امام کاظم علیه السلام کانون حکمت و انديشه
امام صادق(ع) در تصديق دانش و آگاهيهاي علمي فرزند بزرگوار خويش مي فرمايد: فرزندم موسي به حدي آمادگي علمي دارد که اگر از تمام محتويات قرآن از او پرسش نمايي با دانش و علم کافي که دارد به تو پاسخ قانع کننده اي مي دهد. او کانون حکمت، فهم، معرفت و انديشه است.
در وسعت و تبحر علمي او کافي است که در نظر آوريم که دانشمندان و محدثان در فنون مختلف اسلامي از وي حقايقي نقل کرده اند که کتابها و دفاتر خود را با آنها پر ساخته اند بحدي که آن حضرت با لقب «عالم» شهرت يافته است.
عصر امام(ع) از نظر علم و دانش، يکي از درخشان ترين اعصار اسلامي بوده است، دانش و هنرهاي گوناگون در آن عصر پا بر پلکان اعتلاء نهاده بود. عصر طلايي دانشها و هنرهاي ظريف در دنياي اسلام آغاز گشته بود، در چنين عصري که ديوانها و کتابهاي دانشمندان ايران، يونان و هند به زبان تازي ترجمه مي شد و فلسفه و ادبيات و ديگر شاخه هاي علوم آن روز در اوج اعتلاي نسبي خود بود، پيشواي هفتم ما را در محافل علمي دانشمندان و مجامع بحث و گفتگو و مناظره، عالم و دانشمند مي ناميدند، تا آنجا که اين عنوان در شمار القاب آن حضرت در آمده بود و اين موضوع خود مي رساند که وجهه علمي و فکري او در ميان ناباوران امامت نيز پذيرفته شده بود.
شيخ مفيد که خود از جمله پيشگامان علم حديث و فقه و تاريخ در قرن چهارم مي باشد در کتاب خود مي نويسد: روايات متعدد و فراواني در زمينه هاي مختلف علمي از وجود امام ابوالحسن(ع) روايت گرديده است که نشان مي دهد او فقيه ترين و دانشمندترين فرد روزگار خود بوده است. ابن حجر هيثمي از دانشمندان اهل تسنن، مي گويد: موسي کاظم(ع) وارث علوم و دانشهاي پدر و داراي فضل و کمال او بود. وي در پرتو عفو و گذشت و بردباري فوق العاده اي که از خود نشان داد، «کاظم» لقب يافت و در زمان وي هيچ کس در معارف الهي و دانش و بخشش، به پاي او نمي رسيد.
سيره علمي امام کاظم علیه السلام
امام موسي کاظم(ع) در علم و دانش نيز سرآمد بود؛ هنوز کودکي بيشتر نبود که فقهاي مشهوري چون ابوحنيفه از او مسأله مي پرسيدند و کسب علم مي کردند. ايشان از همان کودکي در مجلس درس پدر، که مؤسس و رئيس دانشگاه جعفري است، شرکت مي جست و روح و جانش را از سرچشمه علوم و معارف اصيل اسلامي سيراب مي کرد. در بحثهاي علمي حضور مي يافت و در ميان بهت اطرافيان، فردي کهنه کار و قوي، اهل بحث و منطق و قادر به اثبات مباحث دشوار و معضل علمي بود و اين موجب محبوبيت آن حضرت نزد امام جعفر صادق(ع) و اصحاب گرديده بود.
ايشان پس از پدر نهضت علمي او را دنبال کرد و پيروانش را که پراکنده شده بودند، از نو گرد هم آورد و به مجلس درس آنها سر و سامان داد. البته وضعيت براي اين اقدام امام مساعد نبود، اما او از هر فرصتي براي تحقق اين هدف سود مي جست و لحظه اي از تلاش و کوشش باز نايستاد و در راه تکامل جنبش علمي و نهضت فرهنگي اسلام تلاش کرد و صدها محدث، مفسر و مبلغ تربيت نمود و به کمک آنها توانست از مکتب تشيع پاسداري کند و حرکت آن را تداوم بخشد.
امام کاظم(ع) مردم را به تفکر و تعقل دعوت مي کرد و متذکر مي شد هر چيزي راهنمايي دارد و راهنماي عقل، تفکر است و از نشانه هاي تفکر، سکوت و خاموشي است. اين خود سبب مي شود افراد کمتر سخن بگويند و بيشتر بينديشند تا حقايق را به دست آورند. ايشان در اين خصوص مي فرمايد: «آدمي از سوي خدا دو حجت دارد: حجت ظاهر و حجت باطن. حجت ظاهر، خدا و انبيا و ائمه اند و حجت باطن، عقل است».
يادگارهاي علمي و فکري امام موسي بن جعفر(ع) که در کتابهاي حديث و فقه و کلام و تفسير ثبت گرديده است يکي از بهترين و غني ترين ميراثهاي علمي است که اصول زندگي و روشهاي تربيتي و معارف ماوراءالطبيعه را با محکم ترين و استوارترين بيانها در اختيار پويندگان آن معارف قرار مي دهد و اسرار آفرينش را با عالي ترين بيانات توضيح مي دهد که امروز علم با آن همه پيشرفت و ترقي فراتر از آن گام ننهاده است.
يکي از يادگارهاي علمي و کلامي امام کاظم(ع) ، حديث شريف «عقل» است که مباني کلامي و فلسفي مستحکمي دارد.
صدر المتألهين- در شرح و تقريط حديث شريف عقل که امام(ع) به يکي از ياران خود بنام «هشام بن حکم» القاء فرموده است، چنين مي نويسد: «اين حديث عقل در برگيرنده بزرگترين مشخصات و ويژگيهاي عقل است که در محتويات خود معارف عاليه اي از قرآن مجيد را دارد اين حديث شريف محتوي معارف پر ارج الهي است که همانند آن را در چندين مجلد از کتابهاي عرفا و دانشمندان صاحب نظر نمي توان پيدا نمود. جامعيت حديث از آن نظر است که اشاراتي به علم ماوراءالطبيعت فلکيات، روان شناسي، اخلاق، سياست مدني، تربيتي و… دارد و از نظر مواعظ و پند و اندرز سرشار و غني است».
