آموزش سه ذکر اساسی آثار مهم ذکرها!
آموزش سه ذکر اساسی آثار مهم ذکرها!
قال على(علیهالسلام):
«یا كُمَیْلُ! قُلْ عِنْدَ كُلِّ شِدَّة «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ» و قُلْ عِنْدَ كُلِّ نِعْمَة «اَلْحَمْدُلِلّهِ» تُزْدَدْ مِنْها، وَ اِذا اَبْطَأَتِ الاَْرْزاقُ عَلَیْكَ «فَاسْتَغْفِرِ اللهَ» یُوَسَّعُ عَلَیْكَ فیها»؛ «اى كمیل: در مواجهه با هر مشكلى بگو: «لا حول و لا قوّة الاّ بالله» خداوند كفایت آن مشكل را مىكند و هرگاه نعمتى به تو رسید بگو: «الحمدلله» تا سبب فزونى نعمت گردد، و هرگاه روزى تو به تأخیر افتاد، «استغفار كن» كه باعث گشایش روزى است!»(1)
شرح و تفسیر
از سوى معلمى بزرگ همچون حضرت على(علیهالسلام) براى شاگرد مستعدّى چون كمیل، سه ذكر بسیار عالى و مهم براى سه هدف بزرگ بیان شده است. آرى همه چیز در نزد معصومین (علیهمالسلام) هست؛ حتى اوراد و اذكار، و نیازى به دیگران نمىباشد. گفتن سه ذكر فوق، در سه زمان مخصوصى كه در روایت آمده است، آثار مهمى دارد؛ ولى آنچه كه مهم است توجه به این نكته كه: «ذكر، فقط لقلقه زبان نیست» بنابراین، اگر به مفهوم این ذكرهاى جالب، توجه نكنیم و پیام آنها را در جامعه پیاده نكنیم، آن آثار را نخواهد داشت.
معناى ذكر «لا حول و لاقوّة الا بالله» این است كه تمام قدرتها به دست خداست و حلاّل همه مشكلات اوست و هر چه هست از ناحیه اوست. اگر این معنى را باور كنیم و در نتیجه با تمام وجود به در خانه او برویم و ایمانمان به این مفاهیم قوى شود، یعنى حالتى شبیه حالت غریق در دریا پیدا كنیم، كه جز قدرت خداوند به هیچ چیز دیگر فكر نكنیم، خداوند در مشكلات ما را كفایت خواهد كرد.
معناى ذكر «لا حول و لاقوّة الا بالله» این است كه تمام قدرتها به دست خداست و حلاّل همه مشكلات اوست و هر چه هست از ناحیه اوست.
پیام ذكر «الحمدلله» این است كه با رسیدن به نعمتى مغرور نشویم و حقیقتاً نعمت را از جانب او بدانیم، از آن سوء استفاده نكنیم، بخل نورزیم، در این صورت نه تنها نعمت باقى مىماند، بلكه فزونى مىیابد.
و ذكر سوم(استغفرالله) نیز چنین است. معناى استغفار این است كه دیگر به سراغ گناه نرویم؛ زیرا یكى از عوامل معضلات اقتصادى در جامعه، گناهان است، جامعه گناهكار جامعه فقیرى نیز خواهد بود. (2) البتّه بروز این مشكلات به هنگام گناه، زنگ بیدارباشى است براى مؤمنان.
با این بینش، بروز مشكلات فوق، خود، نعمت است، بدین جهت خداوند كفار را به حال خود رها كرده و براى بیدارى آنها زنگ بیدارباش نمىزند، تا در گناهان خویش غرق شوند.
پینوشتها:
1. بحار الانوار، ج 74، ص 270.
2. براى آگاهى بیشتر از آثار گناهان در دنیا، به كتاب تحقیقى پیرامون نماز باران، ص 81 به بعد، مراجعه كنید.
برگرفته از کتاب 110 سرمشق از سخنان حضرت على(علیهالسلام)، آیة الله مکارم شیرازی .
اوصاف نمازگزار
اوصاف نمازگزار
نماز هر چند که پرسش پروردگار جهانیان و رابطه ای میان خلق و خداست؛ ولی می بایست توجه داشت که پرستش در اسلام و آموزه های قرآنی، همواره به هدف ساختن انسان در چارچوب فلسفه آفرینش و اهداف خلقت انسان است. بنابراین، نگره قرآن به مسایل و موضوعات، نوعی تحلیل کارکردگرایانه است. به این معنا که هدف از هر عملی که از آن به عنوان عمل صالح یاد می شود، تاثیرات آن در ساخت و سازه خود انسان و جهان پیرامونی اوست. بر این اساس، نماز نیز می بایست تاثیرات مستقیمی بر شخص و غیر مستقیمی بر جهان داشته باشد. از این روست که بخشی از آموزه های قرآنی به آثار و کارکردهای نماز اختصاص یافته است که از آن جمله می توان به آرامش و آسایش برای شخص نمازگزار اشاره کرد که در آیات قرآنی بر آن تاکید شده است.
نماز به عنوان یک عمل صالح و کار نیک و پسندیده از سوی خداوند تشریع و وضع شده است. شخص نمازگزار می بایست با بهره گیری از این ابزار و وسیله خود را در مسیر شدن های کمالی قرار دهد و نخست رنگ خدایی و صبغه الهی گیرد و سپس در مقام متاله و خدایی شدن در آید و از آثار ربانیت بهره مند شود و ربانی گردد و مظهر ربوبیت الهی در کائنات شده و بر همه هستی خلافت از سوی خداوند نماید.
بر این اساس، نماز به عنوان مهم ترین و اصلی ترین و کوتاه ترین ابزار و راه شدن کمالی انسان مطرح شده است. پس می بایست آثار آن در شخصیت هر فردی به سرعت بروز و ظهور نماید و نشانه های تاثیرگذاری در رنگ خدایی یا خدایی شدن را به نمایش گذارد.
نمازگزار واقعی و حقیقی به معنای مومن واقعی است که حقیقت هستی را درک کرده و راه راست شدن های کمالی را یافته و می کوشد تا با بهره گیری از آموزه های عقلانی و وحیانی، خود را به کمال مطلق برساند و از نقص برهد و قوای خویش را فعلیت بخشد. از این روست که به نماز به عنوان مهم ترین، اصلی ترین و کوتاه ترین راه و ابزار می نگرد و دمی از کاربرد آن غافل نمی شود. این گونه است که دایم در نماز خواهد بود و بر به جا آوردن آن را به ویژه در اوقات آن ، مراقبت و مواظبت می کند. از این روست که خداوند نمازگرار واقعی و حقیقی را نمازگزاری دایم در نماز و اهل محافظت و مراقبت بر نماز معرفی می کند.(معارج، آیات ۲۲ و ۲۳ و ۳۴)
نمازگزار واقعی حقیقت آفرینش را درک کرده و به معاد و قیامت باورمند می باشد.(معارج، ایات ۲۲ و۲۶) از این روست که نسبت به خشم و غضب الهی به ویژه در قیامت و آخرت بیمناک و هراسان است و از دوزخ خشم الهی می هراسد و دل نگران می باشد.(معارج، آیات ۲۲ و ۲۷ ) و هیچ اطمینانی از ایمن خود تا زمان رهایی از دوزخ ندارد.(معارج ، آیات ۲۲ و ۲۷ و ۲۸)
البته این هراس همراه با امید به غفران و رحمت الهی است. از این روست که میان خوف و رجا به سر می برد و دل نگرانی او موجب یاس و نومیدی وی نمی شود؛ چرا که امید پاداش و عنایت الهی و ورود در بهشت رضوان خداوندی را دارد.(معارج، ایات ۲۲ و ۲۷ و ۳۵)
بر این اساس، می توان در نشانه های نمازگزار به خوف و رجای وی اشاره داشت. به این معنا که نمازگزار حقیقی انسانی با این خصوصیات اخلاقی است و این خوف و رجای خود را به اشکال مختلف در زندگی اش به نمایش می گذارد.
