رامبد جوان عَلَم وحدت را بلند کرد
پنج شنبه شب رامبد جوان در برنامه خندوانه میزبان شهروندان سیستانی بود. برنامه ای که همچون برنامه های دیگر خندوانه با ساختاری متفاوت به روی آنتن رفت. نکاتی از این برنامه را می توان مورد توجه قرار داد که در ادامه ذکر خواهد شد:
1- توجه رامبد جوان و مجموعه برنامه خندوانه حتی نسبت به پوشش و همراه شدن با آنها حرکتی است که شاید در این برنامه بارها دیده شده و در برنامه دیگر کمتر توجهی به آن شده است.موضوعی که از نظر روانی شاید بیشترین میزان محبت و نوع دوستی را درفرد ایجاد نماید.
2- توجه به موضوع وحدت خصوصاً در این سالهایی که تحولات عظیمی در منطقه در حال وقوع می باشد به نظر می رسد از هر موضوعی اهمیت بیشتری دارد. در این بین بی توجهی و اهمال دراین موضوع اشکالات جدی و حتی نسل کشی را در کشورهای منطقه به وجود آورده است. در عین حال لزوم وحدت رمز بقا و پیشرفت در شرایط کنونی است تا زیر پرچم اسلام بتوان در برابر مشکلات و تهدیدها مقابله کرد. اتفاقی که گردانندگان و اتاق فکر خندوانه با تیزبینی به آن توجه نمودند و اختلافات شیعه و سنی را با ایجاد محیطی صمیمی و متفاوت خنثی کرد.
3- در شرایطی که هنوز جمع زیادی از مسلمانان و مردم عزیز کشورمان داغدار جانباختگان حادثه منا هستند و این موضوع شاید بهانه ای را برای عده ای به منظور تفکیک هایی همچون شیعه و سنی، عرب و عجم و هرگونه فرقه دیگر ایجاد کرده باشد، برنامه شب گذشته خندوانه بار دیگر بر طبل اتحاد و برادری کوبید. بدین معنا که لزوم داشتن جهانبینی به وسعت عالم و به دور از کینه توزی های بدون تدبیر تنگناهای فرهنگی و اجتماعی را برایمان رقم خواهد زد.
4- برنامه آن شب خندوانه پیام جدیدی را نیز برای مخاطب داشت. رسانه های معاند همچون هر زمان دیگر از آب گل آلودی که برایشان ایجاد شده بود ماهیگیری نمودند و برخی از آنها فضا را برای اختلاف افکنی بین شیعه و سنی نیز مهیا دیدند. در اینکه مسببین فاجعه منا باید مجازات شوند شکی نیست. اما نباید فراموش شود که جنایات و بی تدبیری های آل سعود، آل خلیفه و دیگر حکام، در هر کجای عالم که باشند نمی تواند اختلاف بین عرب و عجم، شیعه و سنی را نیز القا نماید.
5- در کشور ما ایران هموطنان عرب زبان در کنار فارس زبان، شیعه و سنی در کنار هم زندگی می کنند. اما آنچه اهمیت دارد اعتلای اسلام و سربلندی آن در جهان می باشد. چه فارس باشد چه عرب. چه شیعه باشد و چه سنی. خندوانه با درایت نسبت به این موضوع اشاره کرد و کلیه اقوام کشور و مسلمانان را به همدلی و یکرنگی دعوت نمود. اتفاقی که در شبکه های اجتماعی با تقدیر فراوان عموم مردم همراه شد.
به راحتی می توان به این نتیجه رسید که جای خالی چنین برنامه هایی چه در فضای رسانه ملی و چه در سایر نهادهایی که به نوعی با موضوعات فرهنگی عجین هستند به چشم می خورد. توجه ویژه به موضوع اتحاد بین مسلمانان امروز فراتر از یک موضوع احساسی و اجتماعی است. اتحاد بین مسلمین در کنار محسنات فراوانی که دارد به عنوان یک وظیفه شرعی بر دوش متولیان فرهنگ و تمامی مسلمانان سنگینی می کند.
یادمون باشه...
