پیام اول امام راحل در تسلیت فاجعه 17 شهریور
پیام اول امام راحل در تسلیت فاجعه 17 شهریور 57
بسم الله الرحمن الرحیم
(وبشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انالله و اناالیه راجعون اولئك علیهم صلوات من ربهم و رحمت و اولئك هم المهتدون).
وقتی شما را ای فرزندان عزیز اسلام خداوند متعال تسلیت می دهد‚ آیا باز هم محتاج به تسلیتید خداوند عزوجل می فرماید: بشارت بده صبر كنندگان را‚ كسانی كه هر مصیبتی می بینند به حساب خدا تحمل می كنند و می گویند ما همه برای خدا خلق شده ایم‚ برای خدا زندگی می كنیم و وقتی بمیریم از بین نمی رویم بلكه به سوی خدای مهربان برمی گردیم. صلوات و رحمت خدا برایشان‚ اینها هستند كه به آرزوی انسانی رسیده اند.
معذلك من به نیابت حضرت ولی عصر امام زمان (علیه السلام) به همه مسلمانان جهان مصیبت چهارم شوال سال 98 ق (17 شهریور) را خاصه به خانواده های داغدار تسلیت می گویم و در عین حال تبریك و خدا شاهد است مصطفای من تنها آن نبود كه سالش نزدیك است‚ بلكه همه به خاك و خون كشیده های حادثه شوال مصطفاهای من بوده اند.
من این استقامت را و این فیض شهادت را كه خداوند متعال نصیب فرزندام فرمود به پدران و مادران و همه بستگانشان تبریك می گویم و چنین كشته شدنی كه افتخار دارد‚ بزرگترین آرزوی منست‚ و شاید نزدیك باشد.
اما فرج و پیروزی حق بر باطل از آن نزدیك تر است و از این پس جا دارد كه همه كارهای خود را تعطیل كنیم‚ نه برای همیشه كه به همین زودی ظالم جبار سرنگون می شود. در باز كردن مغازه ها و كارخانه ها عجله نكنید. در تقویت روحیه و ایمان كسانی كه ضعیف اند بكوشید كه روزی دست خداست. چند روز تعطیل كسب و كار برای رضای خدا كسی را از گرسنگی نمی كشد. عزت و ثروت دست خداست. از مرگ نترسید كه حیات و ممات به دست خداست. تعطیل را ادامه دهید كه فرج نزدیك است.
روح الله الموسوی الخمینی
منبع: صحیفه نور
گزارش مجله نیوزویك از قیام خونین 17 شهریور
گزارش مجله نیوزویك از قیام خونین 17 شهریور
هفته گذشته جمعیتی كه پیشاپیش آن نوجوانان و زنان محجبه حركت می كردند ، در میدان ژاله واقع در مركز تهران تجمع كردند . آنان كه خشمگین از برقراری حكومت نظامی از ساعاتی پیش بودند ، با سر و صدا از دعوت آیت الله نوری كه یك رهبر مذهبی است و آنان را به پراكنده شدن ترغیب می نمود ، سرپیچی كرده و سپس به پرتاب سنگ و آجر به سوی سربازان پرداختند .
خیل جمعیت ضمن تحمل دردهای حاصل از شلیك گاز اشك آور ، به تدریج خود را به صفوف سربازان نزدیك ساختند . سربازان تفنگ های نیمه خودكار خود را بالا آورده و تیر هوایی شلیك كردند . اما وقتی دیدند جمعیت به پیشروی خود ادامه می دهد ، تفنگ ها را به سوی آنان نشانه رفتند و جمعیت را پی در پی به رگبار گلوله بستند . (1) تظاهركنندگان كشته شدند ؛ طبق پاره ای از آمار غیررسمی ، تعداد كشته شدگان یكصد نفر است . این درگیری تاكنون خونین ترین درگیری بوده كه در طول مبارزه قدرت به وقوع پیوسته است ؛ مبارزه ای كه از نه ماه پیش ایران را در بر گرفته است .
به نظر می رسد این خشونت ، علامت مرحله بحرانی جدیدی از مبارزه محمدرضا شاه پهلوی برای دفاع از سلطنت خود ، در برابر حملات رهبران مذهبی و خیل پیروان جوان آنان باشد . قبل از تیراندازی در میدان ژاله ، هفته گذشته در بسیاری از شهرهای بزرگ كشور راهپیمایی های اعتراض آمیز گسترده ای كه رفته رفته شدیدتر هم می شد ؛ همچنین جنگ های وحشیانه خیابانی به وقوع پیوسته بود.
برای نخستین با مخالفین آشكارا از بركناری و حتی مرگ او [شاه] دم می زدند و نیروهای مسلح را به سوی خود جذب می كردند . یكی از تظاهركنندگان تهرانی با غرور اظهار داشت : ” تعدادمان زیادتر از آن است كه بتوانند بر ما چیره شوند . اگر حالا به ما حمله كنند ، كشتاری به راه می افتد كه تا ابد موجب سرافنكندگی شاه باشد . “
شاه برای متوقف كردن آنچه به طور فزاینده قدرت او را – كه زمانی بلامنازع بود – تهدید می كند ، دستور سركوب شدید توسط ارتش توانمند ایران را صادر نمود . یك دیپلمات غربی هفته گذشته به پاول مارتین – paul martin – خبرنگار مجله نیوزویك در تهران گفت : ” این یك جنگ قریب الوقوع است . شاه باید شورش را سركوب كند . آینده او به مخاطره افتاده است . “
با برقراری مقررات منع آمد و شد از صبح تا شام ، دراواخر هفته ، كشور نسبتا آرام بود ؛ اما شاه دیدارهای رسمی خود را از رومانی و آلمان شرقی ، لغو كرد و در خانه ماند تا با فرماندهان ارتش در كاخ نیاوران تهران هم فكری كند . علیرغم استقرار تانك های ارتش در نقاط حساس شهرها و گشت زنی گشتی های پیاده نظام در خیابان های تهران ، مخالفین وی در ادامه مبارزه راسخ تر گردیده اند .
