کثرت عبادت
کثرت عبادت
از مهمترین عواملی که انسان را به سوی انجام عبادات بیشتر فرا میخواند، چشیدن طعم شیرین عبادت است و اگر انسان به مرتبهای از کمال برسد که حلاوت عبادت را در اعماق وجود خود حس کند، هرگز وقتخود را در امور دیگر صرف نخواهد کرد، از این رو باید یکی از خواستههای ما از درگاه خداوند، این باشد که: «واذقنی حلاوة ذکرک; [پروردگارا] حلاوت و شیرینی یادت را به من بچشان .»
طبیعی است که امام سجاد علیه السلام با آن مقام بلند معنوی و غرق بودن در اقیانوس بیکران یاد خداوند و لبریز بودن وجود او از حلاوت ذکر حق، بیشتر وقتخود را به عبادت بپردازد . امام محمد باقر علیه السلام درباره عبادت پدر خود میفرماید: «بلغ من العبادة ما لم یبلغه احد وقد اصفر لونه من السهر ورمضت عیناه من البکاء ودبرت جبهته من السجود و ورمت قدماه من القیام فی الصلاة ; به حدی عبادت کرده بود که دیگران به آن حد عبادت نمیکنند و از شب زنده داری رنگش زرد گشته بود و از گریه چشمانش سرخ شده بود و از سجده پیشانیاش برجسته شده بود و از ایستادن برای نماز، پاهایش ورم کرده بود .»
این ویژگی امام سجاد علیه السلام چنان برجسته بود که علمای دیگر مذاهب زبان به تحسین او گشودهاند، چنان که مالک بن انس (رئیس مذهب مالکی از مذاهب چهارگانه اهل سنت) میگوید: «ولقد بلغنی انه کان یصلی فی کل یوم ولیلة الف رکعة الی ان مات ; به من خبر رسیده که علی بن الحسین علیهما السلام در شبانه روز، هزار رکعت نماز میخواند و این کار تا زمان وفات او ادامه داشت .»
همچنینابن ابی الحدید میگوید: «وکان الغایة فی العبادة; [علی بن حسین علیهما السلام] نهایت در عبادت کردن بود .» به همین خاطر آن حضرت به «زین العابدین» یعنی زینت عبادت کنندگان، مشهور گشت.
برگی از کتاب علم امام علیه السلام
برگی از کتاب علم امام علیه السلام
کتاب شریف صحیفه سجادیه که حاوی ادعیه و مناجاتهای چهارمین پیشوای شیعیان است، یکی از بزرگترین و مهمترین گنجینههای حقایق و اسرار الهی به شمار میرود، به همین خاطر به القابی چون «انجیل اهل بیت» و «زبور آل محمد» و «اخت القرآن» مشهور گشته است و نظر به اهمیت و عظمت این کتاب، شرحهای زیادی بر آن نوشته شده که صاحب کتاب «الذریعة» ، چهل و هفتشرح را نام برده است .
در سال 1353 ش آیت الله نجفی رحمه الله نسخهای از صحیفه سجادیه را برای طنطاوی (مفتی اسکندریه) به مصر فرستاد، وی پس از تشکر از دریافت این هدیه گرانبها، در پاسخ چنین نوشت: «این از محرومیت ما است که تا کنون بر این اثر گران بهای جاوید، که از مواریث نبوت است، دست نیافته بودیم، من هر چه در آن مینگرم آن را از گفتار مخلوق برتر و از کلام خالق پایینتر مییابم . »
دانشمندان و علمای بزرگ، پس از عمری تلاش و تعلیم و تعلم برای بیان کردن یا نوشتن مطلبی، زمان زیادی را به مطالعه و کنکاش میپردازند، ولی امام سجاد علیه السلام این مضامین بلند و مطالب عالی را در وقت مناجات با خالق خویش و در هنگامی که تمام توجهاش به معبود، معطوف بوده، نجوا میکرده است، و این نیست مگر جوششی از چشمه علم لدنی آن امام معصوم .
علاوه بر صحیفه سجادیه، رساله گران بهایی از آن حضرت به یادگار مانده که همچون پرتویی از نور، روشنی بخش راه انسان هاست . در این اثر جاوید که «رسالة الحقوق» نام دارد، 51 حق و وظیفه برای انسان بیان شده که از حقوق خداوند بر انسان و سپس حقوق اعضاء و جوارح شروع و به حقوق اهل ذمه ختم شده است.
