بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم قم
بسماللهالرّحمنالرّحیم
والحمدلله ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین و لعنةالله علی اعدائهم اجمعین.
خیلی خوش آمدید مردم عزیز قم، برادران و خواهرانی از مردم قم، از حوزهی علمیّهی شریفهی قم؛ به همهی شما خوشامد عرض میکنم؛ زحمت کشیدید، لطف کردید.
یاد این حادثهی بزرگ و اثرگذار و مستمر در تاریخ را گرامی میدارم. دربارهی نوزدهم دی و مناقب مردم قم زیاد حرف زدهایم. هرچه عرض بکنیم تکراری است و بارها گفته شده. خلاصهاش همین آیهی شریفهای است که این قاری محترم خواندند: لا یَستَوی مِنکُم مَن اَنفَقَ مِن قَبلِ الفَتحِ وَ قاتَلَ [اولٰئِکَ اَعظَمُ دَرَجَةً] مِنَ الَّذینَ اَنفَقوا مِن بَعدُ وَ قاتَلوا.(۱) مردم قم قبل از آنکه حرکت بزرگی از ملّت ایران دیده بشود و شروع بشود، قیام کردند. خب، حرکت مردم قم حرکت بسیار اثرگذاری بود و ایران را لرزاند؛ همهی دلهای آماده را متوجّه یک فرصتی و یک امکانی و یک حقیقتی کرد و نهضت به راه افتاد، تا بقیّهی قضایایی که میدانید. تکرار مطلب لازم نیست، آنچه لازم است، درس گرفتن از این قضایا است. از اینجور قضایا باید درس گرفت. درسها هم نوبهنو مطرح میشود. هر روزی ما -من، شما، آحاد مردم- احتیاج داریم به اینکه از حوادث گذشته درس بگیریم.
نکتهی اصلیای که در قضیّهی قم وجود دارد که من آن نکته را هم بارها عرض کردهام و تکرار میکنم، این است که مردم قم در آن مقطع، بهنگام عمل کردند. همیشه کار وقتیکه در وقت خود انجام گرفت، تأثیر میکند یا تأثیر آن افزایش پیدا میکند. همان کار را اگر گذاشتیم بیات شد، مدّتی گذشت و بعداً انجام گرفت، گاهی اثر نمیکند یا اثر کمی میکند. هنر قمیها این بود که نکته را فوراً گرفتند، دشمنی را فوراً شناختند و در همان وقت اوّل به آن پاسخ دادند، وَالّا اگر بعد از آنکه آن رفتار خباثتآمیزِ توطئهآمیزِ دشمن نسبت به امام بزرگوار انجام گرفت، این دست آن دست میکردند، [میگفتند] حالا میکنیم، فردا میکنیم، یک ماه دیگر میکنیم، این حوادث بعدی اصلاً به وجود نمیآمد. فریضه وقت دارد، در وقت خود باید فریضه را انجام داد؛ بهترین وقت انجام فریضه هم اوّل وقت -وقت فضیلت- است. خب، بعضی اصلاً فریضه را انجام نمیدهند، [میگویند] بیخیال؛ بعضی انجام میدهند امّا با تأخیر؛ بعضی میگذارند وقت که گذشت انجام میدهند، مثل توّابین؛ توّابین آنوقتی که باید میآمدند -که عاشورا بود- نیامدند، وقتی آمدند که کار از کار گذشته بود. یا قیام مردم مدینه با رهبری عبدالله بن حنظله. آمدند در مقابل یزید ایستادند، قیام کردند، حاکم مدینه را بیرون کردند، امّا دیر؛ آنوقتی که شنیدند که حسینبنعلی (علیهماالسّلام) از مدینه خارج شد، آنوقت باید به این فکر میافتادند، نیفتادند؛ دیر به فکر افتادند، یک سال بعد [به فکر افتادند]؛ نتیجه هم همانی شد که تاریخ ثبت کرده است؛ قتلعام شدند، تارومار شدند، نابود شدند، هیچ کاری هم نتوانستند بکنند. کار را در وقت باید انجام داد. خب، اگر بخواهیم کار را در وقت انجام بدهیم، بایستی فریضه را بشناسیم، بدانیم چه کاری باید انجام داد تا آن را در وقت خود انجام بدهیم.
