مکاشفه
مکاشفه
به نقل از:همسر شهيدبرونسی
يک بارخاطره اي از جبهه برام تعريف کرد.مي گفت: کنار يکي از زاغه مهمات ها سخت مشغول بوديم. تو جعبه هاي مخصوص،مهمات مي گذاشتيم. ودرشان را مي بستيم.گرم کار،يک دفعه چشمم افتاد به يک خانم محجبه،با چادري مشکي!داشت پابه پاي ما مهمات مي گذاشت توي جعبه ها.
با خودم گفتم:حتماً ازاين خانم هاييه که مي يان جبهه.اصلاً حواسم به اين نبود که هيچ زني را نمي گذارند وارد آن منطقه بشود.به بچه ها نگاه کردم. مشغول کارشان بودند وبي[توجه] مي رفتند ومي آمدند،انگارآن خانم را نمي ديدند. قضيه، عجيب برام سؤال شده بود.موضوع،عادي به نظرنمي رسيد.کنجکاو شدم بفهمم، جريان چيست!رفتم نزديک تر، تا رعايت ادب شده باشد.سينه اي صاف کردم وخيلي با احتياط گفتم:خانم!جايي که ما مردها هستيم،شما نبايد زحمت بکشيد.رويش طرف من نبود.به تمام قد ايستاد وفرمود:«مگرشما درراه برادرمن زحمت نمي کشيد؟»يک آن ياد امام حسين(ع) افتادم واشک توي چشمام حلقه زد.
خدا بهم لطف کرد، که سريع موضوع را گرفتم وفهميدم جريان چيست. بي اختيار شده بودم ونمي دانستم چه بگويم .خانم، همان طور که روشان آن طرف بود، فرمود:«هرکس که ياور ما باشد. البته ما هم ياري اش مي کنيم»
شهید برونسی و عنایت حضرت زهرا (س)
هنوزعمليات،درست وحسابي شروع نشده بود که کارگره خورد. گردان ما زمين گير شد وحال وهواي بچه ها،حال وهواي ديگري. تا حالا اين طوري وضعي برام سابقه نداشت. نمي دانم چه شان شده بود که حرف شنوي نداشتند؛همان بچه هايي که مي گفتي برو تا آتش ،با جان ودل مي رفتند!
به چهره بعضي ها دقيق نگاه کردم. جور خاصي شده بودند؛ نه مي شد بگويي ضعف دارند،نه مي شد. بگويي ترسيدند، هيچ حدسي نمي شد بزني. هرچه برايشان صحبت کردم، فايده نداشت. اصلاً انگار چسبيده بودند به زمين ونمي خواستند جدا شوند.هرکاري کردم راضي شان کنم راه بيفتند،نشد.پاک درمانده شدم.نااميدي در تمام وجودم ريشه دوانده بود.با خودم گفتم: چه کارکنم؟
سرم را بلند کردم رو به آسمان وتوي دلم ناليدم که:خدايا خودت کمک کن. از بچه ها فاصله گرفتم.اسم حضرت صديقه(ع) را از ته دل صدا زدم وبه وجود شريفش متوسل شدم.زمزمه کردم:خانم،خودتون کمک کنيد، منو راهنمايي کنيد،تا بتونم اين بچه ها رو حرکت بدم. وضع ما رو خودتون بهتر مي دونيد.چند لحظه اي راز ونياز کردم وآمدم پيش نيروها.يقين داشتم حضرت تنهام نمي گذارد.اصلاً منتظرعنايت بودم. توي آن تاريکي شب وتوي آن بيچارگي محض، يک دفعه فکري به ذهنم رسيد. رو کردم به بچه ها،محکم وقاطع گفتم:ديگه به شما احتياجي ندارم!فقط يک آرپي جي زن از بين شما بلند شه با من بياد،ديگه هيچي نمي خوام.
زل زدم به شان.لحظه شماري مي کردم يکي بلند شود.يکي از بچه هاي آر پي جي زن پا شدو بلند گفت:من مي يام. نگاهش مصمم وجدي بود.به چندلحظه نکشيد،يکي ديگر،مصمم تر از او بلند شد وگفت: منم مي يام.تا به خودم آمدم، همه گردان بلند شده بودند.پيروزي مان توي آن عمليات،چشم همه را خيره کرد.عنايت «ام ابيها»بازهم به دادمان رسيد.