علم امام سجاد علیه السلام
علم
از فضائل و مناقب بارز ائمه علیهم السلام علم گسترده آنها است که از آن به «علم لدنی» تعبیر میشود، علمی که از منبع فیض و ذات حق سرچشمه میگیرد . امام باقر علیه السلام میفرماید: «ان لله عزوجل علمین: علم لا یعلمه الا هو وعلم علمه ملائکته ورسله فما علمه ملائکته ورسله فنحن نعلمه ; خداوند دو گونه علم دارد، یکی علمی که مخصوص اوست و دیگری علمی که به ملائکه و رسولانش تعلیم کرده است و ما (ائمه) از این علم که به ملائکه و رسولان آموخته است، بهرهمندیم .»
از این رو یکی از ویژگیهای ممتاز آن حضرت، احاطه علمی ایشان به اصول اعتقادی و احکام اسلامی بود، به گونهای که در مقابل هر سؤالی که از او میشد، پاسخی دقیق و اعجابانگیز، بیان مینمود . این ویژگی منحصر به فرد، دانشمندان دیگر مذاهب را به تحسین و اعجاب واداشته بود، چنان که زهری، از علمای دربار عبدالملک مروان که از مخالفین اهل بیت علیه السلام به شمار میرفت، درباره امام سجاد علیه السلام میگوید: «ما رایت احدا کان افقه منه ; احدی را فقیهتر و دانشمندتر از علی بن الحسین علیهما السلام ندیدم .»
ولی جای بسی تعجب و تاسف است که چگونه آن حضرت با آن مقام و عظمت علمی، مورد بیمهری و بیتوجهی مردم و حتی دانشمندان و عالمان قرار میگرفت و لذا در زمره شاگردان ایشان فقط نام معدود کسانی همچون: جابربن عبدالله انصاری، ابوحمزه ثمالی، یحیی بن ام طویل و محمد بن جبیر بن مطعم، دیده میشود
اخلاص در عزادری و گریه برامام حسین علیه السلام
اخلاص
گریه کردن و عزاداری ها باید به همراه اخلاص بوده و برای رضایت الهی باشند؛ اخلاصی که شاکله تمام اعمال است.
چنانچه امام علی(ع) می فرمایند:
اخلاص، ملاک و معیار عبادت است
گریه کردن هم نوعی عبادت است لذا باید برای خداوند و مظلومیت حضرت و یاران باوفایش باشد نه برای دردها و مشکلات خودمان، نه برای تعصبات کور و جاهلانه قومی و محله ای، نه برای خودنمایی و نه برای هیچ کاری که منافات با اخلاص دارد
رابطه خانواده شما با خدا چگونه است؟
رابطه خانواده شما با خدا چگونه است؟
واقعه ای که برای همه ما یا تقریبا همه ما مهم است و برای عده ای از ما حیاتی به نظر می رسد، سالی یک بار با تمام احساس با آن مواجه می شویم وسعی در اجرای هرچه باشکوه تر آن داریم تا بدین گونه، خیر دنیا و آخرت و رفع مشکلات این جهانی نصیب مان شود،این همان شاه کلید زندگی شیعیان است.
روز عاشورا نمی دانی که هست ماتم جانی که از قرنی به است
پیش مومن ماتم آن پاک روح شهره تر باشد زصد طوفان نوح
مطمئنم که درست حدس زدید، بله درمورد محرم و قیام کربلا صحبت می کنیم، از آنجا که یادآوری واقعه کربلا و پیامدهای آن، غالبا باعث غم و اندوه مامی شود، در این مقاله شما را به شادی و لبخند دعوت نمی کنم، اما مطالبی که مطرح می شود نگاهمان را به این ماجرا ارتقا می بخشد.
تمام مراحلی که در زیر می آید با تصویرسازی ذهنی طی می شود، تغییرات و ارتقاء احساسات و بینش ما به این شکل روی می دهد: در کودکی رویدادها را در قالب مصیبت می شنیدیم و احساسات انسانی دلسوزی و ترحم، منجر به همدردی، همدلی و همکاری ما می شدند،کمی که بزرگتر شدیم و بیشتر آموختیم جنبه حماسی، پایمردی، شجاعت و زنده بودن آنچه روزی رخ داده است، موجب غرور وسرفرازیمان می شد و حالا سالها گذشته و جریان ابراز این احساسات تبدیل به وظیفه و آیین شده است، و به مرور با سوالاتی نظیر این که کربلا چرا اتفاق افتاد؟ یا نتیجه آن چه بود؟ مواجه می شویم. حالا در ادامه به این پرسش ها از بعد عرفانی پاسخ می دهم.
برای آنکه بتوانیم در مورد چرایی آنچه رخ داده سخن بگوییم درابتدا باید به چندمفهوم اساسی بپردازیم.
عهدالست
الست بربکم قالوا بلی
عاصیان واهل کبائررابه جهد وارهانم از عتاب نقض عهد
درمقاله «چگونه معلم درونمان رابیدارکنیم؟» درباره عهدی صحبت کردیم،که درعالم ذر با خدا بسته ایم،که عهدالست نام دارد.