امام موسي بن جعفر(ع) بعد از رحلت پدر عاليقدرش مدير دانشگاه وسيع و بزرگي بود که از پدر به ميراث مانده بود. دانشگاهي که مديريت علمي آن به امام واگذار گرديد، در حال توسعه و گسترش و در برگيرنده هزاران دانشجو و استاد بود که در کلاسهاي مختلف آن از مکتب پر فيض امام صادق(ع) دانش آموخته و اکنون مشغول گذراندن مدارج عالي تري از دانش و فضيلت بودند.
گروههاي متعددي از متکلمان و فقيهان، فيلسوفان و محدثان، مفسران و مورخان، اديبان و شاعران و ديگر طبقات مختلف علمي اکنون متوجه مقام علمي الهي امام موسي بن جعفر(ع) گرديده اند و از کمالات و فضايل و دانش بي پايان او بهره مند مي شدند و گرد شمع وجود او را فرا مي گرفتند تا مباني مکتب فکري و علمي اسلامي را غني تر و پربارتر سازند و نور درخشان اسلامي را روشن تر و تابان تر نمايند.
امام موسي بن جعفر(ع) دانشمندترين و با فضيلت ترين مردم عصر خود بود و علم و دانش او همانند انبيا از منبع پر فيض الهام و کرامت الهي سرچشمه گرفته بود و در مکتب تربيتي خاندان رسالت و طهارت(ع) تکميل و سرشار گرديده بود.
علي بن ابي حمزه يکي از سران و ارکان گروه واقفيه مي گويد: در سال آخر عمر امام صادق(ع) نزد فرزندش، موسي بن جعفر(ع) رفتم و پرسيدم: «سن شما چقدر است؟»
فرمود: «19 سال»
گفتم: «پدرتان رازي را با من در ميان گذاشته است. آيا مي توانيد بگوييد آن راز چيست؟»
فرمود: «آري» و سپس تمام مطلب را بي کم و کاست بيان فرمود. علي بن ابي حمزه در جايي ديگر مي گويد: نزد حضرت موسي بن جعفر(ع) بودم که 30 غلام را که از حبشه براي او خريده بودند، به محضرش آوردند. يکي از آنها که نيکو سخن مي گفت با امام سخن گفت.
امام(ع) نيز با همان زبان جواب وي را گفت. آن غلام و نيز تمام جمع از اين مسأله شگفت زده شدند. آنان گمان کردند امام زبانشان را نمي فهمد. ايشان به آن غلام گفت: من به تو پولي مي دهم و تو به هر يک از اين غلامان 30 درهم بپرداز. غلامان از محضر امام خارج شده به هم مي گفتند: او - امام موسي کاظم(ع) - بليغ تر از ما به زبان خود ما سخن مي گويد و اين نعمتي است که خداوند به ما ارزاني داشته است.
علي بن ابي حمزه گويد: به آن حضرت عرض کردم: اي فرزند رسول خدا! چنين ديدم که شما با اين حبشي ها با زبان خودشان سخن گفتيد؟! آن حضرت فرمود: آري. گفتم: در ميان آنها تنها به آن غلام امر کرديد؟! فرمود: بلي به او گفتم که در حق ساير بردگان نيکي کند و به هر يک از آنها ماهيانه 30 درهم بپردازد، چون او وقتي به سخن آمد از ديگران داناتر مي نمود، او از تبار پادشاهان آنها بود. پس او را بر ديگران گماردم تا به نيازهاي آنها رسيدگي کند. افزون بر اين او غلامي راستگوست. سپس فرمود: شايد تو از اينکه من با آنان به زبان حبشي سخن گفتم در شگفت شدي؟ گفتم: به خدا سوگند آري. فرمود: تعجب نکن! امام به منزله درياست که آنچه نزد اوست هيچ گاه تمام نمي شود و شگفتيهاي او بيش از شگفتيهاي درياست.
ويژگيهاي اخلاقي امام کاظم علیه السلام
امام موسي کاظم(ع) ، در علم و حلم، تواضع و مکارم اخلاق شهرتي بسيار داشت و دانش وصف ناپذير و صفات برجسته اخلاقي اش از او تنديسي از انساني کامل ساخته بود. امام(ع) ، بدان و بدانديشان را با عفو و احسان بي کران خويش تربيت مي فرمود. شبها به طور ناشناس در کوچه هاي مدينه مي گشت و به مستمندان کمک مي کرد. مبالغي را در کيسه ها مي گذاشت و در مدينه ميان نيازمندان قسمت مي کرد. کيسه هايموسی بن جعفر علیه السلام در مدينه معروف بود و اگر به کسي يک کيسه مي رسيد بي نياز مي گشت. با اين حال در اتاقي که نمازش را به جاي مي آورد جز بوريا و مصحف چيزي در آن يافت نمي شد، زيرا در دودمان مقدس و تقوي و در بيت رفيع زهد و عبادت پرورش يافته بود؛ دودماني که ايمان به خدا و عشق و علاقه به فضايل معنوي و خصايص انساني از در و ديوار و جوانب زندگي آن مي باريد و همگان شيفته و دلباخته عبادت و ستايش پروردگار بودند.
زيباترين ساعات زندگي ايشان هنگام خلوت کردن با آفريدگارش سپري مي شد و لذت بخش ترين اوقات عمر او را نماز و انجام فرايض الهي تشکيل مي داد. هنگام عبادت با تمام وجود و با تمام احساسات و عواطف خود، متوجه کمال مطلق و معبود بي همتا مي گشت و قطره وجود خود را به اقيانوس بي کران هستي بخش جهان پيوند مي داد، قطرات اشک شوق بي اختيار بر صورتش مي نشست و آرام آرام بر زمين مي غلتيد. پس از انجام فرايض و واجبات به مستحبات مي پرداخت، نافله شب را تا وقت فريضه صبح ادامه مي داد، سپس تا طلوع آفتاب به تعقيبات و دعاها مي پرداخت، تا هنگام زوال و وقت ظهر در اين حالت روحاني باقي مي ماند.
محورهاي فعاليت امام
اوضاع سياسي و اجتماعي عصر امام در چند محور قابل بررسي است که به مواردي اشاره مي کنيم:
محور نخستين: برنامه ريزي فکري و آگاهي بخشي در زمينه ي مسائل اعتقادي و چاره گري در روبرو شدن با عقايد منحرف و انگيزه ها و واپس گرايي هاي شعوبي و نژاد پرستي و عقايد مختلف ديني.