یكی از مخالفین می گفت : ” این حقیقت كماكان وجود دارد كه بیش از هشتاد و پنج درصد ملت مخالف وضعیت كنونی است و ما می توانیم و خواهیم توانست آن را با توسل به زور تغییر دهیم . “
یك دیپلمات غربی این معضل شاه را با جملات دیگری بیان كرد :
” این درست است كه برای سركوب شورشیان از ارتش استفاده شود ، اما او (شاه) تا كی می تواند زندگی در حالت محاصره را تحمل كند . “
آخرین خشونت در اوایل هفته كه مصادف با جنبش مذهبی [عید فطر] بود ، آغاز شد . در مراسم گرامیداشت پایان روزه ماه مبارك رمضان و با ترغیب روحانیون كه رهبران مذهبی كشور به شمار می روند ، جمعیت در شهرهای بزرگ به خیابان ها ریختند تا به اتفاق سربازان شادمانی نموده و آنان را گلباران كنند ؛ اما تظاهرات به سرعت چهره زشتی به خود گرفت و به جای شعارهای برادری ، تظاهركنندگان فریاد ” مرگ بر شاه ” سر دادند .
بعضی ، پلاكاردهایی مبنی بر این كه خواهان انتقام از شاه خونخوار و ایادی امپریالیسم امریكایی وی هستند ، در دست داشتند و خواستار یك جمهوری سوسیالیستی بر اساس اسلام بودند .
یكی از درباریان به خبرنگار نیوزویك گفت كه معلوم بود هنگامی كه شاه از اوضاع جمعیت [تظاهركننده ] مطلع شد ، جا خورده و فرمود : ” وخامت اوضاع بسیار فراتر از حد انتظار شده است . “
اواسط هفته ، روحانیون اعتراضاتشان را شدت بخشیدند و [ مردم را] به اعتصاب عمومی فرا خواندند .
تشكیل هر گونه اجتماعات گروهی در حال حاضر از سوی دولت ممنوع شده است . شاه تظاهركنندگان را متهم كرد كه شرایطی به وجود آورده اند كه برای هیچ ایرانی میهن پرستی قابل تحمل نیست . شاه ضمن اعلام حكومت نظامی ، تیمسار غلامعلی اویسی را كه یك تندرو است ، به سمت فرماندار نظامی پایتخت منصوب كرد و تانك ها و نیروهای نظامی را برای برقراری نظم به كار گرفت . در پاسخ به ندای روحانیون كه از بلندگوهای نصب شده بر ماشین ها در محله های مسلمان و فقیرنشین تهران به گوش می رسید ، جوانان به خیابانها ریختند تا سربازان را مورد ضرب و شتم قرار دهند . تظاهركنندگان پلاكاردهایی با خود آوردند و خودروها را برای بستن خیابان آتش زدند .
در یك نقطه ، معترضان ، یك [نفربر زرهی] چیفتن را كه قصد داشت از بخش بازار شهر عبور كند ، با كوكتل مولوتوف متوقف كردند . نفربر زرهی پر از سربازان آماده رزم ، با انفجار مخزن گاز خودرویی شعله ور شده و با پرتاب پاره های خیره كننده آتش به هوا ، متوقف شد . سرانجام تانكی ظاهر شد و آهن پاره های سوخته را از سر راه برداشت .
با كشیده شدن درگیری به شب ، آسمان مركز شهر پایتخت ، از درخشش نور سرخ رنگ ناشی از شعله هایی كه از تعدادی مغازه و چند ساختمان دولتی زبانه می كشید ، روشن شد .
در واشنگتن ، معاون وزیر خارجه – وارین كریستوفر – مردی كه هنگام حضور سایروس ونس در كمپ دیوید در رأس كار قرار می گیرد : ” گروه كار ایران ” را تشكیل داد . تشكیل این گروه كاری ، نشانه این است كه وضعیت به مرحله بحرانی رسیده است . مسؤولان امریكایی از 000/4 تبعه این كشور در ایران ، خواستند ” آفتابی نشوند ” . یك نفر از مسؤولان وزارت خارجه می گفت : ” اوضاع بسیار بد است . مسأله ای كه واقعا مشكل شده ، این است كه شورش چنان شتابی گرفته كه توقف آن در كوتاه مدت ، بسیار دشوار است . “
فرصت مانور
آنچه مقامات ایالات متحده را نگران ساخته ، این است كه شاه از هر سو توسط مخالفین تحت فشار قرار گرفته و فرصت اندكی برای مانور دارد . یكی از دیپلمات های مقیم ایران اظهار می كرد : ” شاه همه چیز را امتحان كرده و هیچ كدام سودی نداشته است . “
رژیم غیرمردمی
شاه اخیرا برای تأمین خواسته های طبقه متوسط معترض در حال رشد و كاهش نقش مستبدانه اش در حكومت ، آزادی بیشتری به مطبوعات اعطا كرده است .
وی به دادگاههای نظامی دستور داده تا محاكمه مخالفان در دادگاههای مدنی صورت گیرد . حتی اعلام كرده كه به مخالفین اجازه شركت در انتخابات پارلمانی سال آینده داده خواهد شد .
اما تدابیر شاه برای مدرنیزه كردن كشور تنها به خشم مخالفین مسلمان وی دامن زده است ؛ مخالفینی كه در برابر این مدرنیزاسیون و هر گونه اقدامی برای پیروی از غرب ، ایستادگی می كنند .
آنان خواستار رجعت به اصول قاطع اسلامی هستند كه [نوشابه های] الكلی را حرام می داند … شاه برای آرام كردن روحانیون ، در ماه گذشته ، كابینه جدیدی متشكل از بیست و دو نفر ، به ریاست جعفر شریف امامی تشكیل داد . نخست وزیر همچنین با اعطای برخی امتیازات جزئی موافقت كرده است ، یكی این كه تقویم فارسی را كه خود وی دو سال پیش تغییر داده بود ، اصلاح كرد ؛ تنها عضو زن كابینه را بركنار كرد ؛ همچنین اشاره كرد كه ممكن است حتی برای مذاكره حضوری با آیت الله روح الله خمینی كه در تبعید به سر می برد ، اعلام آمادگی كند .
اما اقدامات شاه در مسیر مصالحه و سازش برای آرام كردن مسلمانان به شكست انجامید و هفته گذشته چاره ای جز توسل به ارتش باقی نماند . در حال حاضر اكثر دیپلماتها معتقدند كه ارتش وفادار خواهد ماند و شاه این طغیان ناگهانی را پشت سر خواهد گذاشت .
یك مقام بلندپایه وزارت امور خارجه اظهار داشت : ” در خصوص وفاداری ارتش شكی نداریم . ارتش تا اینجا نشان داده كه نظم را اعمال و حفظ كرده است . “
دست كم برخی از ایرانیان از خود می پرسند كه سربازان شاه تا چه موقع در دفاع از بی وجهه ترین رژیمی كه تاكنون بر سر كار بوده ، هموطنان خود را نشانه خواهند گرفت .
