شکرگذاری در سختیها
شکرگذاری در سختیها
حاج اسماعیل دولابی :
خدا اگر کسی را دوست داشته باشد اورا تحت فشار قرار می دهد لذا تمام انبیا تحت فشار بوده اند…
از شیخ بهایی پرسیدند :
سخت میگذردچه بایدکرد؟؟
گفت :
خودت که میگویی
سخت میگذرد سخت که نمیماند
پس خداروشکر که
میگذرد و نمیماند
یک داستان کوتاه :
روزی مهندس ساختمانی، از طبقه ششم می خواهد که با یکی از کارگرانش حرف بزند
خیلی او را صدا می زند
اما به خاطر شلوغی و سر و صدا، کارگر متوجه نمی شود
به ناچار مهندس، یک اسکناس ۱۰دلاری به پایین می اندازد
تا بلکه کارگر بالا را نگاه کند.
کارگر ۱۰دلار را برمیدارد و توی جیبش می گذارد و بدون اینکه بالا را نگاه کند مشغول کارش می شود
بار دوم مهندس ۵۰دلار می فرستد پایین و دوباره کارگر بدون اینکه بالا را نگاه کند پول را در جیبش می گذارد
بار سوم مهندس سنگ کوچکی را می اندازد پایین و سنگ به سر کارگر برخورد می کند
در این لحظه کارگر سرش را بلند میکند و بالا را نگاه میکند و مهندس کارش را به او میگوید
این داستان همان داستان زندگی انسان است
خدای مهربان همیشه نعمتها را برای ما می فرستد اما ما سپاسگزار ا نیستیم و لحظه ای با خود فکر نمیکنیم این نعمتها از کجا رسید
اما وقتی که سنگ کوچکی بر سرمان می افتد که در واقع همان مشکلات کوچک زندگی اند…
به خداوند روی می آوریم
دوره جدید جاهلیت خبری!
دوره جدید جاهلیت خبری!
احتمالا برای شما هم پیش آمده است که ساعتها مشغول تلگرام و دیگر شبکه های اجتماعی باشید اما باز هم از خبری جا بمانید. بی خبری فقط عقب ماندن از خبرنیست؛ خیلی وقت ها بی حسی خبری است؛ خیلی وقتها هم عبور از خبر است.
تلگرام با همه مزایا و محاسن ارتباطی اش، اما برخلاف ظاهر پرطمطراقش منشا جاهلیتنوین خبری است.
جاهلیت خبری از کجاست؟
جاهلیت خبری زمانی اتفاق می افتد که جامعه بی خبر است اما تصور کند در دل خبر قرار دارد.
اما چطور ممکن است در این بازار پرهیاهوی خبر تلگرامی، جهل خبری رخ دهد؟ پاسخ به این سوال از چند وجه است.
1. گم شدن خبری
یکی از رخدادهای جدید خبررسانی گم شدن مخاطب است. بسیاری از اخبار مهم در لابه لای انتشار سراسیمه اخبار تلگرامی دست مخاطب نمی رسد و کمتر دیده می شود. به تعبیری یکی از مهمترین آثار خبررسانی تلگرامی گم شدن مخاطب در انبوه اخبار است.
2. کمرنگی خبری
اثر دوم کمرنگ شدن اخباری است که اهمیت دارند اما جذابیت ندارند. بسیاری از اخبار مهم که لازم است مردم از آن مطلع باشند در رقابت جذابیت ها خود به خود حذف می شوند و بسیاری از مخاطبین تلگرام از آن بی اطلاعند.
3. بی حسی خبری
انتشار هم زمان هزاران خبر در روز با حوزه های متنوع، مخاطب را دچار بی تفاوتی خبری می کند. پیش تر در رسانه های مکتوب و تصویری به چینش اخبار در کنار هم برای انتقال به مخاطب اهمیت بسیاری داده می شد. مثلا هیچگاه یک خبر تلخ در رسانه ملی بلافاصله بعد از یک خبر مفرح منتشر نمی شد.
4. بی اعتباری خبری
رسانه های تلگرامی در رقابت هوس آلود برای جذب مخاطب به انتشار اخبار جعلی و بزرگنمایی های غیرواقعی روی میاورند و همین نیز در کوتاه مدت به توزیع اخبار نادرست و در میان مدت به بی اعتباری رسانه ها منجر می شود. مخاطب بعد از مدتی اعتمادش را به رسانه های تلگرامی از دست می دهد و به جهت فراوانی برندهای رسانه ای و گم شدن رسانه جاعل، بی اعتمادی اش به همه رسانه ها تسری می یابد.