عالم ذر
همه ما قبل از تولد و حتی قبل از پا نهادن در رحم مادر به صورت ذره در عالمی به نام عالم “ذر” حضور داشته ایم، در همان جا خداوند از ما پیمان عاشقانه"عهدالست” را گرفته است،که در آن به یگانگی خداوند شهادت دادیم ومتعهدشدیم که او پروردگار ماست وتنها او را می پرستیم. تصور کلی این است که زندگی ما درعالم “ذر” ارائه و انتخاب شده است. درواقع به ما نقشه راهی ارائه شده که در هنگام بستن عهدالست باخداوند آن را پذیرفته ایم؛ حتی پدر و مادر، دین، محل زندگی، فرزند و نحوه مرگمان را، اما بعد از آمدن به این دنیا موقتا فراموش می شود.
طرح الهی
مفهومی به نام “طرح الهی” مطرح است که می گوید، هرکدام از ما در زندگی طرحی الهی داریم،که به غایت کامل و بی نقص وسرشار از عشق و سلامتی و مخصوص به خودمان است، در واقع این انتخاب براساس میزان اشتیاق روح مابه رشدو شکوفایی معنوی صورت گرفته است.
با آنچه گفته شد دیگر زیاد سخت نیست که به این نتیجه برسیم که طرح الهی انتخاب شده توسط سرور شهیدان چگونه بوده است، این همه سختی عتاب وناراحتی بر چه اساسی روی داده و جاودانی شده است. عهد الست عهدو پیمانی عاشقانه است، و روح ان را با همه شرایطش می پذیرد تا بتواند خودش را پرورش دهد تا به خداوند نزدیک تر شود، و به ارتقاء معنوی دست یابد، حتی می توان گفت که هر اندازه که اتفاقات رخ داده در کربلا خونین تر و دردناک تر می شد، امام علیه السلام بیشتر آغوش بازمی کرد، فضا گشایی عمیق تری صورت می داد، مثل این که از آنها استقبال می کرد، تا وفاداریش را بیشتر به نمایش بگذارد.
هرکه دراین بزم مقرب تراست جام بلا بیشترش می دهند
براساس آنچه تا اینجا گفته شد، دیگر نمی توان به واقعه کربلا تنها از جهت حزن و اندوهش نگاه کرد چرا که تنها صحنه عشق بازی و جان بازی امام حسین علیه السلام و یارانش برای اثبات وفای به عهدشان در ذهن جان می گیرد، این پایبندی به قول و قرار با خداوند یا همان عهدالست است، علاوه بر ان که اجرای تمام وکمال طرح الهی زندگی فردی را نیز شامل می شود.
دست یابی به قول و قرار عهد الست، برای ما زیاد سخت نیست، زیرا ما مسلمانیم و شخصا فکر می کنم این یک امتیاز است چرا که ما راههای زیادی برای عملی کردن عهد الست مان داریم ، و آنها به وسیله دین اسلام به ما، ارائه شده است.
اولین گام در این راستا تسلیم بودن ماست. آن تسلیم بودنی که به واقعه کربلا انجامید، پذیرشی با آغوش باز و آگاهانه، تا آنجاکه امام با علمی که ازجد بزرگوارشان داشتند، از اتفاقات بعد از خودشان نیز، باخبربودند اما ذره ای تردید به دل ایشان راه نیافت.
به باطن همچو عقل کل به ظاهرهمچوتنگ گل
دمی الهام امرقل دمی تشریف اعطینا
به جز چند مفهوم اساسی درعرفان که تا اینجا به آن اشاره شد، یعنی وفای به عهد در مفهوم عهدالست، پذیرش و فضاگشایی درمفهوم پذیرفتن طرح الهی و اتفاق این لحظه؛ تسلیم بودن در آنچه دستور حق تعالی وکتاب آسمانی است، صبر از آن ویژگیهایی است که اجرای ان توسط سالار شهیدان، در واقعه کربلا برای جهانیان انسانی کامل را به تصویر آورده است، صبر در ازدست دادن همه آنچه جهانی است، ازمال وجان و فرزندو…….
بهتراست، به وقایع کربلا فقط ازدیدگاه جان فشانی ها و مصیبت های وارده بر امام و یاران ایشان نگاه نکنیم، این نوع نگاه بسیارمتعالی است، اما درس ها وصحنه های دربردارنده عشق، دوستی، همدردی، همدلی، احترام گذاشتن به کودکان، بزرگ داشتن زنان و احساسات آنها، اجر نهادن به یتیمان، درک خواسته های فرزندان …. و چه بسیار از این قبیل، دراین واقعه موجود است، که شاید پاسخ به یکی از هزار چرایی نسل جوان باشد، و پرداختن به آنها، ضروری به نظر می رسد، درمقاله بعدی مواردی که ازآن یادشد، به همراه تحلیلی از وقایعی که روی داده را بررسی می کنم، این یک قول است.