یك نفر غربی نیز هفته گذشته در تهران گفت : ” شاه به ارتش [خوب] رسیده است ، اما آنچه روحانیان
می گویند خیلی دور از ذهن یك سرباز عادی نیست. “
شاه با تكیه همه جانبه بر ارتش به قماری مأیوسانه دست زده است ؛ قماری كه به هیچ وجه نمی توان به برنده شدن در آن اطمینان داشت .
پی نوشت :
1- گفته ها و نوشته های صدها شاهد عینی حادثه ، برخلاف این اظهارات است . جمعیتی كه پیشاپیش آنها زنانی بودند كه برخی كودكان خود را در آغوش داشتند ، ترسیده به میدان شهدا ، قبل از پمپ بنزین روی زمین نشسته بودند و یكباره بدون هیچ بهانه ای آتش به روی آنها گشوده شد . همچنین شكستن شیشه های مراكز دولتی پس از كشتار مردم بی گناه اتفاق افتاد.
[نوشته : كنت لابیچ ؛ تهران / پاول مارتین ؛ تهران / اسكات سولیوان ؛ واشنگتن ]
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
"کبوتربا کبوتر..."
“کبوتربا کبوتر…”
همانندي، از پيش نيازهاي مهم خانواده است.
خانواده استاندارد:
يک خانواده استاندارد با ازدواج يک زن و مرد بالغ شخصيتي رواني، اجتماعي (و نه تنها بالغ جنسي و جسمي و شناسنامه اي) با توجه به دو فرآيند “انتخاب عاقلانه “و “زندگي عاشقانه” صورت مي پذيرد.
منظوراز ازدواج بر پايه انتخاب عاقلانه يعني ازداوجي که : 1-با توجه به پيش نيازها؛ 2-فراهم بودن نيازها؛ 3- “کشش لازم"؛ و 4- “گروهي از همانندي ها"پديد آمده باشد. منظوراز نيازها برخورداري از امکانات، شرايط و ابزارهايي است که براي يک زندگي متناسب با تيپ و طبقه هر کس وجود آنها ضرورت دارد و بر آن پايه هر کس ميزاني از امکانات را براي آغاز زندگي اش لازم مي داند. در اين قسمت به صورت فشرده درباره تناسب ها يا همانندي ها توضيح داده مي شود.
همانندي در انديشه:
همانندي در انديشه بسيار با اهميت است. براي پي بردن به آن پيشنهاد مي شود هر دو نفر مطلب زير را براي هم بدون هيچ گونه ترس و نگراني، تعارف، خود سانسوري و خجالت بنويسند و نوشته هاي خود را با يکديگر هم زمان رد و بدل نمايند تا با مطالعه آن به ميزان هم سوي نگري هم تا حدي پي ببرند.
- نشانه هاي همسر دلخواه خود را جزء به جزء بنويسيد.
- از آنجا که آرزوهاي هرکس هدف هاي پنهان زندگي او هستند او و هر کس در نهايت مي کوشد تا به آرزوهايش برسد و اگراين آرزوها برآورده نشود ناکام از دنيا مي رود، لازم است مهم ترين آرزوهاي خود را به شريک آينده ي زندگي اش بگويد. در همين جا لازم است گفته شود که آرزوهاي ما هم بايستي پالايش يافته، خردمندانه، دست يافتني، و اخلاقي باشد.
- تعريف ويژه خود از زندگي، از خوشبختي و انتظاري را که از همسر آينده تان داريد به آگاهي يکديگر برسانيد.
همانندي سني:
بررسي هاي انجام شده درباره خانواده هاي خوش بخت نشان مي دهد که اختلاف سني در حدود يک چهارم نسل يعني يبن 7 تا 8 سال بين زن و مرد متناسب است. زيرا دختران به لحاظ انديشه انتزاعي 7 -8 سال از پسرها جلوترند و اين اختلاف سني مساله اي فوق را حل مي کند.
همانندي طبقاتي:
هر يک از ما با توجه به پنج عامل ميزان درآمد، منبع درآمد، سطح تحصيلات، کار و پيشه و نشاني منزل، در سه طبقه بالا، متوسط و پابين قرار مي گيريم و سپس به طور اختصاصي تر در يکي از 9 گروه فرعي تر بالاي بالا، بالاي وسط، بالاي پايين -وسط بالا - وسط وسط - وسط پايين و يا پايين بالا -پايين وسط و پايين پايين قرار داريم. عضويت در هر طبقه، روابط، نگرش و جهان بيني، باورها و ارزش ها، ويژه اي را به دنبال خواهد داشت. به بيان ديگر، مفهوم و معني بد و خوب، زشت و زيبا درست و نادرست در هر طبقه متفاوت مي شود. به طوري که حتي ورزش، بيماري، گرايش و خواست هاي هنري و اجتماعي هر طبقه مخصوص به خودش است. پس ملاک زن و شوهر خوب در يک طبقه با طبقه ديگر مي تواند گاهي معناي متضادي داشته باشد. و در نهايت، معناي خوب و بد در هر طبقه متفاوت است.
همانندي ايدئولوژيک:
گوياي هم سويي يا عدم هم سويي دو نفر در زمينه باورهاي مذهبي، سياسي و اقتصادي مي باشد. در اين باره بهترين زوج ها کساني هستند که باور مشترک و به ميزاني برابر و هم سو در موارد بالا دارند.
همانندي تحصيلي
بهتر است که موقعيت شوهر به لحاظ مرتبه علمي و تحصيلي دست کم هم سطح همسرش باشد و پيشنهاد مي شود سطح تحصيلات شوهر از همسرش تا حد امکان کمتر نباشد و اگر بيشتر باشد، بهتر است.
همانندي ظاهري:
دراين زمينه لازم است که به فرزندان خود بياموزيم ازدواج با کساني که از آراستگي و زيبايي ظاهري متوسطي برخوردارند (چه مرد و چه زن)، زندگي آرام تري را به دنبال خواهد داشت. در نهايت دو نفر بايد از لحاظ تناسب ظاهري از چنان همانندي برخوردار باشند تا در ديگري اين انديشه و احساس شکل نگيرد که يکي از ديگري “سرتر” است چون اين احساس و انديشه در رفتار ديگران نمود مي يابد و در زندگي افراد اثري آسيب زا خواهد داشت.
همانندي شغلي:
اين شکل از تناسب بيشتر در مورد زن و شوهرهايي که هر دو کار مي کنند مطرح است. به طوري که دو آموزگار، دو کارمند دو پزشک و يا پزشک با پرستار يا دو هنرمند حرفه اي به طور نسبي، زبان مشترک و هم سويي بيشتري دارند.
