قطرهای از دریای پندهای سعدی
ثمرِ صبر
اگر بمانند کوه پایدار باشی و در برابر سیلِ حوادث سهمگین روزگاران، بسان کوه استوار بمانی، به شکوه و هیبت و عظمتی عظیم دست خواهی یافت.
اگر پای در دامن آری چو کوه
سرت ز آسمان بگذرد در شکوه
صورت یا سیرت
ای عزیز، برآن باش تا به سیرتی نیکو دستیابی؛ که راستی قامت را قدر و منزلتی نباشد، کافران و مُنکران خداوند نیز به ظاهر مانند ما باشند.
ره راست باید نه بالای راست
که کافر هم از روی صورت چو ماست
حفظ سِرّ
ای خردمند، راز دلِ خویش را همیشه نگاه دار و هیچگاه آن را فاش مساز؛ زیرا چون راز بر زبان آید و سِرّ فاش گردد، با هیچ بند و سلسلهای نمیتوان آن را به زندان دل بازگردانید.
دلت ای خردمند، زندان راز
چو گفتی نیاید به زنجیر، باز
رسم ناجوانمردی
بدی را به بدی پاسخ دادن آسان است و راه و رسم ناجوانمردان. اگر از فتوّت و مردانگی بهرهمندی، به آن که درباره تو بد کرد، احسان و محبّت نمای.
بدی را بدی سهل باشد جزا
اگر مردی اَحْسِن اِلی مَن أَساء
گزیده توصیههای مقام معظم رهبری به شورای نگهبان
گزیده توصیههای مقام معظم رهبری به شورای نگهبان
۱- صلاحیت داوطلبین باید احراز شود
روالِ احراز و تشخیص صلاحیت یک روال همهجایىِ دنیایى است و مخصوص ایران و مخصوص مجلس شوراى اسلامى هم نیست. در همه جا وقتى انسان براى مسئولیتى مأموریت دارد که مسئول معیّن کند، قهراً تفحّص و جستجو مىکند که آیا این شخص صلاحیت دارد یا ندارد؛ این هیچ ارتباط ندارد به اینکه مجلس شوراى اسلامى باشد یا غیر مجلس شوراى اسلامى. بنابراین کار، کار معمولىاى است؛ کارى است که در همه جاى دنیا و پیش همهى عقلاى عالم انجام مىگیرد.۱۳۸۲/۱۰/۲۴
بعضى مىگویند حقّ شهروندىِ انتخاب شدن را نبایستى سلب کرد. حقّ انتخاب شدن، حق شهروندى معمولى مثل حقّ شغل و کسب و کار و ساکن شدن در شهر و راه رفتن در خیابان و خریدن اتومبیل و … نیست. این یک حقّ شهروندى است که براى دارندهى آن صلاحیتهایى لازم است که این صلاحیتها باید احراز شود. مسئول احرازش هم فقط شوراى نگهبان نیست؛ هم وزارت کشور است، هم شوراى نگهبان، که باید صلاحیتها را احراز کنند. در احراز صلاحیت نامزدها خودِ مردم بهترین افراد هستند و بیشترین مسئولیتها را دارند که وقتى انسانى را احراز صلاحیت کردند، به همدیگر معرفى کنند و آن کسانى که مىتوانند، براى آن شخص امکانات فراهم نمایند، تا انسان صالح بتواند وارد این میدان شود.۱۳۸۲/۰۹/۲۶
۲- منظور از احراز صلاحیت، احراز یقینی علمی نیست!
مطلب دیگر این است که ما احراز را حتمى مىدانیم؛ ولى در اینگونه مواقع عادتاً احراز یقینى و علمى ممکن نیست و احرازِ به معناى قیام بیّنه هم تقریباً همینطور است. اگرچه فرمودهاند دو نفر یا سه نفر هم باشند کافى است؛ اما کمتر پیدا مىشود مواردى که دو نفر شاهدِ عادلِ شهادتدهندهى عن حسٍّ بیایند و راجع به مطلبى شهادت دهند. در خیلى از این مسائل، مرزهاى حدس و حس باهم نزدیک است و گاهى حدسیّات با حسیّات مشتبه مىشود؛ بخصوص که در خیلى از حرفها و اظهارات، جاى تفاسیر مختلف وجود دارد؛ یعنى شخصى حرفى زده، وقتى شما به خودش مراجعه مىکنید، مىگوید من منظورم چیز دیگرى بوده است. نمىشود گریبان او را گرفت که ظاهرِ حرفت این است. اگر کسى خلاف ظاهر اراده کرده، یا در آن وقت توجّه به ظاهر نداشته، خلاف شرع که نکرده است. بنابراین «ممکن است» شخصى خلاف ظاهر حرف زده باشد؛ همین ممکن که شد، احتمال وارد مىشود و پایهى شهادت عن حسّ را سست مىکند. بنابراین احراز که مىگوییم، مراد احراز علمى یا احراز شرعى به معناى قیام بیّنه نیست، بلکه مراد احراز عرفىِ ناشى از قرائن و امارات است که باید قرائن و اماراتى قائم شود و انسان با یک اطمینان عرفى به این معنا برسد، که البته ممکن است در هر دو طرف قرائن و امارات وجود داشته باشد؛ مثلًا اگر یک نفر در جایى حرفى زده و در جاى دیگرى هم حرف دیگرى زده که نقطهى مقابل آن حرف است، این هم باید به حساب بیاید و انسان از مجموع و برآیند اینها مطلبى را احراز کند؛ یعنى آن نقاط اثباتکننده هم در کنار نقاطى که به حسب ظاهر، صلاحیتها را نفى مىکند، به حساب آید.۱۳۸۲/۱۰/۲۴