من عرضم این است که این انقلاب یک خیز بلندی بود که ملّت ایران برداشت برای اینکه خود را از ذلّت وابستگی و ذلّت عقبماندگی نجات بدهد. این انقلاب یک حرکت عظیمی بود برای اینکه وابستگی و عقبماندگی را -این دو ذلّت بزرگ را- به برکت اسلام و با راهنمایی و رهبری اسلام، از این ملّت بزداید؛ دو درد طولانیِ مزمن بود، اینها را علاج بدهد؛ انقلاب برای این به وجود آمد و نظام جمهوری اسلامی بر این اساس تشکیل شد. خب، درست توجّه کنید، وقتی که یک حرکتی برای این مقصود به وجود آمده است که وابستگی را و عقبماندگی را از این ملّت بزداید -و موفّق هم شده است، پیشرفت هم کرده است- آن کسانی که عقبماندگی و وابستگی به نفع آنها بود، در مقابل این حرکت، این انقلاب، و این نظام میایستند؛ این طبیعی است. این[طور] نیست که ما دشمن درست میکنیم؛ بعضیها تکیهکلامشان این است که آقا دائم دشمن نتراشید! دشمن را حرکت ملّت میتراشد. فرض کنید یک قلدری آمده است خانهی شما را، دکان شما را، محلّ استراحت شما را، زندگی شما را غصب کرده است؛ وقتی شما آمدید او را بیرون کردید، خب شما حقّتان را انجام دادهاید، حقّتان را گرفتهاید امّا او با شما دشمنی میکند. تا وقتیکه امید داشته باشد که بتواند بر شما غلبه پیدا کند، به شما ضربه میزند. ما با کسی دشمنی جدیدی ایجاد نکردهایم؛ اینها دشمنی میکنند. آن کسانی که از وابستگی ایران به خودشان بهره میبردند، امروز با ما دشمنند؛ دشمن خونی! آن کسانی که از عقبماندگی ملّت ایران منتفع میشدند، امروز با ما دشمنند؛ دشمن خونی، دشمن آشتیناپذیر. البتّه این دشمنی ممکن است تا قیامت طول نکشد، عَسَى اللّهُ اَن یَجعَلَ بَینَکُم وَ بَینَ الَّذینَ عادَیتُم مِنهُم مَوَدَّة؛(۲) ممکن است یک وقتی اتّفاق بیفتد در آینده -صد سال دیگر، پنجاه سال دیگر، نمیدانیم- که این دشمنی از بین برود؛ امّا شرط از بین رفتن دشمنی چیست؟ این که او ناامید بشود یا اصلاح بشود؛ که حالا این [اصلاح شدن] بعید است، اصلاح شدن ابرقدرتها بعید است. خب پس این دشمنی هست. آن درسی که ما باید بگیریم که بهنگام عمل بکنیم، آن مبنی بر این است که دشمن را بشناسیم، سمت و سوی کار دشمن را بدانیم، آنقدر بصیرت پیدا کنیم که هر حرکتی که دشمن انجام میدهد، بفهمیم که هدفش چیست. اگر متوجّه ما و متعرّض به ما است، علاج کنیم آن را، بِایستیم، مقاومت کنیم؛ این وظیفهی ما است. حالا من دربارهی همین موضوع، چند جملهای را، کلماتی را امروز عرض میکنم.
اوّلاً دشمن کیست؟ دشمن، امروز مشخّصاً عبارت است از آمریکا، انگلیس، زرسالاران بینالمللی، صهیونیستها و دنبالههایشان؛ حالا دنبالههایشان خیلی اهمّیّتی ندارند، ارزشی ندارند که آدم اسم از آنها بیاورد؛ اصلیها اینها هستند. آمریکا دشمن است با جمهوری اسلامی، با ایران مستقل، با ایران روبهجلو و پیشرونده؛ انگلیس که مستعمرِ پیرِ ازکارافتادهی دورهی قبل است و حالا باز مجدّداً به این منطقه میخواهد نفوذ کند، دشمن است؛ صهیونیستها دشمنند؛ سرمایهداران بینالمللی و زرسالاران بینالمللی دشمنند؛ اینها دشمنهای اصلی [هستند].
امیرکبیر سردار دفع فتنه بابیت
155سال پيش درچنين روزي - 18دي ماه سال1230هجري شمسي ميرزا تقي خان اميركبير ملقّب به اميرنظام سياستمدار و صدراعظم با تدبير و ميهن پرست دوره قاجار به دستور ناصرالدين شاه به قتل رسيد.
