سردار سرافراز شهید همدانی در کنار رهبر انقلاب
رهبر انقلاب در پیام به مناسبت شهادت سردار سرافراز، شهید حسین همدانی مرقوم داشتند: «این رزمندهی قدیمی و صمیمی و پر تلاش، جوانی پاک و متعبّد خود را در جبهههای شرف و کرامت، در دفاع از میهن اسلامی و نظام جمهوری اسلامی گذرانید و مقطع پایانی عمر با برکت و چهرهی نورانی خود را در دفاع از حریم اهلبیت علیهمالسلام و در مقابله با اشقیای تکفیری و ضد اسلام سپری کرد، و در همین جبههی پر افتخار به آرزوی خود یعنی جان دادن در راه خدا و در حال جهاد فی سبیل الله نائل آمد.»
دیدار رئیس و مدیران سازمان صداوسیما با رهبر انقلاب
دیدار رئیس و مدیران سازمان صداوسیما با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در دیدار مسئولان و مدیران رسانهی ملی و اعضای شورای نظارت بر صداوسیما با تبیین اهداف «جنگ نرمِ برنامهریزی شده، گسترده و همهجانبه نظامِ سلطه با جمهوری اسلامی»، تغییر باورهای مردم را مهمترین هدف این جنگ پیچیده خواندند و با تأکید بر نقش منحصربهفرد رسانهی ملی در این کارزار جدی، برنامهریزی دقیق و عالمانه را برای تحقق وظایف رسانهی ملی مورد تأکید قرار دادند.
حضرت آیتالله خامنهای در ابتدای سخنان خود به موضوع اهمیت رسانهی ملی در نظام جمهوری اسلامی ایران پرداختند و با اشاره به حرکت عظیم رسانهای که با کمک رسانههای نوپدید، بهوجود آمده گفتند: رسانهی ملی در صحنهی چنین نبرد عجیب و عظیم و درگیری ناخواسته و ناگزیر قرار دارد که همان عرصهی پیچیده و بسیار مهم جنگ نرم است.
رهبر انقلاب اسلامی افراد صاحبنظر، دلسوز و دارای انگیزه را به مطالعه و بررسی دقیق ابعاد جنگ نرم فراخواندند و گفتند: در جنگ نرم، همان اهداف جنگ سخت دنبال میشود اما بهصورتی فراگیرتر و عمیقتر.
ایشان به برخی پیچیدگیها و خطرات بیشتر جنگ نرم در مقایسه با جنگ سخت اشاره کردند و افزودند: جنگ نرم برخلاف جنگ سخت، آشکار، قابل فهم و ملموس نیست و حتی در برخی موارد طرف مقابل ضربهی خود را میزند اما جامعهی هدف، دچار خوابآلودگی و عدم احساس حمله است.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: جنگهای سخت معمولاً موجب برانگیخته شدن احساسات مردم و ایجاد وحدت و انسجام ملی میشود در حالیکه جنگ نرم، انگیزههای مقابله را از بین میبرد و زمینهساز ایجاد اختلاف نیز میشود.
حضرت آیتالله خامنهای بعد از بیان خطرات به مراتب بیشتر و نگرانکنندهتر جنگ نرم در مقایسه با جنگ سخت گفتند: جنگ نرم فقط مخصوص ایران نیست اما در موضوع ایران، هدف اصلی از این جنگ نرمِ فکرشده و حسابشده، استحالهی جمهوری اسلامی ایران و تغییر باطن و سیرت، با حفظ صورت و ظاهر آن است.
ایشان با تأکید بر اینکه تغییر باطن و سیرت به معنای تغییر انگیزهها، شعارها، معارف انقلابی و اهداف بزرگ است، افزودند: در چارچوب اهداف جنگ نرمِ دشمن، باقی ماندن نام «جمهوری اسلامی» و حتی حضور یک معمم در رأس آن مهم نیست، مهم آن است که ایران تأمینکنندهی اهداف آمریکا، صهیونیسم و شبکهی قدرت جهانی باشد.
رهبر انقلاب اسلامی، مسئولان و مردم را آماج اصلی چنین جنگِ نرمی دانستند و خاطرنشان کردند: در مورد برنامهریزی که در جنگ نرم برای مسئولان وجود دارد با آنان صحبت کرده و خواهم کرد اما مخاطبان اصلی جنگ نرم مردم بهویژه نخبگان، دانشگاهیان، دانشجویان، جوانان و عناصر فعال هستند.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: آنها بهدنبال تأثیرگذاری بر مردم و تغییر طیف وسیعی از باورهای آنان بهویژه جوانان و نخبگان هستند که باورهای اعتقادیِ دینی، سیاسی و فرهنگی مردم از جمله این باورها است.
ایشان گفتند: مردم ما باورهای اعتقادی درخصوص دین، خانواده، مسئلهی «زن و مرد»، استقلال، مقابله با بیگانه، مردمسالاری اسلامی و مسائل گوناگون فرهنگی دارند و طرف مقابل تلاش دارد این باورها را دستکاری کند و یا تغییر دهد.