البته ممکن است بعضى سابقهاى داشته باشند که انسان براساس قرائنى که دارد، تأیید مىکند آن سوابق- که الآن مطلوب نیست- از آن اشخاص منقطع شده است. بنابراین انسان باید برطبق وضعیت حال حکم کند.۱۳۸۲/۱۰/۲۴
۳- مراقب باشید حق کسی ضایع نشود
من البته بههیچوجه توصیه نمىکنم که کسى در مقابل افرادى که مىخواهند با قانون گردنکلفتى کنند کوتاه بیاید؛ این را هم به آقایان گفتم، هم به بعضى از کسانى که براى شکایت پیش ما آمدند؛ اما مؤکّداً توصیه مىکنم که مراقب باشید حقّ کسى ضایع نشود؛ چون ردّ صلاحیت چیز کوچکى نیست؛ یعنى اینکه ما کسى را ردّ صلاحیت کنیم و احیاناً صلاحیت داشته باشد. «جرح»، مسألهى خیلى مهمى است. اینطور نیست که بگوییم ما اینطور فهمیدیم؛ نه، باید جوانبش کاملًا دیده و رعایت شود.۱۳۸۲/۱۰/۲۴
۴- احراز صلاحیت با دید صددرصد قانونی باشد
رد صلاحیت از دو حال خارج نیست؛ یا رد صلاحیتِ کسى است که طبق قانون صلاحیت دارد- که این غلط است- یا رد صلاحیت کسى است که واقعاً طبق قانون صلاحیت ندارد، که این درست است. نمىشود بهطور مطلق گفت رد صلاحیت خوب است یا بد است. در یک صورت رد صلاحیت خوب است، در یک صورت بد است. باید به مسئولان احراز صلاحیتها توصیه کنیم که با دید صددرصد قانونى و بدون هیچ ملاحظهیى از هیچ طرف نگاه کنند. این، چیزى است که بنده همیشه توصیه مىکنم.۱۳۸۴/۰۲/۱۹
البته کسانى که به عنوان نامزد انتخابات به مردم معرفى مىشوند، معنایش این است که اینها صلاحیت دارند و این معرفى، امضاى صلاحیت اینهاست. دستگاهها بایستى مراقب باشند که این امضاء بیهوده، خلاف و دروغ نباشد. این دروغ گفتن به مردم است؛ هم رد کردنِ آدم صالح، هم پذیرفتنِ آدم ناصالح؛ هر دو بد و هر دو خلاف است.۱۳۸۲/۱۰/۱۸
به نظر من مُرّ قانون خیلى مهم است. البته شما اهل قانون هستید و مىدانید که قانون زبان دارد؛ زبان قانون را باید دانست و حدود قانون را باید کشف کرد. گاهى اوقات کلمات و الفاظ براى بیان آن مغزها و محتواى حقیقىِ قانون کافى نیستند؛ قانونشناسى مثل شماها مىتواند درک کند که واقعاً قانون چه دارد مىگوید.۱۳۷۰/۱۲/۰۴
۵- به جوسازىها ابداً نباید اعتناء کرد
نظارت شوراى نگهبان در مسائل انتخابات، یکى از مهمترین کارهائى است که انجام مىدهد؛ کار بسیار مهمى است، کار بسیار لازمى است. به جوسازىهائى که علیه این کار مىشود، ابداً نباید اعتناء کرد. البته کار را باید درست انجام داد. به همان اندازه که کار مهم است، به همان اندازه سلامت کار مهم است. یعنى باید معیارها را درست فهمید، و فقط بر اساس این معیارها قبول کرد یا رد کرد. از این معیارها نباید تخطى شود، کوتاهى هم نباید بشود، غفلت هم نباید بشود.۱۳۸۶/۰۴/۲۰
اگر نظارت شوراى نگهبان نباشد، و اگر تأیید صحت انتخابات به وسیلهى شوراى نگهبان انجام نگیرد، اصل این انتخابات زیر سؤال خواهد رفت و اعتبار خود را از دست خواهد داد؛ چه انتخابات مجلس، چه انتخابات خبرگان، چه انتخابات ریاست جمهورى، و هر انتخاباتى که نظارت آن بر عهدهى شوراى نگهبان است. این وظایفِ یکى از دیگرى مهمتر، همه بر دوش شوراى نگهبان گذاشته شده است.۱۳۸۶/۰۴/۲۰
۶- در نظارت بر کار ناظران دقت مضاعف داشته باشید
البته وظیفهى شوراى نگهبان خیلى سنگین است. این وظیفه را باید در حدّ مقدور با کمال دقّت و با رعایت حدّ اکثر عدل و انصاف انجام دهد و بر کار نظّار نظارت کند. آنچه که آقایان نظّار انجام مىدهند، به نام شوراى نگهبان تمام مىشود و از لحاظ مسئولیت الهى هم علىالظّاهر با مسئولیت بزرگواران این مجموعه انجام خواهد شد. این باید موجب شود که دقّت و توجّه را مضاعف کنید.۱۳۷۴/۱۱/۱۴
۷- به اعتراضات قانونی رسیدگی شود