يا رازق الطفل الصغير
تازه فهميده ام كه عقل نداري
تازه فهميده ام كه وقتي خوابت مي آيد قاطي ميكني
تازه فهميده ام كه تا هفت سالگي حق با توست
تازه فهميدم كه خيلي خودخواهم
تازه فهميدم كه خيلي چيزها را نميدانم
تازه فهميدم كه تو را چون نعمت خدا هستي بايد دوست بدارم
تازه فهميدم من كه هنوز تربيت نشدم حق ندارم مربي باشم..مربي فقط خداست پسرم
رب العالمين عزوجل..
مهارتهای همسرداری
آشنایی با برخی از مهارتهای همسرداری
*شاد باشیم: شاد بودن همیشه ارزشمند است، پس سعی کنیم خود را خوشحال و سرحال نشان دهیم تا خستگی را از تن شریک زندگی خود دور کنیم.
*صبور باشیم: اگر رفتار همسرمان را خوشایند نمیدانیم، بهتر است با حوصله و تأمل و در شرایط مناسب او را از چگونگی رفتارش آگاه کنیم.
*منطقی رفتار کنیم: مسائل را منطقی و درست بررسی کنیم و بجای منافع شخصی ، مصالح زندگی مشترک را در نظر بگیریم و بیطرفانه قضاوت کنیم.
*کم توقع باشیم: از همسرمان آن قدر انتظار داشته باشیم که بتواند به انتظارات پاسخ بدهد.
*مثبت نگر باشیم: با بیاد آوردن لحظات شیرین زندگی بدبینی را از خود دور کنیم، به رفتارهای خوب همسرمان بیشتر بیندیشیم و جنبههای خوب زندگی را فراموش نکنیم.
کلیدهای برقراری ارتباط صحیح با خویشان همسر
کلیدهای برقراری ارتباط صحیح با خویشان همسر
به خانواده همسرمان نیز به اندازه خانواده خود احترام بگذاریم.
با خانواده همسر خود همانگونه رفتار کنیم که با خانواده خود رفتار مینماییم.
به هیچیک از خانوادهها اجازه دخالت در زندگی خود را ندهیم. در صورتی که خانوادهها قصد راهنمایی داشته باشند، فقط از تجربههای آنان استفاده کنیم و تصمیم نهایی را با مشورت همسر خود اتخاذ نماییم.
در صورت بروز اختلاف ، از در میان گذاشتن موضوع یا نزدیکترین خویشاوندان نیز پرهیز کنیم، زیرا اینکار موجب گسترش دامنه اختلاف میشود.
در حضور خویشان به همسر خود بیشتر توجه کنیم و او را در گفتگوها شرکت دهیم.
در صورت بروز مشکل از سوی خانواده زن یا مرد، عضو همان خانواده باید مشکل را حل کند، زیرا هر یک از همسران به خوبی خانواده خود را میشناسند و بهتر میتوانند چاره جویی نمایند.
از چشم هم چشمی و حسادت بپرهیزیم.
به آداب و رسوم خانواده همسرمان احترام بگذاریم، چنانچه برخی از آنها را صحیح نمیدانیم، هرگز آنان را به خاطر پایبندی به آداب و رسوم خود استهزا نکنیم.
لازم است گاهی همسران به تنهایی به دیدار خانواده خود بروند (اینکار موجب ارضای محبت مادر و فرزندی میشود).
این واقعیت را بپذیریم که علاوه بر همسر، پدر و مادر حق مسلمی بر گردن ما دارند، بنابراین در صورت ضرورت ، هر یک از همسران باید بخوبی از خانواده خود حمایت کنند.
تفاوتهای روانشناختی زنان و مردان در زندگی مشترک
تفاوتهای روانشناختی زنان و مردان در زندگی مشترک
میزان اعتماد به نفس زنان با احساس اطمینان آنان از «دوست داشته شدن» رابطه مستقیمی دارد، در حالی که مردان ، زمانی از اعتماد به نفس کافی برخوردارند که بتوانند درخواستهای همسران خود را برآورده کنند.
زنان دوست دارند برای حل شدن یک موضوع درباره آن صحبت کنند، (حتی اگر وقت زیادی صرف نمایند)، در حالی که مردان این عمل زنان را پرحرفی تلقی میکنند.
زنان دوست دارند که شوهرانشان محبت خود را ابراز کنند و به آنان بگویند که چقدر دوستشان دارند، اما مردان فکر میکنند که همسرانشان باید بدانند که «من فقط او را دوست دارم، نیازی به گفتن نیست.»