همه خصائل انسانی بلند مرتبه ای که آورده شد، در این تکه از تاریخ موجود است، تکه ای که شاید آخرش پایان روز شصتم آن بود، ولی همیشه جاودان است وکهنه نمی شود، واین یکی ازشباهتهای این واقعه عظیم با قران مجید است.
تمام آنچه در واقعه کربلاروی داد، در واقع تمام آن چیزی بود که در آن روز انسانیت به آن نیاز داشت، با بعثت پیامبراکرم صلی الله علیه واله به انسان هدیه شده بود، و بعدازرحلت ایشان، به تدریج فراموش شده و درحال نابودی بود،که باوفای به عهد امام ویارانش، دربسته ای شصت روزه، دوباره به ما انسانها تقدیم شد، تا آنجا که درغزل 230 دیوان کبیر، امام حسین علیه السلام، سنگ محک ومعیاری است، به مثابه دل انسان. چرا که دل؛ دارای جایگاهی رفیع است و همه اعمال واحوال و مقامات وجودی ادمی به دل بستگی دارد، و دل انسان به ایشان تشبیه می شود.
زسوز شوق دل من همی زند عللا که بوک در رسدش ازجناب وصل صلا
دل است همچو حسین و فراق همچو یزید شهیدگشته دوصدره به دشت کرب وبلا
در آخر میخواهم به نکته ای اشاره کنم که از بزرگی آموختم، این که قرار بوده است در سال روز شهادت سالارشهیدان، ما به خیابان ها بیاییم برطبل بکوبیم وچون کسی که از شوق وصال بی قرار است، از سر پریشانی و اضطراب هروله کنیم. برای اوکه به عشق و عهد عمل کرد و به لقاء آفریدگارش رسید وه که چه باشکوه است.
یک نفس عمیق بکشید. حالا فکرکنید که او مقتدا و امام ماست و همه به او ارادت داریم به اوکه انسانیت را سربلندکرده، نزد شیطان، ملائک آسمان و زمین، قرآن وخداوند، وای که چه عظمتی دارد، به خاطراین آبروداری بیشتر عاشقش هستم شما چطور؟
پی نوشت ها:
دیوان کبیرغزل230
دیوان شمس غزل 54
دفترششم مثنوی معنوی
دفترسوم مثنوی معنوی درس188
وبلاگ صدکتاب وبرگذیده های عشق وعرفان
قران کریم سوره های اعراف ویس
دیوان حافظ
سایت یالثارات الحسین
منبع : بخش خانواده ایرانی تبیان
دو وسیله ی مهم برای عاقبت بخیری!عبرت های عاشورا
دو وسیله ی مهم برای عاقبت بخیری!عبرت های عاشورا
حادثه عاشورا به عنوان بزرگترین اتفاق ناگوار در جهان اسلام است که امت اسلامی و جامعه ی اسلامی هیچ وقت نباید ماجرای عاشورا را فراموش کنند بلکه باید به عنوان یک درس و یک عبرت از آن پند بیاموزند و عاقبت به خیر شدن و یا گمراه شدن افراد یکی از عبرت های عاشورا می باشد.
طبق آموزه های اسلامی یکی از مهمترین دعاهایی که انسان باید بکند عاقبت به خیرى است همانگونه که امام سجاد علیه السلام در دعاى مكارم از خداوند می خواهند او را به راه حق هدایت کند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ مَتِّعْنِى بِهُدًى صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ، وَ طَرِیقَه حَقٍّ لَا أَزِیغُ عَنْهَا» (صحیفه سجادیه/ دعاى 20)
عاقبت به خیری آنقدر با اهمیت است که یكى از درخواست ها و دعاهاى اولیاى خدا، مسلمان مردن است. همان گونه که حضرت یوسف علیه السلام از خداوند مى خواهد كه مسلمان بمیرد: «تَوَفَّنِی مُسْلِماً» (یوسف/ 101) خدایا مرا مسلمان بمیران.