5. سطحی گرایی خبری
در شبکه های اجتماعی مخاطب خاص و حرفه ای قابل هدف گیری نیست و رسانه ها مجبورند برای طیف متنوعی از مخاطبین خبر تولید کنند. از سوی دیگر مخاطب عام در تلگرام به دنبال جذابیت و اختصار است. این دو عامل باعث می شود رسانه ها از خیر اخبار مهم اما غیر جذاب و مطول بگذرند. بنابراین چنین اخباری اساسا تولید نمی شود که خوانده شود.
6. خام فروشی خبری
یکی از آثار شبکه های اجتماعی ، خام فروشی خبری است. به این معنا که خبر بدون هرگونه ارزش افزوده تکمیلی و جانبی منتشر می شود و مخاطب را اقناع و ارضا نمی سازد. علت این خلاء بزرگ خبری در غیبت فعالان حرفه ای رسانه ای است.
7. فراموشی خبری
یکی از نتایج خسارت بار شبکه های اجتماعی در حوزه خبررسانی، قطع کردن دنباله های خبری است. خبر باید با خبرهای پسینی پی گیری و تکمیل شود تا فراموش نشده و اثرگذار باشد.
حال آنکه در شبکه های اجتماعی عمر مفید یک سوژه خبری بسیار کوتاه است و به جهت دل زدگی خبری، رسانه ها قادر نیستند یک خبر را روی پیشخوان شبکه های اجتماعی بیشتر از کوتاه مدت نگه دارند و در نهایت سوژه های ستاره دار ماندگاری نخواهند داشت و زود فراموش می شوند.
8. بی تحلیلی خبری
پیشتر رسانه های ما دو بخش داشت. یک بخش خبر و بخش دیگر تحلیل اخبار. بخش تحلیل اخبار به جهاتی از خود خبر اهمیت بیشتری داشت. مخاطب کنار هر خبر، تحلیل های پیرامونی را مرور می کرد.
اساسا تفاوت رسانه ها در همین بخش بود. اما امروز به دلایلی که گفته شد تحلیل نه تولید و نه دیده می شود.
9. بی وزنی خبری
یکی از ویژگی های خبررسانی ماقبل تلگرام، وزن دهی خبری بود. یک خبر تیتر یک روزنامه می شد و خبر دیگر تاپ نیوز سایت و خبرگزاری. این مهم از جهت وزن دادن به اخبار بسیار اهمیت داشت. وزن اخبار که توسط اتاق تیتر تعیین می شد ناخوداگاه مخاطب را هدایت تحلیلی می کرد. اما در خبررسانی تلگرامی مخاطب درگیر وزن اخبار نمی شود و همه اخبار را در یک سطح مرور می کند.
10. بی منبعی خبری
یکی از آثار خبررسانی تلگرامی شکل گیری رسانه های غیرحرفه ای و اما پرمخاطب است. پرمخاطبی بی هزینه ، رسانه را بی نیاز از تولید خبر کرده است . به همین جهت تعامل خبری با منابع اطلاع رسانی بی معنی است. در نهایت منابع خبری خود به خود حذف می شوند و جای آنرا توزیع اخبار دیگران و یا اخبار جعلی می گیرد. در نهایت نه تنها منبع خبری در تلگرام حذف می شود بلکه اخبار مهم نزد منابع خبری حصر و منتشر نمی شوند.
خلاصه اینکه ما به زودی با دوره جدیدی از جاهلیت خبری مواجه می شویم که مخاطب برخلاف تصورش که بر اخبار احاطه یافته است تنها درگیر خبر حاشیه ای شده و از اخبار مهم و سرنوشت ساز جامعه جهانی غافل است.
محسن مهدیان
منبع: صبح نو
تقوای مجازی پیشه کنیم
کمی تفکر … !
