شیاد است؛ چنانکه قرآن میفرماید:
إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهْْ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی. (یوسف: ۵۳)
نفس، قطعاً به بدی امر میکند مگر کسی را که خدا رحم کند. وظیفة واجب و فوری در برابر هر گناه ـ خواه صغیره باشد خواه کبیره ـ توبه و اظهار پشیمانی در درگاه ایزدی است؛ زیرا به تعبیر امیر مؤمنان علی( : اَلذُّنُوبُ الدََّاءُ وَالدَّوََاءُ الْاِسْتِغْفََارُ وَالشِّفََاءُ اَنْ لاََ تَعُودَ. گناهان، بیماری و طلب آمرزش دواست و درمان، آن است که به گناه بازنگردی.
۴. حساب حق الناس؛ شخصی از امیر مؤمنان( پرسید: انسان چگونه به حساب خود رسیدگی کند؟ آن حضرت( فرمود: اینکه آدمی در پایان روز به نفس خود بگوید: ای نفس! امـروز نیـز گذشت و هرگز بازنمیگردد اما خدا تو را بازخواست خواهد کرد که آن را در چه کاری گذراندهاند؟ آیا خدا را به یاد داشته و ثنایش گفتهای؟ آیا نیاز مؤمنی را برآوردهای و به فریاد کسی رسیدهای؟ آیا پس از غیبت کردن مؤمن جلوگیری نمودهای؟ آیا به کمک مسلمانی شتافتهای؟ در [مجموع] این روز چه کردهای؟ پس اگر به یاد آورد که نیک عمل کرده، حمد و سپاس خدای گوید بر توفیقی که یافته است و اگر متوجه شد که گناه یا کوتاهـی کرده است، از خدا طلب آمرزش کنـد و درصـدد جبران آن برآیـد و مصمم شود که تکرار نکند.
۵. نگاشتن حسابها؛ مرحوم ملامهدی نراقی در این باره مینویسد: لازم است بر نفس خویش سخت بگیرد زیرا او بسیار حیلهگر و شیاد است؛ نخست باید او را در برابر سخنانی که در طول روز بر زبان آورده بازخواست کند. دوم او را در برابر همة کارها و حالات روزانه به حساب بکشد مانند: نگاه کردن، نشست و برخاست، خورد و خوراک، سکوت و خاطرات، اندیشه و اخلاقیات. اگر نفس از عهدة پاسخگویی به همة مطالبات شرعی و عرفی برآمد، حساب آن روز او تصفیه شده است و اگر نتوانست پاسخگو باشد باید در روزهای آینده بدهیهایش را بپردازد. این بدهیها باید در صفحة دل یا کاغذ مکتوب شود تا فراموش نگردد و زمان استیفای آن سپری نشود.
۶. دستورالعمل جامع؛ عالمان ربّانی برای خود و رهروان راه سعادت دستورالعملها و کتابهای فراوانی نگاشتهاند؛ از جمله مرحوم ملامحسن فیض کاشانی، برای محاسبه، دستورالعمل کاملی ارائه داده و تأکید کرده است که مؤمن باید پیوسته بر امور بیست و پنجگانه زیر مواظبت کند و حساب آنها را مدّ نظر داشته باشد:
۱. نمازهای روزانه،
۲. نماز جمعه، عید و آیات.
۳. نمازهای نافله
۴. روزه ماه رمضان،
۵. روزههای مستحبی
۶. پرداخت (خمس و) زکات.
۷. انفاق و حق معلوم غیر زکات.
۸ . حج واجب.
۹. زیارت مرقد مقدس پیامبر و امامان معصوم.
۱۰. ادای حقوق برادران دینی و برآوردن نیاز آنان.
۱۱. جبران آنچه از آنها باقی مانده.
۱۲. زدودن اخلاق ناپسند و آراستگی به اخلاق نیکو.
۱۳. ترک محرمات.
۱۴. ترک شبهات.
۱۵. وارد نشدن در کارهای بیهوده،
۱۶. کم خوردن، کم خفتن، کم گفتن،
۱۷. تلاوت آیاتی از قرآن در روز.
۱۸. ذکر و دعا.
۱۹. همنشینی با علما و پرسش از آنان.
۲۰. خوشرفتاری با مردم.
۲۱. راستی در سخن و کردار.
۲۲. توکل بر خدا.
۲۳. صبر بر بیوفایی خویشان و بستگان.
۲۴. امر به معروف و نهی از منکر.
۲۵. تقسیم اوقات شبانهروز و گفتن ذکر در ساعات آن.