همانندي شخصيتي :
در اين جا منظور در درجه نخست ويژگي هاي برون گرايي و درون گرايي و ميزان آنها مطرح است. زيرا هر يک از ما بيشتر يا برون گرا هستيم و يا درون گرا و اين ويژگي از روي کشش ما به تفريحات و سرگرمي هايمان روشن مي شود. که بيشتر گروهي است يا فردي، و در ضمن ميزان آن نيز متفاوت است. در درجه دوم هر يک از ما به لحاظ شخصيتي داراي ساختاري هستيم که ترجيح مي دهيم که با مردم باشيم يا بي مردم و يا بر مردم. پس پي برد به گرايش شخصيتي و سوگيري در نسبت هاي “با"، “بر"، “بي ” در خود و شريک آينده زندگيمان لازم است.
همانندي ساختار خانوادگي :
هر يک از ما در يک ساختار خانوادگي ويژه اي به دنيا آمده ايم و در آن بزرگ شده ايم. ساختار خانوادگي ما، آزادمنشانه يا دموکراتيک، “مستبدانه” يا “ديکتاتورمآبانه” و يا “بي بند و بارانه “بوده است. افرادي که هم ساني ساختاري داشته باشند، راحت تر با هم کنار مي آيند. به ياد داشته باشيم که کنار آمدن، لازم و مثبت است ولي کوتاه آمدن درست نيست.
همانندي هيجاني:
معناي اين نوع تناسب: “داشتن هيجان هاي همسان از پديده هاي يکسان “است. براي نمونه اگر زن و شوهري از ديدن يک سريال تلويزيوني، از يک مسافرت، از يک ميهماني و معاشرت، از يک برنامه ورزشي و يا حتي از خواندن يک کتاب هر دو به احساسي هم سان مانند خوب و متوسط و يا بد دست پيدا کنند، معنايش اين است که از پديده اي يکسان به هيجان همانند رسيده اند. که به اين آگاهي بايستي در معاشرت هاي پيش از ازدواج دست يافته باشند. در صورتي که زن و شوهر از يک پديده يکسان، هيجان متفاوت داشته باشند، پيوسته از هم دور مي شوند. و فاصله هاي غير فيزيکي احساسي ميلي متري، کم کم به کيلومترها تبديل مي شود تا آنجا که نه هم ديگر را مي بينند و نه صداي هم را مي شنوند و نه وجود هم را احساس مي کنند.
17 شهريور 1357
يک نقطه عطف تعيينکننده (ساواک، کشتار 17 شهريور و دولت شريف امامي)
در حالي که در روز 28 مرداد 1357 حکومت با برگزاري مراسم بزرگداشت کودتاي 28 مرداد تلاش ميکرد وانمود کند رژيم از موقعيت مستحکمي برخوردار است، آتشسوزي سينما رکس آبادان، که به زودي شايع شد ساواک در آن دست دارد، دولت جمشيد آموزگار را با بحران جدي مواجه کرد. سپهبد ناصر مقدم رئيس وقت ساواک در ملاقاتي با شاه خاطرنشان کرد که با توجه به مجموعه شرايط، عمر نخستوزيري جمشيد آموزگار به سر آمده و او ديگر براي حل مشکلات حکومت تواني ندارد. شاه به توصيه مقدم و برخي محافل سياسي داخلي و خارجي، جعفر شريف امامي را مأمور تشکيل کابينه کرد. ناصر مقدم پيشاپيش در اينباره با افرادي چون آيتالله شريعتمداري نيز مشورت کرده و به اين نتيجه رسيده بود که حضور فردي با شعارهاي مسالمتجويانهتر، که در عين حال بتواند با محافلي از مخالفان ميانهرو حکومت نيز ارتباطاتي داشته باشد و وعدههايي براي نجات حکومت از بحران ارائه دهد، بيش از هر گزينه ديگري براي اشغال پست نخستوزيري مطلوب خواهد بود؛ تعداد قابل توجهي از افراد کابينه جعفر شريف امامي را اعضاي ساواک تشکيل ميدادند. 1 شريف امامي بسياري از طرحهاي دولت را با همکاري و رايزني مقدم برنامهريزي ميکرد.2 هيئت دولت شريف امامي براي مهار بحران، نشستهاي مشترک متعددي با فرماندهان نظامي داشت که در اغلب اين جلسات ناصر مقدم نيز حضور داشت و راهکارهاي او درباره چگونگي مواجهه با مشکلات مبتلابه دولت و حکومت، بين اعضاي کابينه و فرماندهان نظامي با استقبال روبهرو ميشد.3 مقدم تلاش کرد تا بلکه آيتالله شريعتمداري در ملأعام مخالفت خود را با امام خميني اعلام کند، اما وي که از قدرت و اعتبار امام در بين مردم اطلاع داشت و از تبعات سوء خواسته ساواک نگران بود، تقاضاي مقدم را رد کرد. اما در مذاکرات و گفتوگوهاي طولاني و متعدد خود اظهار اميدواري ميکرد که به روش ديگري، از روش امام خميني در مبارزه با رژيم پهلوي انتقاد کند. در بسياري از موارد، ساواک براي مذاکره با شريعتمداري از رابطي به نام هدايت اسلامينيا بهره ميبرد که با سفارت امريکا در تهران و نيز ساير گروههاي ميانهرو مخالف حکومت نيز روابط نزديکي داشت. شريعتمداري خواستار پياده شدن اصول قانون اساسي مشروطيت و قدرتيابي دوباره مجلس شوراي ملي به عنوام مهمترين رکن مشروطه بود. وي همچنين هر از گاه به دليل قتلعامهايي که در تظاهرات صورت ميگرفت، دولتهاي وقت را سرزنش ميکرد. از ديگر اقدامات ساواک در اين دوره، آزادي تدريجي دهها نفر از علما و روحانيون بود و به غلط چنين تصور ميشد که با آزادي اين افراد، از دامنه نارضايتيها در بين علما و روحانيون کاسته خواهد شد.4
از ديگر پيشنهادات مقدم به دولت شريف امامي و نيز شخص شاه، طرح حساب شده آزادي شماري از زندانيان سياسي در مناسبتهاي مختلف بود. به پيشنهاد ساواک در روزهاي چهارم آبان 1357 و سپس 19 آذر 1357 (مصادف با روزهاي تولد شاه و روز بينالمللي حقوق بشر) شمار قابل توجهي از زندانيان آزاد شدند و حکومت درباره اين اقدامات، تبليغات پر سروصدايي به راه انداخت. 5 از ديگر اقدامات ساواک در اين دوره تلاش براي ارائه چهرههاي مدافع و حامي اصول و ارزشهاي ديني و مذهبي از دولت شريف امامي بود. شريف امامي تقويم رسمي کشور را از تاريخ مجعول شاهنشاهي به تاريخ هجري شمسي تغيير داد. ساواک تلاش ميکرد با تشبث به برخي شعائر و ارزشهاي اسلامي و مذهبي، بين علما و روحانيون اختلافافکني کند و چنين القا کند که اقدامات و موضعگيريهاي امام خميني و روحانيون و علماي پيرو او با اصول و ارزشهاي اسلامي و ديني مغايرت دارد و بسياري از علما و روحانيون، مخالف ديدگاههاي سياسي، اجتماعي و مذهبي ايشان هستند.