گاهی از من ” مذهبی ”
تنها یک تیپ مذهبی باقی می ماند ؛
گاهی من ” مذهبی” آنقدر درگیر پست ها
و متن هایم در صفحات مجازی می شوم؛
که از خواندن روزانه چند خط قرآن غافل
می شوم؛
ودر پایان روز، میبینم که حتی یک دهم
وقتی که در فضای مجازی بودم،در فضای
قرآن و حدیث نفس نکشیدم …
آنقدر که آنلاین بودم و اولین نفر که
پست های دیگران را تائید کردم ؛
به فکر نماز اول وقت نبودم …
آنقدر درگیر جذب حداکثری شدم که
فراموش کردم “اخلاص” و “عبودیت”
رمز برکت در کارهایمان است…
وقتی خدا خندید...
ضََحِکَ ربُّنا مِن قُنُوطِ عِبادِه.
خداوند از ناامیدی بندههایش خندهاش میگیرد.
اگر همة درهای دنیا روی شما بسته شد، تازه باید مثل یوسف(ع) شروع کنید به دویدن. حرکت راه را هموار میکند. راهها بسته میشوند؛ اما دستهای خداوند همواره باز است.
دعا برای دوستانم
خدایا …
من چیزی نمی بینم ، آینده پنهان است.
ولی آسوده ام ؛
چون تو را می بینم
وتو همه چیز را
پروردگارا ،
امروز برای همه دوستانم ، عشق حقیقی ،سلامتی ،
آرامش ،و نیکبختی آرزو دارم .
خدایا عطا کن به آنان
هرآنچه برایشان خیر است و
دلشان را لبریز کن از
شادی و لبانشان را با
گل لبخند شکوفا کن.
آمین ای مهربان ترین مهربانان
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) ، درنگاه رسول الله
شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، صدیقه کبری بر همه شیعیان و محبان آن حضرت تسلیت باد
رواياتي در عظمت شخصیت حضرت صدیقه طاهره از زبان پیامبر گرامی اسلام:
1- بخاري در صحيح از مسوربنمخرمه روايت ميكند كه پيامبر فرمودند :
«فاطمه پاره تن من است ؛ هركس او را بيازارد مرا آزرده و هركس مرا بيازارد خدا را آزرده است.» (بخاري ، ج 2، ص 30 ، باب مناقب فاطمه(س)
2- شيخ طوسي در امالي خود از سعدبن ابيوقاص روايت ميكند كه از رسول خدا شنيدم :
«فاطمه عزيزترين بندگان نزد من است ؛ هر كس به او بدي كند ، به من بدي كرده است و هر كس به او خوبي كند ، به من خوبي كرده است.» (اماليطوسي، ص 24)
3- فاطمه بهترين دختران من است . (احقاقالحق ، ج10، ص183)
4- فاطمه برگزيده الهي است . (تاريخ بغداد ، ج 1، ص259)
5- فاطمه شاخهاي از درخت نبوت است . (امالي طوسي ، ص 19)
6- فاطمه زبان ميزان است . (كشفالغمه ، ج1، ص 506)
7- اگر نيكي چون شخصي ميشد ، همانا آن شخص فاطمه بود. (احقاقالحق ، ج 1، ص 183)
8- فاطمه محبوبترين اهل بيت نزد من است. حاكم اين روايت را با سند صحيح در المستدرك به نقل از اسامهبنزيد از زيدبنحارثه گزارش كرده است . زيد ميگويد : «من و عليبنابيطالب و جعفربنابيطالب با يكديگر مشغول گفت وگو بوديم . جعفر ميگفت : من محبوبترين شما نزد پيامبر(ص) هستم .