مستند حقیقت ظهور
رابطه گريه با محبت خدا
رابطه گريه با محبت خدا
كسى كه در آغاز راه است و مىخواهد در مسير خدا قرار گيرد و محبت او را به سوى خود جلب كند، بايد از خوف خدا گريه كند، چون هنوز پاك نگرديده است و به گناه آلوده است. تا از خوف خدا نگريد و توبه كامل نكند، دلش از آلودگى ها و گناه پاك نمىگردد ـ گريه از خوف خدا چونان آب زلال گناهان را مىشويد ـ و پس از پاك گشتن ازگناهان ورسيدن به محبوب،از شوق وصول ورسيدن به محبوب زيادمى گريد.
درباره حضرت شعيب، على نبينا و آله و عليه السلام، آمده است كه ايشان صد سال گريست تا چشمانش نابينا گشت، خداى متعال به او وحى كرد:اى شعيب؛ چرا اينقدر گريه مىكنى؟ اگر از ترس عذاب من مىگريى، من جهنم را بر تو حرام كردم و اگر از شوق بهشت مىگريى، من بهشت را در اختيار تو گذاشتم. حضرت شعيب عرض كرد: خدايا؛ تو مىدانى كه گريه من، نه از ترس جهنم است و نه از شوق بهشت، بلكه به جهت شوق لقاى توست (شكى نيست كه خدا از نهان شعيب آگاه بود و نيازى به پاسخ شعيب نبود، بلكه اين گفتگو از جمله گفتگوهاى عاشق و معشوق است). خدا فرمود: راست گفتى، از اين پس كليم خود را خادم تو قرار مىدهم!
از سوئى حضرت موسى از مصر فرار كرد و به مَدين نزد شعيب رفت و در مقابل ازدواج با يكى از دختران شعيب، قرار داد بست كه ده سال در آنجا بماند و به شعيب خدمت كند و چوپانى گوسفندانش را به عهده گيرد.
پس از نابينا گشتن شعيب و ناتوانى از انجام كارها، خداى متعال كليم خود، حضرت موسى بن عمران را ـ كه گرچه در آن زمان پيامبر نبود، ولى پس از آن از جمله پيامبران اولى العزم گشت ـ براى خدمت او گماشت. شعيب به پاس عشق و محبت به خدا چنين لياقتى يافت كه پيامبرى چون موسى، ده سال به او خدمتكند، شايد همين خدمتهاى موسى به شعيب باعث گرديد به مقام رسالت نايل گردد.
پس كسى كه زياد گريه مىكند، مجال خنديدن ندارد، لذا خنده دوستان خدا اندك است، آن هم براى خوشحال كردن ديگران. چنان شوق ديدار خدا بر دلشان مستولى است كه در اين دنيا به هيچ چيز دل خوش نمىشوند و روى گشاده و خنده آنان براى شادمان ساختن اطرافيان و براى اين است كه ديگران را اندوهگين نسازند والا در دلشان چنان حزن و اندوهى است كه با شادى هاى دنيا محو نمىگردد و تنها آن حزن با رسيدن به لقاى خداوند، برطرف مىشود.
همچنين كسى كه خدا را دوست دارد با خواهش دل مخالفت مىكند، چون محبت خدا با خودخواهى و خودپرستى جمع نمىشود. پس براى رسيدن به خدا بايد پا روى هواى نفس و خواست او نهاد و تا انسان تابع هواى نفس و مطيع اوست، نمىتواند دوستدار خدا گردد.
راه ویژه گشایش در زندگی از زبان آیتالله بهجت
بخشش گناه و از میان بردن اثرات سوء آن از ناحیه پرودگار عالم همواره برای مؤمنان موجب ایجاد گشایشهای معنوی و مادی بوده است.
اکثر گرفتاریهایی که انسان به آن مبتلا میشود، به واسطه گناه است، زیرا به کار نگرفتن نعمتهاى خداوند در مسیرى که او مىپسندد و صرف کردن آنها در معصیت خداوند نشانه کفران نعمتها است.
خداوند راه توبه و استغفار را برای همه باز گذاشته است و میفرماید: «وَ تُوبُوا اِلَى اللهِ جَمیعاً اَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»، اى مؤمنان! همگى با هم به سوى خدا توبه کنید و باز گردید شاید رستگار شوید.(1)
همچنین راه بازگشت به سوى خویش را به بندگانش آموخته است و ابتدا دستور عذرخواهى و استغفار، سپس فرمان به توبه مىدهد: «وَاسْتَغْفِرُوا اللهَ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیْهِ»؛ از الله، پروردگارتان طلب آمرزش کنید، پس از آن توبه کرده و به سوى او باز گردید.(2)
با این وجود در آیاتی دیگر به اثرات استغفار در دنیا اشاره شده است مانند: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً/یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً/وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوال وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّات وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً»؛ از پروردگار خویش آمرزش طلبید که او بسیار آمرزنده است (اگر چنین کنید) او (باران) آسمان را پىدرپى بر شما فرو مىفرستد و شما را با اموال و فرزندان بسیار کمک مىکند و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار مىدهد.(3)
بنابراین دستور به استفغار از خود قرآن گرفته شده و در روایات نیز تأکید شده است.