از خطرناک ترين اين تبليغات زهرآگين، تبليغ افکار الحادي و کفرآميز بود که قلب و دل نوجوانان را نشانه گرفته بود. موضع امام موسي (ع) در برابر اين تبليغات، آن بود که با دلايل استوار در برابر آن بايستد و با پوچي و بي مايگي آن به معارضه برخيزد و دوري آن را از منطق و واقعيت توضيح دهد و عيوب آن را باز گويد تا آن جا که گروهي انبوه از پيروان آن عقايد پوچ به اشتباه خود فساد خط مشي اتخاذي خويش اعتراف کردند و به اين دليل جنبش امام درخشندگي يافت و قدرت علمي آن حضرت منتشر گرديد. چندان که گروهي بزرگ از مسلمانان از آن پيروي کردند و آن را پذيرفتند و اين امر بر مسئولان حکومت گران آمد. از اين رو آنان را تحت فشار و شکنجه قرار دادند و در زمينه هاي عقيدتي آنان را از گفت وگو باز داشتند، تا جايي که امام موسي (ع) ناچار شد به هشام (يکي از اصحاب خود) فرستاده اي گسيل دارد و او را هشدار دهد تا به علت خطرهاي موجود، از سخن گفتن خودداري کند و هشام تا مرگ مهدي، از سخن گفتن خودداري کرد.
گروهي کثير از بزرگان، دانشمندان و راويان حديث از کساني که در دانشگاه بزرگ امام صادق (ع) تحصيل مي کردند، هنگام اقامت او در يثرب، پيرامون امام موسي (ع) گرد آمدند و ايشان با توانايي و تسلط بسيار بر فقه اسلامي، آرا و عقايد خردمندانه در فقه اسلامي ابراز کردند.
بسياري از احکام اسلامي به امام کاظم (ع) منسوب است که در باب حديث و فقه، تدوين شده است و دانشمندان و راويان حديث همواره با آن افاضات علمي، همدم شده بودند و احاديث و گفت و گوها و فتواهاي او را ثبت مي نمودند.
سيد بن طاووس چنين روايت کرده است که ياران و نزديکان امام (ع) در مجلس او حاضر مي شدند و لوح هايي در آستين ها داشتند. هرگاه او کلمه اي مي گفت يا در موردي فتوا مي داد، به ثبت آن مبادرت مي کردند.
محور دوم: نظارت مستقيم بر پايگاه هاي مردمي و طرف داران و پيروان خود و هم آهنگي با آن ها و در پيش گرفتن مواضع سلبي و منفي در برابر حکومت، به منظور ناتوان کردن حکومت از نظر سياسي و بريدن از آن و حرام کردن تماس با آن و به محاکم دادگستري دولتي دعوي نبردن و شکايت نکردن، به منظور آماده کردن وسايل سقوط حکومت و نابود کردن آن از نظر سياسي.
چيزي که امام (ع) را دلير ساخت تا چنين موضع استواري داشته باشد، آن دگرگوني آشکار و گستردگي و انتشار پايگاه هاي مردمي ايشان بود. اين مطلب با جنبش امام (ع) و فعاليت هاي منفي او نسبت به حکومت منحرف عباسيان و فرا خواندن او در حرام دانستن ياري کردن حکومت در هر زمينه اي، هم آهنگ شده بود. موضع منفي امام در گفت و گو با يکي از اصحاب (صفوان) آشکار مي گردد:
-اي صفوان! همه چيز تو پسنديده است جز يک چيز.
-فدايت شوم، آن چيست؟
-کرايه دادن شترهايت به اين ستم کار؛ يعني هارون.
-به خدا سوگند، آن ها را از جهت تکبر و خودخواهي و يا شکار و سرگرمي کرايه نداده ام، بلکه براي اين راه (مکه) کرايه داده ام و خود همراهي با شتران را برعهده نمي گيرم بلکه غلامانم را با آنان مي فرستم.
-پس امام او را گفت: اي صفوان! آيا کرايه ات برعهده ي آنان است؟
-آري، فدايت گردم.
-آيا دوست مي داري زنده بمانند تا کرايه ي تو را بپردازند؟
-آري.
-پس فرمود: هر کس بقاي آنان را دوست داشته باشد از آنان است و هر کس از آنان باشد وارد آتش گردد.
امام علي (ع) علي بن يقطين، يکي از بزرگ ترين ياران خويش را از اين فرمان استثنا کرد و اجازه داد تا منصب وزارت در روزگار هارون عهده دار شود و پيش از او، منصب زمام داري را در ايام مهدي بپذيرد. او نزد امام موسي (ع) رفت و از او اجازه خواست تا استعفا دهد و منصب خود را ترک کند، اما امام (ع) او را از اين کار باز داشت و گفت: چنين مکن، ما به تو آموخته شده ايم و برادران تو به سبب تو عزت دارند و به تو افتخار مي کنند. شايد به ياري خدا بتواني شکسته اي را درمان کني و دست بينوايي را بگيري يا به دست تو مخالفان خدا درهم شکنند. اي علي! هر کس مؤمني را شاد سازد، اول خداي را، دوم پيامبر و در مرحله ي سوم ما را شاد کرده است.
محور سوم: بيدار کردن وجدان انقلابي امت از راه تشويق آنان براي شورش و مبارزه: علويان، شورش و مبارزه را به کار گرفتند تا وجدان و اراده ي اسلامي را از سقوط در برابر حکام منحرف، نگاه دارند. در اين ميان پيشوايان معصوم (عليهم السلام) نيز از متعهدان اين راه و روش پشتيباني مي کردند.
امام کاظم (علیه السلام) و سیاست و حاکمیت
امام کاظم (علیه السلام) دردوران امامت خود با چهارتن از زمامداران بنی عباس معاصر است که هرکدام بلای جان و آفت ایمان بودند و امام درباره هریک موضع ویژه ای داشت. آن چهار عبارت بودند از :
- پس از شهادت پدر، حدود 10 سال با منصور زندگی گذراند (حدود سال 158)
- مدت 10 سالی را هم با مهدی عباسی گذراند (حدود سال 169 هجری)
- حدود یکسال و 3 ماه را با هادی عباسی گذراند (حدود سال 170 هجری)
- حدود 15-14 سال را با هارون گذراند (حدود سالهای 185 هجری).(11)
1- حکومت منصور و موضع امام :
امام کاظم (علیه السلام) ده سال از دوران امامت خود را در عصر او گذراند. سالهای اولی امامتش منصور هنوز در دغدغهی شهادت امام صادق (علیه السلام) بود. آری او امام صادق (ع) را به شهادت رسانده و منتظر بازتاب آن بود.