از دیگر نشانه ها و صفات اخلاقی نمازگزار می بایست به امانت داری وی اشاره کرد. خداوند در آیات ۲۲ و ۳۲ سوره معارج ، نمازگزار حقیقی را انسانی امین معرفی می کند. بنابراین، اگر بخواهیم تاثیر نماز را در کسی بیابیم می بایست توجه کنیم که این نمازگزار تا چه اندازه امین است. اگر کسی امین نباشد ولی نماز بخواند می بایست در نماز وی شک و تردید کرد.
نمازگزار به سبب همین امانت داری است که از سوی خداوند و جامعه تکریم می شود و مردم با او به بزرگواری برخورد می کنند؛ چنان که خداوند نیز در قیامت با او به کرامت برخورد می کند و تکریم می نماید.(معارج، ایات ۲۲ و ۳۲ و ۳۵)
هم چنین نمازگزار حقیقی، اهل انفاق است و ازآن هر چه خداوند روزی اش کرده،بخشی را به عنوان حق سائلان و محرومان قرار داده و به آنان می بخشد. پس دست هر کسی که به سوی او دراز می شود، می گیرد و دست رد بر سینه کسی نمی زند. در انفاق از حق سائل، نمی پرسد که دارا یا ندار است؛ راست گو یا دروغ گوست؛ نیازمند یا بی نیازست؟ بلکه همین که دست به سوی وی دراز می کند، از آن چه به عنوان حق دیگران کنار گذاشته به سائلان و محرومان نیازمند می دهد. پس سائل کسی که از انسان چیزى بخواهد و نزد انسان اظهار فقر کند، حال چه دارا باشد یا نباشد؛ ولى محروم به معناى کسى است که از رزق محروم است و کوشش او به جایى نمى رسد، هر چند که از شدت عفتى که دارد سؤ ال نمى کند.(المیزان، علامه طباطبایی، ذیل آیه)
البته در اموال همه مردم، حقوقی برای دیگران از جمله سائلان و محرومان قرار داده شده است و این ها از حق الله و حق الناس است؛ ولی از آن جایی که تنها نمازگزار واقعی و حقیقی همواره به این حقوق عنایت دارد و آن را می پردازد، خداوند این گونه انفاق را نشانه ای از نمازگزار واقعی و حقیقی بر می شمارد. (معارج، آیات ۲۲ و ۲۴ و ۲۵)
از دیگر صفات و نشانه های نمازگزار حقیقی، صبر و شکیبایی اوست. خداوند در آیات ۱۹ و ۲۰ و ۲۲ سوره معارج در بیان دیگر صفت نمازگزار حقیقی می گوید که نمازگزار واقعی در برابر همه گونه ناملایمات و شرور و بدی های اهل صبر و شکیبایی است و به جزع و فزع نمی افتد. بنابراین، اگر کسی در برابر شرور و بدی ها، جزع کرد می بایست در نمازگزار بودن وی شک کرد؛ زیرا نمازش تاثیری در جان و دل و به جا نگذاشته است و با جزع کردن ها نشان می دهد که ایمانی به پروردگاری خداوند ندارد؛ چرا که اگر ایمان داشت، باور می داشت که هیچ جز بیرون از دایره مشیت و اراده الهی نیست و در برابر مشکلات و بدی ها و شرور می بایست به خدا پناه برد و از او مدد و یاری خواست.
نمازگزار حقیقی، اهل عفت و حیاست؛ چرا که نشانه دین داری و ایمان به آن، عفت و حیاست. اصولا کسی که حیا و عفت ندارد، می بایست او را از جرگه دو دسته انسان های عاقل و متدین بیرون راند؛ زیرا هر جا عقل باشد و انسان خردمندی کند، می بایست حیا و دین داری نماید. هم چنین هر کسی دین دار باشد، بی گمان عاقل و با حیا و عفت نیز می باشد. بر این اساس، این سه گانه را می بایست همواره در کنار هم یافت؛ چنان که در روایات بسیار معتبر که در همان آغاز کتاب عقل و جهل اصول کافی آمده است؛ هرگز این سه گانه عقل و حیا و دین از هم جدایی ندارند. پس هر جا عفت و حیا باشد، نشانه عقل و دین است و نشانه دین داری و عقل نیز پرستش خداوند به نماز است که بروز و ظهور اثر آن نیز حیا و عفت است.
به هر حال خداوند در آیات ۲۲ و ۲۹ تا ۳۱ سوره معارج ضمن گزارش از صفات و نشانه های نمازگزار واقعی، بیان می دارد که نمازگزار، انسان های پاکدامن و به دور از هر گونه الودگی و فحشاء به ویژه آلودگی های جنسی است.
نمازگزار واقعی در عمل اجتماعی هم چنان که اهل امانت داری است، اهل عهد و پیمان و وفادار به آن است. از این روست که خداوند در آیات ۲۲ و ۳۲ سوره معارج، نمازگزاران واقعی را پای بند به عهد و پیمان معرفی می کند. پس اگر شخصی وفادار به عهد و پیمان خویش نباشد، در نمازگزاری او شک می بایست کرد؛ زیرا تاثیر مستقیم نماز آن است که انسان در چارچوب عقل و خرد عمل کند و چون پیمان شکنی خلاف عقل و خرد است می بایست در نمازگزاری چنین شخصی شک کرد.
به هر حال، عقل و دین و حیا مقتضی وفاداری است و انسان بی وفا و عهد شکن، بی دین و بی عقل و بی حیاست و چنین شخصی نمی تواند اصولا نمازگزار باشد.
هم چنین نمازگزار انسانی مسئول است و هماره بر مسئولیت و نقش اجتماعی خود توجه دارد. از این روست که خداوند در آیات ۲۲ و ۳۲ سوره معارج، از صفات و نشانه های نمازگزار، به ادای مسئولیت اجتماعی از سوی نمازگزار اشاره می کند و می فرماید که نمازگزار حقیقی به حق و حقیقیت گواهی و شهادت می دهد و اگر بر حقیقتی آگاهی یافت می کوشد تا آن را بشناساند و به اجرا در آورد. بر همین اساس خداوند نمازگزار واقعی را اهل قیام به شهادت می داند، چرا که قیام به نماز مقتضی قیام به دیگر اصول بنیادین دین از جمله دفاع از حق و برپایی آن است که در اشکال مختلف از جمله شهادت و گواهی در جامعه و مانند آن است.
بنابراین، نمازگزار واقعی، اهل حق و مدافع از آن می باشد و هر جا حق باشد در برپایی آن مشارکت کرده و به دفاع از آن می پردازد و اجازه نمی دهد تا حقی پایمال شود و ظلم بر پا و اقامه گردد.
از آن چه بیان شد به خوبی روشن می شود که نماز می بایست تاثیرات شگرفی در حالات و مقامات انسان به جا گذارد و صفات نیک و پسندیده ای را در شخص آشکار و تقویت نماید به گونه ای که به صورت نشانه هایی در زندگی وی هویدا شود.