*اثرات ذکر استغفار در روایات
ذکر استغفار در کلمات نورانى اهل بیت(ع) با تعابیر گوناگون آمده است و روایات در این زمینه متعدد و موثق هستند.
رسول خدا(ص):
-«مَنْ أَکْثَرَ الإِسْتِغْفارَ جَعَلَ اللهُ لَهُ مِنْ کُلِّ هَمّ فَرَجاً وَ مِنْ کُلِّ ضیق مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لایَحْتَسِبُ»؛ کسى که زیاد استغفار گوید و از خدا عذرخواهى کند، خداوند از هر غصهاى برایش گشایشى قرار دهد و از هر تنگنایى راه فرارى پیش پایش گذارد و او را از جایى که گمان ندارد روزى مىدهد.(4)
- «أَکْثَرُوا مِنَ الإِسْتِغْفارِ، فى بُیوتِکُمْ وَ فى مَجالِسِکُمْ وَ عَلى مَوائِدِکُمْ وَ فى أَسْواقِکُمْ وَ فى طُرُقِکُمْ وَ أَیْنَما کُنْتُمْ فَاِنَّکُمْ لاتَدْرُونَ مَتى تَنْزِلُ الْمَغْفِرَةُ»؛ زیاد استغفار کنید، در خانهها و مجالستان، سر سفرهها و در بازارهایتان، و در مسیر رفتوآمدهایتان و هر جا که بودید(استغفار کنید)، چرا که شما نمىدانید آمرزش خداوند چه زمانى نازل مىشود.(5)
امیرالمؤمنین(ع):
-«تَعَطَّروا بِالإِسْتِغْفارِ، فَلا تَفْضَحَنَّکُم رَوائِحُ الذُّنُوبِ»؛ با استغفار و آمرزشخواهى از خداوند خود را معطّر کنید تا بوى بد گناهان شما را رسوا نکند.(6)
امام باقر(ع):
-از پدرانش نقل مىکنند که پیامبر(ص) فرمود: «خوشا به حال آنکه روز قیامت در نامه عملش زیر هر گناهى استغفر الله باشد».(7)
*شرایط تحقق استغفار حقیقی
البته واضح است که صرف لقلقه زبان موجب گشایش درهای بخشش خداوند نمیشود و عزم بر ترک گناه و نداشتن اصرار بر تکرار گناه از عوامل مهم در تأثیرگزاری ذکر استغفار است.
در نهج البلاغه آمده است: کسى در حضور على(ع) مىگفت: استغفرالله، حضرت فرمود: مادرت بر تو بگرید، آیا مىدانى «استغفار» چیست؟ استغفار درجه «علیین» و نامى است که بر شش معنا اطلاق مىشود:
1-پشیمانى از گذشته،
2- عزم بر ترک و بازگشت از آن براى همیشه،
3- اداى حقوق دیگران، تا خدا را پاک ملاقات کنى و بر (ذمه) تو بدهکارى نباشد. (حق الناس، خمس، زکات و…)،
4-هر فریضه که ضایع کردهاى، ادا کنى (مثل نماز، روزه و نذر واجب و…)،
5-گوشتى که از حرام بر بدن تو رویده، با حزن و اندوه آب کنى تا پوستت به استخوان بچسبد و گوشت تازه میان آنها بروید. ممکن است کسى از راه درآمد، حرام به عیش و نوش و تنپرورى بپردازد و یا بر اثر هر لذت حرامى، چاق و فربه شود، در این صورت حزن و اندوه گناهان گذشته باید به گونهاى بر وجود او آتش زند که خواب و قرار را از وى بستاند، البته این حال براى هر توبه کنندهاى حاصل نمىشود و این در واقع مرتبهاى از مراتب کمال توبه و استغفار است.
6- سختى طاعت را بر بدنت بچشانى، چنان که شیرینى گناه را به آن چشاندى، طاعت حق و طوق بندگى مولا، سختىها و محدویتهایى دارد، زیرا یک سلسله اوامر و نواهى هست که بر نفس اماره ناخوشایند است، در مقابل انجام گناه بر وفق مراد نفس اماره همسو با راحتى جسم است، پس همان گونه که نفس بر وفق مراد خود و بدن بر حسب طبعش، در راحتى و آسایش به سر مىبرد و لذت گناه را مىچشید، باید سختى طاعت و مشقت پذیرش قید و بندهاى الهى و دینى را نیز بچشد.