وقتی مردان از زنان خود حمایت میکنند، آنان را در حل مشکلاتشان توانمندتر میسازند، و به زندگی امیدوارتر و علاقهمندتر میکنند.
زنان فرمان بردن را دوست دارند، ولی معتقدند این فرمان بردن باید عاشقانه باشد، در این صورت حاضر به هر گونه ایثار و فدارکاری خواهند بود.
هنگامی که مردان دیر میکنند، زنان با سؤالهای چرا دیر کردی؟ ، کجا بودی؟ و … در حقیقت دلواپسی و نگرانی توأم با عشق و علاقه را به همسر خود ابراز میکنند. اما شوهران فکر میکنند که همسرانشان میخواهند آنها را زیر سوال ببرند و افرادی بیمسئولیت و غیرمطمئن جلوه دهند.
وقتی شوهران فکر میکنند که برای زندگی و همسرشان مفید هستند، احساس ارزشمندی و توانمندی مینمایند ولی زنان زمانی این احساس را دارند که فکر کنند برای همسرانشان عزیز هستند.
مردان پس از گوش کردن به صحبتهای همسر خود بلافاصله میخواهند مشکل را حل کنند، بنابراین به راهنمایی آنان میپردازند، در صورتی که شاید زنان فقط میخواستند احساساتشان را بیان کنند.
زنان میزان ارزشمندی و علاقه شوهرانشان را به خود با میزان برآورده شدن خواستههایشان محک میزنند.
مردان یا باید سعی کنند خواستههای منطقی آنان را برآورده کنند و یا آنان را با دلایل صحیح متقاعد سازند.
اصولي كه زنان بهتره در همسرداري رعايت كنند
براي آنكه زندگي زناشوئي از شادي ونشاط لازم برخوردار باشد، زن دربرابر شوهر بايد اصولي را رعايت كند. شما خانم محترم در صورتي كه اين اصول را رعايت كنيد ، همسر شما شيفته شما خواهد شد و تا آخر عمر عاشقانه دوستتان خواهد داشت . هرگز فراموش نكنيد يك ” پر” را نمي توان با فشار و قدرت به جايي پرتاب كرد ولي همين” پر” را مي توان با جريان ساده هوا به هر جايي فرستاد .
۱- دركليه موارد معيشت اعم از تملك ودرآمد وغيره ازكلمه ما استفاده نماييد نه من وتو ؛ فراموش نكنيد كه اكنون زندگي مشترك شروع شده ديگرمن وتومطرح نيست.
۲- درمقابل شوهر خود هرچند حق باشما باشد، لجبازي واصرار نكنيد.
۳- شوهر خود را بخصوص درمقابل بستگانش تحقير نكنيد. ازتعريف و تمجيد بستگان خود درمقابل آنان پرهيز نماييد.
۴- از مخالفت ومشاجره با شوهر خود بپرهيزيد.
۵- چنانچه كمكهائي ازطرف بستگان شما به شوهرتان شده آنها را به رخ او نكشيد.
۶- با دوستان وآشنايان شوهرتان درمعاشرتها بيش ازحد معمول گرم نگيريد.
۷- شوهر خود را درمعاشرت با اقوامش محدود نكنيد.
۸ - دررفت و آمد و معاشرت با بستگان شوهر خود پيشقدم باشيد.
۹- به بستگان نزديك شوهر خود (مادرشوهر، پدرشوهر، برادرشوهر، خواهرشوهرو…) بيش از خويشاوندان ديگر احترام بگذاريد.
۱۰- زحماتي كه براي پذيرايي خويشاوندان شوهر خود متحمل مي شويد به رخ شوهر خود نكشيد.
۱۱- چنانچه در آمدي داريد و براي زندگي هزينه ميكنيد آن را بازگو نكنيد.
۱۲- از مردان ديگر نزد شوهرتان تمجيد نكنيد. هيچ مردي را به رخ شوهرتان نكشيد و ترجيح ندهيد و در گفتار اين موضوع را رعايت كنيد.
۱۳- براي انجام درخواستهاي خود با شوهرتان با خشونت و آمرانه برخورد ننماييد.
۱۴- برای برآوردن نيازمنديهاي خود از نظر مادي و غير مادي امكانات شوهر خود را در نظر بگيريد و او را تحت فشار نگذاريد .