رهبر انقلاب اسلامی، تغییر باور به گذشته را از دیگر اهداف مورد نظر در جنگ نرم برشمردند و تأکید کردند: مردم ما نسبت به رژیم فاسد و مستبد گذشته باورهایی دارند که در جنگ نرم تلاش بر این است تا این گذشته زشت و پلید و سیاه به گذشتهای درخشان و زیبا تغییر یابد.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: آنها میخواهند با تغییر باور به گذشته، نتیجه بگیرند که لزومی به وقوع انقلاب اسلامی برای از بین بردن آن گذشته، وجود نداشته است.
ایشان تغییر باور به آینده و حال را از دیگر اهداف جنگ نرم دانستند و خاطرنشان کردند: آنها میخواهند به جوان امروزی القاء کنند که وضع کنونی کشور مایهی شرمندگی است و رسیدن به پیشرفت در آینده نیز غیرممکن است تا نشاط و تحرک و علمآموزی و امید به آینده را از نسل جوان بگیرند.
رهبر انقلاب اسلامی ایجاد باورهای غیرواقعی در جوانان نسبت به جهان بهویژه آمریکا و اروپا و ترسیم کشورهایی پیشرفته، راحت، امن و بدون مشکل از آنها را یکی دیگر از اهداف جنگ نرم برشمردند و در جمعبندی این بخش از سخنان خود گفتند: هدف اصلی و نهایی جنگ نرم طراحیشده، انحلال درونی و استحالهی داخلی جمهوری اسلامی از طریق تغییر باورها و سست کردن ایمان مردم و بهویژه جوانان است.
رهبر انقلاب با اشاره به امکانات سختافزاری و نرمافزاری دشمن در جنگ نرم افزودند: همهی پیشرفتهای روزافزون محیط مجازی در خدمت تحقق اهداف جنگ نرم است اما مهمتر از این امکانات و پیشرفتهای سختافزاری، لشکر عظیم نخبگان فکری، سیاسی، ادبی، اجتماعی، و فعالان برجستهی ارتباطات و رشتههای مختلف هنری است که عقبهی نرمافزاری قوی و تأثیرگذاری را برای تحقق اهداف جنگ نرم فراهم آورده است.
ایشان برنامهریزی و کار و تلاش منسجم را از ویژگیهای بارز طراحان و مجریان جنگ نرم برشمردند و خاطرنشان کردند: در همهی تولیدات و فراوردههای صوتی، تصویری و مکتوب جبههی مقابل ملت ایران، مقاصد و اهداف جنگ نرم، البته عمدتاً بهطور غیرمستقیم، پیگیری و القاء میشود.
رهبر انقلاب در همین زمینه ترویج دین حداقلی و دین سکولار را که با هر رفتار شخصی و اجتماعی قابل انطباق است از جمله اهداف پنهان برنامههای عمدتاً اجتماعی رسانههای بیگانه خواندند و افزودند: آنها در پیگیری پیچیدهی اهداف خود، کاملاً جدی و دارای برنامه هستند اما ما در این زمینه عقب هستیم.
حضرت آیتالله خامنهای، تلاشهای رسانهی ملی را قابل توجه دانستند و در عین حال افزودند: باید این تلاشها را به عمق برد و اهداف مورد نظر را بدون تظاهر و درشتنمایی، در حد ظرفیت همهی برنامههای صداوسیما بهصورت هنرمندانه ترویج کرد تا مخاطبان اقناع شوند و بپذیرند.
رهبر انقلاب مهمترین کار برای تحقق مشهود اهداف رسانهی ملی در قبال جنگ نرم دشمنان را، دستیابی به تحلیلی مبنایی، صحیح و واقعبینانه از شرایط داخلی، منطقهای و جهانی جمهوری اسلامی خواندند و افزودند: این تحلیل، ذهنها و جهتگیریهای سطوح مختلف مدیریتی و بدنهی سازمان را منسجم میکند و پایهی همهی فعالیتها قرار میگیرد.
حضرت آیتالله خامنهای، پرهیز از اغراق در تواناییها، توجه به مشکلات، تأثیرناپذیری از تبلیغات گمراهکنندهی بیگانگان، پرهیز از سطحینگری، و توجه به ظرفیتهای بالفعل و بالقوه را در دستیابی به تحلیل مبنایی در صداوسیما مؤثر دانستند و افزودند: مقایسهی صحیح موقعیت کشور با دوران متناظر انقلابهای مهم جهانی، میتواند به درک واقعبینانه از شرایط کشور، کمک کند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به مشکلات فراوان، جنگهای داخلی خونین و حتی بازگشت برخی انقلابهای معاصر جهان به رژیمهای گذشته افزودند: باید موقعیت کنونی ایران را با موقعیت آمریکا در حدود چهل سال پس از اعلامیهی مهم استقلال آن کشور و موقعیت فرانسه پس از ۴دهه از انقلاب کبیر فرانسه مقایسه کرد تا شرایط امروز ایران و پیشرفتهای چشمگیر کشور بهتر درک شود.
رهبر انقلاب که در تبیین ضرورت دستیابی به تحلیل مبنایی و جامعالاطراف در صداوسیما سخن میگفتند خاطرنشان کردند: در این چارچوب باید سیاهنماییهای بیگانگان را مد نظر داشت و متوجه بود که آنها در تحقق اهداف جنگ نرم، ایران را به جهانیان و حتی به خود ایرانیان واژگونه معرفی میکنند ضمن اینکه تصویر رسانهای آنها از جهان نیز کاملاً مغرضانه است.