پس نشانه های خرد و دین داری و حیا را می بایست در زندگی نمازگزار واقعی ردگیری و شناسایی کرد و هر گاه بر خلاف آن دیده شد می بایست یا در نمازگزار بودن وی شک و تردید روا داشت ، یا در دوام نماز یا درستی آن شک نمود؛ چرا که اصولا نمازگزار می بایست اهل خرد واقعی و اولوالالباب باشد(رعد، ایات ۱۹ و ۲۲) و در زندگی اش جلوه های از بر و نیکی را به نمایش گذارد و به دیگران از جان و دل و تنها برای وجه الله ایثار نماید.( بقره ، ایه ۱۷۷ و نیز سوره انسان)
باشد با استفاده از این الگو و راهنمای شناسایی هم خود و دیگران را در این ترازو و میزان قرار دهیم و به سنجش و ارزیابی خود و دیگران بپردازیم و دریابیم تا چه اندازه در مسیر شدن های کمالی گام برداشته و توانسته ایم خدایی شویم.
آثار فیزیولوژیک خواب بین الطلوعین
متاسفانه افراد بسیاری این گونه مسائل را صرفاً به عنوان دستورالعمل های ارشادی و اخلاقی قلمداد می کنند، در حالی که این دستورات صد در صد کاربردی هستند وعلم روز نیز بر پایبندی به آن ها تاکید فراوان دارد و به کار بردن آن ها فواید جسمی وروحی زیادی برای انسان به ارمغان می آورد. به عنوان نمونه یکی از فواید فیزیولوژیک بیداری بین الطلوعین این است که هورمونی در بدن به نام هورمون رشد(سوماتوتوروپ) وجود دارد که بیشترین میزان ترشح آن حدود دو ساعت بعد از غروب آفتاب می باشد(زیرا بدن انسان یک فیزیولوژی خاصی دارد که با عالم هماهنگ می باشد) و در رویات آمده که همان ساعت بخوابید.
اینکه خواب کافی در زمان مناسب، باعث بلندی قد می شود، به این دلیل است که در اوایل شب، این هورمون ترشح می شود و اگر کسی سر شب بخوابد، رشد متناسب و متعادلی پیدا می کند.
اما یک سری از هورمون های استرس زا وجود دارند(البته در جای خود مفید می باشند) که به آن ها «کورتیکواستروئید» گفته می شود، مانند هورمون «کورتیزول». بیشترین میزان ترشح این هورمون ها دو ساعت قبل از طلوع آفتاب می باشد؛ یعنی دقیقا هنگام بین الطلوعین (از طلوع فجر تا طلوع آفتاب).
اینکه خواب بعد از اذان صبح، باعث ناراحتی و کسلی و پریشانی انسان می شود، ولی بیدار شدن در موقع اذان حالت شادابی می آورد، به خاطر ترشح این هورمون هاست. همچنین اگر زمانی که این هورمون ها حداکثر ترشح خود را دارند، انسان خواب باشد، احتمال سکته زیاد است. لذا به گفته متخصصان بیشترین آمار مرگ در خواب، در ساعات بین الطلوعین می باشد.
اگر همین مسئله یعنی نخوابیدن بین الطلوعین را یک پزشک به ما توصیه می کرد، با شوق و اطمینان بیشتری به آن عمل می کردیم، زیرا به کاربردی بودن آن معتقد بودیم، اما دستورات دینی را به عنوان مسائل صرفاً اخلاقی پنداشته و کمتر به آن ها توجه می کنیم.
حضرت امام سجاد (ع) به بیداری در بین الطلوعین اهتمام داشت و آن را تنها به یاد خدا می گذراند و هرگز با دیگران مشغول به صحبت نمی شد. (بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۱۹۱، حدیث ۵۷ به نقل از السوائد)
فقیهان شیعه در بحث از آداب بیع به استناد احادیثی کراهت معامله و تجارت را در زمان بین الطلوعین یادآور شده و بین الطلوعین را زمان دعا وعبادت دانسته اند.(تهذیب، شیخ طوسی، ج ۷، ص ۸؛ نراقی، احمد، مستندالشیعه، ج ۱۴،ص ۲۵) وقوف در مشعر، در بین الطلوعین روز عیدقربان نیز از ارکان حج شمرده شده است. (مستند الشیعه، نراقی، نراقی، ج۱۲، ص۲۴۹)
«جاهلیت مدرن و راه رهایی از آن»
«جاهلیت مدرن و راه رهایی از آن»
خداوند متعال در بخشی از آیه 33 سوره احزاب، خطاب به برخی از زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید «لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى»و همچون جاهلیت نخستین در بین مردم ظاهر نشوید. طبق نقل برخی مفسرین عبارت «جاهلیت الاولی» اشاره به جاهلیت عصر قبل از پیامبر اسلام دارد.
كمتر كسی را می توان یافت كه در مورد جاهلیت اعراب قبل از اسلام حرفی نشنیده باشد. مردم آن زمان، اداب و رسومی داشته اند كه در این آیه، به یكی از آنهاكه عبارت از «تبرج» است اشاره شده است. تبرج به این معناست كه زنان عصر جاهلیت،«حجاب درستی نداشتند و دنباله روسری های خود را به پشت سر می انداختند به طوری كه گلو و قسمتی از سینه و گردنبند و گوشواره های آنان نمایان بود.[1]» قران كریم در این آیه به زنها دستور می دهد كه مانند زنهای عصر جاهلیت رفتار نكنند.
با استفاده از تعبیر« جاهلیه الاولی» برخی از مفسرین، این نكته را بیان كرده اند كه این آیه یكی از پیشگوییهای اعجاب آمیز قران می باشد.چرا كه خبر از جاهلیت دیگری می دهد كه در آینده رخ خواهد داد. امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه می فرمایند: « سَتَكُونُ جَاهِلِيَّةٌ أُخْرَى [2]» جاهلیت دیگری نیر به زودی اتفاق خواهد افتاد.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز در بیانی نورانی می فرمایند: «بعثت بين جاهليتين الأخراهما شر من أولاهما[3]»«من بین دو جاهلیّت كه دومین آن سختتر از اوّلی است، برانگیخته شدهام.»
امروزه ما شاهد جاهلیت نوع دوم می باشیم كه به جاهلیت «نوین و یا مدرن»معروف می باشد.به راستی جاهلیت مدرن چه نوع جاهلیتی می باشد؟ چه شاخصه هایی دارد؟ اداب و رسومش چه چیزهایی هستند؟ چه تفاوتی با جاهلیت اعراب قبل از اسلام دارد؟ چرا به جاهلیت نوین ویا مدرن معروف می باشد؟ و سوالات دیگری كه ذهن هر خواننده ای را به خود مشغول می سازد.
برخی از ویژگیهای جاهلیت الاولی:
هر چند بین جاهلیت قبل از اسلام و جاهلیت مدرن، ویژگیهای مشترك و بسیار زیادی وجود داردكه شرح و توضیح هر كدام از آنها، نیازمند نوشتاری جداگانه می باشد ولی شناخت اجمالی آنها، اهمیت ویژه ای دارد و آشنایی با آنها باعث می شود كه گرفتار ناهنجاری های جاهلیت مدرن نشویم.
بیشتر رفتارهایی كه در زمان جاهلیت قبل از اسلام بود، هم مخالف عقل و علم بود و هم مخالف احكام الهی بود و این خود یكی از شاخص هایی است كه طبق آن می توان بسیاری از مسائل را سنجید.