۱۵- خود را براي شوهرتان بياراييد و بهترين و تميزترين لباس خود را در مقابل وي بپوشيد.
۱۶- در مقابل شوهر خود با حالت افسرده و اخمو حاضر نشويد .او را در موقع ورود به خانه با لبخند و شاد وخندان استقبال كنيد.
۱۷- پس از مراجعت شوهر خود به خانه كارهاي خود را حتي الامكان كنار بگذاريد ودر حضور او بنشينيد و با سخنان خوشايند و با گرمي با او خداحافظي كنيد.
حاجت معنوی
اگر برای برآورده شدن حاجت هم صلوات ميفرستيم، خوب است حاجتمان را در پيشگاه حضرت ولي عصر سلاماللهعليه اين قرار دهيم: آقا من هزار صلوات ميفرستم تا شما از خدا بخواهيد معرفت مرا به شما زياد کند! اگر مزد ميخواهيم اينگونه مزد بخواهيم. لذتها و رنجهاي دنيا ميگذرند، اما اين معرفت و محبت است که در عمق دل ما تا ابد باقی ميماند و باعث ميشود انسان در عالم آخرت هم با ائمه اطهار علیهمالسلام محشور باشد. اين کجا و آن کجا؟! باید همتمان را بلندتر کنيم و اگر حاجت هم ميخواهيم بيشتر روي حاجتهاي معنوي تکيه کنيم.
علامه مصباح یزدی
روز مباهله چه روزی است؟
شرح مختصر واقعه مباهله
مباهله پیامبر با صلی الله علیه و آله و سلممسیحیان نجران، در روز بیست وچهارم ذی الحجّه سال دهم هجری اتفاق افتاد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمطی نامه ای ساکنان مسیحی نجران را به آیین اسلام دعوت کرد. مردم نجران که حاضر به پذیرفتن اسلام نبودند نمایندگان خود را به مدینه فرستادند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمآنان را به امر خدا به مباهله دعوت کرد.
وقتی هیئت نمایندگان نجران، وارستگی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را مشاهده کردند، از مباهله خودداری کردند. ایشان خواستند تا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلماجازه دهد تحت حکومت اسلامی در آیین خود باقی بمانند.
موقعیت جغرافیایی
بخش با صفای نجران، با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزی حجاز و یمن قرار گرفته است. در آغاز طلوع اسلام این نقطه، تنها نقطه مسیحی نشین حجاز بود که مردم آن به عللی از بت پرستی دست کشیده و به آیین مسیح علیه السلام گرویده بودند.
دعوت به اسلام
پیامبر اکرم، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلمبرای گزاردن رسالت خویش و ابلاغ پیام الهی، به بسیاری از ممالک و کشورها نامه نوشت یا نماینده فرستاد تا ندای حق پرستی و یکتاپرستی را به گوش جهانیان برساند. هم چنین نامه ای به اسقف نجران، «ابوحارثه»، نوشت و طی آن نامه ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت فرمود.
نامه حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلمبه اسقف نجران
مشروح نامه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمبه اسقف نجران چنین بود: «به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب ((علیهم السلام)). [این نامه ایست] از محمد ((صلی الله علیه و آله وسلم))، پیامبر خدا، به اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب ((علیهم السلام)) را ستایش می کنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا فرا می خوانم. شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند درآیید و اگر دعوت مرا نپذیرفتید باید به حکومت اسلامی مالیات (جزیه) بپردازید تا در برابر این مبلغ، از جان و مال شما دفاع کند] و در غیر این صورت به شما اعلام خطر می شود».
عکس العمل نجرانی ها
نمایندگان پیامبر صلی الله علیه و آله و که حامل نامه دعوت به اسلام از جانب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمبودند، وارد نجران شدند و نامه را به اسقف نجران دادند. او نیز شورایی تشکیل داد و با آنان به مشورت پرداخت. یکی از آنان که به عقل و درایت مشهور بود گفت: «ما بارها ازپیشوایان خودشنیده ایم که روزی منصب نبوت ازنسل اسحاق علیه السلامبه فرزندان اسماعیلعلیه السلام انتقال خواهد یافت و هیچ بعید نیست که محمد صلی الله علیه و آله وسلم ـ که از اولاد اسماعیل علیه السلام است ـ همان پیامبر موعود باشد». بنابراین شورا نظر داد که گروهی به عنوان هیئت نمایندگان نجران به مدینه بروند تا از نزدیک با محمد صلی الله علیه و آله و سلمتماس گرفته، دلایل نبوت او را بررسی کنند.