انسانی که تا لحظه آخر عمر خود دینش را حفظ و از ولی خدا اطاعت کند عاقبت به خیر خواهد شد. همانگونه که حضرت ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود سفارش مى كنند كه «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» نمیرید مگر اینكه مسلمان یعنى تسلیم پروردگار باشید. (بقره، 132)
عاقبت به خیری، سوال حضرت علی از پیامبر(ص)
حضرت امیرالمومنین علیه السلام که از اولین کسانی بود به پیامبر ایمان آورد و بر پشت سر او نماز اقامه نمود و در ادامه، هیچ لحظه ای پیامبر خدا را تنها نگذاشت و تا آخرین توان خود از پیامبر صلوات الله حمایت و حفاظت نمود، وقتی که نبی اکرم به او خبر از شهادتش داد اولین سوالی که امیر المومنین نمودند سوال از عاقبت خودش بود: «افِى سَلَامَهٍ مِنْ دَیْنِى» (شرح نهج البلاغه/ ج 4/ ص 107) آیا وقتى كه ضربت مى خورم دینم سالم است؟ و عاقبت به خیر می باشم؟
سوال حضرت علی علیه السلام از پیامبر صلوات الله علیه نشان دهنده اهمیت و توجه اولیاء خدا به سرانجام امور خود می باشد همانگونه که خداوند در قرآن می فرماید مومنان از خدا عاقبت به خیری می خواهند و می گویند: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَه إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ» خدایا! دل هاى ما را بعد از آنكه هدایت نمودى، منحرف مساز. (آل عمران/ 8)
خواسته انسان های باهوش و بلند همت
اگر انسانی زرنگ باشد به دنبال لذت پایدار و منفعت بیشتر می رود و هرگز بیشتر را رها نمی کند و به دنبال لذت زودگذر و کم برود همانگونه که امیرالمومنین (علیه السلام) فرموده اند: «لَا خَیْرَ فِى لَذَّهٍ مِنْ بَعْدِهَا النَّارُ» خیرى در لذت هایى كه بعدش جهنم است نیست.
اگر به صحنه کربلا نگاه کنیم دو لشکر می بینیم؛ یک گروه افرادی هستند که لذت همیشگی را رها و به دنبال دنیای گذرا رفتند و به قتل امام زمان خود راضی شدند و لعن همیشگی دنبال خود آوردند، ولی گروه مقابل افرادی هستند که رضوان و رضایت خدا و ولی او را به لذت و زندگی این دنیا ترجیح دادند و در راه حسین علیه السلام شهید شدند.
انسان بلند همت باید بداند که این دنیا نابود شدنی است و آنچه نزد خداست همیشگی و پایدارمی ماند همانگونه که خداوند فرموده است: «ما عِنْدَكُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ» (نحل/ 96)
شخص بلند همت همیشه به فکر عاقبت به خیر شدنش می باشد و مسیر حق را طی می کند همانگونه که مشهور است امام حسین علیه السلام در منزل ثعلبیه به فرزند خود خبر از شهادت کاروانش داد . علی اکبر از او سوال نمود آیا ما در مسیر حق هستیم ((یا ابت افلسناعلی الحق))؟ که امام در جواب فرمود بله ما برحقیم، که علی اکبر علیه السلام فرمود:(( اذا لا نبالی بالموت)) حالا که برحقیم از مرگ باکی ندارم. (مقتل الحسین خوارزمی، ج 1، ص 226)
حیواناتی که به فکر دنیا هستند
خداوند در قرآن افرادی که فقط به فکر این دنیا بوده و عاقبت به شر شده اند را همچون حیواناتی می داند که فقط به فکر خوردن هستند: «یَتَمَتَّعُونَ وَ یَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ وَ النَّارُ مَثْوىً لَهُمْ» (سوره محمد، آیه 12)
با تامل و تفکر در حادثه عاشورا افرادی را خواهیم دید که به ظاهر مسلمان بوده و اعمال عبادی اسلام را انجام می دادند ولی بخاطر حب مال، دست به شمشیر برده و نوه پیامبر اسلام صلوات الله علیهم را به شهادت رساندند.
یکی از افراد شقی و ظالم عمر سعد است که ابوالفرج اصفهانی در کتاب مقاتل الطالبین نوشته است: وقتی ابن زیاد پیشنهاد داد به عمرسعد برای مبارزه با امام حسین علیه السلام او قبول نمی کرد ولی ابن زیاد به او پیشنهاد حکومت ری در قبال جنگیدن با امام حسین علیه السلام را می دهد و عمر سعد یک شب مهلت می گیرد تا تفکر کند و روز بعد قبول می کند .
عمر سعد هم مسلمان بود و هم امام حسین علیه السلام را می شناخت ولی آن چیزی که باعث شد او به قتال با امام راضی شود حب مال و حب ریاست بود که خداوند اینها را به حیوان تشبیه نموده است.
قرآن و اهل بیت، وسیله عاقبت بخیری
اگر انسان بخواهد عاقبت به خیر بشود همانگونه که هر روز در نماز از خداوند می خواهیم که ما را هدایت کند و از راه کسانی که غضب کرده است بر آنها نجات دهد، باید اول به ولایت و ریسمان الهی متمسک شود که پیامبر در حدیث ثقلین فرمودند: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی «من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها می گذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترت و اهل بیت خودم. مادام که شما به این دو دست بیازید هرگز گمراه نخواهید شد.