بسیاری از مردم به او خوشبین بودند و باورشان نمیشد که منصور با آن همه ادعای حمایت از اهل بیت دستش به خون فرزند راستین اسلام و سمبل اهل بیت آغشته باشد. امام را شهید ولی از آینده امر خوف داشت. به همین دلیل درباری فرزندش امام کاظم (ع) راه مدارا و خاموشم اندن را در پیش گرفت و در سالها اول امامت معترض او نشد و امام کاظم (علیه السلام) توانست حوزه درسی پدر را سروسامان دهد و شاگردان پراکندی او را از نو جمع کند و به درس و بحث بپردازد.
هر مقدار که از زمان شهادت امام صادق (ع) فاصله بیشتر میشد اعمال فشار او بر امام و بر علویان نیز بیشتر میگشت. در طراحی برای قتل امام کاظم (ع) بود که اجل مهلتش نداد پس از 10 سالی که از امامت امام میگذشت او از دنیا رفت و به ظامر امام کاظم (ع) از شر او و از مشکل آفرینیهای او راحت و آسوده شد.
2- درخواست منصور و موضعگیری امام (ع)
منصور برای نزدیک کردن امام به خود و استفاده از عنوان و موقعیت او، و برای اینکه خود را به مردم نشان داد که رابطهاش با اهل بیت خوب است، از او درخواستهایی به ظاهر احترام آمیز داشت.
مثلاً از او خواسته بود که در نوروز ایرانیان در جای او بر مسند او بنشیند و تحفه و هدایایی که از سوی ایرانیان برایش آورده میشود جمع آوری کرده و دریافت دارد.
امام که از نقشه فریب کارانه او آگاه بود در پاسخ به درخواست منصور فرمود من در اخبار جدم رسول خدا (ص) بررسی کردم و برای این عید خبری و اثری نیافتم. این رسم به عنوان سنتّی درنزد ایرانیان بود که اسلام برآن مهر محو و فنا زد. پناه بر خدا چیزی را که اسلام محو کرده من زنده سازم.
در عین حال منصور بر او فشار آورد و امام مجبور به جلوس در آن روز شد. هدیه های بسیاری آوردند و امام از منصور درباره مصرف آن کسب تکلیف کرد و منصور اجازه تصرف را به امام داد. در این حال فردی به حرفت امام کرد که هدیه ای نداشت که تقدیم محضر او کند و سه بیت شعر در مدیثه امام حسین (ع) سرود و آن را تقدیم کرد و امام هم هدیه را به عنوان سپاس تقدیم او کرد.
کار منصور در تمام مدت حکومتش زجردادن و آزار رساندن بود. دامن همت به کمر زد تا شمر صفت به قتل آل علی پردازد و در این راه صدمات بسیاری را وارد کرد. (12)
امام کاظم پس از دنات پدر، درس بیست سالگی با چنین زمامدار ستمگری روبرو گردید که حاکم بلامنازع قلمرو اسلامی به شمار میرفت. منصور وقتی که توسط «محمدبن سلمان» فرماندار مدینه از درگذشت امام صادق (ع) آگاه شد، طی نامه ای به وی نوشت :
«اگر جعفر بن محمد سقفی را جانشین خود قرار داده، او را احضار کن و گردنش را بزن» طولی نکشید که گزارش فرماندار مدینه به این مصمون به بغداد رسید :
جعفر بن محمد ضمن وصیتنامه رسمی خود، پنج نفر را به عنوان وصی خود برگزیده که عبارت است از :
1- خلیفه وقت، منصور دوانیقی
2- محمدبن سلیمان (فرماندار مدینه و خود گزارش دهنده)
3- عبدالله بن جعفر (برادر بزرگ امام کاظم)
4- موسی بن جعفر
5- حمیده (همسر آن حضرت)
فرماندار در ذیل نامه کسب تکلیف کرده بود که کدام را به قتل برسانم. منصور که هرگز تصور نمیکرد با چنین وضعی روبرو شود فوق العاده خشمگین گردید و فریاد زد : اینها را نمیشود کشت.
البته این وصیتنامه امام یک حرکت سیاسی بود، زیرا حضرت امام صادق (ع) قبلاً امام بعدی و جانشین واقعی خود یعنی حضرت امام کاظم را به شیعیان خاص و خاندان علوی معرفی کرده بود ولی از آن جا که از نقشه های شوم و خطرناک منصور آگاهی داشت برای حفظ جان پیشوای هفتم چنین وصیتی نموده است. (13)
فشار سیاسی عباسیان در دوره ای آغاز شده بود که بیش از آن امام باقر (ع) و امام صادق (ع) با تربیت شاگردان فراوان، بنیهی علمی و حدیثی شیعه را تقویت کرده بودند و جنبشی عظیم درمیان شیعه پدید آورده بودند.
امام کاظم (ع) پس از این دوره در مرکز این فشارها قرارگرفت. در عین حال رسالت ایشان آن بود تا در این حرکت علمی، توازن و تعادل فکری را میان شیعیان برقرار کنند. طبعاً عباسیان نمیتوانستند تشکلی به نام شیعه را با رهبری امام بپذیرند. این مهمترین عاملی بود که آنها را وادار کرد تا امام را تحت فشار بگذارند. (14)
البته این فشارها باعث شده بود که شاید امام نتوانند ارتباط روشن و واضحی با علویان و شیعیان برقرار کنند، و نمیخواستند تا بهانه ای به دست حاکمان بدهند تا موجب آزار و اذیت و فشار بر شیعیان گردد. به همین علت امام در این دوره نتوانستند آن طور که باید در روند تحول فرهنگ و تمدن اسلامی گامهای بزرگی بردارند.
3- عصر مهدی عباسی
به طور خلاصه باید گفت که او در آغاز کار فرمان عفو عمومی داد. زندانیان سیاسی را آزاد کرد، از قتل و کشتار مردم که در عصر منصور امری جاری و عمومی بود خودداری کرد اموال مصادره شده در زمان منصور را به صاحبشان برگرداند و بیت المال را بین مردم قسمت کرد… ولی غافل از اینکه این در آغاز کار است و شرارتهای او در پشت سر است. او در آغاز کار به دینداری تظاهر داشت و میکوشید خود را فردی پای بند به دین و مذهب نشان دهد. او سعی داشت نشان دهد که کارهایش در خط مذهب است و حتی دوست ندارد که مظالم مردم را برگردن داشته باشد. به همین ادعا بود که اموال مصادره شده امام صادق را توسط منصور بر فرزندش امام کاظم برگرداند. ولی دینداری او طولی نکشید و به عیش و اسراف و لهو و لعب مشغول شد. اموال پدر را به تدریج صرف مجلس شب نشینی و عیاشی نمود. که در این زمان ثروت باد آوردهی پدر زود فانی شد و مهدی عباسی برای جبران آن دست به ستم اقتصادی گشود و به حقوق مردم اجحاف کرد. از آنان مالیاتهای سنگین درخواست کرد که البته این اخذها و درآمدها صرف عیاشیها و اسراف کاریهای او شد.