برای اشنایی از برخی ویژگیهای دوران جاهلیت قبل از اسلام به سخنان امیر المومنین علیه السلام اشاره می كنیم. ان حضرت در خطبۀ 95 نهج البلاغه این چنین می فرمایند: « بَعَثَهُ وَ النَّاسُ ضُلَّالٌ فِي حَيْرَةٍ وَ حَاطِبُونَ فِي فِتْنَةٍ قَدِ اسْتَهْوَتْهُمُ الْأَهْوَاءُ وَ اسْتَزَلَّتْهُمُ الْكِبْرِيَاءُ وَ اسْتَخَفَّتْهُمُ الْجَاهِلِيَّةُ الْجَهْلَاءُ حَيَارَى فِي زَلْزَالٍ مِنَ الْأَمْرِ وَ بَلَاءٍ مِنَ الْجَهْلِ فَبَالَغَ ص فِي النَّصِيحَةِ وَ مَضَى عَلَى الطَّرِيقَةِ وَ دَعَا إِلَى الْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَة[4]»خدا پیامبراسلام صلی الله علیه و آله و سلم را هنگامی مبعوث فرمود كه مردم در حیرت و سرگردانی بودند، در فتنه ها به سر می بردند، هوا و هوس بر آنها چیره شده، و خود بزرگ بینی و تكبر، به لغزش های فراوانشان كشانده بود، و نادانی های جاهلیت پست و خوارشان كرده، و در امور زندگی حیران و سرگردان بودند، و بلای جهل و نادانی دامنگیرشان بود. پس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در نصیحت و خیرخواهی نهایت تلاش را كرد، و آنان را به راه راست راهنمایی، و از راه حكمت و موعظه نیكو، مردم را به خدا دعوت فرمود.
همچنین در خطبه دوم نهج البلاغه این چنین می فرمایند: «وَ النَّاسُ فِي فِتَنٍ انْجَذَمَ فِيهَا حَبْلُ الدِّينِ وَ تَزَعْزَعَتْ سَوَارِي الْيَقِينِ وَ اخْتَلَفَ النَّجْر وَ تَشَتَّتَ الْأَمْرُ وَ ضَاقَ الْمَخْرَجُ وَ عَمِيَ الْمَصْدَرُ فَالْهُدَى خَامِلٌ وَ الْعَمَى شَامِلٌ عُصِيَ الرَّحْمَنُ وَ نُصِرَ الشَّيْطَانُ وَ خُذِلَ الْإِيمَانُ فَانْهَارَتْ دَعَائِمُهُ وَ تَنَكَّرَتْ مَعَالِمُهُ وَ دَرَسَتْسُبُلُهُ وَ عَفَتْ شُرُكُهُ أَطَاعُوا الشَّيْطَانَ فَسَلَكُوا مَسَالِكَهُ وَ وَرَدُوا مَنَاهِلَهُ بِهِمْ سَارَتْ أَعْلَامُهُ وَ قَامَ لِوَاؤُهُ فِي فِتَنٍ دَاسَتْهُمْ بِأَخْفَافِهَاوَ وَطِئَتْهُمْ بِأَظْلَافِهَاوَ قَامَتْ عَلَى سَنَابِكِهَافَهُمْ فِيهَا تَائِهُونَ حَائِرُونَ جَاهِلُونَ مَفْتُونُونَ فِي خَيْرِ دَارٍ وَ شَرِّ جِيرَانٍ نَوْمُهُمْ سُهُودٌ وَ كُحْلُهُمْ دُمُوعٌ بِأَرْضٍ عَالِمُهَا مُلْجَمٌ وَ جَاهِلُهَا مُكْرَم[5]»
خداوند پیامبراسلام صلی الله علیه و آله و سلم را زمانی فرستاد كه مردم در فتنه ها گرفتار شده، رشته های دین پاره شده و ستون های ایمان و یقین ناپایدار بود. در اصول دین اختلاف داشته، و امور مردم پراكندهبود. راه رهایی دشوار و پناهگاهی وجودنداشت. چراغ هدایت بی نور،وكوردلی همگان را فراگرفته بود. خدای رحمان معصیت می شد و شیطان یاری می گردید. ایمان بدون یاور مانده و ستون های آن ویران گردیده و نشانه های آن انكار شده، راه های آن ویران و جاده های آن كهنه و فراموش گردیده بود. مردم جاهلی شیطان را اطاعت می كردند و به راه های او می رفتند و در آبشخور شیطان سیراب می شدند. با دست مردم جاهلیت، نشانه های شیطان، آشكار و پرچم او برافراشته گردید. فتنه ها، مردم را لگدمال كرده و با سم های محكم خود نابودشان كرده و پا برجا ایستاده بود. اما مردم حیران و سرگردان، بی خبر و فریب خورده، در كنار بهترین خانه (كعبه) و بدترین همسایگان ( بت پرستان) زندگی می كردند. خواب آنها بیداری، و سرمه چشم آنها اشك بود؛ در سرزمینی كه دانشمند آن لب فرو بسته و جاهل گرامی بود
برخی ویژگیهای جاهلیت مدرن:
اعراب زمان جاهلی به دلیل نداشتن علم كافی و پایبند نبودن به دستورات دینی، گرفتار برخی اعتقادات و همچنین انجام دادن برخی كارهایی می شدند كه تا ابدیت همانند لكۀ ننگی بر پیشانیشان نقش بسته است.
اما انسانها، در جامعه امروزی با ادعای علم و دانش و پیشرفت های صنعتی و تكنولوژی و داشتن هزاران دانشگاه و مراكز معتبر علمی، روز به روز در منجلاب گناه و فساد و طغیان و بی بند و باری فرو می روند. هر چند بشریت امروزی، با زدن عینك علم و پیشرفت بر چشمان به ظاهر بینای خویش، روز به روز قله های علم و صنعت و تكنولوژی را فتح می كند و مغرورانه ادعاداردكه همه كاره می باشد ولی به خاطر روی برگرداندن از معنویات و دستورات الهی و فاصله گرفتن از امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف كه حجت خداوند بر روی زمین می باشد،روز به روز گمراه تر می شود و در دره های هولناك جاهلیت مدرن سقوط می كند.