گفتگوی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمبا هیئت نجرانی
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلمدر مذاکره ای که با هیئت نجرانی در مدینه به انجام رسانید آنان را به پرستش خدای واحد دعوت کرد. امّا آنان بر ادعای خود اصرار داشتند و دلیل الوهیت مسیح را، تولد عیسیعلیه السلام بدون واسطه پدر می دانستند.
در این هنگام فرشته وحی نازل شد و این سخن خدا را بر قلب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جاری ساخت: «به درستی که مَثَل عیسی نزد خداوند مانند آدم است که خدا او را از خاک آفرید». در این آیه، خداوند، با بیان شباهت تولد حضرت عیسی علیه السلام و حضرت آدم علیه السلام، یادآوری می کند که آدم((علیه السلام)) را با قدرت بی پایان خود، بدون این که دارای پدر و مادری باشد، از خاک آفرید و اگر نداشتن پدر گواه این باشد که مسیحعلیه السلام فرزند خداست، پس حضرت آدمعلیه السلام برای این منصب شایسته تر است؛ زیرا او نه پدر داشت و نه مادر.
اما با وجود گفتن این دلیل، آنان قانع نشدند و خداوند به پیامبر خود، دستور مباهله داد تا حقیقت آشکار و دروغ گو رسوا شود.
مباهله، آخرین حربه
خداوند پیش از نازل کردن آیه مباهله، در آیاتی چند به چگونگی تولد عیسی علیه السلام می پردازد و مسیحیان را با منطق عقل و استدلال روبرو می کند و از آنان می خواهد که عاقلانه به موضوع بنگرند.
بنابراین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، در ابتدا سعی کرد با دلایل روشن و قاطع آنان را آگاه کند، اما چون استدلال موجب تنبّه آنان نشد و با لجاجت و ستیز آنان مواجه گشت، به امر الهی به مباهله پرداخت.
خداوند در آیه 61 سوره آل عمران می فرماید: «هرگاه بعد از دانشی که به تو رسیده، کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو بیایید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم؛ سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم».
دیدگاه بزرگان نجران درباره مباهله
در روایات اسلامی آمده است که چون موضوع مباهله مطرح شد، نمایندگان مسیحی نجران از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مهلت خواستند تا در این کار بیندیشند و با بزرگان خود به شور بپردازند.
نتیجه مشاوره آنان که از ملاحظه ای روان شناسانه سرچشمه می گرفت این بود که به افراد خود دستور دادند اگر مشاهده کردید محمد صلی الله علیه و آله و سلم با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید؛ زیرا در آن صورت حقیقتی در کار او نیست که متوسل به جاروجنجال شده است و اگر با نفرات بسیار محدودی از نزدیکان و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد، بدانید که او پیامبر خداست و از مباهله با او بپرهیزید که خطرناک است.
در میعادگاه چه گذشت؟
طبق توافق قبلی، پیامبرصلی الله علیه و آله و سلمو نمایندگان نجران برای مباهله به محل قرار رفتند. ناگاه نمایندگان نجران دیدند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرزندش حسین علیه السلامرا در آغوش دارد، دست حسن علیه السلام را در دست گرفته و علی و زهرا علیهما السلام همراه اویند و به آنها سفارش می کند هرگاه من دعا کردم شما آمین بگویید. مسیحیان، هنگامی که این صحنه را مشاهد کردند، سخت به وحشت افتادند و از این که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، عزیزترین و نزدیک ترین کسانِ خود را به میدان مباهله آورده بود، دریافتند که او نسبت به ادعای خود ایمان راسخ دارد؛ زیرا در غیر این صورت، عزیزان خود را در معرض خطر آسمانی و الهی قرار نمی داد.
بنابراین از اقدام به مباهله خودداری کردند و حاضر به مصالحه شدند.
سخنان ابوحارثه درباره مصالحه
هنگامی که هیئت نجرانی پیامبرصلی الله علیه و آله و سلمرا در اجرای مباهله مصمّم دیدند، سخت به وحشت افتادند. ابوحارثه که بزرگ ترین و داناترین آنان و اسقف اعظم نجران بود گفت: «اگر محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر حق نمی بود چنین بر مباهله جرئت نمی کرد.