ازجمله اقدامات دولت شريف امامي که ناصر مقدم رئيس ساواک در آن نقش مهمي داشت، اعلام حکومت نظامي در تهران و 11 شهر ديگر در شامگاه روز 16 شهريور 1357 بود. با اين اقدام فاجعه جمعه 17 شهريور 1357 در ميدان ژاله (شهدا) تهران رقم خورد و به نقطه عطفي در گسترش مخالفتهاي عمومي با حکومت پهلوي تبديل شد. چند روز قبل و در روز 13 شهريور 1357 ــ عيد فطر ــ تظاهرات گستردهاي در تهران و ساير شهرها روي داد و ساواک از روند حوادث و تبعات ادامه آن احساس نگراني ميکرد. سپهبد ناصر مقدم پس از تظاهرات روز عيد فطر (13 شهريور 1357) به ديدار شاه رفت و با اشاره به ناآراميهاي جاري کشور و ابراز نگراني از تبعات سوئي که ميتوانست براي ارکان حاکميت به بار آورد، موافقت شاه را براي برقراري حکومت نظامي در تهران و برخي شهرها به دست آورد. به دنبال آن، در شامگاه روز 16 شهريور 1357 جلسه شوراي امنيت ملي دولت شريف امامي تشکيل شد و طي مذاکراتي به کارگرداني مقدم، نهايتاً به ضرورت برقراري حکومت نظامي در تهران و 11 شهر ديگر رأي داده شد. مقدم با ذکر اخبار و شايعاتي درباره آغاز موج جديد ناآراميها در تهران و ساير شهرها، حاضران در جلسه را متقاعد کرد که چارهاي جز موافقت با طرح او (که پيش از آن شاه نيز موافقتش را با آن اعلام کرده است) در برقراري حکومت نظامي ندارند. برخي از حاضران در جلسه استدلال کردند که در ساعات محدود باقيمانده تا صبح روز 17 شهريور (زمان آغاز برقراري حکومت نظامي) مردم امکان آگاهي از اين تصميم جديد دولت را نخواهند داشت، اما مقدم با اصرار بر ضرورت برقراري سريع حکومت نظامي تصريح کرد که رسانهها (راديو و تلويزيون) اين تصميم دولت را به طور مکرر به اطلاع مردم خواهند رساند. اما همچنان که پيشبيني ميشد، مردم نتوانستند در جريان تصميم دولت قرار بگيرند،6 از صبح روز 17 شهريور 1357 در بسياري از نقاط تهران و ساير شهرها بسياري از مردم به خيابانها ريخته و بدون توجه به اخطارهايي که درباره برقراري مقررات حکومت نظامي داده ميشد، بر ضد رژيم به تظاهرات پرداختند. ميعادگاه اصلي تظاهرکنندکان تهراني در ميدان ژاله قرار داشت که نيروهاي انتظامي و ساواک بيمحابا به روي مردم بسياري که در اين ميدان و خيابانهاي اطراف گرد آمده بودند، آتش گشوده و شمار زيادي مجروح و تعداد کثيري نيز به شهادت رسيدند. در اين روز علاوه بر شهادت وجراحت صدها نفر از تظاهرکنندگان توسط ساواک، خسارات مالي و اقتصادي قابل توجهي به منازل، مغازهها و اتومبيلهاي مردم وارد شد و آتشسوزيهاي عمدي بسياري در بخشهاي مختلف شهر به راه انداخته شد. در ديگر شهرهاي کشور نيز ساواک و ساير نيروهاي نظامي و امنيتي بر روي تظاهر کنندگاني که حکومت نظامي را ناديده گرفته و به خيابانها ريخته بودند، آتش گشود و تعداد کثيري را شهيد و مجروح کردند. بيشترين اتهامات مربوط به فاجعه روز 17 شهريور 1357 متوجه ساواک شد.7 تبعات کشتار 17 شهريور براي رژيم پهلوي گران تمام شد؛ از آن پس ناآراميها وارد مرحله جديدي شد. در آن ميان شريف امامي نخستوزير وقت براي آرام کردن فضاي بحراني کشور، طي نطقي از واقعه ميدان ژاله ابراز تأسف کرد و کشتهشدگان و جان باختگان 17 شهريور را مورد تکريم قرار داده و به مردم به دليل اين فاجعه تسليت گفت. اين موضعگيري شريف امامي از سوي ساواک تهران، که در آن نقش محوري داشت، مورد اعتراض واقع شد و پرنيان فر ــ رئيس ساواک تهران ــ طي نامهاي خطاب به مقدم، به اين موضعگيري نخستوزير انتقاد کرده و اضافه کرد که اگر سخن شريف امامي در اداي احترام به کشتهشدگان و شهداي 17 شهريور مورد تأييد مجموعه حکومت بوده باشد، پس در اين ميان نيروهاي امنيتي و انتظامي که به دستور حکومت در آن روز مرتکب اين کشتار شدند، در چه جايگاهي قرار خواهند گرفت. پرنيانفر هشدار داد که سخنان نخستوزير آثار و تبعات سوئي در تضعيف روحيه نيروهاي ساواک و ديگر نيروهاي نظامي و انتظامي بر جاي خواهد گذاشت.8
در همان زمان شايع شد که علاوه بر ساواک و نيروهاي نظامي، واحدهايي از سربازان اسرائيلي نيز در جريان کشتار 17 شهريور 1357 دست داشتهاند.9 روز پس از کشتار 17 شهريور، شوراي امنيت ملي دولت شريف امامي با حضور مقدم، بار ديگر تشکيل جلسه داد و درباره واقعه به بحث پرداخت. با اين احوال، به دليل گسترش دامنه بحران در نقاط مختلف کشور، به طور ضمني ضرورت ادامه سياست سرکوب مورد توجه حاضران در جلسه قرار گرفت و در تعداد ديگري از شهرهاي کشور نيز مقررات حکومت نظامي برقرار شد.10 پس از واقعه 17 شهريور، کارتر ــ رئيس جمهور امريکا ــ در تماسي، به شاه اطمينان داد که از روش قهرآميز و قاطع او در برخورد با مخالفان حمايت ميکند.11