ممکن است کسانى اشکالات و اعتراضاتى را بر مجارى گوناگون امور در انتخابات ثبت کرده باشند و اعتراض داشته باشند، که البته، راههاى قانونى وجود دارد. رسیدگى به اینها حتماً باید انجام بگیرد… من درخواست میکنم از آقایان مسئول در وزارت کشور و همچنین در شوراى نگهبان که به این موارد دقیقاً رسیدگى کنند. اگر چنانچه بعضى از اشکالات مقتضىِ این هست که پارهاى از صندوقها بازشمارى بشود، اشکالى ندارد. حالا مثلاً یک مورد را آقایان ذکر کردند که آن شخص گفته که رأى فلان نامزد این تعداد است، بعد در شمارش تعداد دیگرى معرفى شده؛ خیلى خوب، کارى ندارد؛ صندوقهاى مورد اشکال را، یا به طور تصادفى تعدادى از صندوقها را بازشمارى کنند؛ خودِ نمایندگان ستادها هم حضور داشته باشند و ببینند، تا اطمینان کامل براى همه حاصل بشود.۱۳۸۸/۰۳/۲۶
اگر کسانى شبهه دارند و مستنداتى ارائه میدهند، باید حتماً رسیدگى بشود؛ البته از مجارى قانونى؛ رسیدگى فقط از مجارى قانونى. بنده زیر بار بدعتهاى غیرقانونى نخواهم رفت. امروز اگر چهارچوبهاى قانونى شکسته شد، در آینده هیچ انتخاباتى دیگر مصونیت نخواهد داشت. بالاخره در هر انتخاباتى بعضى برندهاند، بعضى برنده نیستند؛ هیچ انتخاباتى دیگر مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت و مصونیت پیدا نخواهد کرد. بنابراین همه چیز دنبال بشود، انجام بگیرد، کارهاى درست، بر طبق قانون. اگر واقعاً شبههاى هست، از راههاى قانونى پیگیرى بشود. قانون در این زمینه کامل است و هیچ اشکالى در قانون نیست. همانطور که حق دادند که نامزدها نظارت کنند، حق دادند که شکایت کنند، حق دادند که بررسى بشود.۱۳۸۸/۰۳/۲۶
منبع: پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری(مد ظله العالی)
چند نکته درباره حمله به شیعیان «کفریا و الفوعه»
آمریکا و متحدان غربیش که به بهانه حمله شیمیایی در خان شیخون موجی از حمله رسانهای را علیه نظام سوریه به راه انداختند اکنون در برابر کشتار بیش از ۱۲۰ تن اهالی کفریا و الفوعه سکوت کردهاند.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، پس از دو سال تحمل محاصره، گلوله باران مستمر و هدف تک تیراندازان تکفیری قرار گرفتن، سرانجام بزرگترین تبادل شیعیان شهرهای فوعه و کفریا با گروهها و خانواده های مسلحین مضایا و الزبدانی آغاز شد و 75 اتوبوس حامل 5000 زن و کودک و افراد سالخورده و بخش اندکی از مدافعان این دو شهر با چند هزار مخالف مسلح و خانواده های ایشان از دو شهر یاد شده در محل تبادل(حومه حلب) ،می رفت تا انجام پذیرد که به دلیل اختلافات داخلی معارضان دولت سوریه بر سر شروط تبادل، نزدیک به 36 ساعت زنان و بچه ها و افراد آسیب پذیر درون اتوبوسها ، بدون رسیدگی لازم و حتی بدون امکان استفاده از سرویسهای بهداشتی ، همچنان بلا تکلیف در آخرین ایست و بازرسی گروهای مسلح مخالف در منطقه الراشدین 4 اطراف حلب ،منتظر بودند که یک پیکاپ حامل چیپس و مواد غذایی در نزدیکی اتوبوسها و آمبولانسهای حامل مجروحین وتعدادی از کودکان و بزرگسالان به خیال آنکه بالاخره پس از 36 ساعت سرگردانی و گرسنگی، کسی به فکر آنها افتاده به گرد آن تجمع می کنند و به یک باره این پیکاپ، منفجر شده و سبب شهادت بیش از 100 مهاجر شیعه از دو قلعه مقاومت و پایداری یعنی فوعه و کفریا میشود و چند صد نفر نیز مجروح می شوند.(ضمن اینکه طبق آخرین اخبار از سرنوشت قریب 200 نفر نیز خبری نیست و احتمال اسارت آنها می رود)
در این حادثه هولناک ،چندین آمبولانس حامل مجروحان و 4 اتوبوس با راکبان آن که نزدیکتر تر به محل انفجار بودند به کلی از بین میرود و صحنههای هولناکی از کشتار بی رحمانه افراد غیر نظامی توسط دوربینهای مخالفان مسلح ثبت و به جهان مخابره شده و سند دیگری از مظلومیت شیعه در سوریه را به نمایش می گذارد. موج انفجار که مطابق نظر کارشناسان حداقل به اندازه یک تن مواد منفجره بوده، همه آنهایی که به دلیل خستگی و کلافه گی از انتظار طولانی، از اتوبوسها پیاده شده بودند را در برمی گیرد و کشتاری تاریخی از غیر نظامیان را در سوریه رقم می زند.