نويسنده كتاب ظهور الحق كه خود يكي از مبلغين و سردمداران فرقه ضاله بهائيه است، در اين باره مي نويسد: ميرزا تقی خان و ناصرالدين شاه و سعيدالعلما بارفروشي نزد طايفه بابيه در درجه اولي از نفرت و لعن قرار داشت…
شبستان: 155سال پيش درچنين روزي - 18دي ماه سال1230هجري شمسي ميرزا تقي خان اميركبير ملقّب به اميرنظام سياستمدار و صدراعظم با تدبير و ميهن پرست دوره قاجار به دستور ناصرالدين شاه به قتل رسيد.
امير در امور اجتماعي، اقتصادي، سياسي و نظامي اصلاحات زيربنايي انجام داد و در اين موارد لياقت و ميهن پرستي خود را آشكار كرد. تأسيس دارالفنون به منظور آموزش جوانان مستعد ايراني و انتشار روزنامه وقايع اتفاقيّه از جمله اقدامات مهم فرهنگي امير کبیر به شمار ميروند.
در میان خدمات بی شمار امیرکبیر خدمتی ویژه به چشم می خورد و آن سرکوب و دفع فتنه بابیان در اوایل دوران سلطنت ناصرالدین شاه و صدارت ایشان است به طوری که بابیان کینه و عداوت خاصی از این مرد بزرگ به دل گرفته اند.
نويسنده كتاب ظهور الحق كه خود يكي از مبلغين و سردمداران فرقه ضاله بهائيه است، در اين باره مي نويسد: ميرزا تقی خان و ناصرالدين شاه و سعيدالعلما بارفروشي نزد طايفه بابيه در درجه اولي از نفرت و لعن قرار داشته رجعت اعدا و قاتلين ائمه هدي بشمار آمدند.(1)
پس از گسترش بابیان در ایران، دولتمردان دربار قاجار به فکر چاره افتادند تا این فتنه را از میان بردارند اما با عدم درایت لازم به این آتش زیر خاکستر دامن زدند و به اشاعه آن کمک کردند. از جمله این افراد حاجی میرزا آغاسی وزیر درویش مسلک محمد شاه قاجار بود که با شهر به شهر بردن باب زمینه شهرت او را فراهم کرد.
عده ای معتقد بودند که شدت عمل در مورد بابیان باعث می شود تا این فرقه وجهه مظلومی به خود بگیرند و بلند گوهای استعمار نیز برایشان نوحه سرایی و عزاداری به راه بیندازند از این رو باید این فرقه را آن طور که هست به مردم نمایاند تا از نظرها بیفتد. (2)
مجلس های متعددی در اواخر دوران سلطنت محمد شاه برپا شد و درآن مناظره های علمی، باب بارها و بارها به عجز خود اعتراف کرد. سرانجام امیر کبیر که کاملا به خطرات نفوذ استعمار از طریق این فرقه در شهرهای کشور آگاه بود تصمیم گرفت تا این قائله را ختم کند. با فتواهایی که حمزه میرزا حاکم تبریز از علمای آن دیار گرفت باب و دو تن از یارانش به اعدام محکوم شدند و در سال1266 هجری قمری در تبریز تیرباران شد.(3)
پينوشتها:
1- ظهورالحق، ص212
2-امیر کبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار، علی اکبرهاشمی رفسنجانی، ص170
3-مرزبان شیعه، سید مجتبی ضمیری،ص
مهم نیست که قفل را که میزند؛ مهم این است که کلید در دست خدای متعال است.
* چهار نکته راه گشا برای زندگی
عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِمُوسَى عَلَیْهِ السَّلَامُ یَا مُوسَى احْفَظْ وَصِیَّتِی لَکَ بِأَرْبَعَهِ أَشْیَاءَ أُولَاهُنَّ مَا دُمْتَ لَا تَرَى ذُنُوبَکَ تُغْفَرُ فَلَا تَشْتَغِلْ بِعُیُوبِ غَیْرِکَ وَ الثَّانِیَهُ مَا دُمْتَ لَا تَرَى کُنُوزِی قَدْ نَفِدَتْ فَلَا تَغْتَمَّ بِسَبَبِ رِزْقِکَ وَ الثَّالِثَهُ مَا دُمْتَ لَا تَرَى زَوَالَ مُلْکِی فَلَا تَرْجُ أَحَداً غَیْرِی وَ الرَّابِعَهُ مَا دُمْتَ لَا تَرَى الشَّیْطَانَ مَیِّتاً فَلَا تَأْمَنْ مَکْرَهُ. خدای متعال به حضرت موسى(علیه السلام) فرمود: ای موسی! سفارش مرا دربارهی چهار چیز به خاطر بسپار: ۱. تا نفهمیدهای گناهانت را بخشیدهام به عیب دیگران نپرداز. ۲. تا نفهمیدهای گنجهای من تمامشده غم روزی را مخور. ۳. تا نبینی که ملک و پادشاهی و قدرت من از دست رفته به غیر من امیدوار نباش. ۴- تا مردهی شیطان را نبینی از مکر و حیله او خود را در امان مبین.