خاطرات شهيد برونسي به نقل ازديگران
شهادت
عید غدیر در کلام امام صاق علیه السلام
عید غدیر درکلام آیت الله بهجت
امام زمان(عج)و غدير
امام زمان(عج)و غدير
در دعاي ندبه كه منسوب به آن حضرت است چنين آمده: «…فلما انقضت ايامه اقام وليه علي بن ابي طالب صلواتك عليهما و آلهما هاديا اذ كان هم المنذر و لكل قوم هاد فقال و الملاء امامه من كنت مولاه فهذا علي مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه…»
هنگامي كه دوران عمر پيامبر سپري شد، جانشين خود را علي پسر ابوطالب كه صلوات خدا بر آن ها و خاندان شان باد، را به هدايت امت برگزيد، چون او منذر و هدايت گر همه بود. پس پيامبر به مردمي كه در مقابلش بودند گفت: هر كه من مولاي اويم، پس علي مولاي اوست، خدايا هر كه علي را دوست دارد دوستش بدار و هر كه با او دشمن است دشمنش بدار…
امام حسن عسگري(ع) و غدير
امام حسن عسگري(ع) و غدير
يكي از شيعيان از امام عسگري(ع) پرسيد:«اين سخن پيامبر كه فرمود:"من كنت مولاه فهذا علي مولاه” يعني چه؟» حضرت جواب داد:«خداوند اراده فرمود كه اين جمله، نشان و پرچمي باشد تا حزب خدا هنگام اختلاف ها با آن شناخته شود.»
امام رضا(ع)و غدير
امام رضا(ع)و غدير
امام رضا(ع) شنيد كه بعضي از مردم روز غدير را انكار مي كنند، فرمود:«پدرم از پدرش روايت كرد كه روز غدير در ميان اهل آسمان مشهورتر است تا ميان اهل زمين… به درستي كه دراين روز خداوند گناه شصت سال از مردان و زنان مؤمن را مي آمرزد و دو برابر آنچه در ماه رمضان از آتش دوزخ مي رهاند؛ در اين روز آزاد مي كند…اگر مردم ارزش اين روز را مي دانستند، بي ترديد فرشتگان در هر روز ده بار با آنان مصافحه مي كردند.»
امام رضا(ع)و غدير
امام رضا(ع)و غدير
امام رضا(ع) شنيد كه بعضي از مردم روز غدير را انكار مي كنند، فرمود:«پدرم از پدرش روايت كرد كه روز غدير در ميان اهل آسمان مشهورتر است تا ميان اهل زمين… به درستي كه دراين روز خداوند گناه شصت سال از مردان و زنان مؤمن را مي آمرزد و دو برابر آنچه در ماه رمضان از آتش دوزخ مي رهاند؛ در اين روز آزاد مي كند…اگر مردم ارزش اين روز را مي دانستند، بي ترديد فرشتگان در هر روز ده بار با آنان مصافحه مي كردند.»
امام صادق(ع) و غدير
امام صادق(ع) و غدير
يكي از ياران امام صادق(ع)از او پرسيد:«غير از عيد فطر و قربان، مسلمانان عيد ديگري هم دارند؟» فرمود:«بلي و اين عيد از آن دو عيد ديگر بافضيلت تر است… و آن روز هيجدهم ماه ذي الحجه، عيد غدير خم است…
در اين روز روزه بگيريد بر محمد و آلش به خاطر اين نعمت الهي صلوات بفرستيد… يقين بدانيد انبيا وقتي وصي خود را نصب مي كردند، امر مي كردند كه آن روز را جشن بگيرند.»
در جاي ديگري نيز فرمودند:«با فضيلت ترين، بزرگ ترين و شريف ترين روز عيد نزد خداوند، روزي است و بر پيامبرش محمد(ص)اين آيه را نازل فرمود: اليوم اكملت لكم دينكم…» ايشان هم چنين روزه عيد غدير خم را برابر با صد حج و عمره مقبول نزد خداوند مي دانست و آن را «عيد بزرگ خدا»مي شمرد.