تا مدتها خبری از امداد موثر نمیشود و حتی به نیروهای دولتی که تنها یک کیلومتر آنطرف تر منتظر رسیدن کاروان اتوبوسها بودند، اجازه عبور از ایست و بازرسی و کمک به مجروحان داده نمیشود و همین امر بر تعداد شهداء می افزاید و جالب اینجاست که کلیه عکسها و فیلمهای این کشتار غیر نظامیان توسط دوربینهای مخالفان و رسانههایی که آنطرف تر منتظر آمدن و استقبال از اتوبوسهای نیروهای مخالف دولت سوریه از منطقه مضایا و الزبدانی بودند، ثبت و مخابره میشود. بعدها گفته می شود که حتی قریب سی نفر از نیروهای هیات تحریر شام (مخالفان مسلح)که اطراف اتوبوسها بودند نیز جزء کشته ها هستند و احرار الشام(گروه مخالف دیگر دولت سوریه) مسوولیت این حمله انتحاری را به عهده می گیرد.
خطی که رسماً آمریکا و بیبیسی در این انتخابات دنبال میکنند این است که مردم را از جنگ بترسانند؛
خطی که رسماً آمریکا و بیبیسی در این انتخابات دنبال میکنند این است که مردم را از جنگ بترسانند؛
مهمترین فلسفه مقدرات خدا برای زندگی ما چیست؟ رشد و قبولی در امتحانات.
همیشه در یک امتحان، جهل و ابهاماتی وجود دارد، ولی در کنار آن آگاهیهای کلیدی نجاتبخش هم هست. قبولی در امتحانات الهی ساده است به شرطی که به آن اندک آگاهیها که در مسیر امتحان به دست میآورید اعتنا کنید.
دشمنان جامعه سعی میکنند هم جهل در امتحان را افزایش داده و هم علم جامعه را به تردید بیاندازند. به خاطر همین در مسائل سیاسی قدرتهای زورگو بیشترین هزینه را برای مدیریت #افکار_عمومی میکنند. پولهای کلان هزینه میکنند تا اگاهیها را مخدوش کنند.
غیر از آگاهی، شیوۀ محاسبه نیز خیلی مهم است. در انتخابات به همدیگر کمک کنیم در شیوۀ محاسبه؛ اگر روش تفکر و شیوۀ محاسبه درست باشد اولویتها را در همان اطلاعات اندکی که در فضای امتحان وجود دارد، بهتر درک خواهیم کرد.
مثلاً رسماً آمریکا و بیبیسی این خط را در انتخابات دنبال میکنند که مردم را از جنگ بترسانند. حالا محاسبه عقلانی کنید آیا ممکن است اصلاً اینان با ما وارد جنگ شوند؟ آنها از گروه کوچکی به نام حزبالله که مملکت دستشان نیست و رهبر آنها مخفی زندگی میکند برنیامدند؛ چگونه میتوانند تهدیدشان درباره ایران جدی باشد؟ جوانان مقاومت در سوریه و عراق چقدر امکانات داشتهاند؛ آیا توانستند باآنهمه تروریستی که درست کردند بر خط مقاومت پیروز شوند؟ اینها با چه نیروی میخواهند با ما بجنگند؟ ما دستمان از یمن بستهتر است؟ اینها نتوانستند یمن را بگیرند. تازه یمن کشوری است که از زمان دفاع مقدس ما ازلحاظ قدرت نظامی خیلی بدتر است. آنها میدانند اگر دست از پا خطا کنند تمام منافعشان در منطقه مورد هدف ایران قرار میگیرد و موشکهای حزبالله در مغز نیروگاهی هستهای اسرائیل خواهد خورد. اینها آگاهی های اندکی است که موجب میشود فریب نخوریم و از امتحان سربلند بیرون بیاییم.
سایت :بیان معنوی
نیروهای انقلابی، باید فضای انتخابات را آرام و منطقی نگه دارند
انتخابات یکی از مراحل امتحان جامعۀ اسلامی است و هر امتحانی هم معمولاً در یک جامعۀ دینی-مثل جامعۀ ما- موجب رشد آن جامعه خواهد شد، ولی ما باید بتوانیم با یک آرامشی با اصل انتخابات و نحوۀ برگزاری و نتیجۀ آن برخورد کنیم.
نتیجۀ انتخابات هرچه باشد، به نفع مردم است؛ مبنای این حرف هم این است که چون انتخابات امتحانی است که موجب رشد جامعه میشود، لذا نتیجهاش هرچه باشد در نهایت موجب افزایش تجربۀ مردم و موجب تقویت راه انقلاب خواهد شد. و همیشه هم اینطور بوده است. حتی وقتی افرادی که شایستگی لازم را نداشتند انتخاب شدند، در نهایت موجب رشد مردم شده و رشد جامعه با همین فراز و نشیبها بهدست میآید. هرچند با هزینههای بسیار زیاد که فلسفۀ تلاش ما این است که هزینهها را کاهش دهیم و به بهترین انتخاب برسیم.