روایت فوق چهار توصیه خدای متعال به حضرت موسی(علیه السلام) است که آن را اسبق بن نباته از علی(علیه السلام) نقل کرده است. ایشان یکی از یاران باوفای آن حضرت بودند و یکی از معدود کسانی که بعد از ضربت خوردن علی(علیه السلام) توانست او را ملاقات کند. کلمهی وصیت در این حدیث نورانی به معنای توصیه و سفارش است. مهمترین امر در سفارش گرفتن این است که توصیه و سفارش توسط اهل آن صورت پذیرد. تا بتواند خیر دنیا وآخرت را نصیب انسان کند و راهگشای انسان در امور دنیوی و اخروی باشد.
۱. سفارش اول عیبجویی نکردن از دیگران است. بر اساس مطالعات و پژوهش محققین کسانی که دچار این رفتار هستند، استرس آنها همیشگی است. پس برای سلامت خود انسان ترک این گناه ضروری است. و بهتر این است که انسان بهجایی برسد که حتی اجازه ندهد در مورد دیگران نزد او عیبجویی شود. انسانی که میتواند با دانستن عیوب دیگران خطاهای آنها را بپوشاند پس میتواند از خدا بخواهد که عیوبش را آشکار نکند.
۲. دومین توصیه در این روایت غم رزق را نخوردن است. در این باب در ادعیههای که از معصومین رسیده این جمله را داریم: یا رازق الطفل الصغیر. خدای متعال رزق حتی بچه صغیر را هم قرار داده و به آن توجه نموده است. بهشرط اینکه موانع رزق توسط بنده ایجاد نشود. از جمله موانع رزق ترک نماز، بیحرمتی به والدین، ربا گرفتن و دادن و گناه کردن است.
۳. در مورد سومین توصیهی خدای متعال علمای بزرگوار فرمودهاند: مهم نیست که قفل را که میزند؛ مهم این است که کلید در دست خدای متعال است. در این مورد داستان جذابی هم نقلشده است.
داستان در مورد زنی است که در برنامه رادیویی اظهار نیاز میکند و میخواهد به خاطر خدای کریم به او کمک شود. مردی ثروتمند این سخن او را میشنود و برای آزار کمکهایی به آن زن میرساند؛ تا به زن بگوید این کمکها از جانب شیطان است. ولی زن سؤالی در مورد کسی که کمکها را رسانده نمیپرسد. و وقتی مرد علت را جویا میشود پاسخی میشنود که متوجه اوج امیدواری به خدای متعال در این زن میگردد. پاسخ زن این است که اگر خدای متعال خواستار کمک شدن به کسی باشد حتی برای این کار ممکن است از شیطان هم استفاده کند به عبارتی زیباتر: عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.
۴. چهارمین مورد این سفارش در مورد حملهی دشمن قسم خوردهی انسان است. اگر میخواهید که مکرهای شیطان شما را گرفتار نکند همیشه به این مورد توجه داشته باشید که شیطان و فرزندانش هیچگاه لحظهای از غفلت به انسانها دست برنخواهند داشت.
برگرفته از سخنان سخنران حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در تاریخ ۱۴ دی ماه ۹۵
منبع:http://amfm.ir
خاطرات شهید عیسی توسلی از زبان همسر
***یادم هست زمانی که در قم به سر می بردیم ، یک روز برای خرید نان پول نبود.آن روز ها نان سنگک یک ریال بود اما ما همین مقدار را هم نداشتیم .داشت روز به پایان می رسید و شب می شد . حاج آقا دیر کرده بود. همه جای خانه را گشتم .حتی زیر حصیر ها را ، ولی پولی پیدا نکردم.نگران و ناراحت بودم. فکر می کردم گریه کنم آرام می شوم ،وقتی آمد و نگرانی مرا دید ؛ با صدای بلند خندید و گفت: «خدا بزرگ است چرا نگرانی ؟» این از خصوصیاتش بود که در هر مشکلی ،چه بزرگ و چه کوچک می خندید . خنده اش غم از دل می برد. آن شب گرسنه خوابیدیم اما فردا با دست پر و لبخند به لب آمد و گفت : نگفتم فقط توکلت به خدا باشد!