علي نيز همين را ميگفت . گفتند : به سوي رسول خدا (ص) ميرويم و همين را از او ميپرسيم . از اينجاي روايت را اسامهبنزيد نقل ميكند ، اسامه گفت : ايشان اذن ورود به رسولخدا (ص) را خواستند در حاليكه من نزد ايشان بودم. پس رسول خدا به من گفت : برو ببين چه كساني هستند؟ من نيز بيرون آمدم و گفتم : علي ، جعفر و زيدبنحارثه اذن ورود ميخواهند . رسول خدا فرمود : به ايشان اذن بده . ايشان نيز وارد شدند و از رسول خدا (ص) پرسيدند : اي رسول خدا! محبوبترين مردم نزد شما كيست ؟ فرمود : فاطمه . ايشان گفتند : ما در باره مردان از شما ميپرسيم . رسول خدا فرمودند : عليبنابيطالب(ع)(المستدرك ، ج 3 ، ص155)
9- فاطمه بهترين ياريگر براي انجام فرامين الهي است. (مناقب آلابيطالب ، جلد 3 ، ص 355)
لزوم بازسازی تاریخ در سینما
اگر فیلمهایی روایت گونه از تاریخ مان نسازیم ، دشمنان روایت خودرا از تاریخ ما به نسل آینده منتقل خواهد کرد
یکی از ابزار های این کار بدون شک صنعت سینما و تصویر است
بیان روایتی صحیح از تاریخ پر افتخار ملت ایران علی الخصوص تاریخ زمان قبل از انقلاب و انقلاب و دفاع مقدس باعث می شود نسل آینده که برخورد مستقیمبا این مقولات نداشته ، گنجینه و دایره المعارف کاملی از وقایع آن دوران داشته باشد حال انکه اگر این مهم توسط دلسوزان و صاحبان هنر انقلابی صورت نگیرد دشمن ضمن جایگزینی تعریفی تحریف شده از گذشته ملت ، گسستی بین نسل گذشته و اینده ایجاد خواهد کرد که باعث دور شدن آیندگان از مبانی انقلاب خواهد شد
اتفاقات اخیر سینما از قبیل فیلمهای سیانور و یتیم خانه ایران و ماجرای نیمروز نوید جوانه زدن این تفکر در بین سینما گران است که هرچند دیر ولی انشا… مفید خواهد بود
بهره برداری از روایت قوی و تکنیک بالا در فیلم می تواند مخاطبی را که بامطالعه کتب تاریخی بیگانه و یازمان کافی برای اینکار ندارد را میخکوب کرده و او را وادار به شنیدن تاریخ کند که این خود به نوعی بازخوانی و بازسازی فزهنگی خواهد بود
.
اگر فیلمهایی روایت گونه از تاریخ مان نسازیم ، دشمنان روایت خودرا از تاریخ ما به نسل آینده منتقل خواهد کرد
راه امام خمینی (ره)
راهی که به آن اشاره شده…
هویت شخصیت های معنوی، به جسم و حضور دنیویشان نیست؛ بلکه به فکر و راه و رهنمود و سرانگشت اشاره شان-که همواره باقی است- وابسته است.پیامبر (ص) و اولیا و همین امام بزرگوار ما (ره) با انگشتشان به یک طرف اشاره می کردند و راه را نشان می دادند. البته خودشان هم جلوتر از همه حرکت می کردند؛ نه اینکه بایستند و بگویند شما بروید. در حال حاضر این انگشت اشاره همچنان موجود است. اینها تعیین کننده ی هویت امام و منبع و ریشه ی حیاتی یک جامعه است که دائما می شود از آن تغذیه کرد؛ زیرا دیگر وابسته به جسم او نیست.
از فرمایشات مقام معظم رهبری. 1368/4/28
آتش نشانان جبهه فرهنگ
وقتی به حادثه اخیر ساختمان پلاسکو در تهران دقت می کنیم می بینیم که اوضاع فرهنگی جامعه ما شباهت زیادی به این حال و روز این ساختمان دارد.
آنجا هزاران تَن آوار بر سر مردم و اموالشان فروریخت و اینجا تهاجمات ، بی برنامه گی ها و کج سلیقگی های فرهنگی آوارهایی هستند که سالها بر سر فرهنگ این مملکت فروریخته اند و گرد و خاک ناشی از آن فضا را به شدت غبار آلوده کرده است.
مرور پیام رهبری که در آن از تلاش مجاهدانه برای نجات مردم یاد کرده اند نیز این معنارا به ذهن مبادر می کند که نجات اوضاع کنونی فرهنگ جامعه به یک تلاش و مجاهدت فوق العاده نیاز دارد.
آیا از بین رفتن ایمان و ریشه های زندگی مردم در زیر آوار بی فرهنگی کم ارزش تر از اموال و جان مردم است؟!
فرهنگ ما به سربازان و آتش نشانانی و جهادگرانی نیاز دارد که جان برکف بر دل آتش بی فرهنگی بتازند و در این راه از بذل جان ابایی نداشته باشند .