به دنبال کشتار 17 شهريور، مخالفان رژيم با صدور اعلاميه، بيانيه و ارائه سخنراني مراتب انزجار خود را از حکومت پهلوي اعلام کردند. در اين ميان آيت الله شريعتمداري نيز طي اعلاميهاي که مردم را به آرامش دعوت ميکرد، نيروهاي حکومتي را به دليل کشتار 17 شهريور نکوهش کرد. گفته ميشود اعلاميه آيت الله شريعتمداري توسط ساواک بهره برداري شده و متن آن در شمارگان بسيار پخش شد.12 پس از واقعه 17 شهريور، مقدم در يکي از جلسات شوراي امنيت ملي دولت شريف امامي از وضعيت وخيم و ناکارآمد دستگاهاي تبليغاتي و رسانهاي حکومت انتقاد کرده و بر اين نکته تأکيد کرد که راديو و تلويزيون از برآوردن خواستها و نيازهاي تبليغاتي حکومت و نقشي که ضرورتاً اين دستگاه بايد در برابر مخالفان اتخاذ کند، عاجز و ناتوان است. مقدم همچنين از وزارت اطلاعات و جهانگردي دولت شريف امامي هم انتقاد کرد که در کنترل و هدايت نشريات و روزنامهها ناتوان بوده و اجازه ميدهد روزنامهها چنان که دلخواه مخالفان حکومت است به انعکاس اخبار، حوادث و رخدادهاي جاري کشور مبادرت کنند و حکومت را با مشکلات مضاعفي رو به رو سازند.13
بدين ترتيب به نظر ميرسيد به رغم جايگزيني مقدم در رياست ساواک، تحولات محسوسي در روش برخورد ساواک با مردم به وجود نيامده و اين سازمان کماکان به دليل سوء رفتارش پذيراي بيشترين انتقادات و اعتراضات بود. با اين احوال، دولت شريف امامي وعدههايي مبني بر ايجاد تحول در ساختار تشکيلاتي و حذف نيروهاي سرکوبگر و بدنام اين سازمان داد. به دنبال آن، به تدريج در محافل سياسي و اجتماعي شايع شد که به زودي تعدادي از نيروهاي بدنام ساواک از اين سازمان اخراج خواهند شد. به دنبال آن، ناصر مقدم فهرستي از چند ده نفر از افراد بدنامتر اين سازمان را براي اخراج از ساواک در اختيار شاه و دولت قرار داد. مشهورترين اين افراد پرويز ثابتي مديرکل بدنام و بي رحم اداره کل سوم (امنيت داخلي) بود؛ پرويز ثابتي نهايتاً در آبان 1357 از کشور گريخت. با اين احوال دامنه تغيير و تحول در ساواک در آن دوره چندان قابل اعتنا نبود و سرعت تحولات سياسي و اجتماعي بسيار پرشتاب تر از آن بود که دولت و نيز رياست ساواک، امکان، فرصت و نيز مجال جدي براي ايجاد تغيير و تحولات ساختاري در اين سازمان بيابند. طرح مسائلي چون لزوم تصفيه ساواک از عناصر بدنام و ناياب و سرکوبگر و ايجاد تحولاتي در ساختار و تشکيلات آن، بيش از پيش موجبات تضعيف روحيه نيروهاي اين سازمان را فراهم آورد و همزمان با آن، تهديدات و خطرات بالفعلي که همه روزه از سوي مخالفان، متوجه نيروهاي ساواک ميشد، مشکلات روحي و رواني اين نيروها را مضاعف ميساخت.14
به تدريج آشکار شد که اقدامات دولت شريف امامي که تلفيقي از طرحهاي به اصطلاح مسالمتآميز و آشتيجويانه و نيز سرکوب بود، علاوه بر اين که نتيجه مطلوبي براي رژيم به بار نياورد، بر دامنه بحران نيز افزود. دولت شريف امامي کارنامه نوميد کنندهاي براي حکومت داشت و چارهاي جز تغيير آن با کابينهاي ديگر در ذهن تصميم گيران حکومت و به ويژه ناصر مقدم خطور نميکرد. در چنين شرايطي با زمينه سازيهاي پيشين ساواک، شاه متقاعد شد که جز برکناري شريف امامي از نخستوزيري و روي کار آمدن فردي نظامي، که سرکوب بيشتر مخالفان را پيگيرد، چاره ديگري نيست. ساواک از روز 13 آبان 1357 بر جنايات خود در تهران و ساير شهرها افزود و با ايجاد درگيريهاي خونين با تظاهرکنندگان و آتش زدنها و تخريبهاي عمدي در سطح وسيعي از شهر تهران، بيش از پيش موجبات نگراني شاه را از عواقب سوء ادامه نخست وزيري جعفر شريف امامي فراهم آورد. نهايتاً نيز مقدم در ملاقاتي با شاه موجبات انتصاب ارتشبد غلامرضا ازهاري را به نخستوزيري فراهم آورد.15
_______________________________
1. مصطفي الموتي، ايران در عصر پهلوي، ج13، چاپ اول، لندن، پکا، شهريور 1371/1992 م، ص183. و اشرف پهلوي، من و برادرم، با مقدمه محمود طلوعي، چاپ اول، تهران، علم، 1375، ص 345ـ346.
2. مسعود بهنود، از سيد ضياء تا بختيار، چاپ ششم، تهران، جاويدان، 1374، ص 744.
3. امير اصلان افشار، سروها در باد: آخرين روزهاي شاه در تهران، به کوشش محمود ستايش، چاپ اول، تهران، البرز، 1378،ص 169 ـ 197 و ص 220 ـ 221.
4. مجموعه اسناد لانه جاسوسي آمريکا، ج 12، بخش دوم، چاپ اول، تهران، مرکز نشر اسناد لانه جاسوسي آمريکا، 1365ـ 1366، ص 22ـ 24. و جهانگير آموزگار، فراز و فرود دودمان پهلوي، ترجمه اردشير لطفيان، چاپ اول، تهران، مرکز ترجمه و نشر کتاب، 1375، ص 533.
5. احسان نراقي، از کاخ شاه تا زندان اوين، ترجمه سعيد آذري، چاپ اول، تهران، رسا، 1372، ص 141ـ143. و انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواک، ج5، چاپ اول، تهران مرکز بررسي اسناد تاريخي، 1378، ص 250.