حضرت آیتالله خامنهای به مسئولان و مدیران رسانه ملی پیشنهاد کردند برای دستیابی به تحلیلی پایه و واقعبینانه به مقایسهی موقعیت جمهوری اسلامی با برخی کشورهای منطقه بپردازند که در ۴دههی اخیر زیر سایهی آمریکا زندگی کردهاند.
ایشان گفتند: این مقایسه نشان میدهد که تسلیم، چه نتایجی دارد و ایستادگی به چه خیرات و پیشرفتهایی منجر میشود.
رهبر انقلاب پس از تشریح ضرورت برخورداری صداوسیما از تحلیل مبنایی به عنوان پایهی همهی تولیدات و برنامهها در تبیین دومین کار رسانهی ملی برای پیگیری محسوستر و هنرمندانهی وظایف خود، تعریف و تدوین یک تفکر مبنایی و اصولی را ضروری خواندند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به راهبردهایی که در آغاز مسئولیت آقای سرافراز به رسانه ابلاغ شده تأکید کردند: همهی این راهبردها باید دنبال و برای اجرای آنها برنامهریزی دقیق و عالمانه شود که البته در برخی موارد کارهای خوبی شده است.
حضرت آیتالله خامنهای برنامهریزی عالمانه و دقیق برای تحقق راهبردهای ابلاغی صداوسیما و راهبردی جمهوری اسلامی را از دیگر ضروریات حرکت رسانهی ملی برشمردند.
ایشان رسانهی ملی را رسانهی نظام و کشور و انقلاب دانستند و تأکید کردند: صداوسیما قرارگاه مقدم و فعال مقابله با جنگ نرم است و مدیران و کارکنان رسانهی ملی، سرداران و سربازان این جنگ نرم هستند.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین با تشکر از زحمات مدیران و کارکنان رسانهی ملی بهویژه آقای سرافراز رئیس سازمان صداوسیما، ایشان را فردی پرکار، سختکوش، باهمت، منظم، سادهزیست و بهدور از تشریفات و تجملات، پاکدست، حساس در مورد بیتالمال، شجاع، دارای جسارت در تصمیمگیری و خلاق و مبتکر و نوآور دانستند و خاطرنشان کردند: این ویژگیها بسیار باارزش و مورد تحسین است که باید استمرار داشته باشند و برای سازمان صداوسیما بهعنوان یک سازمان فراقوهای لازم و ضروری است.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، آقای سرافراز رئیس سازمان صداوسیما گزارشی از برنامهها و اقدامات این سازمان بیان کرد.
رئیس سازمان صداوسیما با اشاره به چالشها و مشکلات رسانهی ملی، گفت: اصلاح ساختار اداری و همچنین اصلاح آییننامهها و مقررات، فراهم کردن مقدمات راهاندازی رسانهی تعاملی، برنامهریزی برای تقویت حضور در محیط وب و شبکههای اجتماعی تلفن همراه، افزایش کیفیت تولیدات رسانه ملی از جمله مهمترین فعالیتها و رویکردهای صداوسیما است.
وی افزود: پیگیری موضوعات راهبردی همچون گفتمان انقلاب اسلامی، اقتصاد مقاومتی، سبک زندگی ایرانی اسلامی و رشد علمی، تاسیس مرکز گسترش فیلمنامه نویسی، بازطراحی و راهاندازی شبکهی کودک، ایجاد گروه زیباییشناسی و علومشناختی، بهکارگیری نیروهای جوان و مؤمن در مدیریتهای مختلف، افزایش میزان مخاطبان رسانهی ملی و افزایش اثرگذاری شبکههای العالم و پرس تیوی، راهاندازی خبرگزاری صداوسیما و حرفهای و روزآمد شدن شبکهی خبر، تأکید بر تحلیل و تفسیر رویدادها، راهاندازی کانالهای آذری، کردی و اردو در حوزهی برونمرزی، بازسازی منابع آرشیوی، توجه به موسیقی دینی و آیینی و انقلابی و توجه به اعتماد و احساس امنیت مردم از دیگر برنامهها و اقدامات رسانهی ملی بوده است.
صدا وسیما، قرارگاه مقدم و فعالِ جنگ نرم
بخش های از فیلم محمد رسول الله
سکانس پایانی فیلم محمد رسول الله
قسمت های از فیلم محمد رسول الله 2
بخش های از فیلم محمد رسول الله
چند توصیه به دختر خانم های مذهبی برای ازدواج
بسم الله الرحمن الرحیم
اطرافمان را که خوب نگاه کنیم دختران مجردی را می بینیم که آرزوی یک ازدواج سعادتمندانه و مومنانه را دارند و این انتظاری بجا و بحق است اما مشکل جائی بروز میکندکه همین دختران با بعضی رفتارهایشان در این مسیر مانع ایجاد می کند.در این نوشتار به چند توصیه کلیدی به ایشان می پردازیم .قطعا تمام این موارد برای همه صدق نمی کند.