سیاست او سیاست مردم فریب بود و البته از پدرش ملایم تربود ولی کینه علویان را در دل داشت. او کاملاً این مسأله را احساس میکرد که وجود و حیات علویان برای حکومت او خطرناک است. به همین دلیل آنها را یا تسلیم خود میکرد یا در زندانهای تاریک سرکوب میکرد.
امام کاظم در عصر امامت با سه زمامدار عباسی سروکار داشت ولی هر سه آنها بیم آن داشتند که مبادا حکومتشان توسط امام از بین برود. مهدی پس از استقرار حکومتش امام را به بغداد آورد و وارد زندانش کرد. (15) امام در دوران فراغ سرگرم درس و بحث و نقل حدیث بود. میکوشید تلاش و برنامه ریزی پدر را زنده بدارد و خط علمی پدر را تعقیب کند. چه بسیار مردم که از نقاط مختلف جهان به مدینه آمده و پنهانی از محضرش استفاده میکردند و عطش معنوی خود را فرومی نشاندند. وقتی خبر این مجالستها به مهدی رسید بر میزان اضطرابش افزوده گشت در نتیجه به کنترل درس امام پرداخت و این امر همچنان ادامه داشت تا او نیز از دنیا رفت. (16)
به نظر میرسد که این دوره برای امام، فرصت بیشتری را فراهم کرده بود تا امام بتوانند در روند تحویل فرهنگ اقدام کنند.
4- عصر هادی عباسی
در سال 169 هجری بعد از مرگ «مهدی عباسی» پسرش «هادی» که نو جوانی عیاش، مغرور و بی تجربه بود به مسند خلافت رسید و حاکمیت او باعث تلخیهای شد که برای جامعه اسلامی بسیار سخت بود.
زمانی که هادی بر مسند خلافت نشست، هنوز 25 سال نداشت و از جهات اخلاقی به هیچ وجه شایستگی احراز مقام خطیر خلافت و زمامداری جامعه اسلامی را نداشت.
سخت گیریهای هادی نسبت به فرزندان علی (ع) و بنی هاشم باعث شده نارضایتی مردم شد و خشم مردم را برانگیخت. او از اول زمان خلافت، سادات و بنی هاشم را زیر فشار گذاشت و حقوق آنه ارا از بیت المال مسلمین قطع کرد و رعب و وحشت شدیدی در دل آنان به وجود آورد و فرمان داد : آنان را در هر کجاوی که هستند بازداشت روانهی بغداد کنند. (17)
عصر امام کاظم (ع) دوران سختی برای پیروان و شیعیان ایشان بود و هراز گاهی حرکتهای اعتراض آمیز متعددی از ناحیه شیعیان و علویان نسبت به خلفای عباسی صورت گرفت که از مهمترین آنها قیام حسین بن علی، شهید فخّ -در زمان حکومت هادی عباسی- و نیز جنبش مسیحی را در بین فرزندان عبدالله بود که در زمان هارون رخ داد. در واقع مهمترین رقبت عباسیان، علویان بودند و طبیعی بود که حکومت آنن را سخت تحت نظارت آنها بگیرد. (18)
تبلیغ برای انتخاب یک رئیس جمهور اصلح
حضرت امام(ره) :
«در ایام انتخابات اشخاصی که در حوزهها هستند، باید دست از کارها بردارند و راه بیفتند توی شهرها و دهات… و اگر مسامحه کنند، فردا مسئولند پیش خدا. مردم را دعوت کنند به انتخاب یک رئیس جمهور صحیح..» (صحیفه امام،ج15،ص16)
———————————————-
نیروهای انقلابی برای روشنگری وظیفۀ سنگینی دارند و این وظیفه را خصوصاً در این ایام انتخابات، باید بهصورت چهره_به_چهره انجام بدهند.
تبلیغ و تبیین چهره به چهره دشوار و وقتگیر است، اما باید به تأسی از حضرت زهرا(س) که ایشان چهل روز به درِ خانۀ مهاجر و انصار رفتند و آنها را دعوت به دفاع از حق کردند
این اقدام را انجام دهیم.
مؤثرترین راه برای جلوگیری از فریبهای رسانهای، همین گفتگوهای چهره به چهره است. هیچ چیزی جای یک گفتگوی صریح و صمیمی را نمیگیرد! الان از طریق شبکههای اجتماعی و اینترنت فضاهایی را برای بعضیها ایجاد کردهاند که آن افراد اصلاً بسیاری از پیامهای شما را از راه دور نمیبینند! لذا باید چهره به چهره، روشنگری کرد.
البته برای فعالیتهای چهره به چهره، سازماندهی هم لازم است، و برای این سازماندهی، کار تشکیلاتی هم لازم است، و برای کار تشکیلاتی هم وقت گذاشتن لازم است!
در امر تبلیغ و دعوت، اثر گفتگوی چهره به چهره، خیلی بالاتر از فعالیتهای گستردۀ اجتماعی مانند برگزاری همایش و سخنرانی و نصب پلاکارد و بَنِر و … است.
تا انتخابات چند تا جشن داریم؛ مثل عید مبعث، و جشنهای شعبانیه. جا دارد برای هر کدام از این جشنها مراسم بگیرید و در کنار طاقنصرتها و ایستگاههای صلواتی، میتوانید تعدادی صندلی هم بگذارید و با کسانی ارتباط بگیرید که تا کنون با آنها ارتباطی نداشتهاید و با آنها گفتگو کنید.