البته ما دوست داریم که این رشد در مسیر انقلاب، با کمترین آسیب و بالاترین سرعت، اتفاق بیفتد ولی این آرامش و نشاط انتخاباتی را باید برای خودمان حفظ کنیم و نسبت به نتیجۀ انتخابات، حساسیت فوقالعاده نداشته باشیم.
در این انتخابات نیز به آرامش و طمأنینه نیاز داریم. آرامش و منطق نیروهای انقلابی، در همۀ فعالیتهای انتخاباتی باید غلبه پیدا بکند؛ خصوصاً در شرایطی که خیلیها دوست دارند نیروهای انقلابی را تحریک کنند.
اوقات فراغت کودکان در اختیار موسسة آمریکایی
سازمان کتابهای جیبی
از جمله موسساتی که توسط بنیاد فرانکلین در ایران به وجود آمد، شرکت سهامی کتابهای جیبی بود که براساس یک طرح آمریکایی برای اینکه کتابهای منتشره در قطع کوچکتر با کاغذ کاهی و با قیمت ارزانتر در اختیار مخاطب قرار گیرد، تاسیس شد. از همین روی بسیاری از کتابهایی که در چاپ معمولی، به دلیل قیمت خود برای همگان قابل ابتیاع نبود، در قطع جیبی و با قیمت ارزان، طیف گسترده تری از مخاطبان را دربر میگرفت.
در کتابی که به عنوان گزارش 8 سال فعالیت، از سوی خود موسسه فرانکلین در اوایل دهه 1340 تحت عنوان «موسسه انتشارات فرانکلین، فهرست انتشارات از 1333 تا 1340» منتشر شد، درباره سازمان کتابهای جیبی و اهداف و برنامههای آن چنین آمده است:
… انتشارات جیبی، تازهترین طرحی است که به یاری موسسه فرانکلین در زمینه نشر کتاب در ایران اجرا شده است. در این طرح، پایه این است که اگر قیمت یک کتاب مفید و سرگرم کننده، تقریبا با بلیط سینما مساوی باشد و این کتابها به نحو کامل و وسیعی توزیع شوند، میتوان عده زیادی را به کتاب خواندن ترغیب کرد…
موفقیت این طرح وابسته به توزیع است. تا امروز کتاب را فقط در کتابفروشی میفروختند، دلیلی نیست که همواره چنین باشد، میتوان کتاب را در سقطفروشیها، بقالیها، سیگار فروشیها، روزنامه فروشیها، سالنهای انتظار آرایشگاهها و ایستگاههای راه آهن و غیره و غیره عرضه داشت. برای اجرای این منظور، قفسههای مخصوصی ساخته شده است با اندازههای مختلف، مناسب با مکانهای گوناگون. در نظر است که تا یک سال دیگر هزار عامل فروش در کشور وجود داشته باشد…
اولین مدیر سازمان کتابهای جیبی، «مجید روشنگر» از عناصر وزارت امورخارجه شاه بود که هم مورد اعتماد آمریکاییها بود و هم دوران آموزش خود را در موسسه صهیونیستی انتشارات پنگوئن طی کرده بود. پس از او نیز «داریوش همایون»، عنصر دست آموز و عامل مستقیم کانونهای صهیونی، مدیریت آن را برعهده گرفت.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان
از جمله دیگر محصولات موسسه فرانکلین، کانون به اصطلاح پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود که در سال 1344 با ریاست عالیه «فرح دیبا» و مدیریت دوست دیرینه او «لیلی امیرارجمند» تاسیس شد. در واقع میتوان تاسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را گام دیگر موسسه فرانکلین برای تاثیرگذاری بیشتر بر همان قشر هدف اصلی خود یعنی کودکان و نوجوانان دانست. گامی که پس از پوشش رسمی مدارس و دانش آموزان، قصدش پرکردن نقاط و حفرههای خالی ارتباط با کودکان و نوجوانان یعنی همان اوقات فراغت بود. به این مفهوم که حتی اوقات فراغت کودکان و نوجوانان نیز زیر پوشش موسسه آمریکایی فرانکلین دربیاید.
نشریه «مرزهای نو» (نشریه اداره اطلاعات آمریکا در تهران) در گزارشی که تحت عنوان «کتابهای باروح برای مغزهای جوان» در شماره یازدهم از دوره چهاردهم خود در آبان 1349 منتشر کرد، درمورد تاسیس این کانون نوشت:
غمهایت را با خدا درمیان بگذار
قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ
گفت من شكايت غم و اندوه خود را پيش خدا مى برم و از [عنايت] خدا چيزى مى دانم كه شما نمیدانید سوره یوسف آیه 86
————————–
مانیز غمهایمان را باخدایمان میگوییم
غم دوری از ولی و صاحبمان را
غم انتظارمان را
غم دلتنگی مان را
و میدانیم که او میشنود و اجابت میکند
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج مارا
آمین
القای فضای دوقطبی بر انتخابات توسط دشمن
مقام معظم رهبری (( 95/02/19 ))
دشمن به دنبال ایجاد دوقطبی در جامعه می باشد…
—————————
فضای انتخابات همیشه جولانگاه دشمنان برای ضربه زدن به ظام بوده و همواره تمام توان خودرا در ایام انتخابات به کار میگیرد.