6. عمادالدين باقي، بررسي انقلاب ايران، ج اول، چاپ اول، قم، نشر تفکر، 1370، ص 254ـ 255. و عباس قره باقي، اعترافات ژنرال، خاطرات ارتشبد عباش قره باغي (مرداد ـ بهمن 57)، چاپ اول، تهران، نشر ني، 1364، ص 2 ـ 25.
7. رمضانعلي شاکري، انقلاب اسلامي و مردم مشهد، چاپ دوم، تهران، بي نا، 1362، ص 93ـ 94 و حسين فردوست: خاطرات ارتشبد سابق، حسين فردوست: ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، جلد اول، چاپ سوم، تهران، مؤسسه اطلاعات، 1370، ص 578 ـ 589.
8. بايگاني مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي (اسناد ساواک).
9. وحيد الزمان صديقي، انقلاب اسلامي ايران از نگاه ديگران، به کوشش و ترجمه مجيد رويين تن، چاپ اول، تهران، مؤسسه اطلاعات، 1378، ص 72 ـ 73.
10. روزشمار انقلاب اسلامي، جلد 5، چاپ اول، تهران، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي، 1378، ص 306 ـ 309. و تصميم شوم: جمعه خونين، چاپ اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامي، 1376، ص 97 ـ 100.
11. جان دي استمپل، درون انقلاب ايران، ترجمه منوچهر شجاعي، چاپ اول، تهران، رسا و نگارش، 1377، ص 166 ـ 169.
12. تصميم شوم: جمعه خونين ، ص 101 ـ 102.
13. همان، ص 123 ـ 124.
14. شهيد آيت الله حاج شيخ محمد صديقي به روايت اسناد ساواک، چاپ اول، تهران، مرکز بررسي اسناد و تاريخي، 1377، ص 498.
15. عمادالدين باقي، ص 264 ـ 273. و غلامرضا نجاتي، تاريخ سياسي بيست و پنج ساله ايران، ج2، چاپ اول، تهران، رسا، 1371، ص 116 ـ 126.
منبع:موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
همه چیز برای خدا ...
انسانهایی که مدام موسیقی گوش می دهند...
این روزها دیدن جوانهایی که هندزفری در گوششان هست و درحال گوش دادن به موسیقی هستند امری بسیارعادی شده است در مترو و اتوبوس و صف نانوائی و خیابان مدام چشممان به افرادی می افتد که یا در حال کار با گوشی موبایلشان هستند و یا موسیقی گوش می دهند .
جدا از بحثهای علمی در مورد این نوع گوش دادن مداوم به موسیقی و سوای مسائل فقهی و دینی حول مسئله موسیقی ، روابط اجتماعی مان هم تحت تاثیر موسیقی قرار گرفته اند .
جوانهایی که در مترو ساعتها کنارهم می نشینند ولی تنها هستند و در خلوت پرسروصدای خودشان غرق شده اند .
وقتی ندارند که به اطراف و موضوعات مختلف فکر کنند ، به مردم دور و برشان فکر کنند و جامعه را ببینند .
حتی گاهی فردی از کنارشان رد می شود و از آنها چیزی می خواهد و یا می پرسد ولی متوجه ان نمی شوند .
سرهایشان همیشه پایین است ولی نه از حیا که از بی تفاوتی .
و گوشهایشان پر است نه از حرف حساب که از ریتم تند و خشن یک موسیقی بی محتوا.
دور شدن و غریبه ماندن و تنهایی ، چیزی طبیعی در این نوع روزمرگی مدرن است.
دیگر حتی اتفاقی هم صدایی یا حرفی یا کلامی مفید به گوششان نمی رسد .
گذشت زمان را حس نمی کنند.
فرصت کتاب خواندن ، حرف زدن ، ارتباط برقرار کردن و … را هم ندارند .
مصداقی از این آیه شده اند که
…لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها….
واین یعنی غفلت ، یعنی غرق شدن در دنیا و یعنی دوری از رحمت الهی
و این یعنی انسانهای آخر الزمانی
ازتهدید و ارعاب دشمنان نترسیم
مقام معظم رهبری :
- دلی که با قدرت لایتناهی الهی آشنا شد، در مقابل تهدیدها و رعد و برقهای دشمنان از جا در نمیرود، مرعوب نمیشود، احساس ضعف نمیکند، نومید از آینده نمیشود. و این راه، راه تجربه شدهای است.۱۳۸۷/۰۷/۱۰
- از حرکت در راه خدا خسته و سست نشوید. هرگز از دشمنانی که از دین و اخلاق و انصاف تهی هستند، ترس در دلتان راه ندهید.۱۳۸۵/۰۸/۲۰
- آنها(ابرقدرتها) تظاهر به اقتدار میکنند، برای اینکه با ابهت و چهرهی اخمآلودِ خودشان ملتها را بترسانند؛ اما اینطور نیست که آنها واقعاً قدرتی داشته باشند.۱۳۸۴/۰۲/۰۶
- مشکل امروز ملتها این است که وقتی در مقابل دشمنیِ قدرتمندان قرار میگیرند، احساس ناتوانی میکنند.۱۳۷۹/۰۳/۱۴
- نشانههای تسلیم و مرعوب شدن، دشمن را نیرومند میكند؛ به او روحیه میدهد و به او كمك میكند تا بتواند راه خود را در تجاوز ادامه دهد.۱۳۸۲/۰۲/۲۲
- نظام جمهورى اسلامى چون متكى به مردم است، لذا نه از امريكا و نه از هيچ قدرت استكبارى ديگرى هيچ واهمهاى ندارد.۱۳۷۹/۰۸/۲۴
شهید محمود کاوه ، جوانی از تبار بزرگان!
11شهریور سالروز شهادت شهید محمود کاوه
مقام معظم رهبری :
تیپ ویژه شهدا که ایشان فرماندهیاش را برعهده داشتند یکی از واحدهای کارآمد ما محسوب میشد.
… او در عملیات گوناگون شرکت داشت و کارآزموده میدان جنگ شده بود. از لحاظ نظم، اداره واحد، مدیریت قوی، دوستی و رفاقت با عناصر لشکر، از لحاظ معنوی، اخلاق، ادب، تربیت، توجه و ذکر، یک انسان جوان، اما برجسته بود.
… این نوجوان (شهید کاوه) جزو عناصر کمنظیری بود که او را در صدد خودسازی یافتم. حقیقتاً اهل خودسازی بود، هم خودسازی معنوی و اخلاقی و تقوایی و هم خودسازی رزمی.