امیر المومنین علیه السلامدر حكمت 369 نهج البلاغه، گوشه هایی از اوضاع جاهلیت مدرن را این طور بیان می فرمایند: « يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَبْقَى فِيهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ وَ مَسَاجِدُهُمْ يَوْمَئِذٍ عَامِرَةٌ مِنَ الْبِنَاءِ خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى سُكَّانُهَا وَ عُمَّارُهَا شَرُّ أَهْلِ الْأَرْضِ مِنْهُمْ تَخْرُجُ الْفِتْنَةُ وَ إِلَيْهِمْ تَأْوِي الْخَطِيئَةُ يَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْهَا فِيهَا وَ يَسُوقُونَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْهَا إِلَيْهَا[6]»روزگاری بر مردم خواهد آمد كه از قرآن جز نشانی و از اسلام جز نامی باقینخواهدماند.مسجدهای آنان در آن روزگار آبادان ، اما از هدایت ویران است.مسجد نشینان و سازندگان بناهای شكوهمند مساجد، بدترین مردم زمین می باشند كه كانون هر فتنه و جایگاه هرگونه خطاكاری اند. هركس از فتنه بر كنار است او را به فتنه بازگردانند و هركس كه از فتنه عقب مانده او را به فتنه ها كشانند
همچنین پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم در حدیثی طولانی برای سلمان فارسی، برخی از ویژگیهای جاهلیت مدرن را این طور بازگو می فرمایند: «اي سلمان! در آن موقعيّت كارهاي بد و ناپسند در بين مردم بصورت كارهاي شايسته و پسنديده در آيد و كارهاي پسنديده و نيكو، به صورت كارهاي نكوهيده و ناپسند جلوه كند. مردمان خيانت پيشه، مورد وثوق و امانت واقع شوند و به افراد امين و درستكار، نسبت خيانت داده شود و مرد دروغگو را تصديق كنند و به دروغهاي او مهر صحّت و درستي بنهند و مرد راستگو و درست را دروغگو شمارند و به گفتار او ترتيب اثر ندهند. … اي سلمان! در آن وقت مردها به مردها اكتفا ميكنند و زنها به زنها اكتفا مينمايند. … مردها خود را شبيه به زنان ميكنند، و زنان خود را شبيه به مردان مينمايند. و افرادي كه داراي رحم هستند و براي توليد مثل آفريده شدهاند كه منظور زنان ميباشند، سوار بر زينها ميشوند. پس بر آن زنان از امّت من لعنت خدا باد. … اي سلمان! در آن زمان پردۀ عصمت مردم پاره مي شود. محرّمات الهيّه به جاي آورده مي شود. حريم عفاف دريده مي گردد. معصيتهاي خدا رائج ميگردد.بدان و اشرار بر اخيار و خوبان تسلّط پيدا ميكنند و دروغ علناً رائج و در بين تودۀ مردم شايع مي شود. لجاج و خودسري و استكبار ظاهر مي گردد و نيازمندي و احتياج، همۀ تودهها را فرا مي گيرد. مردم به لباس خود بر يكديگر مباهات ميكنند. بارانهاي فراوان در غير فصل باران پيدا مي شود. اشتغال به لهو و لعب از قبيل بازي كردن با باطل و آلات موسيقي را امري پسنديده و نيكو ميشمرند. امر به معروف و نهي از منكر را گذشته از آنكه به جاي نميآورند، امر نكوهيده و ناپسند ميدانند.زمانه و وضعيّت محيط در آن زمان به قدري انحطاط پيدا ميكند كه مردمان مؤمن و با ايمان راستين، در آن زمان، در بین مردم از تمام افراد امّت پستتر و حقيرتر و ذليلتر خواهند بود. در بين زاهدان و عابدان و در بين علما و نزدیكانشان حسّ بدبيني و بدخواهي ظهور نموده و پيوسته در صدد عيبجوئي و ملامت از يكدگر بر ميآيند…[7]»
اگر اعراب زمان جاهلیت بر اساس دلایل پوچ و پیش پا افتاده، به جان هم می افتادند و در گیری های قبیلگی وخونریزی های انچنانی راه می انداختند، انسانهای عصر جاهلیت مدرن نیز از سر غرور تكبر به بهانه های واهی و از سر غرور و تكبر به جان هم می افتند و با استفاده از علم و دانش و صنعت نظامی، در یك لحظه، چندین هزار انسان بی گناه را به خاك و خون می كشند.
اگر در جاهلیت قبل از اسلام، تعصبات قومی و قبیلگی روسای قبایل، باعث می شد كه بسیاری از قبایل به جان هم بیفتند، در این عصر نیز كسانی كه دنیا را دهكده ای بیش نمی دانند و خود را رئیس آن دهكده و قبیله می دانند، با سیاست های غلط خود بیشتر كشورهای دنیا را به جان هم می اندازند و با ایجاد تفرقه و اختلاف بین مردم كشورهای مختلف، امنیت و آرامش را از جامعه بشری سلب نموده اند.
اگر در زمان جاهلیت قبل از اسلام، زنان روسری های خود را طوری روی سرشان می گذاشتند كه گردن و گردنبند و گوش و گوشواره هایشانپیدا بود، در این عصر نیز برخی با ادعای داشتن تمدن و فرهنگ، نه تنها با چادر و روسری سرو كاری ندارند بلكه با كمال افتخار، به برهنه بودن خود می بالند و فرهنگ برهنگی را ترویج می كنند.
اگر چشمانمان را باز كنیم و طور دیگر به این عصر نگاه كنیم، ابو جهل ها و ابولهب ها و ابو سفیانهای بسیار زیادی را می بینیم كه در مسابقۀ جهل و نادانی، از سردمداران جاهلیت قبل از اسلام نیز گوی سبقت را ربوده اند.
راه رهایی ازجاهلیت مدرنتمسك به اهل بیت و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
تنها راه رهایی از جاهلیت مدرن و در امان ماندن از این چنین فتنۀ هولناكی كه امروزه گریبانگیر جامعه بشری شده است را می توان روی ِآوردن به سوی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بیان كرد. تا زمانی كه بشریت امروز از حجت خدا روی گردان باشد،روز به روز بر جهالتش افزوده می شود.
عدم شناخت و معرفت نسبت به امام معصوم یكی از مهمترین عوامل حصول جاهلیت می باشد. اگر كسی امام زمان خود را نشناسد و نتواند با امام زمان خویش پيوند و رابطه داشته باشد به جاهلیت مبتلا می شود و زندگی جاهلانه ای دارد. وقتی كه زندگی یك شخص جاهلانه شد، مرگ او نیز مرگجاهلي است. چرا كه ثمره و میوۀ زندگی جاهلانه،مرگ جاهلي می باشد. به همین خاطر پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة[8]»كسى كه بميرد و امام زمانش را نشناسد، مرگش مرگ جاهليت است»
اما اگر كسی پیوند معنوی با اهل بیت داشته باشد و در هر دورانی كه زندگی می كند،امام زمان خودش را به خوبی بشناسد و به این نكته اعتقاد داشته باشد كه آن حضرت بر تمامی اعمال و گفتارش اگاهی و احاطه دارد، از اعمال و رفتارهای جاهلانه گریزان می باشد.
پس هر كسی در هر دورانی زندگی می كند برای این كه از جاهلیت و زندگی جاهلانه رهایی پیدا كند، ناچار است كه به اهل بیت رجوع كند چنانكهحضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به صراحت خطاب به مهاجرین و انصار این چنین فرمودندكه: « فَلَا هِجْرَةَ إِلَّا إِلَيْنَا، وَ لَا نُصْرَةَ إِلَّا لَنَا، وَ لَا اتِّبَاعَ بِإِحْسَانٍ إِلَّا بِنَا، وَ مَنِ ارْتَدَّ عَنَّا فَإِلَى الْجَاهِلِيَّة[9]» هجرت جز به سوی ما نیست و نصرت و یاوری جز برای ما نیست و احسان جز درباره ما نیست و هر كس از ما روی بگرداند به جاهلیت باز گشته است.
همچنین انس ابن مالك می گوید: « نَظَرَ النَّبِيُّ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَقَالَ يَا عَلِيُ مَنْ أَبْغَضَكَ أَمَاتَهُ اللَّهُ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً[10]»رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به امام علی علیه السلامنگاه كرد و فرمودند: «ای علی هر كس با كینه نسبت به تو بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است.
با توجه به علم پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم و آگاهی ایشان از آینده، نسبت به جاهلیتی كه در آینده به وجود می اید، خبر می دهد. جاهلیتی كه در دوران امامت فرزندش مهدی به وجود می آید و به مراتب سخت تر از جاهلیت قبل از بعثتش می باشد. جاهلیتی كه بسیاری از انسانها به آن مبتلا می شوند.لذا برای رهایی از این چنین بلای عظیمی،یك هشدار جدی داده اند كه این هشدار، راه كاری كلیدی برای در امان ماندن از جاهلیت مدرن می باشد كه عبارت است از پیوند با مقام ولایی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با این بیان كه: «مَنْ أَنْكَرَ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدِي فِي زَمَانِ غَيْبَتِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً[11]»هر كس قائم از فرزندان مرا انكار نماید، به مرگ جاهلیّت مرده است.» چه بسیار كسانی كه در این روزها منكر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند.بنا بر این یكی از مهمترین راه های رهایی از جاهلیت مدرن ،آشنایی بیشتر با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و خارج نشدن از دایرۀ ولایت آن حضرت می باشد.