یاد مرگ، اصلاح کننده انسان
نفس انسان همچون اسب سرکشی می باشد که اگر آدمی نتواند آن را کنترل کند، او را هلاک می کند و انسان برای در امان ماندن از شر هوای نفس خود باید افساری تهیه کند تا آنرا رام خود کند و یکی از راه های کنترل نفس یاد مرگ است همانگونه که حضرت علی علیه السلام فرمودند: «اذْكُرُوا هَادِمَ اللَّذَّاتِ و منغض الشهوات و داعى الشتات» به یاد آورید منهدم كننده لذتها، تیره كننده خواهش ها (غررالحكم، ص 162)
همانگونه که وقتی امام حسین علیه السلام تصمیم گرفت به سوی عراق حركت نماید برخاست و خطبه ای ایراد كرد و فرمود: الحمد لله، و ما شاء الله، و لا قوة الا بالله، و صلی الله علی رسوله، خط الموت علی ولد آدم مخط القلاة علی جید الفتاة…. خط مرگ بر فرزندان آدم حتمی و كشیده شده، مانند گردنبند بر گردن و سینه ی دختران و زنان جوان، (یعنی مرگ را مانند گردنبند بر گردن فرزندان آدم انداخته اند). لهوف ، سید بن طاووس رحمة الله )
امام علیه السلام در این خطبه مردن و از این دنیا رفتن را یادآوری کردند تا افراد با یاد مرگ بر هوای نفس خود کنترل و مسیر حق که همان حمایت از ولایت و تبعیت از امام علیه السلام بود را انتخاب نمایند.
کلام پایانی
یکی از درس های عاشورا لزوم استقامت در دین و حرکت کردن در مسیرحق تا لحظه آخر می باشد و باید در مجالس ابی عبدالله علیه السلام از خداوند و اهل بیت بخواهیم تا در مسیر حق ثابت قدم بمانیم و عاقبت به خیربشویم، همانگونه که خداوند می فرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِكَهُ ..» كسانى كه گفتند خداى ما پروردگار ما خداست و در این عقیده پایدار بودند فرشتگان بر آنان نازل مى شوند. (فصلت/ 30)
منبع : بخش قرآن تبیان،سید عبدالحمید طباطبایی/ کارشناس حوزه
چرا عزاداری امام حسین(ع) از اول محرم شروع میشود؟
چرا عزاداری امام حسین(ع) از اول محرم شروع میشود؟
1- شاید به اعتبار فرمایش امام رضا (ع) است که میفرماید از اول دهۀ محرم حزن واندوه در چهرۀ پدرم دیده میشد و حالت عزادار به خود میگرفتند. در روایت آمده است که امام رضا(ع) فرمودند: هنگامی که ماه محرم شروع میشد، دیگر کسی پدرم را خندان نمیدید و هر روز ناراحتی او بیشتر میشد تا روز دهم محرم. پس وقتی روز دهم میرسید، آن روز روز مصیبت و اندوه و گریۀ او بود. (کَانَ أَبِی ع إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ… امالی صدوق/128) در روایت مشهور دیگری وقتی پسر شبیب در اول محرم بر امام رضا(ع) وارد شد، حضرت برای او ذکر مصیبت شهادت و اسارت اهل بیت(ع) را کردند. (دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا ع فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ.. امالی صدوق/130)
2- شاید به این دلیل باشد که عزاداران قبل از عاشورا با ده شب عزاداری بتوانند خود را برای حضور در غم بزرگ عاشورا آماده کنند. چرا که پس از یک هفته عزاداری، حضور در ذکر مصیبت هولناک عاشورا قابل تحملتر خواهد بود. تمام عزاداران میدانند که اگر عزاداری از روز عاشورا شروع میشد چقدر ذکر مصیبتها در عاشورا دردناکتر و غیرقابل تحملتر میشد. اینکه پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً»(مستدرک الوسائل/10/318) این حرارت را هر کسی حس کرده باشد، میداند بیمقدمه وارد روز عاشورا شدن بسیار دشوار است.
3-از طرف دیگر ممکن است یک دهه عزاداری قبل از عاشورا برای بعضیها کسب توجه و آمادگی برای ایجاد سوز در روز دهم باشد. کسانی که دل غافلی دارند یا در اثر توجه به تعلقات دنیا احساس محبتشان به امام حسین(ع) کم شده باشد ده روز فرصت دارند تا در محافل عزاداری با شنیدن مواعظ و معارف دینی آمادگی لازم را کسب نمایند تا مبادا در روز مصیبت بزرگ اباعبدالله الحسین(ع) بیاحساس و بیتوجه حضور پیدا کنند.