سرتیپ شهید حسن آبشناسان – فرمانده لشکر ۲۳ نوهد – میگوید:
اگردر دنیا یک چریک پاکباخته و دل باخته به اسلام و حضرت امام(ره) وجود داشته باشد، محمود کاوه است و هر رزمندهای که بخواهد خوب پخته و آبدیده شود باید با تیپ ویژه شهدا پیش برود.
شاخصهای یک دولت مطلوب از نگاه امام
دولت یکی از پیچیده ترین مفاهیم مطرح شده در علم سیاست است. به طوری که دیدگاههای گوناگون و بسیار متنوع پیرامون آن وجود دارد. امروزه دولت پدیده ای است که وجودش را در همه جا می توان احساس کرد. تا آن جا که همه ابعاد زندگی انسان تحت تأثیر دولت است.
در آثار امام خمینی(س) و نیز قانون اساسی جمهوری اسلامی دولت در دو معنی عام یعنی نظام حکومتی که شامل رهبری و قوای مقننه و قضائیه و مجریه است و خاص یعنی قوه مجریه در مقابل دیگر ارکان نظام به کار رفته است.
مجموعه پیش رو شامل مقالاتی است که تحت عنوان دولت مطلوب از دیدگاه امام خمینی(س) توسط جمعی از صاحبنظران در راستای مسئولیت های دولت و وظایف آن در حوزه عمل تبیین شده است.
در این مجموعه اصول و ضوابط حاکم بر دولت و وظایف آن با رویکرد اجرایی و عملی مورد بررسی قرار گرفته است. مهمترین چارچوب های مقالات عبارتند از:
- اخلاقی گرایی در سیاست: مشی فرهنگی و تربیتی، نفی خشونت گرایی، مخالفت با استبداد و استکبار، حمایت از مظلوم، عدالت گرایی با آغاز از خویش، صداقت
و پرهیز از نفاق و دو رویی، تحمل سلایق و دیدگاههای مختلف.
- اجرای فرمان هشت ماده ای امام: ایجاد نظام قانون مدار، مشروعیت حکومت و مقبولیت قوانین، احترام به حریم خصوصی شهروندان، رعایت دادرسی عادلانه.
- برخورداری از خصوصیات اعتقادی، روحی، اخلاقی و توان اجرایی: داشتن پشتوانه اعتقادی محکم نسبت به اعتقادات اسلام، تربیت معنوی بر مبنای اخلاق اسلامی، خود را مسئول دانستن، تنظیم و اداره دولت بر اساس دمکراسی (تنظیم امور بر اساس مشورت، تساوی در برابر قانون، وحدت کلمه و شایسته سالاری)
- التزام به تقوای سیاسی: لزوم برخورداری از قاطعیت و عدم نشان دادن ضعف و سستی، محکومیت فرهنگ چاپلوسی و تملق، دین باوری و ستیز با چاپلوسان، نفی انحصار طلبی و استبداد رأی، عدم لحاظ نمودن موقعیت سیاسی در برخورداری از اموال عمومی.
- دولت الکترونیک و مختصات دولت مطلوب: باور به جامعیت دین، دین مداری، قانون محوری، و اصالت رأی.
- مبانی سیاست خارجی: حفظ استقلال و تمامیت ارضی، حفظ وحدت اقوام و مذاهب و فرهنگها، حفظ صلح و امنیت در داخل و در مرزها، توسعه کشور و بهره برداری از امکانات موجود در محیط جهانی، همراهی با حق و حق طلبی و عدالت در جهان.
- الگوی مناسب دولت بر اساس تحلیل محتوای مطالب امام: دولت بر آمده از خواست مردم، مبتنی بر ارزشها و دستورات اسلامی در قالب جمهوری و انتخابات،تناسب قدرت و مسئولیت، رعایت حق و تکلیف، اداره امور بر اساس قانون و در مسیر استقلال و بدور از وابستگی.
- سیاستگذاری عدالت اجتماعی: حذف استثمار، استکبار و ستمگری از روابط اجتماعی، عدالت اجتماعی لازمه سلامتی رژیم سیاسی، تسری عدالت ورزی از فرمانروایان به جامعه،،لزوم اصلاح مستمر ساختارها و نهادهای اجتماعی.
- وظایف دولت در کلام و پیام امام: قدردانی از ملت، مجال دان به مردم برای حضور و مشارکت در عرصه های مختلف جامعه، خدمت به محرومین و مستضعفین، آزادی و تأمین آن برای انسانها، اقتصاد صحیح و عادلانه، تعلیم و تربیت توأم با تعهد اسلامی، وحدت و اتحاد مسلمانان، پای بندی به اخلاق و ارزش های انسانی، جلوگیری از انحراف، توجه به جهات معنوی.
پیروی از ولایت فقیه، یاری رساندن به امام زمان(ع)
قسمتی از وصیتنامه شهید حاج حسین خرازی:
بسم الله الرحمن الرحیم
من عبدالعاصی حسین خرازی
، اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا عبده و رسوله و اشهد ان علیا و اولاده المعصومین حجج الله.
گواهی می دهم که ائمه معصومین گفتارشان بر ما حجت و امتثال امر و اطاعتشان واجب ، محبتشان به حکم حق لازم و پیروی آنها موجب نجات و مخالفتشان موجب عذاب و آنها امامان و شفعیان روز جزا هستند. انا الله و انا الیه راجعون. این جانب خود را لایق وصیت نمیدانم ولی بنابراین که وصیت بعد از رفتن هرکس راهنمای راه او و بیانگر هدف اوست من هم بر حکم وظیفه چند کلمه می نویسم. شخصی هستم معتقد به انقلاب اسلامی ایران و رهبری و ولایت حضرت امام خمینی روحی له الفداه ، در عصر غیبت امام زمان (عج). از مردم می خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند. راه شهدای ما راه حق است، اول میخواهم که آنها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا میخواهم که ادامه دهنده راه آنها باشیم. آنهایی که با بودنشان و زندگیشان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما می آموختند. از خانواده شهدا اسرا، مفقودین میخواهم که صبر پیشه کنند چرا که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم و انشاءالله انتقام این مظلومین را با مظلوم کربلا یکجا خواهیم گرفت. از خانواده معلولین و مجروحین می خواهم که با این عزیزان که برای اسلام رفتند و چنین شدند با صبر و حوصله و خوش اخلاقی برخورد کنند چرا که این عزیزان به خاطر بیماری و اینکه اکنون دستشان از انجام وظایفشان کوتاه شد احتیاج به مراقبت ومحبت بیشتری دارند. انشاءالله خداوند به شما اجر و صبر عنایت فرماید….