اگر كسی از دایرۀ ولایت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف خارج شود و امامت آن حضرت را نپذیرد،در بیابان مرگبارِ جاهلیت مدرن هلاك می شود. هر چند كه خود را دوستدار علم و دانش معرفی نماید و همواره به دنبال مباحث و مسائل علمی باشد و یا جزء علما و بزرگان دینی محسوب شود.
به همین خاطر در روایات داریم وقتی كه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور می كندبرخی از عالمان دینی كه به واسطه عدم شناخت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دچار جاهلیت مدرن شده اند، با استفاده از ایات قران كریم با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مجادله و مبارزه می كنند.امام صادق علیه السلامدر این زمنیه می فرمایند: « إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ اسْتَقْبَلَ مِنْ جَهْلِ النَّاسِ أَشَدَّ مِمَّا اسْتَقْبَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ جُهَّالِ الْجَاهِلِيَّةِ قُلْتُ وَ كَيْفَ ذَاكَ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَتَى النَّاسَ وَ هُمْ يَعْبُدُونَ الْحِجَارَةَ وَ الصُّخُورَ وَ الْعِيدَانَ وَ الْخُشُبَ الْمَنْحُوتَةَ وَ إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَتَى النَّاسَ وَ كُلُّهُمْ يَتَأَوَّلُ عَلَيْهِ كِتَابَ اللَّهِ يَحْتَجُّ عَلَيْهِ بِهِ ثُمَّ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَيَدْخُلَنَّ عَلَيْهِمْ عَدْلُهُ جَوْفَ بُيُوتِهِمْ كَمَا يَدْخُلُ الْحَرُّ وَ الْقُرُّ[12]» همانا قائم ما با جاهلان بسیار سرسختتری نسبت به جاهلانی كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در دوران جاهلیّت با آنها برخورد داشت، رو به رو میشود و متحمّل رنج و سختی بیشتری خواهد شد.»گفتم: چگونه چنین چیزی ممكن است؟ فرمودند: «رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در حالی به پیامبری برانگیخته شد كه مردم سنگ، صخره و مجسّمههای چوبی را میپرستیدند، امّا قائم ما هنگامی قیام میكند كه همة مردم برای مقابله با او به تأویل كتاب خدا و احتجاج به آن متوسّل میشوند.»
نتیجه گیری:
با توجه به بخشی از آیه 33 سوره احزاب، كه می فرماید «لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى» و همچون جاهلیت نخستین در بین مردم ظاهر نشوید. برخی از مفسرین با استفاده از تعبیر« جاهلیه الاولی» این نكته را بیان كرده اند كه جاهلیتی در آینده رخ خواهد داد كه به مراتب سخت تر از جاهلیت قبل از اسلام می باشد. برای در امان ماندن از چنین جاهلیتی باید با مقام امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف اشنا شویم و خود را تحت ولایت ایشان قرار دهیم تا نجات پیدا كنیم.
فهرست منابع:
1- قران كریم.
2- شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح) - قم، چاپ: اول، 1414 ق.
3- مكارم شیرازی. ناصر و همكاران. تفسیر نمونه. تهران. دار الكتب الاسلامیه. چاپ بیستم. 1381ش
4- معجم أحاديث الإمام المهدي (ع) الشيخ علي الكوراني العاملي ج1 ص44
5- قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمي - قم، چاپ: سوم، 1404ق.ج2 ؛ ص305
6- كلينى، محمد بن يعقوب، أصول الكافي / ترجمه مصطفوى - تهران، چاپ: اول، 1369 ش.
7- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
8- مفيد، محمد بن محمد، الأمالي (للمفيد) - قم، چاپ: اول، 1413ق.
9- مجلسىمحمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
10- ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، الغيبة للنعماني - تهران، چاپ: اول، 1397ق.
آمریکا «طاغوت اعظم» و «شیطان اکبر» است!
آمریکا «طاغوت اعظم» و «شیطان اکبر» است، امروز مهمترین وظیفه علما، روشنفکران و نخبگان، «روشنگری» و «جهاد تبیینی» در قبال فریبکاری های طواغیت است و امت اسلامی نیز باید فریب وعده های قدرتها را نخورد و از تهدیدهای آنها هم نهراسد.
ایمان و پایداری ملت ایران و ایستادگی آنان در مقابل زیاده خواهی های امریکا عامل اصلی اقتدار جمهوری اسلامی ایران است، علت هراس قدرتها از ملت ایران و انواع توطئه ها برضد این ملت، اقتدار بر مبنای اسلام، است و دشمن از «اسلام مقتدر» و «اسلام شجاع» میترسد.
بررسی نقش و اهمیت فرزند آوری و جمعیت دراسلام
بررسی نقش و اهمیت فرزند آوری و جمعیت دراسلام
1-فرزند، زینت و نورچشم والدین
نگاه به فرزند تنها نگاه دنیوی نیست، فرزند صالح هم به درد دنیا می خورد هم آخرت. فرزند در دنیا و آخرت نورچشم است. در دنیا یار و یاور پدرومادر است. نگاه مهربانانه فرزند به چهره پدر و مادر به اندازه عبادت ارزش دارد. او یاد گرفته است به آنها نباید اف بگوید و می داند والدین چه شأن ومنزلت بالا و خطیری دارند و اگر سعادت و خوشبختی می خواهد نباید نسبت به والدینش حتی ابراز ناراحتی درونی کند. داشتن چنین فرزندی برای پدر و مادر سعادت دنیوی است. درصحیفه سجادیه دعاهای زیادی درباره فرزند وجود دارد و یاد می دهد نگاهمان به فرزند چگونه باشد. امام سجاد(ع) می فرماید: « خداوندا این بچه ها را یاور من قراربده و کاری کن که اینها دورمن بگردند و زینتم باشند و تنهایم نگذارند».امام باقر(ع) سعادت مرد را آن می داند که فرزندانی داشته باشد و از آنها برای احتیاجات روزمره اش کمک بگیرد. پیامبر(ص) نیز با تشبیه فرزند به میوه درخت، فرزند را میوه دل می نامد و فرزند صالح را گلی از گلهای بهشت می داند.
2-دعای فرزند، دستورخدا
در کتاب شریف کافی از امام صادق(ع) نقل شده است که مردی فرزند نداشت، وقتی به مکه رفته و در صحرای عرفات نوجوانی را می بیند که همراه دعا کردن، زار زار گریه می کند و برای پدر ومادرش دعاها می کند، این فرد هم رغبت می کند تا فرزند داشته باشد. همچنانکه ذکریا، نیز وقتی دید برای حضرت مریم(س) مائده آسمانی آمده است همان جا دست به دعا برمی دارد واز خداوند تقاضای فرزند می کند. همان طور که می دانید دعای فرزند برای پدرومادر یکی از دستورهای قرآن است و به فرزندان گفته شده است بگویند «خدایا پدر و مادرم را مشمول رحمتت بگردان، آنچنان که آنها در کودکی مرا تربیت کرده و رشد داده اند». از فواید دیگر ازدواج و فرزند دار شدن این است که انسان حق پدرومادر را بهتر می شناسد وقدر آنها را بیشتر می فهمد. ازدواج و فرزند دار شدن، باب معرفت را برای انسان باز می کند، بدین ترتیب انسان معارف را بهتر درک می کند.پیامبر(ص) فرمود: «ارث خداوند به بنده مؤمنش فرزند صالح است تا برایش استغفارکند.» در این جمله نگاه اخروی به فرزند دیده می شود.