نورانیتی که در کار تبیینی برای اصلاح عرصۀ سیاست هست، در بسیاری از کارهای معنوی دیگر نیست. نورانیتی که «کار برای نظام جمهوری اسلامی» بهدنبال میآورد، بسیاری از کارهای دیگر بهدنبال نمیآورد. مثلاً اینکه شما قرآن آموزش دهید یا چند نفر را نمازخوان کنید، خیلی خوب است، ولی بهطور مستقیم کار کردن برای نظامی که بستر و زیربنای همۀ کارهای خوب است، یک چیز دیگر است! در ایام انتخابات، فضایی ایجاد میشود که ما چنین شرایطی را برای کار کردن پیدا میکنیم.
«شوک» بزرگ به «عفت» جامعه
به گزارش دیدبان، وقتی هنر و فرهنگ، ابزاری شوند صرفا برای سرگرمی و خنده مخاطبان، باید فاتحه آن را خواند، اگر ابزاری شوند برای برای جذب مخاطب به هر قیمتی، باید برایش نگران شد و اگر بخواهد ابزاری شود برای ترویج یه «فرهنگ غلط» باید جلویش ایستاد!
اما اینکه چه کسانی باید جلوی یک رویه غلط فرهنگی بایستند، سوال مهمی است که باید حتما به آن پاسخ داد؛ با گسترش روز افزون شبکه های اجتماعی و فراگیری هرچه بیشتر رسانه های مجازی دیگر نمی شود مانند گذشته عمل کرد و همان راهکارهایی را برای ساماندهی مسائل فرهنگی در پیش گرفت که در گذشته صورت می گرفته است.
مطمئنا در وهله اول این خود مردم هستند که باید جلوی یک رویه غلط فرهنگی را بگیرند؛ چه آنکه امروز هر کدام به نوبه خود دارای یک رسانه مهم و تاثیرگذار هستند! کاربران شبکه های مجازی می توانند در صفحه شخصی خود در اینستاگرام یا در کانال تلگرامی شان مسائل مختلف فرهنگی را رصد و به تحلیل محتوای آن بپردازند؛ چه بسا تاثیرگذاری آن بسیار بیشتر از اقدامات مسئولان باشد.
رسانه های ارتباط جمعی، دیگر مانند سابق نیستند که به تلویزیون و رادیو ختم شوند؛ امروز در کنار این رسانه ها، مجله های ویدئویی اینترنتی، سایت های ویدئوی و غیره نیز وظیفه فرهنگ سازی جامعه را برعهده دارند.
اینکه مجله های ویدئویی اینترنتی را یک تهدید قلمداد کنیم کار بسیار اشتباهی است؛ زیرا که این یک ظرفیت استثنایی برای فرهنگ سازی جامعه آن هم بدون اتکا به بودجه های دولتی است.
اما نکته ای که در این میان حائز اهمیت است نظارت دستگاه های ذیربط بر فعالیت این شبکه هاست که مبادا به مرور زمان و با افزایش فعالیت این شبکه ها در کشور، فرهنگی عمومی مردم به قهقرا برود.
شاید مهم ترین نکته پیرامون فعالیت این شبکه های اینترنتی، نحوه فعالیت آنهاست که سعی می شود چیزی خارج از چارچوب صدا و سیما باشد.
اما اینکه این عبور از چارچوب تلویزیون باید به کدام سمت باشد بسیار مهم است؛ مسئله ای که تا به امروز آنچنان که باید و شاید در مسیر صحیح قرار نگرفته است.
آنچه که در این شبکه ها مشاهده می شود گفتگوهای بی پرده و صریح با برخی اشخاص سیاسی، فرهنگی، ورزشی و غیره است که در برخی موارد گفتگوها جذاب و دیدنی می شود و در برخی موارد هم حرف هایی زده می شود که نباید.
از دیگر فعالیت های این شبکه های اینترنتی برای جذابیت مخاطب بیشتر، روی آوردن به کارهایی است که تا پیش از آن در رسانه ها مرسوم نبوده است؛ از نحوه انتخاب سوالات گرفته تا نحوه انتخاب افراد.
تی وی پلاس یکی از این شبکه های اینترنتی ویدئویی است که طی سال های گذشته فعالیت خود را آغاز کرده است.
زمینه کاری این شبکه بیشتر دنیای ستارههای دنیای سینما، موسیقی، ورزش و تا حدودی سیاست است. در این شبکه به موضوعهای اجتماعی، اقتصادی، موسیقی، هنر، فرهنگ، تندرستی و ورزش پرداخته میشود؛ حالا اینکه مشخص نیست نگاه این شبکه به این مقولات برچه اساسی است؟!
عمده تفاوت های این شبکه که در همان وهله اول به چشم می آید؛ حجاب مجریان زن این شبکه و همچنین حجاب مهمانان زن آن است که غالبا وضعیت نامناسبی دارند.
این شبکه در گفتگوهای خود سوالاتی را می پرسد که تا پیش از این مرسوم نبوده است؛ مثلا از یک ورزشکار، هنرمند یا سیاستمدار سوالاتی درباره یک ورزشکار، هنرمند و سیاستمدار دیگر می پرسد و فرد مصاحبه شونده هرچی می گوید بدون سانسور پخش می شود تا یک دعوا و جنجال جدید در کشور راه بیافتد!
یکی از اقدامات این شبکه که طی روزهای اخیر صدای بسیاری از اهالی فرهنگ و مردم را درآورده است؛ گفتگوهای جنجالی با زوج های جوان، تحت عنوان یک مسابقه است!
مجری این برنامه در توضیح مسابقه اش می گوید: قرار است در این مسابقه شما(مردم) با لایک هاتون به جرات و شهامت شرکت کنندگان رای بدهید!
در یکی از این ویدئوها که اجرای آن نیز بر عهده مجری برنامه شوک صدا و سیما است از خانم جوان پرسیده می شود که آیا قبل از ازدواج به بازیگری علاقه مند بوده اید و خانم جوان می گوید: “شهاب حسینی”
سپس مجری ادامه می دهد: آن روز در اتوبوس قبل از همسرتان شهاب حسینی می آید از شما خواستگاری می کند و می گوید “فاطمه جان من هم شما را دوست دارم"؛ صادقانه به کدامشان جواب مثبت می دهید و خانم جوان می گوید: “شهاب حسینی”
مجری سپس از همسر این خانم می گوید: بین شما و شهاب حسینی، شهاب را انتخاب کرد، نظرات را بگو؟ و مرد جوان می گوید: منطقی است!