کسانی که گمنام هستند ولی ثمره تلاششان همچون خورشیدی بر آسمان بشریت خواهد درخشید
مدیریت انسان بر حافظه
افراد از نظر هوش، فهم، استعداد و حافظه با يكديگر اختلاف دارند. انسانهاى رشيد از حافظه خود بهرهبردارى صحيح مىكنند، ولى آدمهاى غير رشيد ممكن است حافظه بسيار نيرومندى نيز داشته باشند اما نتوانند از آن استفاده كنند. آدم غير رشيد تصور مىكند حافظه يك انبار است، انبارى كه بايد دائماً آن را پر كند؛ هر چه پيدا كرد آنجا پرت كند، عيناً مانند انبار يك خانه كه احياناً وارد مىشوى مىبينى يك تكّه حلبى، يك قطعه فلز، يك ميز شكسته، يك صندلى شكسته در آنجا افتاده است. امّا آدمى كه رشيد باشد، در بهرهبردارى از حافظه خود دقّت مىكند؛ اوّلين كارى كه انجام مىدهد عمل انتخاب است؛ يعنى حافظه خود را مقدّس مىشمارد، حاضر نيست هر چه شد در آن سرازير كند؛ حساب مىكند كه دانستن چه چيزهايى براى او مفيد است و چه چيزهايى بىفايده است؛ مفيدها را درجه_بندى مىكند و مفيدترها را انتخاب مىكند، سپس آنها را به حافظه خويش مىسپارد آنچنانكه امانتى را به امينى مىسپارد؛ در خود سپردن دقّت مىكند، يعنى واقعاً و به طور دقيق و روشن آن را وارد ذهن مىكند و سپس تحويل حافظه مىدهد.
مثلًا كتابى را مطالعه مىكند؛ يك بار مىخواند (انسان كتاب را بار اول به قصد لذّت مىخواند. در اين صورت نمىتواند در مورد مطالب كتاب، حساب و قضاوت كند)؛ دور دوم مىخواند (حتّى قوىترين حافظهها نيازمند است كه يك كتاب مفيد را لااقل دو بار پشت سر هم بخواند)؛ پس از آن، مطالب را تجزيه و تحليل و دستهبندى مىكند و هر مطلبى را با توجّه به اينكه از چه دسته مطالب است به حافظه مىسپارد.
بعد كوشش مىكند كه كتاب ديگرى را در دستور مطالعه قرار دهد كه در موضوع كتاب پيشين است، و حتّى الامكان تا از موضوعى فارغ نشده است و در حافظه به صورت روشن و منظّم نسپرده است وارد موضوع ديگر نشود. اشتباه است اگر انسان يك كتاب را مانند يك سرگرمى مطالعه كند و قبل از آنكه مطالب كتاب درست جذب ذهن شده باشد و ذهن فرصت تجزيه و تحليل پيدا كرده باشد به كتاب ديگر و موضوع ديگر بپردازد؛ امروز كتب تاريخى، فردا روانشناسى و پس فردا مثلًا كتب مذهبى مطالعه كند، همه مخلوط مىشوند و حكم انبارى بىنظم را پيدا مىكند.
انسان رشيد كتابها و مطالبى را كه براى خود لازم مىداند، جمع مىكند، آنها را مكرّراً مطالعه و دسته بندى و سپس خلاصه مىكند. خلاصه را يادداشت و به حافظه خود مىسپارد؛ بعد به موضوع ديگر مىپردازد. چنين فردى اگر حافظهاش ضعيف هم باشد از آن حدّاكثر استفاده را مىكند و مثل كسى مىشود كه كتابخانه منظّمى با قفسههاى مرتب دارد، كتابخانهاى كه هر قفسهاش به كتابهاى معيّنى در رشته خاص مربوط مىشود به طورى كه هر كتابى را كه بخواهد فوراً دست مىگذارد روى آن و آن را مىيابد؛ امّا اگر غير از اين باشد همانند آدمى است كه كتابخانهاى با هزارها كتاب داشته باشد امّا كتابها را روى يكديگر ريخته است؛ هر وقت كتابى را بخواهد دو ساعت بايد دنبالش بگردد تا پيدا كند.
اين بود مثالى از مديريّت صحيح و ناصحيح در مورد بهرهبردارى از يكى از قواى هوشى و عقلانى انسان.
استاد شهید مطهری مجموعهآثار، ج۳، ص: ۳۱۵