1. به اندازه دیده شوید.تصدیق می کنید که مردم که نمی توانند بیایند یکی یکی درب خانه ها را بزنند و دختران جوان دم بخت را جستجو کنند پس لازم است شما در محافل و مجامعی که در آن شان و حرمتتان حفظ می شود به اندازه لازم حضور داشته باشید به ویژه در محافل مذهبی مثل مساجد و حسینیه ها البته با نیت جلب رضایت خداوند نه صرفا جهت دیده شدن.این را گفتم چون بعضی از دختر خانم ها یا در کنج خانه با چیپس و پفک و تلویزیون و تلفن مشغولند یا برعکس دائما بدون رعایت شان و منزلتشان در حیاط یا سلف سرویس دانشگاه و امثالهم مشغول جلوه نمائی هستندکه در هر دو صورت برازنده ی یک دختر خانم نیست.برای حضور در اجتماع تعادل را حفظ کنید.
2. درست دیده شوید.حتما می دانید که ناپاک ترین پسران هم برای ازدواجشان به دنبال دخترانی پاک می گردند (که البته خدای متعال مانع چنین ازدواجی می شود به استناد آیه 26 سوره مبارکه نور) لذا در انظار مردم عفیف و پاک حاضر شوید و در صورتیکه مانتوئی یا چادری هستید خواهشا کامل از این دو پوشش استفاده کنید چون معنی ندارد دختر خانمی چادر را مثل شنل به سر کند در حالیکه مانتوی قرمزش زیر آن جلوه نمائی کند یا موهایش از زیر چادر به وضوح در معرض دید نامحرم باشد یا دخترخانمی مانتو بدن نما به تن کنند یا روسری را آنچنان به سر کنند که نیمی از موی سرشان را بیشتر نپوشاند.به نظر می رسد خانم های مانتوئی باید نگاهی به خانم های مانتوئی لبنانی و چادری های گرامی هم باید زنان بحرینی را در حجاب ببینند.اینها را گفتم که بگویم مردم از کیفیت پوشش شما در موردتان قضاوت می کنند.
۳.مودب باشید.من که تابحال کسی را ندیده ام که معتقد باشد که کم ادب است اما حتما شما هم اطرافتان انسانهای مودب زیادی را دیده اید و از نوع کلام و برخوردشان لذت برده اید(آدمهای متملق را نمی گویم)در هر صورت هر چقدر بیشتر مراقب اعمال و گفتارتان باشید خصوصا اینکه تمرین کنید خوب و بجا و به اندازه سخن بگویید برایتان بهتر است حالا برای اینکه متوجه شوید که چقدر مودب هستید کافیست نگاهی به رفتار و گفتارتان با پدر و مادر و اطرافیانتان بیاندازید.از خدا خواهیم توفیق ادب..بی ادب محروم ماند از لطف رب.
۴.تحصیل در دانشگاه را لااقل موقتا متوقف کنید.خیلی سخت نیست فهم اینکه امروز پسران واجد شرایط ازدواج به نسبت دختران از سطح تحصیلات پائین تری برخوردارند که آنهم دلایل متعددی دارد که واضح ترین آنها خدمت مقدس سربازی است ،لذا هنگام انتخاب همسر هم به دنبال موردی با سطح تحصیلات پائین تر یا همسطح خودشان می گردند و البته این مورد ناشی از مسائل فطری مرد هاست که دوست دارند همه چیز تمام باشند جلوی همسرشان لذا با ادامه تحصیل و نیل به مدارج بالاتر فقط شانس ازدواج خودتان را کم می کنید پس توصیه اینست با توجه به اولویت ازدواج نسبت به تحصیلات لااقل موقتا به یک مقطع مناسب (ترجیحا کاردانی یا کارشناسی)اکتفا نموده و ادامه تحصیل را به بعد از ازدواج موکول کنید هرچند ادامه تحصیل بعد از ازدواج کمی سخت تر است ولی بهتر از مجرد ماندن است.به کنایه ها و سرکوفت های دیگران در این مورد اعتنا نکنید .
۵.مرد رویاهایتان را فراموش کنید.دختران معمولا در خیالاتشان برای جزئیات زندگی آینده شان طرح و نقشه ها دارند بر عکس پسران،اما این خیالات خصوصا در مورد مرد زندگی شان گاهی دردسر ساز می شود.این را گفتم که خواهش کنم پسرانی را که از راه صحیح به خواستگاری تان می آیند را بی جهت و بدون تحقیق در احوالاتشان جواب رد ندهید صرفا چون شبیه مرد رویاهایتان نیست چون امکان دارد خیلی گزینه ها متعدد نباشد و بی همسر بمانید و بدانید هیچ زنی تابحال با مرد رویاهایش ازدواج نکرده شما هم منتظرش نباشید.
۶.قیافه ی شما خوب است.شاید تابحال چند خواستگار به منزل شما آمده باشد و پس از یک جلسه اعلام انصراف کند که این اعلام انصراف می تواند دلایل متعددی داشته باشد از جمله نپسندیدن رفتار یا گفتار یکی از اعضای خانواده شما یا احساس اختلاف فرهنگی یا اقتصادی و…یکی از موارد هم شاید این باشد که آقا پسر چهره ی شما را نپسندیده باشد که مهم نیست به قول استاد قرائتی “بعضی از زن ها را آدم میبیند دماغشان مثل لامپ است و مرد هم لبانش مثل شتر ولی خوش و خرم و با عشق باهم زندگی میکنند."حالا حتما نیاز نبود استاد قرائتی هم بفرمایند چون اگر درست به اطرافمان نگاه کنیم خیلی از من و شما نا خوشگل تر ها هم ازدواج کرده اند.پس با حفظ اعتماد به نفس صبور باشید و امیدوار به رحمت پروردگارو روی خودتان عیب نگذارید.