این همان «نسبیت گرایی» است که طی سال های اخیر بیش از گذشته در فضای هنری و فرهنگی ما جولان می دهد و در برخی فیلم های سینمایی هم مشاهده می کنیم؛ اساسا نگاه نسبی و بی قواعد به هر مقوله ای آن را به نابود می کشاند، انسان نسبی که تکلیفش با دین و مذهب و فرهنگ مشخص نیست قرار است چطور و با چه اصول و قواعدی به ادامه زندگی بپردازد؟
یکی از نکات کلیدی دین اسلام تاکید بر همین قواعد و لزوم مرز بندی با مسائل مختلف است؛ برای نمونه جایی تاکید می شود که زن و مرد نامحرم زیر یک سقف نباشند؛ یعنی از اساس این کار را انجام ندهند نه آنکه بگویند ما زیر یک سقف قرار می گیریم و بعد خودمان تصمیم میگیریم که مرتکب خطایی نشویم!
یا آنجا که تاکید می شود خود را در موقعیت گناه قرار ندهید! یعنی اصلا به آن نزدیک نشوید که بعدش بخواهید بگویید من جلوی خودم را می گیرم.
جریان نسبی گرایی خطرناک ترین جریان حال حاضر فرهنگ کشورمان است؛ اینکه هیچ چیزی مطلقا خوب نیست و هیچ چیزی مطلقا بد!
روزی پلاکارد دست می گیرند که سگ فحش نیست و روزی زن متاهل را در موقعیت ازدواج مجدد با شخص دیگری می گذارند تا شهامت آن فرد را بسنجند!
اگر چه انتشار این ویدیو موجی از انتقادات را به سوی سازندگان آن روانه کرد اما همین گروه در روزهای اخیر بار دیگر ویدیویی از همین جنس در فضای مجازی متشر کردند. با این تفاوت که این بار مصاحبه کننده در اقدامی عجیب و قبح شکنانه با یک مرد در خصوص زیبایی همسرش در حضور او سؤال می کند و می خواهد که وی به آن نمره دهد.
ترویج بی غیرتی همان مسئله ای است که چندی پیش در یکی از فیلم های سینمایی پرمخاطب کشور هم به چشم خورد و به نظر می رسد باید نهادهای نظارتی به جز نظارت بر صدا و سیما، نظارت خود را نیز بر شبک های اینترنتی ویدئویی بیشتر کنند تا مبادا با گذشت زمان فرهنگ اسلامی_ایرانی مردم کشور به کلی رنگ و بوی ضد دینی به خود بگیرد.
وصیت نامه شهید صادقی/جوانی بهترین زمان شناخت خداوند
به گزارش عمارنامه، شهید محمد بهنام صادقی: خدایا تو چه خوب ما را آفریدی تو چه خوب قوتمان دادی تا اسلام دفاع کنیم و چه لیاقتی دادی که توانستیم اسلام بیاوریم و عمل کنیم و دعوت به مسلمانی کنیم و چه باعزت کردی انسانهای مسلمان و مومن و انقلابی را آنان که آخرت را بر دنیا ترجیح دادند و آنان که رفتن به سوی او را بر زنده ماندن و یکنواخت زندگی کردن ترجیح دادند در اینجا کسی به دنیا نمیاندیشد فقط به خدا فکر میکند او را میپرستد سر بر سجده میگذارد از این که لیاقت جبهه رفتن را داده شکر میکند و میگوید: خدایا من از تو شهادت میخواهم و گناهانم را ببخش که ناتوان و ذلیل هستم نمیتوانم از خودم دفاع کنم از ترس عذاب دردناک به تو پناه میبرم و از رانده شدن از درگاه تو میترسم و میدانم که اگر در دورهی جوانی تو را جستجو نکنم پس چه وقت میخواهم به جستجوی تو بپردازم و وقتی که نتوانم که تو را دریابم هوسها و خواهشها بر جان من میافتند.
شناخت خدا اولین قدم است و عمل به دستورات او و مقدم شمردن او حلال تمام کارهاست و جهاد در راه او برای مومنین چه شیرین است. زیرا به رب خود لحظه به لحظه نزدیکتر میشوند. من که به جبهه میروم جهادی اصغر است جهاد اکبر بس عظیم است و مبارزه با نفس است و چه لذتی دارد وقتی که غلبه بر هواهای خود میکنیم و چه مزدی عظیم و ابدی در انتظار چنین افرادی است.
استقبال حجتالاسلام رئیسی از مناظره زنده تلویزیونی
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی داوطلب انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم اعلام کرد: اینجانب از مناظره زنده بهعنوان یکی از راههای شناخت در افکار عمومی استقبال میکنم و این را حق مردم بزرگوار و هوشمند کشورمان میدانم.
+ خبر مرتبط: چرا دولت روحانی حاضر به پخش زنده مناظرات نشد؟
وی افزود: مردم باید بتوانند از طریق رسانه ملی بهصورت زنده شاهد مناظره رقبا در محیطی عادلانه بر مبنای رعایت اصول اخلاق اسلامی باشند.
انتقاد خطیب نمازجمعه تهران از عدم پخش زنده مناظرههای تلویزیونی
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، آیتالله محمدعلی موحدیکرمانی خطیب نمازجمعه این هفته تهران در خطبه دوم، با اشاره به دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، انتخابات را یک امتحان سخت برای همه دانست و گفت: به تعبیری یک گردنه صعبالعبور پیش روی ماست.
وی از مردم خواست که به حساسیت انتخابات توجه داشته باشند و اظهار داشت: انتخابات در کشور ما جایگاه رفیعی دارد؛ معنای آن این است که شما مردم با حضور گسترده خود در پای صندوقهای رأی نشان میدهید که حکومت پشتوانه قوی مردمی دارد، حتما بکوشید که سر صندوقها حضور یابید.
خطیب نمازجمعه این هفته تهران خطاب به مردم و نمازگزاران، تأکید کرد: با انتخاب اصلح در انتخابات ریاستجمهوری، رشد سیاسی خود را نشان دهید، نقاط مثبت و منفی کاندیداها را محاسبه کنید و به آنها نمره دهید؛ تعیین رئیسجمهور و اعضای شوراها امانتی در دست ماست، ما سخت مسئولیم، بکوشید که افراد را بشناسید، گول تبلیغات را نخورید، بکوشید که واقعیات را بشناسید، اگر نشناختید، جایز نیستید که نشناخته رأی دهید.
به گزارش تسنیم، آیتالله موحدیکرمانی با اشاره به مصوبه کمیسیون تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری درباره لغو مناظرههای زنده کاندیداهای انتخابات از رسانه ملی، گفت: حتما مناظرهها باید به صورت زنده از رسانه ملی پخش شود.