3-سبب ثواب و بخشش گناهان
ثوابهای فرزند آوری و تربیت فرزند یکی از انگیزه هایی است که افراد را به فرزند آوری ترغیب می کند. اگرکسی زندگی را فرصتی می داند برای جمع آوری زاد و توشه برای آخرتش، بداند که پیامبر فرمود: «فرزندانتان را گرامی بدارید وادب آنان را نیکو کنید تا خداوند شما را ببخشد». فرزند و تلاش برای نیکو ادب کردن و تحمل رنجهای شیرین فرزندداری، موجب بخشش گناهان انسان می شود. امام صادق (ع) نیز دراین باره از پیامبر نقل کردند که حضرت عیسی (ع) از کنار قبری می گذشتند که صاحبش عذاب می شد سال بعد صاحب همان قبر عذاب نمی شد. حضرت علتش را ازخداوند سوال می کنند و خداوند می فرماید، فرزند این مرد بالغ شد و پس از آن راهی را اصلاح کرد و به یتیمی جا داد. به خاطرعمل فرزند این مرد در دنیا، پدراز عذاب در برزخ نجات یافت.
4-عامل شکوفایی عواطف
یکی دیگر از امتیازات داشتن فرزند، این است که با وجود او، عواطف و ابعاد گوناگون انسان شکوفا می شود. پیامبر(ص) فرمود:«کودکانتان را زیاد ببوسید که به ازای هر بوسه ای که به گونه فرزندت می زنی خداوند به اندازه 500 سال راه درجه ای در بهشت برای تو می دهد». شرط محبت کردن به فرزند این است که نیت کنی. این سخن پیامبر(ص) اصلاً تعجبی ندارد، زیرا وقتی قرار است تا ابد در بهشت زندگی کنیم هرچقدر وسعت بدهند بازهم کم است، به همان دلیلی که در روایت آمده است سعادت دنیوی مرد این است که زندگی اش در تنگنا نباشد. گاهی از این نکته غافلیم وتوجه نداریم که اگر کسی که یکی دو فرزند داشته و آنها به خانه بخت رفته باشند دیگر کسی نیست که با بوسیدن ونگاه کردن به فرزندش که عبادت محسوب می شود وسیله ارتقای معنوی اش را فراهم کند.
5-شادابی خانواده های پرجمعیت
در سبک زندگی سنتی ایرانیان و آنچه پیامبر(ص) به آن تشویق کرده است همیشه فرزندی در خانه هست و خانواده های پرجمعیت نگرانی ای از تنها شدن ندارند و همیشه نورچشمی هست تا به زندگی نشاط وشادابی بدهد. پیامبر(ص) با ترسیم رابطه مستقیمی بین فرزندان و والدین، می فرماید: «بچه ها را دوست داشته باشید و به آنها ترحم کنید خداوند به اندازه ای که به بچه ها رحم می کنید به شما رحم می کند».
عقب نشینی ازاصول انقلاب،بانام عقلانیت و اعتدال!!
بیانات در دیدار رؤسای سه قوه و مسئولان نظام 1387/06/19
بعضیها با نام عقلانیت، با نام اعتدال، با نام پرهیز از جنجال و دردسر بینالمللی، میخواهند از مبانی انقلاب و اصول انقلاب کم بگذارند! این نمیشود؛ این نمیشود. این نشانهی بیصبری و نشانهی خسته شدن است. گاهی این خسته شدن را - که خودشان خسته شدهاند - به مردم نسبت میدهند: مردم خسته شدهاند! نه، نخیر. مردم آن وقتی که احساس کنند مسئولین کشور با سربلندی مسلمانی و عبودیت خودشان را اعلام میکنند، خوشوقت میشوند؛ خوشحال میشوند. این مردم، مسلمانند. حرکت مردم هم به خاطر همین بود. این مردم مگر همان مردمی نیستند که انقلاب کردند؟ شعارهای انقلاب چه بود؟ این مردم مگر همان مردمی نیستند که هشت سال این جنگ مظلومانه را اداره کردند؟ همین مردم اداره کردند. مگر مردم دیگری هستند؟ غیر از آن مردمی که توی این کشور این کارهای بزرگ را انجام دادند، کدام مردم این کارها را کردند؟
ما حق نداریم از شعارهای انقلاب و شعارهای اسلام عقبنشینی کنیم؛ این، یک بیصبری است. این بیصبریای است که نباید این را قبول کرد. پایبندی به این شعارها برخلاف خواست دشمن، بر خلاف نظر دشمن، با حرکت کشور به سوی پیشرفت به معنای حقیقی کلمه، هیچ منافاتی هم ندارد که همیشه سعی میکردند اینجور القاء کنند که اگر اسلامی هستید، پس دیگر پیشرفت و دست یافتن به مراحل بالای رفاه مادی و پیشرفت علمی ممکن نیست؛ نخیر، درست بعکس است؛ درست بعکس است. ما پیشرفتهایمان زیاد بوده.
بدون شرح!!!
تصویر پیروزی سیامک خرمی در مقابل حریف آمریکایی،در خاک آمریکا عکس سید علی و پرچم یا حسین به احتزاز در آمد.
خواب بعد از اذان صبح...
امام صادق عليه السّلام:
◀◀نومة الغداة مشومة،تطرد الرزق،
وتصفر اللون وتقبحه وتغيره، وهو نوم كل مشؤوم إن الله تبارك وتعالى يقسم الارزاق ما بين طلوع الفجر إلى طلوع الشمس فإياكم وتلك النومة▶▶
خواب صبح (صبح در ادبیات عرب به معنی فاصله اذان صبح تا طلوع خورشید است) شوم و نامبارك است،
و ✗روزى را پس میزند،
و ✗رنگ و روى را زرد و زار میكند،
و ✗شخص را نازیبا و دگرگون مىسازد
و ✗آن خواب همه اشخاص نامبارك است،
✔همانا خداوند تبارك و تعالى روزىها یا روزى مخلوقات را
در فاصله دمیدن صبح تا طلوع خورشید مقرّر و تقسیم می فرماید
پس زنهار، از خواب در آن هنگام بپرهیزید.✔
10 روش برای داشتن ذهنی آاااارام"
1. در کار دیگران دخالت نکنید، مگر آنکه از شما درخواست کمک کند.
بیشتر ما با مداخله در امور دیگران، برای خود و آنها مشکلاتی ایجاد می کنیم. ما معمولاً به این دلیل در کار آنها مداخله می کنیم که معتقدیم راه ما، بهترین راه است. ما تصور می کنیم که منطق ما بهترین منطق است و کسانی که مطابق طرز فکر ما عمل نمی کنند، باید مورد انتقاد قرار بگیرند و به مسیر درست (که همان مسیر ماست) هدایت شوند. این طرز فکر، وجود فردیت را انکار می کند. خداوند هر یک از ما را منحصر به فرد آفریده است و هیچ دو نفری، نمی توانند یک جور فکر و عمل کنند. تمام مردان و زنان، به روش منحصر به فرد خودشان عمل می کنند؛ بنابراین به فکر کار خود باشید و آرامش را برای خود حفظ کنید.