وقتى تمام این شرایط تحقق یافت آنگاه بگو: استغفرالله. (8)
*بهترین زمان برای استغفار/راهحلی برای گشایش در زندگی+پاسخ آیتالله بهجت
توصیه شده است که بهترین وقت استغفار، سحرگاهان به ویژه سحر شب جمعه است تا جایی که استغفار کنندگان در سحرگاهان مورد مدح خداوند عالمیان قرار میگیرند.
همچنین طبق روایات ذکر استغفار از جمله تعقیبات نماز صبح و نماز عصر است که مرحوم حاج شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح الجنان به آن اشاره کرده است.
آیتالله محمدتقی بهجت آن عارف بالله در پاسخ به سؤال فردی که در امور مختلف از جمله اشتغال و ازدواج دچار گرفتاری شده بود، این چنین بیان کردند: زیاد از روی اعتقاد کامل بگویید: «أستغفر الله»، هیچ چیز شما را منصرف نکند غیر از ضروریات و واجبات تا کلیه ابتلائات رفع شود، بلکه بعد از رفع آنها هم بگویید، برای اینکه امثال آنها پیش نیاید و اگر دیدید رفع نشد، بدانید یا ادامه ندادهاید، یا آنکه با اعتقاد کامل نگفتهاید.(9)
*پینوشتها:
1-نور/31
2-هود/3
3-نوح/10 تا 14
4-وسائل الشیعه،ج 7، ص 176
5-مستدرک الوسائل،ج 5،ص 319
6-مستدرکالوسائل،ج 5،ص 318
7-وسائل الشیعه، ج 16،ص 69
8-نهجالبلاغه،کلمه 417
9-برگرفته از سایت مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیتالله بهجت
منبع:فارس
همنشین حضرت داوود علیه السلام
حضرت داوود علیه السلام عرض کرد: پروردگارا! همنشین مرا در بهشت به من معرفی کن و نشان بده.
خداوند فرمود: متی (پدر حضرت یونس) همنشین تو در بهشت است. داوود اجازه خواست به دیدار متی برود، خداوند به او اجازه داد. او با فرزندش سلیمان به محل زندگی متی آمدند. خانه ای را دیدند که از برگ خرما ساخته شده بود.
پرسیدند: متی کجا است؟ گفتند: در بازار است.
هر دو به بازار آمدند و از محل او پرسیدند.
در جواب گفتند: او در بازار هیزم فروشان است. به سراغ او رفتند.
عده ای گفتند: ما هم منتظر او هستیم.
داوود و سلیمان به انتظار دیدار او نشستند و او در حالی که پشته ای از هیزم بر سر داشت آمد.
مردم به احترام او برخاستند و پشته را از سر او بر زمین نهادند.
متی پس از حمد خدا هیزم را در معرض فروش گذاشت و گفت:
چه کسی جنس حلالی را با پول حلال می خرد؟
یکی از حاضران هیزم را خرید. داوود و سلیمان به او سلام کردند. متی آن ها را به منزل خود دعوت کرد و با پول هیزم مقداری گندم خرید و به منزل آورد، سپس آن را با آسیاب آرد کرد و خمیر نمود، آن گاه آتش افروخت و مشغول پختن نان شد.
در آن حال با داوود و سلیمان به گفت و گو پرداخت تا نان پخته شد. مقداری نان در ظرف چوبی گذاشت و کمی نمک بر آن پاشید و ظرفی پر از آب هم در کنارش نهاد و دو زانو نشست و همگی مشغول خوردن آن شدند.
متی لقمه ای برداشت، وقتی خواست آن را در دهان بگذارد گفت: بسم الله و هنگامی که خواست ببلعد گفت: الحمدالله و این عمل را در لقمه های بعدی نیز تکرار کرد، آن گاه با نام خدا کمی آب میل کرد و هنگامی که خواست آب را بر زمین بگذارد، خدا را ستود و گفت: الهی! چه کسی را مانند من نعمت بخشیدی و درباره اش احسان نمودی؟ چشم بینا، گوش شنوا و تن سالم به من عنایت کردی و نیرو دادی تا توانستم نزد درختی که آن را نه کاشته ام و نه در حفظ آن کوشش نموده ام بروم و آن را وسیلة روزی من قرار دادی و کسی را فرستادی که آن را از من خرید و با پول آن، گندمی خریدم که آن را نکاشته بودم و آتش را مسخرم ساختی تا با آن نان بپزم و با میل و رغبت آن را بخورم تا در عبادت و اطاعت تو نیرومند باشم، خدایا! تو را سپاسگزارم.
پس از آن، متی گریست. در این موقع داوود به فرزندش سلیمان فرمود: فرزندم! بلند شو برویم، من هرگز بنده ای مانند این شخص ندیده بودم که نسبت به پروردگار سپاسگزارتر و حق شناس تر باشد.