وی افزود: یکی از راههای بصیرت برای مردم و رأیدهندگان این است که مردم ببینند و بشوند؛ کارایی کاندیداها در مناظرههای زنده بیشتر برای مردم روشن میشود.
خطیب نمازجمعه این هفته تهران خطاب به کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری، گفت: مدیر و مدبر بودن، یکی از شرایط رهبری است، رئیسجمهور باید کشور را طوری اداره کند که مستمند و مستضعف به حق خودش برسد و ظلم و ستمی به دست مسئولی در هیچ جای کشور بر کسی وجود نداشته باشد.
آیتالله موحدیکرمانی ادامه داد: کاندیداها بکوشند وعده غیر عملی ندهند، وعدهای بدهند که در حدشان است، ممکن است کسی که به او رأی بدهد، رأیش براساس وعده دورغین باشد، به کسی رأی دهید که اسلام را در کشور پیاده کند.
وی در توصیهای به کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری، گفت: این کشور مردمی و اسلامی است، اگر حکم، سخن و عملی غیراسلامی انجام شود، مشروع نیست؛ رئیسجمهور آینده باید درد دین داشته و در عمل و نه در شعار، مقید به توصیههای امام(ره) و رهنمودهای رهبری باشد.
خطیب نمازجمعه این هفته تهران اضافه کرد: رئیسجمهور باید به یاد فقرا باشد و درد فقیر را از نزدیک احساس کند و نزدیکانش را بر مردم ترجیح ندهد؛ باید بتواند اقتصاد را رونق دهد، از دشمن به ویژه آمریکا نترسد و مشت محکمی بر دهان، آمریکا، اسرائیل و انگلیس بزند، باید خود را وقف مردم کند و به سوگندی که میخورد پایبند باشد، جواب نامههای مردم را بدهد.
آیتالله موحدیکرمانی تصریح کرد: توصیه میکنم کاندیداها بکوشند و قانون را مدنظر قرار دهند، آنها هم که تأیید نشدهاند طبق قانون میتوانند اعتراضشان را به شورای نگهبان بدهند، آنها هم افراد عادلی هستند و بررسی میکنند، وقتی هم که شورا جواب داد، جنجال راه نیاندازند، قانون را رعایت کنند. آنهایی که تأیید صلاحیت نشدهاند، برای مناصب دیگر ممکن است مناسب باشند، اما برای ریاستجمهوری تأیید نشدهاند.
وی اظهار داشت: روح فتنه سال 88 این بود که فتنهگران به قانون تمکین نکردند، فتنهگران برای خودشان بیآبرویی آوردند و برای مردم نیز زحمت ایجاد کردند، از فتنه سال 88 پند بگیرند. امام میگوید کسی که قانون مورد تأیید صلاحیت شورای نگهبان را نپذیرد، اسلام را نپذیرفته است.
خطیب نمازجمعه این هفته تهران درباره تبلیغات کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری، گفت: کاندیداها سعی کنند در تبلیغات از آیات قرآنی و نامهای مقدسه خودداری کنند تا زیر دست و پای مردم نیفتد.
آیتالله موحدیکرمانی به مسئله حج اشاره و تأکید کرد: مسئولین حج میکوشند که امسال مردم موفق به زیات خانه خدا شوند، این تلاش جای تشکر دارد، اما به آقایان میگویم که به وعدههای رژیم آلسعود اعتماد نکنید، به صرف یک کلمه درباره تأمین امنیت زائران، به آنها اعتماد نکنید.
وی با بیان اینکه هنوز جای زخمهای جراحات حادثه منا التیام پیدا نکرده است، افزود: باید رژیم آلسعود تضمین کند و بپذیرد که اگر کوچکترین اتفاقی برای حجاج بیافتد، نسبت به آن پاسخگو باشد.
خطیب نمازجمعه این هفته تهران تصریح کرد: هجمههایی علیه شیعیان در حرمین شریفین مطرح میکنند که من از بیان آن شرم دارم.
آیتالله موحدیکرمانی خطاب به مسئولان و دستاندرکاران حج، گفت: امنیت را شما صددرصد باید تأمین کنید، مردم به شما در اعزام حجاج اعتماد میکنند، اگر امنیت در سفر حج نباشد، این حج واجب نیست؛ مبادا خدایی ناکرده در ایام حج شاهد اتفاقات ناگوار باشیم، به رژیم سفاک آل سعود اعتماد نکنید، اینها عمل و گفتارشان خطرناک است، آنها عُمال آمریکا هستند.
وی از مسئولان اجرایی و دولتمردان خواست که نسبت به فرامین رهبر انقلاب پیرامون اقتصاد مقاومتی اهتمام داشته باشند.
خطیب نمازجمعه این هفته تهران ادامه داد: قوام کشور در اقتصاد سالم است، اگر اقتصاد سالم نداشته باشیم، نمیتوانیم روی پای خود بایستیم.
آیتالله موحدیکرمانی به تجاوز نظامی آمریکا به خاک سوریه که چندی پیش صورت گرفت، اشاره و تأکید کرد: آمریکا هر روز خباثتهای خود را بیشتر میکند، آقایی که سر کار آمده، سوریه را موشکباران میکند، حمله به سوریه فراموششدنی نیست، آمریکا کشوری را که ضعیف است تلاش میکند پایمال کند، به آمریکا باید بفهمانیم که مردم و نیروهای مسلح مقتدری در این کشور هستند که اگر حرکت خطایی بکند، آن چنان جوابی به او میدهند که برای همیشه پشیمان میشود.
وی ضمن تبریک 29 فروردین روز ارتش و دوم اردیبهشت سالروز تشکیل سپاه پاسداران، گفت: خداوند این نیروهای متدین، انقلابی و فداکار را اجر دهد، اینها کشور را در حالتی که اطراف کشور ما ناامن است، امن کردهاند که لازم است از تلاشهای وزارت اطلاعات نیز تقدیر کنیم.
خطیب نمازجمعه این هفته تهران در پایان خاطرنشان کرد: امنیت خوبی داریم، باید قدر آن را بدانیم، این نیروهای مسلح، حرکت و تلاششان براساس ایمان است و نقش مؤثری در عزت این کشور و ولیامر دارند که خداوند به این عزیزان مزد فراوان دهد، خداوند به شهدای نیروهای مسلح نیز درجات رفیع عنایت کند.