۲. حسود نباشید
همه ما این تجربه را کسب کرده ایم که چگونه حسادت می تواند آرامش ذهن را به هم بزند؛ مثلاً وقتی که شما می دانید که سخت تر از همکاران تان در اداره کار می کنید، اما گاهی اوقات آنها ترفیع می گیرند و شما نمی گیرید، یا اینکه چند سال پیش کاری را شروع کردید، اما به اندازه همسایه تان که تازه یک سال است آن کار را شروع کرده، موفق نیستید. مثال های متعددی از این قبیل در زندگی روزمره وجود دارد، اما هیچ یک از آنها دلیل نمی شود که شما حسودی کنید. به خاطر داشته باشید که زندگی هر کسی طبق سرنوشت او رقم می خورد که حالا جزئی از واقعیت اوست. اگر مقدر شده که شما ثروتمند باشید، هیچ چیز در دنیا نمی تواند شما را متوقف سازد و اگر اینگونه مقدر نشده باشد، هیچ کس نمی تواند به شما کمک کند. با سرزنش کردن دیگران، در قبال بداقبالی خود، کاری از پیش نمی برید. مطمئن باشید که حسادت، شما را به جایی نمی رساند، تنها آرامش را از ذهن شما می رباید.
۳. ببخشید و فراموش کنید
این روش، بهترین راه برای رسیدن شما به آرامش ذهنی است. ما اغلب به دلیل اینکه کسی به ما توهین کرده یا به ما ضرری رسانده است، احساسات ستیزگی را در قلب خود افزایش می دهیم. ما شکایت ها و گلایه ها در خود را پرورش می دهیم و نتیجه آن برای ما، تنها بی خوابی، زخم معده و افزایش فشارخون است. توهین یا صدمه ممکن است یک بار اتفاق بیفتد، اما با تشدید شکایات، مدام آن را به خود یادآوری می کنیم. شما باید به سرعت این عادت بد را ترک کنید. زندگی بسیار کوتاه تر از آن است که بخواهد بازیچه چنین چیزهایی شود. ببخشید و فراموش کنید؛ تنها با بخشش و فراموش کردن است که عشق شکوفا می شود.
۴. به دنبال تایید دیگران نباشید
دنیا پر از آدم های خودخواه است. آنها به ندرت بدون انگیزه های خودپسندانه کسی را ستایش می کنند؛ آنها ممکن است امروز شما را ستایش کنند، زیرا در قدرت هستید، اما به محض اینکه جایگاه خود را از دست دادید، موفقیت شما را فراموش می کنند و به دنبال پیدا کردن نقص و ایراد در شما خواهند بود. چرا تا حد مرگ برای به رسمیت شناخته شدن تلاش می کنید؟ این رسمیت، ارزش این همه تلاش را ندارد. وظایف خود را بسیار اخلاقی و صادقانه انجام دهید و منتظر تایید دیگران نباشید.
۵. خودتان را مطابق با محیط پیرامون خود تغییر دهید
اگر سعی کنید فقط محیط را تغییر دهید، موقعیت هایتان را از دست خواهید داد. به جای آن، سعی کنید خودتان را مطابق با محیط اطراف خود تغییر دهید. به محض انجام این کار، حتی محیط پیرامون تان که با شما سر جنگ داشت، به طور اسرارآمیزی، تغییر می کند و با شما همسو و هماهنگ می شود.
۶. آنچه را که درمان نمی شود، تحمل کنید
بهترین راه برای تبدیل ضرر به سود، همین است. هر روز با تعداد زیادی از ناملایمات، بیماری ها، آزردگی ها و حوادثی مواجه می شویم که نمی توانیم آنها را تحمل کنیم و یا تغییرشان دهیم؛ بنابراین باید یاد بگیریم که با آنها سازگار شویم. باید بیاموزیم با خوشرویی و بردباری، آنها را تحمل نماییم. به خودتان ایمان داشته باشید؛ شما برحسب میزان شکیبایی خود، قدرت و توانایی بیشتری را به دست خواهید آورد.
۷. به اندازه توان خود مسئولیت به عهده بگیرید
لازم است این پند، همیشه در خاطرتان بماند. ما اغلب تمایل داریم بیشتر از توان مان مسئولیت برعهده بگیریم؛ انگار این امر، ذهن و منیت ما را راضی می سازد، اما شما که حدود خود را به خوبی می شناسید، چرا کار بیشتری را تحمل می کنید که نگرانی بیشتری را برای شما در بر خواهد داشت؟ شما نمی توانید با فعالیت های بیشتر، ذهن خود را به سمت آرامش سوق دهید؛ بنابراین درگیری های اضافی را کاهش دهید و اوقات خود را صرف دعا، درون نگری و آرامش نمایید. این کار افکاری را که موجب بروز استرس و بی قراری در ذهن تان می شود، کاهش می دهد. ذهن آسوده، آرامش بیشتری در بر خواهد داشت.
۸. به طور مرتب تمرکز را تمرین کنید
تمرین تمرکز، ذهن را آرام می کند و افکار مزاحم را از بین می برد. این کار بالاترین درجه آرامش ذهن است. اگر هر روز نیم ساعت تمرکز نمایید، ذهن تان در ۲۳ ساعت و نیم دیگر، آرامش کافی خواهد داشت و ذهن شما به سادگی قبل، درگیر ناملایمات نمی شود. با افزایش زمان تمرکز روزانه، سود بیشتری عایدتان خواهد شد. به علاوه، کارایی شما نیز افزایش می یابد و قادر خواهید بود نتایج بهتری را در زمان کمتری ارائه دهید.
۹. ذهن خود را هرگز خالی نگذارید
ذهن خالی، محل مورد علاقه شیطان است. تمام کارهای شیطانی در ذهن خالی روی خواهد داد. ذهن خود را با افکار مثبت و با ارزش پر کنید. فعالانه یک سرگرمی را دنبال کنید و کاری را انجام دهید که علاقه شما را برانگیزد. شما باید تصمیم بگیرید که چه چیزی بیشتر ارزش دارد؛ پول یا آرامش ذهن؟ ممکن است سرگرمی های شما اغم از کارهای عام المنفعه یا کار مذهبی، همیشه پولی به همراه نداشته باشد، اما حس موفقیت و تکامل را برای شما در بر خواهد داشت؛ حتی زمانی که از لحاظ جسمی در حال استراحت هستید، خودتان را مشغول خواندن یا مناجات با خدا نمایید.
۱۰. هیچ گاه کاری را به تعویق نیندازید و هرگز افسوس نخورید
انرژی و وقت خود را با «باید» یا «نباید» ها تلف نکنید. روزها، ماه ها و سال ها ممکن است با این مناظرات ذهنی بیهوده تلف شود. شما هرگز نمی توانید برنامه ریزی دقیق و همه جانبه ای داشته باشید، زیرا هرگز نمی توانید تمام اتفاقات آینده را پیش بینی نمایید. برای وقت خود ارزش قائل شوید و کارهایی را انجام دهید که به راستی لازم است انجام شود. مهم نیست که اولین بار با شکست مواجه شوید؛ زیرا می توانید از اشتباهات خود درس بگیرید و بار دیگر موفقیت کسب نمایید. عقب نشینی و نگرانی، کاری از پیش نمی برد، هرگز حسرت نخورید؛ آنچه که اتفاق افتاده، دیگر قابل تغییر نیست، حتی اگر تمام عمر حسرت آن را بخورید.