۷. از دوست پسر و رفیق اینترنتی برایتان همسر پاک و مومن در نمی آید.برای خودتان ارزش قائل باشید و اجازه ندهید قبل از طی مراحل لازم شرعی و عرفی هیچ پسری به حریم روح و جسمتان راه یابد چون به شدت متضرر خواهید شد و بدانید که مجرد ماندن بسی بهتر است از عرضه رایگان وجودتان به نااهلان.بدانید ،پسرهائی که در کوچه و خیابان یا محیط مجازی یا دانشگاه به شما ابراز علاقه و محبت یا اظهار نیاز می کنند و خواستار رابطه باشما(هر میزان از رابطه) می شوند عموماانسانهای متعادل و سالمی نیستند مگر اینکه راضی شوند بلافاصله و قبل از ایجاد هرگونه رابطه، رسما با خانواده به خواستگاری شما بیایند در غیر اینصورت این فرد یا طفل است یا شیطان صفت.در اینگونه روابط بی ضابطه بلاشک همیشه دختر خانم ها بازنده و متضرر می شوند.
۸.هنر بیاموزید.خود شما هم اگر قرار باشدبرای برادرتان به دنبال همسری شایسته باشید ،دختری که فنون خانه داری اعم از خیاطی و آشپزی و .. را خوب فراگرفته یا خط خوشی دارد و احیانا نقاشی هم میکند در اولویت قرار می دهید تا دختری که بدون هیچ هنر و سررشته خاصی منتظر است پسرها درب منزلشان را از پاشنه در بیاورند.یادتان هست که :هنر برتر از گوهر آمد پدید.
۹.اگر زیبارو هستید،زیبا خو هم باشید.خصوصیت منفی غرور و از خود راضی بودن بعضا دامن گیر کسانی که چهره ی زیبائی دارند می شود (مرد و زن هم ندارد) اما شایسته است دختر خانمی که از نعمت چهره ی زیبا برخوردار است مراقب باشد در دام غرور و تکبر بیجا گرفتار نشود چون با این خصوصیت بعد از ازدواج یا منزوی می شود یا دشمنان زیادی پیدا می کند و بالعکس چنین دختری اگر مسیر افتادگی و خضوع را در پیش گیرد به سرعت در بین خانم های خانواده ی همسرش محبوب و مورد احترام می شود.افتادگی آموز اگر طالب فیضی .. هرگز نخورد آب زمینی که بلند است.
۱۰.خوشبختی و عاقبت بخیری صرفا در گروی ازدواج نیست.انسان باید قدر لحظه لحظه های عمر خود را بداند به ویژه ایام مجردی را چون فردا روز حسرتش را می خورید چون اگر توفیق ازدواج برایتان ممکن شد ،پس از طی شدن دوران شیرین اول زندگی خیلی مسائل برایتان عادی می شود و طعم روزمرگی را خواهید چشید حالا وظیفه همسرداری و تربیت اولاد و احیانا کار و درس شما را گاهی به این حسرت وا می دارد که ای کاش قدر آرامش مجردی را بیشتر می دانستم تازه این در صورتیست که ازدواج موفقی داشته باشید و الا خدای نکرده ازدواجی که منجر به جدائی بشود که هیچ.اگر هم ازدواج مقدر شما نباشد که باز پشیمان می شوید که چرا ایام خوش نوجوانی و جوانی ام را به جای اینکه به انجام وظائف و کارهای روزانه ام بپردازم به فکر و خیال و حرص و جوش ازدواج گذشت و البته تجربه نشان داده که دخترانی که بانظم فکری و روحی و به روال معمول زندگی می کنند در ازدواج هم موفق ترند.خواندن کتابهای خوب،انجام عبادات و ارتباط قلبی با خدا،رفتار خوب با پدر و مادر و اطرافیان،صرف وقت بادوستان شایسته و پاک ،تفریح سالم ،فراگیری هنر و علم را می توان از مصادیق یک زندگی مجردی خوب دانست .
۱۱.انتهای آیه دوم و آیه سوم سوره مبارکه طلاق را بخوانید و به آن ایمان داشته باشید.ضمنا اگر انشالله اهل توکل به خدای متعال و توسل به حضرات معصومین علیهم السلام هستید حتما شرایط دعا و توسل و موانع استجابت دعا را هم فرابگیرید.به امید عاقبت بخیری همه دختران و پسران ایران اسلامی عزیز.والی الله عاقبه الامور.والسلام
فاجعه ای بدتر از منا 2
سلسله ساسانیان به عنوان آخرین سلسله ای که پیش از حمله اعراب بر ایران حکمرانی می کرد، به جایی از ضعف و ناکامی رسیده بود که هجوم چندهزار نفری سپاه اعراب درهم پاشید. اینکه برخی اعراب را مقصر اصلی ناکامی ایرانیان در اعصار بعدی تاریخی می دانند نشان از تحلیل های مغرضانه یا ناآگاهانه دارد. ایران در زمان ساسانیان حتی توان دفاع در مقابل دیگر اقوام را در مرزهای شرقی را نیز نداشت. اسلام با شعار آزادی، برابری و برادری، شاخص ها و مولفه های را برای دیگر کشورهای منطقه آشکار کرده بود که تا پیش از آن محلی از اعراب نداشت. حمله اعراب به ایران و پس از آن پذیرش دین اسلام از سوی ایرانیان، نشاندهنده این موضوع است که گروه های مختلف ایرانی، با پذیرش آگاهانه اسلام به دلیل شاخص هایی که عنوان شد، راهی دیگر را برای خود برگزیدند.
