اوقات فراغت کودکان در اختیار موسسة آمریکایی
سازمان کتابهای جیبی
از جمله موسساتی که توسط بنیاد فرانکلین در ایران به وجود آمد، شرکت سهامی کتابهای جیبی بود که براساس یک طرح آمریکایی برای اینکه کتابهای منتشره در قطع کوچکتر با کاغذ کاهی و با قیمت ارزانتر در اختیار مخاطب قرار گیرد، تاسیس شد. از همین روی بسیاری از کتابهایی که در چاپ معمولی، به دلیل قیمت خود برای همگان قابل ابتیاع نبود، در قطع جیبی و با قیمت ارزان، طیف گسترده تری از مخاطبان را دربر میگرفت.
در کتابی که به عنوان گزارش 8 سال فعالیت، از سوی خود موسسه فرانکلین در اوایل دهه 1340 تحت عنوان «موسسه انتشارات فرانکلین، فهرست انتشارات از 1333 تا 1340» منتشر شد، درباره سازمان کتابهای جیبی و اهداف و برنامههای آن چنین آمده است:
… انتشارات جیبی، تازهترین طرحی است که به یاری موسسه فرانکلین در زمینه نشر کتاب در ایران اجرا شده است. در این طرح، پایه این است که اگر قیمت یک کتاب مفید و سرگرم کننده، تقریبا با بلیط سینما مساوی باشد و این کتابها به نحو کامل و وسیعی توزیع شوند، میتوان عده زیادی را به کتاب خواندن ترغیب کرد…
موفقیت این طرح وابسته به توزیع است. تا امروز کتاب را فقط در کتابفروشی میفروختند، دلیلی نیست که همواره چنین باشد، میتوان کتاب را در سقطفروشیها، بقالیها، سیگار فروشیها، روزنامه فروشیها، سالنهای انتظار آرایشگاهها و ایستگاههای راه آهن و غیره و غیره عرضه داشت. برای اجرای این منظور، قفسههای مخصوصی ساخته شده است با اندازههای مختلف، مناسب با مکانهای گوناگون. در نظر است که تا یک سال دیگر هزار عامل فروش در کشور وجود داشته باشد…
اولین مدیر سازمان کتابهای جیبی، «مجید روشنگر» از عناصر وزارت امورخارجه شاه بود که هم مورد اعتماد آمریکاییها بود و هم دوران آموزش خود را در موسسه صهیونیستی انتشارات پنگوئن طی کرده بود. پس از او نیز «داریوش همایون»، عنصر دست آموز و عامل مستقیم کانونهای صهیونی، مدیریت آن را برعهده گرفت.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان
از جمله دیگر محصولات موسسه فرانکلین، کانون به اصطلاح پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود که در سال 1344 با ریاست عالیه «فرح دیبا» و مدیریت دوست دیرینه او «لیلی امیرارجمند» تاسیس شد. در واقع میتوان تاسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را گام دیگر موسسه فرانکلین برای تاثیرگذاری بیشتر بر همان قشر هدف اصلی خود یعنی کودکان و نوجوانان دانست. گامی که پس از پوشش رسمی مدارس و دانش آموزان، قصدش پرکردن نقاط و حفرههای خالی ارتباط با کودکان و نوجوانان یعنی همان اوقات فراغت بود. به این مفهوم که حتی اوقات فراغت کودکان و نوجوانان نیز زیر پوشش موسسه آمریکایی فرانکلین دربیاید.
نشریه «مرزهای نو» (نشریه اداره اطلاعات آمریکا در تهران) در گزارشی که تحت عنوان «کتابهای باروح برای مغزهای جوان» در شماره یازدهم از دوره چهاردهم خود در آبان 1349 منتشر کرد، درمورد تاسیس این کانون نوشت:
… کانون پرورش کودکان و نوجوانان، تحت توجهات عالیه علیاحضرت فرح پهلوی، شهبانوی ایران که نسبت به آن کمال توجه را مبذول داشته و تعداد کثیری از کتابخانههای آن را شخصا افتتاح فرمودهاند، قرار دارد. این کانون که توسط بانو «لیلی امیر ارجمند» اداره میشود، سعی دارد کتابخانه هایش را در نقاطی برپا کند که برای کودکان مناسب باشد. از این رو بسیاری از آنها را در مجاورت دبستانها تاسیس نموده است…
نخستین همکاران «لیلی امیرارجمند»، «هما زاهدی»، وکیل مجلس و «احسان یارشاطر» (از عناصر بهایی وابسته به دربار) بودند که بعدها «آذر شهابی» نیز از وزارت آموزش و پرورش به آنها پیوست و اولین فعالیتشان در زمینه توزیع و پخش کتابهای انتشارات فرانکلین در مدارس جنوب شهر تهران بود. هدف، تاثیر گذاری برروی اقشار مذهبی و سنتی جامعه بود. «لیلی امیر ارجمند» در گفت و گویی که در تاریخ 9 مرداد 1394 به مناسبت پنجاهمین سالگرد تاسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با وب سایت بیبی سی فارسی انجام داد، درباره نخستین عملکرد خود و همکارانش در کانون گفت:
خانم «زاهدی»، خانم «شهابی» و خود من یک مقدار کتاب … را خریده بودیم، به اضافه کتابهایی از انتشارات فرانکلین و آنها را عقب ماشین من میگذاشتیم و به مدارس جنوب شهر میرفتیم…
«کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» نیز براساس مانیفست همان موسسه آمریکایی فرانکلین تولید محتوی میکرد و علاوه بر ترویج فرهنگ و سبک زندگی آمریکایی، اباحه گری و خرافه پروری و مادی را نیز در مقابل فرهنگ و ارزشهای دینی رواج میداد. در واقع این محتویات به اصطلاح چپ گرایانه، ریشه باورها و اندیشههای دینی را در کودکان و نوجوانان مورد هجمه قرار میداد. چنان که بعضا مدیران کانون نیز مانند نویسندگان و مدیران داخلی موسسه فرانکلین از عوامل گروههای چپ بودند. در واقع همچنان که دفتر فرح و موسسات پیرو آن، مامن و محل تجمع شبه روشنفکران چپ و حتی اعضای گروههای مارکسیست بود، کانون پرورش کودکان و نوجوانان که از موسسات اقماری دفتر فرح به شمار میرفت نیز از همین فرمول پیروی میکرد. براساس اسناد ساواک خود «لیلی امیرارجمند» (تحت نظارت ساواک) با جاسوسان روس و مجاری و چک در ارتباط بود و از جمله مدیران کانون، جمعی از عناصر مارکسیست پیشانی سفید بودند مانند «فیروز شیروانلو» (عضو گروه «پرویز نیکخواه» که متهم به طراحی ترور شاه در فروردین 1344 شدند) مسئول بخش سینمایی کانون یا امثال «عطاءالله نوریان قادیکلاهی» و «حمدالله مومنی» و «مرتضی بهنیا» و «نصرت الله نویدی» که اغلب عضو گروههای چپ مارکسیست به خصوص چریکهای فدایی خلق بودند و توسط «فیروز شیروانلو»، کارمند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان معرفی شدند. همچنین در اغلب کتابهای منتشره، افکار ضد توحیدی و مادی گرایانه، افسانههایی مغایر با تفکرات و باورهای دینی که اذهان کودکان و نوجوانان را از فضاهای دینی و مذهبی دور میساخت، ترویج میشد.
البته در ابتدا «فیروز شیروانلو» به عنوان مدیر انتشارات کانون از سوی موسسه فرانکلین به «لیلی امیر ارجمند» معرفی میشود. «امیر ارجمند» در همان گفتوگوی 9 مرداد 1394 با وب سایت بیبی سی فارسی، درباره معرفی «شیروانلو» از سوی فرانکلین گفت:
… درآن زمان آقای «فیروز شیروانلو» که از طرف انتشارات فرانکلین به ما معرفی شده بود به کانون آمد و بخش انتشارات را به دست گرفت.
«نورالدین زرین کلک» که هم در پروژه فرانکلین و هم در کانون با «فیروز شیروانلو» همراه بود، در این باره نوشته است:
… «فیروز شیروانلو» که جوانی هوشمند و مدیر بود مسئولیت انتشارات برای کودکان و نوجوانان را پذیرفت و به سرعت کتابهایی به چاپ رساند که به سرعت گل کرد و در تیراژهای زیاد چاپ شد… بخش انتشارات کانون ابتدا با «فیروز شیروانلو» بنیاد گرفت اما بعد این مهم به «سیروس طاهباز» سپرده شد…
و همین «شیروانلو» برخی دیگر از اعضای بخش انتشارات و کتاب کانون را به «لیلی امیرارجمند» معرفی میکند. امیرارجمند در همان گفت و گو دراین مورد اضافه میکند:
… در زمانی که آقای «شیروانلو» به کانون آمد من هیچ اطلاعی از سوابق سیاسی او نداشتم. او که تجربیات زیادی در زمینه چاپ کتاب و با اکثر نویسندگان و دست اندرکاران آشنایی داشت امکاناتی به وجود میآورد که من با این افراد آشنا بشوم. مثلا «محمود مشرف آزاد تهرانی» (م .آزاد)، شاعر، مترجم و نقد نویسی که یکی از بهترین نویسندهها و ادیتورهای آن زمان بود، توسط «شیروانلو» به من معرفی شد. او بعدها در کانون چندین کتاب قصه به شعر و نثر برای کودکان نوشت. یا «سیروس طاهباز»، نویسنده و مترجمی که بیش از بیست هزاربرگ از دستنوشتههای نیما یوشیج را گردآوری کرده بود. او هم ازطریق «شیروانلو» به ما پیوست و از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۷ مدیریت انتشارات کانون را برعهده داشت…
«نورالدین زرین کلک» (که از سوی دوستانش به پدر انیمیشن ایران معروف شده!) از جمله افرادی بود که توسط «شیروانلو» به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رفت. خود «زرین کلک» در مطلبی به مناسبت پنجاهمین سالگرد تاسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نوشت:
… «فیروز شیروانلو» که همکار من در مؤسسه فرانکلین بود و اینک در قامت معاون کانون و موتور پرشتاب انتشارات کانون بود مرا به همکاری با این بنگاه جوان و روشنفکر فراخواند…
«قاسم تبریزی»، پژوهشگر تاریخ درباره ماهیت سیاسی و فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان میگوید:
… برخلاف نظر عمومی که فکر میکنند «فرح پهلوی» موسس کانون پرورش فکری است، اسناد نشان داده که این کانون برای هدایت و انتشار آثار مربوط به کودکان توسط موسسه فرانکلین در ایران ایجاد شده و «فرح پهلوی» برای مشخص نبودن این امر به این موسسه منصوب شده است. اکثر کارمندان کانون در زمان تاسیس از چپها و مائوئیستها انتخاب میشوند و رئیس وقت امر «لیلی امیرارجمند» هم جاسوس آمریکایی بود که با سفرای شرقی در ایران ارتباط داشت…
منبع: روزنامه کیهان