***آشپزیش حرف نداشت . البته من نمی خواستم دست به سیاه و سفید بزند اما هر وقت مشغول بچه ها بودند ، محال بود با تمتم مشقّات و خستگیش کمکم نکند! خیلی کمک می کرد . از کار کردن ابایی نداشت . گاهی آستین بالا می زد و جارو می کرد.حتی اوایل زندگی ،من خیلی آداب خانه دار را بلد نبودم نمی دانستم لباس باید زود شسته شود و نماند .یک شب در خواب وبیداری احساس کردم صدای شُرشُر اب می آید.گمان کردم خواب می بینم اما خواب نبود فعیسی لباس ها را در حمام می شست . بدون اینکه هیچ وقت روی خودش بیاورد …
کتاب چقدر زود دیر می شود،خاطرات دانشمند شهید حجت الاسلام والمسلمین عیسی توسلی ،(امام جمعه شهر فرخشهر)نوشته زهره علمدار
حضرت معصومه(س) ، بزرگ بانویی از تبار امامت
سالروز رحلت حضرت فاطمه معصومه (سلام الهه علیها ) بر همه شیعیان تسلیت باد
مقام معظم رهبری (دامت ظله العالی)
ـ ما باید از حضرت معصومه علیها السلام، بیشتر استفاده کنیم؛ به هر صورت ایشان امامزاده بلافصل است. دختر امام، خواهر امام، عمه امام، خیلی عظمت دارد. در همین زیارت نامه ایشان آمده است: «یٰا فٰاطِمَةُ اِشْفَعِی لی فِی الْجَّنَّةِ فَاِنََّ لَک عِنْدَاللهِ شَأْنَاً مِنَ الشّأن؛ ای فاطمه معصومه! تو برای ورود من به بهشت شفاعت کن، چون نزد خدا دارای شأن و مقام بزرگی هستی.» بنابراین باید خیلی مغتنم بشمارید. همه مسلمانان و پیروان اهل بیت عصمت به خصوص مردم قم، و بالاخص طلاب و علما باید زیارت او را مغتنم بدانند و از آن حضرت استمداد بنمایند. امیدوارم خداوند به همه ما توفیق عنایت فرماید تا بتوانیم از این نعمت بزرگ، بیشتر بهره مند گردیم.
پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت ارتحال حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی
پیام تسلیت در پی ارتحال آیتالله هاشمی رفسنجانی
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور پیامی، ارتحال رفیق دیرین و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی حضرت حجتالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را تسلیت گفتند.
متن پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انّا لله و انّا الیه راجعون
با دریغ و تأسف خبر درگذشت ناگهانی رفیق دیرین، و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی، و همکار نزدیک سالهای متمادی در عهد جمهوری اسلامی جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را دریافت کردم. فقدان همرزم و همگامی که سابقهی همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به پنجاه و نه سال تمام میرسد، سخت و جانکاه است. چه دشواریها و تنگناها که در این دهها سال بر ما گذشت و چه همفکریها و همدلیها که در برهههای زیادی ما را با یکدیگر در راهی مشترک به تلاش و تحمل و خطرپذیری کشانید. هوش وافر و صمیمیت کمنظیر او در آن سالها، تکیهگاه مطمئنی برای همهی کسانی که با وی همکار بودند به ویژه برای اینجانب به شمار میآمد. اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهههائی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بینالحرمین کربلای معلّی بود به کلی بگسلد و وسوسهی خناسانی که در سالهای اخیر با شدّت و جدیت در پی بهرهبرداری از این تفاوتهای نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد.
او نمونهی کمنظیری از نسل اوّل مبارزان ضد ستمشاهی و از رنجدیدگان این راه پرخطر و پرافتخار بود.
سالها زندان و تحمل شکنجههای ساواک و مقاومت در برابر این همه و آنگاه مسئولیتهای خطیر در دفاع مقدس و ریاست مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و غیره، برگهای درخشان زندگی پر فراز و نشیب این مبارز قدیمی است.
با فقدان هاشمی اینجانب هیچ شخصیت دیگری را نمیشناسم که تجربهای مشترک و چنین درازمدت را با او در نشیب و فرازهای این دوران تاریخساز به یاد داشته باشم.
اکنون این مبارز کهنسال در محضر محاسبهی الهی با پروندهئی مشحون از تلاش و فعالیت گوناگون قرار دارد، و این سرنوشت همهی ما مسئولان جمهوری اسلامی است.