ذکر این نکته نیز ضروری است که عنوان می شود، به زور شمشیر، ایرانی ها، اسلام را قبول کردند تا از آسیب های بعدی توسط اعراب در امان باشند اما بنا بر اسناد و روایت های معتبر تاریخی، هیچ اجباری در این امر نبوده و تا سال های پس از شکست ایران از اعراب، گروه های مذهبی مانند زرتشتیان بر آیین خود بودند. اما در زمینه اختلاط نژادی باید اعتراف کرد، نژادپرستی در میان اعراب در آن زمان بسیار رایج تر از ایرانی ها بود. هر چند پیامبر اسلام (ص) سعی بسیاری کردند تا این پدیده مذموم از میان اعراب رخت بربندد، اما پس از رحلت ایشان، بار دیگر بر این موضوع پافشاری شد و عرب و عجم را پررنگ تر کردند.
نقل می شود که در زمانی که حکام عرب بر سرزمین های ایران فرمانروایی می کردند، قلعه ها و محل فرمانداری آنها در حاشیه یا خارج از شهر بنا می شد تا از اختلاط میان اعراب و ایرانی ها اجتناب شود. آنها تا آن حد بر برتری قوم عرب تاکید داشتند که ازدواج با دختران ایرانی را در شان و مقام خود نمی دیدند و بسیاری از ازدواج های رسمی آنها تنها با زنان عرب بود.
بنابراین از این منظر می توان حکام عرب را در ایران یکی از مقصران اصلی پررنگ شدن بحث نژادی در آن ایام دانست که به مرور نقش برجسته ای در رویدادها و جنگ های بعدی داشته و فرمانروایان ایرانی را به نبرد با حکام عرب کشاند.
آنچه فراتر از مباحث تاریخی و ریشه یابی نژاد پرستی مهم تر است، قرار گرفتن این پدیده در بطن برخی از حوادث امروزی است. دلیلی وجود ندارد، به خاطر عقب افتادگی یا شکست های تاریخی، قومی یا نژادی را مقصر دانست یا با توهین سعی در خالی کردن عقدهای فروخفته داشت.
حوادثی بسیار دردناک در جریان حج امسال روی داده که منجر به جان سپردن هزاران نفر و صدها ایرانی شده است که آن را تبدیل به فاجعه کرد. پیش از این نیز در جریان تجاوز به نوجوانان ایرانی یا اعدام ایرانی ها در عربستان، موج نژادپرستی در فضای مجازی و نیز شبکه های اجتماعی به راه افتاده بود اما بسیار تاسف بارتر آن است که از یک شرایط مذهبی و دینی برای تسویه حساب های نژادی و قومی سواستفاده شود. در فاجعه ای که مقامات سعودی مقصر بودند، بحث به سمت نژاد عرب کشیده شد و توهین به اعراب و عرب ستیزی، اولین اقدامی بود که به جای بررسی علل واقعی فاجعه صورت گرفت.
عرب ستیزی یا نفرت از نژاد عرب، نمونه بارزی از نژادپرستی در میان برخی از ایرانیان است که حتی پا را فراتر می گذارند و اسلام ستیزی را نیز در دستور کار قرار می دهند. این شیوه حتی طمع دشمنان ایران را نیز برای بهره برداری از این جریان به دنبال داشته و در طرح های خود با برجسته کردن شعارهای ملی و نژادی، تقابل اعراب و ایرانیان را محلی برای زدودن اسلام از فرهنگ ایرانی ها در نظر می گیرند. پدیده ای که در قالب پروژه خود را بروز می دهد تا از یک اختلاف نژادی، بیشترین بهره برداری برای اسلام ستیزی انجام شود.
به طور کلی، اسلام کیمایی است که دل های مسلمانان را به یکدیگر پیوند می دهد و از زمان شروع این دین در زمان پیامبر (ص)، شعار برابری، یکی از اصول واقعی و نه ظاهری آن بود. برابری میان تمامی نژادها و قومیت ها در اسلام موضوعی است که در کمتر دینی مشاهده می شود. مسلمانان ایرانی و عربستانی، با یکدیگر برابر و برادر هستند و دامن زدن به نژادپرستی عرب و عجم، خیانت و جفای است که به اسلام می شود. در هیچ یک از اختلافات میان کشورها نباید به نژاد یا قوم گرایی دامن زد، چرا که اصل اختلاف به کناری نهاده می شود و آن موضوع به محل تجمیع عقدها و توهین های نژادی تبدیل می شود که در نهایت هیچ راه حل مناسبی نیز در پی آن اندیشیده نمی شود.