یکی از ترفندهای دشمن برای این فضا نیز طبق هشداری که رهبری در اردیبهشت سال 95 و سالهای قبل داده اند القای نوعی دوقطبی و دودستگی در جامعه است.
حال این دودستگی بین مردم و نظام باشد و یا دولت و مردم و یا مجلس و دولت فرقی برای او نمی کند.
در انتخابات پیش رو بازهم با این ترفند روبه رو هستیم که همواره سعی دارد رای مردم را در تقابل با نظام نشان دهد و یک کاندیدای مشخص را کاندیدای مردم و دیگری را کاندیدای حکومت معرفی کند و از رای آوردن و یا نیاوردن هرکدام به نفع خود استفاده کند.
این دوقطبی با رقابت بین احزاب یا اصولگرا و اصلاح طلبی فرق می کند بلکه هدف دشمن از این القا تبدیل انتخابات به همه پرسی ضد نظام می باشد که مردم یا به کاندیدای خودشان رای میدهند یا حکومت کاندیدای خودش را برنده میکند.
بههر حال بازهم باید هوشیار بود و این هوشیاری را رصد فضای انتخابات و عملکرد دشمن و فریب نخوردن به کار برد.
انشا….
منبع: شهر خوبان
۱۲۰۰ کارگر شهید ترور نتیجه جنایت منافقین علیه جامعه کارگری در دهه ۶۰
جنایات بیشمار منافقین علیه قشر زحمتکش کارگر از جمله ترور کوردلانه نزدیک به ۱۲۰۰ نفر از کارگران بیگناه، در کارنامه سیاه این گروهک خودنمایی میکند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، با نزدیک شدن به 11 اردیبهشت که در تقویم ایران روز کارگر نامگذاری شده، رسانههای منتسب به منافقین با سوء استفاده از این مناسبت در تلاشند تا اینگونه وانمود کنند که هنوز هم در بین توده جامعه کارگری طرفداران زیادی دارند.
منافقین در حالی ادعای محبوبیت در میان جامعه کارگری ایران را مطرح میکنند که اسناد به جای مانده از جنایات بیشمار آنها علیه این قشر زحمتکش از جمله ترور کوردلانه نزدیک به 1200 نفر از کارگران بیگناه در کارنامه سیاه این گروهک خودنمایی میکند.
برای سیامین سال پیاپی است که سیل بیانیهها و اخبار جعلی منافقین به مناسبت روز جهانی کارگر در رسانههای منتسب به منافقین جاری شده که همگی آنها قصد دارند حمایت منافقین از جامعه کارگری و بالعکس را نشان دهند، البته تعداد این بیانیهها و مطالب ساختگی انتشار یافته در طول 30 سال گذشته به آنجا رسیده که دیگر قابل شمارش نبوده و سالهاست که تبدیل به عادت شده است.
در نگارش این گزارش، بیشتر قصد داریم به بررسی اجمالی جنایات این گروهک تروریستی برعلیه این قشر زحمتکش که سهم به سزایی در پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز داشتند بپردازیم تا ماهیت بیاساس این بیانیهها و اخبار منافقین را بیش از پیش روشن سازیم.
شاید به طور دقیق نتوانیم در مورد تاریخ ورود منافقین به کارخانجات و تشکلهای کارگری اظهارنظر کنیم، اما پاییز 59 را میتوان به عنوان تاریخ اوج فعالیتهای منافقین در این زمینه معرفی کرد که از طریق ورود دانشجویان هوادار منافقین و تاسیس نهاد جعلی کارگری با هدف به اعتصاب کشاندن کارخانه ها و صنایع کشور انجام گرفت.
منافقین که به واسطه مکتب مارکسیستی خود اساساً تعریفی مادی از قشر کارگر داشتند، معتقد بودند که “کارگران فقط به دنبال خواب خوراکند” و با این بینش، در میان کارگران به طرح مسائل صنفی می پرداختند.
اوج این تبلیغات در 22 بهمن و آخر سال 59 صورت گرفت که دقیقاً زمان پرداخت عیدی، سود ویژه و پاداش کارگران بود.
منافقین در این تبلیغات که همراه با پخش تراکتها و اعلامیهها در کارخانجات با مضامین معاند نظام صورت میگرفت، ضمن اینکه به شخصیتهای انقلاب توهین میکردند، سعی داشتند که به جامعه کارگری اینگونه القاء کنند که انقلاب آنها را فریب داده و در حال استثمار کارگران است.