اگر با ما مباهله کند، پیش از آن که سال بر ما بگذرد یک نصرانی بر روی زمین باقی نخواهد ماند». و به روایت دیگر گفت: «من چهره هایی را می بینم که اگر از خدا درخواست کنند که کوه ها را از جای خود بکند، هر آینه خواهد کَند. پس مباهله نکنید که در آن صورت هلاک می شوید و یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند».
سرانجام مباهله
ابوحارثه، بزرگ گروه، به خدمت حضرت آمد و گفت: «ای ابوالقاسم صلی الله علیه و آله و سلم، از مباهله با ما درگذر و با ما مصالحه کن بر چیزی که قدرت بر ادای آن داشته باشیم».
پس حضرت با ایشان مصالحه نمود که هرسال دوهزار حُلّه بدهند که قیمت هر حلّه چهل درهم باشد و بر آنان که اگر جنگی روی دهد، سی زره و سی نیزه و سی اسب به عاریه بدهند.
مباهله پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با نصرانیان نجران، از دو جنبه نشان درستی و صداقت اوست. اوّلاً، محض پیشنهاد مباهله از جانب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلمخود گواه این مدعاست؛ زیرا تا کسی به صداقت و حقانیّت خود ایمان راسخ نداشته باشد پا در این ره نمی نهد.
نتیجه مباهله، بسیار سخت و هولناک است و چه بسا به از بین رفتن و نابودی دروغ گو بینجامد. از طرف دیگر، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمکسانی را با خود به میدان مباهله آورد که عزیزترین افراد و جگرگوشه های او بودند. این خود، نشان عمق ایمان و اعتقاد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمبه درستی دعوتش می باشد که با جرأت تمام، نه تنها خود، بلکه خانواده اش را در معرض خطر قرار می دهد.
مباهله، سند عظمت اهل بیت((علیهم السلام))
مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنّن تصریح کرده اند که آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر ((علیهم السلام))نازل شده است و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمتنها کسانی را که همراه خود به میعادگاه برد فرزندانش حسن و حسین و دخترش فاطمه و دامادش علی ((علیهم السلام)) بودند. بنابراین منظور از «اَبْنائَنا» در آیه منحصرا حسن و حسین ((علیهما السلام)) هستند، همان طور که منظور از «نِساءَنا» فاطمه ((علیها السلام)) و منظور از «اَنْفُسَنا» تنها علی ((علیه السلام)) بوده است.
این آیه هم چنین به این نکته لطیف اشاره داردکه علی((علیه السلام))در منزلت جان و نفس پیامبر است.
نزول آیه تطهیر در روز مباهله
روزی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلمقصد مباهله کرد، قبل از آن عبا بر دوش مبارک انداخت و حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین ((علیهم السلام))را در زیر عبای مبارک جمع کرد و گفت: «پروردگارا، هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص ترینِ خلق به او بوده اند. خداوندا، اینها اهل بیت منند. پس شک و گناه را از ایشان برطرف کن و ایشان را پاکِ پاک کن.»
در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر را در شأن ایشان فرود آورد: «همانا خداوند اراده فرمود از شما اهل بیت پلیدی را برطرف فرماید و شما را پاکِ پاک کند.
اعمال روز مباهله
روز بیست و چهارم ذی الحجّه، روزمباهله پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با مسیحیان نجران است که در نزد مسلمانان، اهمیت خاصّی دارد؛ چرا که گواه حقانیت و درستی دعوت پیامبر و عظمت شأن اهل بیت مکرّم اوست.
در کتاب شریف مفاتیح الجنان، اعمال مخصوصی بدین شرح برای این روز ذکر شده است:
اول: غسل، که نشان پالایش ظاهر از هر آلودگی و آمادگی برای آرایش جان و صفای باطن است؛
دوم: روزه، که سبب شادابی درون است؛
سوم: دو رکعت نماز؛
چهارم: دعای مخصوص این روز که به دعای مباهله معروف است و شبیه دعای سحر ماه رمضان می باشد.