در فاجعه منا و فجایعی دیگری که در رابطه میان ایران و عربستان روی داده است، این مقامات حاکم سعودی بوده اند که آن فجایع را رقم زده اند و نباید سوءمدیریت یا خیانت آنها را به پای عرب بودن نوشت. ایران در رابطه با روسیه، آمریکا، انگلیس و برخی از دیگر کشورها نیز در طول تاریخ متضرر شده و جان هزاران ایرانی قربانی سیاست های کشورهای استعماری گشته، اما مباحث نژادی در این زمینه بروز پیدا نمی کنند اما در رابطه با کشورهای همسایه عرب یا ترک، برخی اختلافات را تبدیل به منازعات قومی و نژادی می کنند و به تقلیل گرایی از مباحث کلان به موضوعات خرد می افتند. هرچند باید اذعان کرد، نژادگرایی ممکن است از طرف دیگر سهیم در اختلاف نیز دامن زده شود، اما اینکه در میان ایرانیان، چنین مباحثی شکل بگیرد باید آسیب شناسی شود و نژادپرستی را از فرهنگ ایرانی زدود. اشتباه دیگران را نباید با یک اشتباه بدتر تلافی کرد. نژادپرستی نیز پدیده ای مذموم و نکوهش شده است که ایرانیان با وجود فرهنگ غنی نباید خود را در ورطه چنین پدیده ای شوم بیاندازند. عرب بودن، افغانستانی بودن و یا اهل هر کشور یا نژاد دیگر بودن، در فرهنگ اسلامی - ایرانی، مساله ای نیست که باعث اختلاف شود و کسانی که در پی چنین مسائلی هستند، ربطی به فرهنگ اسلامی - ایرانی ندارند و موضوعات نژادپرستانه به نگاه دیگران به ایرانیان آسیب وارد می کند که باید از آسیب زدن به فرهنگ و برداشت دیگران، جلوگیری شود.
فاجعه ای بدتر از منا 1
بهگزارش گروه سیاسی فرهنگ نیوز، آیا ایرانیان نژاد پرست هستند؟ برخورد طنز یا تمسخرآمیز با قومیت ها در قالب نژاد است یا قوم گرایی؟ چرا برخی نفرت از اعراب را در میان مردم ترویج می دهند و آیا این موضوع پرژوه ای برای شکل بخشیدن به منازعات همیشگی نژادی میان ایرانیان و اعراب است یا ریشه در فرهنگ دارد؟
تمامی این سوالات خود جای تحقیق مستقل و مبسوط را می طلبد اما در تقبیح نژادپرستی باید گفت، این پدیده در رویدادهایی خود را بیشتر بروز می دهد و عینک بدبینی را به جای انصاف می نشاند. با بروز حوادثی در عربستان بار دیگر عرصه برای عرب ستیزان میهنی باز شد تا با نشر ادبیات سخیف در این باب، حتی تلویزیون را از این موضوع بی نصیب نگذارند. کافی است مطلبی یا پستی در شبکه های اجتماعی درباره یک موضوعی که مربوط به اختلاف ایران با کشورهای عربی است گذاشته شود تا بسیاری خود را در مقام توهین و تحقیر نژادپرستانه قرار دهند و اصل موضوع را به کناری نهند و ناسزا و فحش در کامنت ها پررنگ تر شود.
نژادپرستی تنها مختص ایران نیست و در همه جای جهان به شیوه های مختلف خود را بروز می دهد. در مسابقات ورزشی که رقابت ها به سطح ملی کشیده می شود ممکن است، حتی نژادپرستی آن مسابقات را تحت تاثیر خود قرار دهد و درگیری های نژادی، جذابیت بیشتری از رقابت های سالم ورزشی پیدا کنند. اما کل کل های نژادی ممکن است منجر به بروز درگیری ها و حتی جنگ های خونینی شود که نشاندهنده قدرت پوپولیستی این مقوله در عرصه های ملی است. نژاد برتر، عنوانی بود که هیتلر در زمان حکومت نازی ها بارها از آن برای پیشبرد اهداف شوم خود به کار برد و جنایت های بسیاری را رقم زد.
هویت جمعی ملت ها در تطور تاریخی آنها از یک سو بر نقاط مشترک افرادشان و از سوی دیگر بر نقاط تمایزدهنده نسبت به هویتهای بیرونی شکل میگیرند. زبان، آداب و رسوم، دین و دیگر عناصر فرهنگی از غنیترین منابع هویت بخشی در هر دو بخش ایجاد اشتراکات بین افراد یک مجموعه و نیز تمایزات با مجموعههای دیگر هستند.
روان شناسان اجتماعی با متمرکز ساختن توجه خود بر افراد و گروه های تعاملی کوچک در پی یافتن شیوه هایی هستند که مردم یا گروه ها و ملت ها مرتبط می گردند. تأثیری که احساسات در برانگیختن یا کاهش احساس دلبستگی به گروه دارند اهمیت اصلی این تمرکز است. نگرش های اقوام و گروه ها به ملت و قومیت خود و دیگران و اینکه احساسات قوم مدارانه با ملی گرایانه به چه نحوی در موقعیت های مختلف میان فردی و میان گروهی بروز می کند، نقطه عزیمت روا ن شناسان اجتماعی در مطالعه چالش ها و ناسیونالیسم قومی است. همچنین در رویکرد روان شناسی اجتماعی رابطه فرد با نظام سیاسی و دولت و قومیت خود و مقوله نیاز از جمله مفاهیمی هستند که مورد توجه قرار دارند.