البته در سراسر دنیا مشکلات مربوط به کار و کارگری وجود داشته و برای حل آن نیز ادارات و سازمانهایی با وظیفه رسیدگی به این مشکلات و حل اختلافها در سطح کشوری و حتی بینالمللی تاسیس شدهاند و همچنین شرایط آن روزهای انقلاب ایران که تازه به ثمر رسیده بود و رهبران آن برای حفظ استقلال کامل آن تلاش می کردند، نیز یک سری مشکلات اقتصادی را ایجاب میکرد که از عوارض طبیعی هر انقلابی است؛ اما توجه به شعارسازیهای منافقین از قبیل “22 بهمن 57 آزادی از قید و بند ستمشاهی – 22 بهمن 59 به بند کشیده شدن و استثمار کارگران توسط جمهوری اسلامی” نشان میدهد که راه کار ارائه شده این جریان نفاق برای جامعه کارگری در حوزه رفع مشکلات مادی و اقتصادی “براندازی نظام” بوده است! و این در حالی بود که هنوز بیش از 2 سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران که برای آن شهدای بیشماری خصوصاً از همین جامعه کارگری تقدیم شده، نگذشته بود.
نکته مهمی که باید در این رهگذر به آن اشاره شود و منافقین کوردل هیچ گاه بدان توجه نکردند، این است که قبل از پیروزی انقلاب وقتی امپریالیستها دیدند کار به جای باریک کشیده شده و سقوطشان نزدیک و حتمی است با این تحلیل غلط که درد جامعه کارگری فقط مادی است، حقوق کارمندان و کارگران را در چند مرحله اضافه کردند تا به اصطلاح باعث فروکش نیروی انقلابی و شور و شوق مردم شوند. اما مردم و کارگران چون خواستشان پیروزی انقلاب و برقراری نظام جمهوری اسلامی بود، فریفته این ترفندها نشدند و تا آخرین لحظه پای امام و انقلابشان باقی ماندند. همین موضوع در مواجهه جامعه کارگری با فعالیت های ضد انقلاب منافقین، سبب آن شد که از 15 نمایشگاه تبلیغاتی که در جاهای مختلف توسط منافقین اجرا شده بود، 13 الی 14 فقره آن توسط خود کارگران برچیده و حتی از نصب آن هم ممانعت به عمل آید.
از دیگر اهداف پیگیری شده توسط منافقین در کارخانجات، کسب اطلاعات و شناسایی افراد و اماکن حساس و سرقت مدارک و اموال کارخانه ها و اداره های مهم بود. در شناسایی های منافقین تعداد پرسنل کارخانجات، مراکز حساس و استراتژیک صنایع و اطلاعاتی از قبیل ساعات کار، میزان تولید و … جمع آوری می شد که بلافاصله پس از آغاز اقدامات مسلحانه منافقین در ایران برای خرابکاری و ترور مورد استفاده قرار گرفت. حتی بعضاً این اطلاعات در خلال جنگ ایران و عراق نیز در اختیار صدام قرار گرفت که کمکی بزرگ به او و ارتش تجاوزکارش به شمار آمد.
سرقتهای نقدی و جنسی انجام گرفته از ادارات و کارخانجات نیز که در واقع پول مردم و بیت المال بود و به عنوان یکی از منابع تأمین هزینه های منافقین به حساب می آمد نیز از دیگر فعالیت های منافقین در کارخانجات و ادارات بود.
در مسیر این فعالیتها، منافقین سعی کردند برای خود همدستانی نیز پیدا کنند که میتوان از عناصر مارکسیست و ضد انقلاب نام برد که به دلیل مشابهت در اهداف، مورد توجه منافقین بودند غیر از این گروه های مارکسیست، لیبرالها و حتی سلطنت طلب ها نیز همراه منافقین بودند که علیرغم شعارهای متفاوتی که در ظاهر می دادند عملا تصمیم ها و مواضع مشترکی علیه جمهوری اسلامی اتخاذ می کردند.
اما سد مهم مقابل منافقین در کارخانجات، انجمن های اسلامی بودند ومنافقین برای مقابله با آنها انرژی بسیاری خصوصاً در نهاد کارگری صرف می کردند. منافقین انجمن های اسلامی را که فعالیتهایی از قبیل تشکیل کلاس قرآن، تشکیل جلسات بزرگداشت شهدای جنگ، رفتن به جهاد سازندگی، کلاس سواد آموزی، آموزش نظامی و… داشتند را سنبلی از خط امام و جمهوری اسلامی در کارخانه می دانستند و در واقع با حمله کردن به انجمن اسلامی به جمهوری اسلامی و خط امام حمله می کردند و به اصطلاح خودشان کل نظام را زیر سوال می بردند.
همین طور برای رشد کینه و زمینه سازی برای رویارویی، از کارگران عضو انجمن های اسلامی، تحت عناوینی نظیر جاسوس، خبر چین و نور چشمی و … نام می بردند. این در حالی بود که خود منافقین در تبلیغات خود با فریبکاری تمام سعی می کردند ظاهری اسلامی از خود نشان دهند و به عنوان نمونه می توان به فعالیت های ریاکارانه آنها از قبیل گذاشتن درس نهج البلاغه و قرآن و اداره آن توسط اعضای سازمان اشاره کرد که با وجود اعتقادات مارکسیستی منافقین صورت می پذیرفت و نمونه دیگر آن بردن کارگران به دیدار امام در قم با پوشش حزب اللهی یا دعوت کردن به جهاد سازندگی بود، در حالی که به دیدار امام بردن کجا و هدف شوم براندازی خط امام کجا؟! و یا دعوت به بردن به جهاد سازندگی کجا وکم کاری واعتصاب راه انداختن در کارخانه ها کجا؟!