هم چنین در این روز خواندن زیارت امیرالمؤمنین((علیه السلام)) به ویژه زیارت جامعه روایت شده است. احسان به فقرا و محرومان به تأسّی از مولی الموحدین علی ((علیه السلام)) که در رکوع نمازش به نیازمند احسان فرمود، سفارش شده است.
قرآن و اشاره به روز مباهله
در سوره آل عمران آيه61 آمده است که: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ. هر گاه بعد از علم و دانشى که به تو رسیده، کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را; ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را; ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود; آنگاه مباهله کنیم; و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»
همه مفسران شیعه و سنی معتقدند که« انفسنا» خطاب به حضرت علي (ع) است و ارتباط واقعه غدیر با مباهله و ولایت حضرت علی(ع) در این آیه معنا پیدا می کند.
شأن نزول این آیه، اثبات توحید ربوبی توسط کسانی بود که خود، مظهر توحید بودند. پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) براي اثبات خودشان نيامده بودند، بلکه هدفشان اثبات توحيد و حقانیت خداوند بود.
شرح واقعه روز مباهله
شرح واقعه روز مباهله
مباهله از ريشه بهل به معناي نفرين و درخواست قطع رحمت مي باشد.
بعد از فتح مکه در سال دهم هجرت، مسیحیان نجران- سرزمینی بین حجاز و یمن- نامه ای از سوی پیامبر(ص) دریافت کردند که پیغمبر(ص) به آن ها فرموده بودند: «یا اسلام بیاورید یا جزیه بپردازید و اگر نمی پذیرید، بیایید رودررو بایکدیگر بحث کنیم و اگر به نتیجه نرسیدیم، اقدام به مباهله کنیم.»
مسيحيان نپذيرفتند که اسلام بیاورند و مقرر شد با یکدیگر گفت وگو کنند. پس مذاکره اي علمي براي اثبات توحيد شکل گرفت که آن ها قانع نشدند و مباهله اتفاق افتاد.
دلیل وقوع این اتفاق این بود که مسیحیان، معتقد به تثلیث بوده و مقام الوهیت به حضرت عیسی(ع) می دادند و معتقد بودند چون حضرت عیسی(ع) پدر ندارد و با اراده الهی متولد شده است پس دارای مقام ویژه ای است. درحالی که قرآن در این خصوص در آیه 59 آل عمران این چنین پاسخ می دهد که: « إِنَّ مَثَلَ عيسى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ- مَثَل حضرت عيسى(ع) در نزد خدا، همچون حضرت آدم(ع) است؛ كه او را از خاك آفريد.»
ابوحارث، اسقف اعظم، مسئوليت اين مباهله را به عهده گرفت و به اصحاب خود گفت: اگر پيامبر(ص) با اصحابشان به مباهله آمد، قبول کنيد ولي اگر ايشان با افراد خاص و نزديکانشان آمدند، اقدامي انجام ندهيد و زير بار جزيه برويد.
پرداخت جزيه بدين دليل است که مسيحيان تحت حمايت حکومت اسلامي زندگي مي کنند و حکومت اسلامی مسئولیت تامین امنیت آن ها را به عهده دارد پس باید جزیه بپردازند.
روز مباهله فرارسيد و هيئت همراه پيامبر(ص) بدين گونه بود که امام حسين(ع) در بغل ايشان بودند. امام حسن(ع) دست ایشان را گرفته بودند و حضرت زهرا(س) پشت سر پيغمبر(ص) و حضرت علي(ع) پشت سر حضرت زهرا(س) حضور داشتند.
که اين نحوه حضور بدین معنا ست که پيامبر(ص) حامل وحي است؛ اميرالمومنين(ع) مفسر وحي است و حضرت زهرا(س) حلقه اتصال اين دو بزرگوار است.
سپس پیامبر(ص) به خاندان خود فرمودند: « هنگامی که من دعا کردم، شما آمین بگویید.»
در حدیث آمده: اگر پیغمبر(ص) دعا می فرمودند و اهل بیت(س) آمین می گفتند، تمام مسیحیان مسخ و نابود می شدند.
بزرگ مسیحیان گفت: پیغمبر(ص) کسانی را با خود آورده است که اگر اشاره ای کنند، کوه ها از جا کنده می شود.
به همین دلیل آن ها را از پذیرفتن مباهله منع کرد و حاضر شدند، جزیه پرداخت کنند.