منطقه غرب آسیا با تنوع قومی و نژادی گسترده ای روبه رو است و محل زیست اعراب، ایرانیان و ترک ها، ترکمن ها، کردها و گروه های کوچکتر نژادی است. شمولیت نژاد از قومیت گسترده تر تعریف شده و ممکن است در کشوری اقوام مختلفی وجود داشته باشند اما در قالب نژاد کلی قرار گیرند. می توان گفت قوم گرایی و نژاد گرایی در بیشتر حوزه ها هم پوشانی دارند اما تمایزات آنها نیز آشکار است. قومیت عرب وزبان عربی در کشور های عرب منطقه عامل مهمی هستند که آنها را به یکدیگر پیوند می دهند و در عین آنها را از مردم غیر عرب منطقه جدا می سازند. پس از اعراب دو گروه قومی و زبانی دیگر منطقه فارس ها و ترک ها می باشند که در ایران و ترکیه سکونت دارند. برخی گرو های قومی و زبانی در منطقه حضور دارند که مختص به یک کشور نیستند بلکه در کشور های مختلف بهدعنوان گرو ه ها ی اقلیت حضور دارند. بزرگترین گروه اقلیت کرد ها هستند که عمدتا در شمال عراق ، غرب و شمال ترکیه و شمال سوریه سکونت دارند.
در اینجا بحث بر سر منازعات قومی نیست مانند منازعاتی که کردها با ترک ها در ترکیه یا کردها در عراق با حکومت مرکزی دارند. موضوع اصلی، نژادگرایی یا نژاد پرستی است که ریشه در پندارهای قوم گرایانه نیز ممکن است داشته باشد. برخی ایرانی ها را نژاد پرست می دانند ولی برخی کنش ها یا واکنش های ایرانیان را به موضوعات ملی را که به تقابل فرهنگی با دیگر نژاد ها منجر می شود، ناشی از هیجان گرایی یا جوزدگی های می دانند که به صورت مقطعی هستند و نژادپرستی را در میان ایرانیان نسبت به کشورهای دیگر، بسیار اندک ارزیابی می کنند. برخوردهایی که ایرانی ها با افغانستانی ها در ایران می کنند و در توهینی آشکار “افغانی بودن” را نشانی از پستی یا فرودست بودن می دانند، به عنوان نژادپرستی در فرهنگ ایرانی ها ارزیابی می شود. در حالیکه نژادپرستی در فرهنگ اسلامی- ایرانی جایی ندارد و آنچه در اشکال مختلف در قالب نژادپرستی بروز پیدا می کند، ربطی به فرهنگ ندارد و پدیده ای است که برخی به آن دامن می زنند تا برتر بودن را در نژاد دنبال کنند. افغانستانی ها قربانی چنین نگاهی در ایران شده اند اما بسیاری در ایران، چنین نگاهی را محکوم می کنند و نگاهی برابر و برادرانه نسبت به آنها دارند. تحقیر و توهین در قالب نژادپرستی امری سخیف و زننده است که نسبت به هر قومیت و نژادی محکوم است.
اما به هر حال چه در ادبیات کشور و چه در فرهنگ، شاهد وجود نوشتارها و گفتارهایی هستیم که برتری نژادی ایرانی یا آریایی را نسبت به دیگر نژادهای موجود در منطقه یا جهان نشان می دهند و در رویدادهای مانند تجاوز به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده، فاجعه منا و کشته شدن صدها ایرانی و در مسابقات فوتبال ملی خود را بروز می دهد. باید خاطر نشان شاخت پدیده نژادپرستی امری مذموم است که سازمان ها و نهادهای بین المللی با آن مبارزه می کنند و شاهد آن هستیم که حتی شعارهای نژادی در برخی از مسابقات ورزشی باعث جریمه های بسیار سنگینی نیز شده است.
افکار و ادبیات نژادپرستی در برخی حوادث بروز بیشتری پیدا می کنند و حتی برخی از افرادی که به این اندیشه ها تمایلی ندارند، براثر جو به وجود آمده همراه موج می شوند و برای چندصباحی این پدیده در کشور غالب شده و ممکن است برخی از شخصیت ها و مسئولان نیز اسیر چنین شرایطی شوند. نمونه بارز آن ادبیات سخیفی بود که اکبر عبدی، بازیگر سینما و تلویزیون، در شماتت رفتار سعودی ها، در قبال اعراب به کار برد که نقدهای بسیاری را نیز به دنبال داشت. این بازیگر در یک برنامه زنده تلویزیونی در نقل خاطره ای از سفر به مکه، اصطلاح بسیار زشتی را به کار برد که تا به حال از صدا و سیمای جمهوری اسلامی شنیده نشده بود.
در نقد چنین پدیده ای در میان ایرانیان باید گفت، کسانی که به نژاد آریایی یا ایرانی دامن می زنند به تاریخ کهن استناد می کنند و عنوان می دارند، ایران پیش از حمله اعراب در اوج اقتدار و قدرت امپراطوری جهانی قرار داشت که با هجوم اعراب، نقطه سقوط نژاد آریایی آغاز شد. آنها اختلاط نژادی و حکمفرما شدن فرهنگ عربی را در ایران، نشانی از انحطاط تاریخی می دانند و خروج از این انحطاط را تنها در پاکسازی نژادی و فرهنگی می دانند. حتی در پیشبرد چنین فضایی، دست به انحراف تاریخ و جعل سازی های می زنند که در هیچ جای تاریخ عنوان نشده ولی به دلیل جذابیت ملی گرایانه، مورد استقبال و حتی استناد قرار می گیرند.