غفران و رحمت و عفو الهی را برای وی از صمیم قلب تمنا میکنم و به همسر گرامی و فرزندان و برادران و دیگر بازماندگان ایشان تسلیت عرض میکنم.
غفرالله لنا و له
سید علی خامنهای
۱۹ دیماه ۱۳۹۵
وبه بخشندگی ات سوگند...
اَللّهمَّ اِنّی اَسئَلُكَ بِاسمِكَ یا غَفُورُ…
روی پرده خانه کعبه این آیه حک شده است
نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ
<< به بندگانم خبر ده که من آمرزنده و مهربانم >>
کلمه ی «غفر» از لحاظ معنی با کلمه ی «ستر» تفاوتی جزئی دارد. «ستر» به معنی «پوشاندن» است؛ اما ممکن است چیز «پوشانیده شده» در نظر و ذهن او همچنان مطرح باشد،
ولی در «غفر» چیز «پوشانیده شده» اصلاً مطرح نیست و گویی طرف چنین چیزی اصلاً برایش مطرح نبوده است.
وقتی با حجاب ،نورانی تر هستی...
خواهرم :
حجاب که داشته باشی فکرنکنی دیگران نگاهت نمی کنند
نه
بلکه تودیگر نیازی به نگاه آنها نداری
وقتی حجاب داری در حقیقت آنقدر در محضر خدا بزرگ شده ای که نگاه محدود خلق تورا نخواهد دید
مانند خورشید که هست و می درخشد ولی کسی نمی تواند به آن نگاه کند و به آن خیره شود نه که نمی خواهد بلکه نمی تواند
تووقتی با حجاب نورانی تر هستی
و به خدا نزدیکتر
تو وقتی با حجاب هستی خدا نگاهت می کند
و نیازی به نگاه خلق نداری
خواهرم تو وقتی محجوبی در نگاه خدا محبوبی
ارزش ومنزلت علوم دینی در قرآن وروایات
«اِنَمّا یَخَََِ الله َ مِن عِبادِهِ العلَماءُ.»فاطر،آیه ی 28
از بندگان خداوند تنها عالمان (لالله) هستند که از او می ترسند.
_«وَ تِلکَ الاَمثالُ نَضرِبُها وَما یَعقِلُها الّا العلِمونَ »عنکبوت ،آیه ی 43
ما این مثل ها را می زنیم ولی تنها عالمان آن ها را تعقّل و درک می کنند.
پیامبر اکرم می فرمایند:
- طلب علم بر هر مسلمانی واجب است.
- خداوند خیر هرکس را بخواهد در دین ، عالم و فقیهش می کند.
- هرکس در طلب علم باشد ،مانند کسی است که روزهایش روزه دارد و شب هایش به نماز مشغول است و وهمانا کسی که بابی از علم بیاموزد برای او بهتر از این است که به اندازه ی کوه ابو قبیس (که در کنار مسجد الحرام و بسیار بزرگ است ) طلا داشته باشد و آن را در راه خدا انفاق کند.
- کسی که مرگش برسد در حالی که طالب علم بوده ، تا به واسطه ی آن اسلام را زنده کند ، در بهشت خواهد بود ، و حال اینکه بین او و انبیا علیه السلام یک درجه تفاوت وجود دارد.
- بهترین صدقه این است که ،کسی علم بیاموزد و آن را به برادر دینیش آموزش دهد.
- برتری عالم بر عابد همانند برتری من بر کمترین شما است. همانا خداوند و فرشتگان و اهل آسمان ها و زمین و حتی مورچه در لانه اش و ماهی در آب بر معلمی که خیر به مردم می آموزد درود می فرستند.
امام باقر علیه السلام:عالمی که از علمش استفاده شود ، بهتر از هفتاد هزار عابد است.
امام صادق علیه السلام : بسیار دوست داشتم که اصحاب من شّلاق بر سرشان نواخته می شد تا این که عالم و فقیه در دین می شدند.
منبع:راهکارهای موفقیت در تحصیل علوم اسلامی ،نوشته محمد علی جلیلی ،ص56
کوزه سفالین
به حکیمی گفتند : از زور گرسنگی مجبور شدیم
کوزه سفالین یادگار سیصد ساله ی اجدادمان را بفروشیم.
حکیم گفت: خدا روزیتان را سیصد سال پیش کنار گذاشته
و اینگونه ناسپاسی می کنید.