4-و شاید حکمت آن این باشد که در واقع این عزاداری دهۀ اول محرم یک نوع اعلام_آمادگی_برای_نصرت است تا صرف سوگواری، و گویی عزاداران به قصد_یاری اباعبدالله الحسین(ع) از همان ابتدای محرم به خیمۀ_اباعبدالله الحسین(ع) میروند که مولایشان را غریب نگذارند. به همین دلیل عزاداری دهۀ عاشورا رنگ و بوی حماسی دارد ودسته_های_عزا با علائم دسته_های_رزمی در میادین دیده میشوند. در حالی که عزاداری از عصر_عاشورا و شام غریبان به بعد تنها رنگ_و_بوی_غم به خود میگیرد و حتی رسم شده است از ظهر عاشورا به بعد بیرقها را به علامت شهادت اباعبدالله الحسین(ع) میخوابانند و دیگر برافراشته نگه نمیدارند.
علیرضا پناهیان
عشق به امام حسین(علیه السلام)،فراتر از اسلام و تشیع
1. ایروینگ، واشنگتن مورخ آمریکایی
در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روی ریگ های تفدیده عراق، روح حسین فناناپذیر است ; ای پهلوان، و ای نمونه شجاعت وای شهسوار من، ای حسین!
2. دیکنس، چارلز
اگر منظور امام حسین (ع) جنگ در راه خواسته های دنیایی خود بود، من نمی فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند . پس عقل چنین حکم می کند که او فقط به خاطر اسلام فداکاری کرد .
3. انگری، کابریل
به عوض اینکه واقعه کربلا، موجب ترس طرفداران حسین (ع) و علی (ع) شود، شجاعت شیعیان را برانگیخت و آنان را به گرفتن انتقام تهییج کرد .
4. بر و کلمان، کارل خاورشناس و محقق آلمانی
شهادت حسین (ع) علاوه بر نتایج و اثرات سیاسی، موجب تحکیم و اشاعه مذهب شیعه گردید و این مذهب مرکز و مظهر تمایلات ضد عرب شد .
5. توندول، بورشو تامداس
شهادت حسین (ع) از همان زمان که طفلی بیش نبودم، در من تاثیر عمیق و حزن آوری می بخشید . من اهمیت بر پاداشتن این خاطره بزرگ تاریخی را می دانم . این فداکاری های عالم از قبیل شهادت امام حسین (ع) سطح بشریت را ارتقاء بخشیده است و خاطره ی آن شایسته است همیشه بماند و یادآوری شود .
6 . جمس فردریک
درس امام حسین (ع) و هر قهرمان شهید دیگر این است که در دنیا اصول ابدی عدالت و ترحم و محبت وجود دارد که تغییرناپذیرند . همچنین می رساند که هر گاه کسی برای این صفات ابدی مقابله کند و بشر در راه آن پافشاری نماید، آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند .
7 . جوزف، رینو متشرق فرانسوی و مؤلف کتاب اسلام و مسلمین
شیعه دین خود را با شمشیر پیش نبرده، بلکه با نیروی تبلیغ و دعوت پیشرفت کرده و اهتمام آنها به برگزاری مراسم سوگواری موجب شده که تقریبا دو ثلث مسلمانان و بلکه جماعت از هنود و مجوس و سایر مذاهب نیز با آنان در عزای حسین (ع) شرکت کنند .
8. دو کبری، موریس اندیشمند فرانسوی
پیروان حسین به واسطه عزاداری حسین می دانند که پستی و زیر دستی استعمار و استثمار را نباید قبول کنند، زیر شعار پیشرو و آقای آنها تن ندادن زیر بار ظلم و ستم بود .
9. زیدان، جرجی نویسنده مسیحی لبنانی
پس از رحلت پیامبر . . . حب جاه و مال بر فضایل اخلاقی، فایق آمد و افکار و آرای آل علی (ع) در میان چنان مردمی بی اثر ماند . چنانکه مردم کوفه به خاطر جاه و مال بیعتی را که با حسین بن علی (ع) کرده بودند، در هم شکستند و به این نیز اکتفا نکرده، او را کشتند .
10. طوماس، مان متفکر آلمان
اگر بین فداکاری مسیح و حسین (ع) مقایسه شود، حتما فداکاری حسین پر مغزتر و با ارزش تر جلوه خواهد نمود . زیر مسیح روزی که آماده برای فدا شدن گردید زن و فرزند نداشت و در فکر آنان نبوده که بعد از او به چه سرنوشتی دچار خواهند آمد . امام حسین (ع) زن و فرزند داشت و بعضی از آنها کودک خردسال بودند و احتیاج به پدر داشتند .