البته از حق نباید گذشت که انجمن های اسلامی همواره به عنوان سد محکمی در مقابل توطئه های منافقین مقاومت می کردند و در واقع همین موضوع دلیلی شد تا بعد از 30 خرداد مورد حمله و تهاجم وحشیانه و کشتار قرار گیرند.
سرانجام با حرکت مسلحانه منافقین در خرداد 60 و افشای ماهیت ریاکار منافقین برای جامعه کارگری، پرونده نهاد جعلی منافقین برای همیشه بسته شد و این پایگاه ادعایی منافقین در میان کارگران به کلی از هم پاشید. البته چیزی که از این تاریخ به بعد در ذهن مردم ایران باقی ماند یاد و خاطره 1200 کارگر شهید ترور بود که برگی دیگر از کارنامه سیاه منافقین علیه انسانیت به شمار می آید.
این پیشینه سیاه منافقین که هیچ گاه از خاطره مردم ایران پاک نخواهد شد هم امروز باعث آن نشده که منافقین دست از سر جامعه کارگری ایران بردارند و از نام این قشر زحمتکش و فعال در چرخه اقتصادی کشور سوء استفاده نکنند. بیانیه ها و اخبار منتشر شده از منافقین که سابقه ای طولانی نیز دارد، همگی سعی دارند حمایت منافقین از جامعه کارگری و پایگاه منافقین در میان کارگران را نشان دهند. پایگاهی که نه تنها در حال حاضر وجود ندارد بلکه به گواهی تاریخ هیچ گاه نیز وجود نداشته است.
درج هر روزه اخباری از اعتصابات، اغتشاشات، تعطیلی ها و درگیری ها در جامعه کارگری ایران در سایت ها و رسانه های وابسته به منافقین به امری عادی و طبیعی تبدیل شده که کوچکترین تاثیری در فضای اقتصادی و صنعتی کشور ندارد. و حتی این سوال را که منافقین باید پاسخ گوی آن باشند را مطرح می کند که با وجود این همه درگیری و نا آرامی مورد ادعای منافقین، شکوفایی اقتصادی و صنعتی ایران که امروز حرف اول در منطقه را می زند، چرا و چگونه حاصل شده است؟!.
* موسسه راهبردی دیده بان
حملات تکفیریها به «کفریا و الفوعه» با دهها موشک
گروههای تروریستی تکفیری بار دیگر شهرکهای محاصره شده الفوعه و کفریا در حومه شمالی ادلب را با دهها موشک هدف قرار دادند که در نتیجه آن دستکم چهار غیرنظامی بیگناه شهید و شمار زیادی زخمی شدند که بیشتر آنها کودک بودند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری تسنیم در سوریه، شهرکهای الفوعه و کفریا در حومه شمالی ادلب هدف حملات شدید تروریستها قرار گرفت، تکفیریهای مستقر در مناطق بنش و معره مصرین، این شهرکهای تحت محاصره خود را با دهها موشک و کپسول انفجاری هدف قرار دادند.
منابع محلی در این شهرکهای مقاوم به خبرنگار تسنیم در سوریه گفتند که تروریستها بیش از 50 گلوله حاوی گازهای سمی و موشک به این مناطق شلیک کردند که به شهادت دستکم چهار نفر از جمله یک کودک و زخمی شدن شمار زیادی از مردم منجر شد که بیشتر آنها را کودکان تشکیل میدهند.
حملات سنگین تروریستهای تکفیری به شهرکهای الفوعه و کفریا برای ششمین روز پیاپی ادامه یافته است.
به گفته این منابع، تروریستهای باند جیش الفتح و جبهه النصره طی روزهای اخیر بر شدت حملات خود به این شهرکها افزودهاند و حتی از گلولههای حاوی گازهای سمی استفاده میکنند، آنها همچنین با هدف قطع کردن جاده مواصلاتی دو شهرک و هدف قرار دادن ساکنان دو منطقه مذکور، مواضع خود را تقویت کردهاند.
این منابع از اقدام تروریستها در احداث خاکریز در محور الصواغیه در نزدیکی شهرک الفوعه خبر دادند که با این اقدامشان، محله شمال غربی الفوعه و محله شمالی کفریا در تیررس مستقیم آتش تکفیریهایی که در پشت این سنگرها مخفی شدهاند، قرار گرفته است.
در حالی که وضعیت معیشتی و انسانی در شهرکهای الفوعه و کفریا به سبب کمبود شدید دارو و مواد غذایی و آب بهداشتی وخیمتر از قبل شده است، ساکنان این مناطق تحت محاصره خواستار کمک نهادها و مجامع جهانی شدهاند این در حالی است که جامعه بین المللی و مدعیان دروغین دفاع از حقوق بشر در برابر جنایات مستمر تروریستهای تکفیری که با گلولهباران و حملات تکتیراندازهای خود هر روز جان شماری از جوانان و کودکان و زنان این شهرکها را میگیرند، همچنان سکوت میکنند.
این شهرکها از ماه مارس 2005 تا کنون همچنان در معرض محاصره ظالمانه گروههای تروریستی تکفیری قرار دارند.