11. فریشلر، کورت مورخ بزرگ آلمانی
امام حسین (ع) در فداکاری قدم را از حدود فدا کردن خود برتر نهاد و فرزندانش را هم فدا کرد . . . تصمیم ثابت حسین (ع) برای فداکاری مطلق نه ناشی از لجاجت بود نه معلول هوی و هوس و او با پیروی از عقل، مصمم شده بود که به طور کامل فداکاری کند تا این که مجبور نشود بر خلاف پر نسیب (عقیده، آرمان والا) خود به وسیله سازش کاری با یزید بن معاویه و زندگی ادامه دهد .
می دانیم که حسین (ع) خود را برای کشته شدن آماده کرده بود و او که عزم داشت خویش را فدا نماید، چرا توقف نکرد تا به قتلش برسانند و چرا دایم اسب می تاخت و شمشیر می انداخت . . . . حسین (ع) دست روی دست گذاشتن و توقف برای کشته شدن را دور از مردانگی و جهاد در راه پر نسیب خود می دانست در نظر حسین (ع) در همانجا توقف کردن و گردن بر فضا دادن، تا این که دیگران نزدیک شوند . تا او را به قتل برسانند . خودکشی محسوب می شود، یک مرد دلیر و با ایمان خودکشی نمی کند .
12. کارلایل، توماس دانشمندی بزرگ انگلیسی
بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم این است که، حسین و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند . آنان با عمل خود روشن کردند که تفوق عددی در جایی که حق و باطل روبرو می شوند اهمیت ندارد . پیروزی حسین با وجود اقلیتی که داشت موجب شگفتی من است .
13. گاندی، مهاتما رهبر انقلاب بزرگ هندوستان
من زندگی امام حسین (ع) آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده ام و توجه کافی به صفحات کربلا نموده ام، بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از سر مشق امام حسین (ع) پیروی کند .
14. گبن، مسیو
فاجعه کربلا و مصیبتی که بر حسین بن علی (ع) وارد شده، بعد از قرن ها متمادی و اقالیم خیلی دور دست حس شفقت و همدردی خون سردترین و دل سخت ترین خواننده را تحریک نموده و منقلبش می سازد .
15. مادام، انگلیسی از نویسندگان دائرة المعارف قرن نوزدهم فرانسه
بزرگ ترین دلیل بر اثبات مظلومیت امام حسین (ع) مسلمان ها قربانی دادن بچه شیر خواره اش بود که در هیچ تاریخی سابقه ندارد بچه شیرخواری را برای طلب آب (بی قیمت و قد) بیاورند و آن قوم دغا عوض دادن آب، او را طعمه تیر جفا قرار دادند . این عمل دشمن اثبات مظلومیت حسین (ع) را نمود و به همین نیروی مظلومیت بساط عزت خاندان مقتدر بنی امیه را برچید و رسوای عالمشان نمود . در اثر جانبازی های او و اهل بیت بزرگش دین محمد صلی الله علیه وآله حیات نوینی بخود گرفت .
16. ماساریک، توماس کشیش متفکر اروپایی
گرچه کشیشان ما هم از ذکر مصائب حضرت مسیح مردم را متاثر می سازند، ولی آن شور و هیجانی که در پیروان حسین (ع) یافت می شود در پیروان مسیح یافت نخواهد شد . گویا سبب این باشد که مصائب مسیح در برابر مصائب حسین مانند پر کاهی است در مقابل یک کره عظیم پیکر .
توصیه امام رضا(ع) به ریّان بن شبیب در خصوص گریه بر امام حسین(ع)
امام رضا علیهالسلام فرمودند:
اى پسر شبیب! به راستى محرّم همان ماهى است که اهل جاهلیت در زمان گذشته ظلم و قتال را به خاطر احترامش در آن حرام مى دانستند؛ امّا این امّت نه حرمت این ماه را نگه داشتند و نه حرمت پیغمبرشان صلّیالله علیه و آله و سلّم را. در این ماه ذریه او را کشتند و زنانش را اسیر کردند و اموالش را غارت کردند خدا هرگز این گناه آنها را نیامرزد.
… اى پسر شبیب! اگر براى چیزى گریان شدی، براى حسین علیهالسّلام گریه کن که او را سر بریدند همانگونه که گوسفند را سر میبرند و هجده کس از خاندانش علیهمالسّلام با او کشته شدند که روى زمین مانندى نداشتند؛ آسمانهاى هفتگانه و زمینها براى کشتهشدن او گریستند و چهار هزار فرشته براى یاری اش به زمین آمدند و دیدند که ایشان کشته شدهاند. پس بر سر قبرش ژولیده و خاکآلود میباشند تا قائم علیهالسّلام قیام کنند و یاری اش کنند و شعار آنها «یا لثارات الحسین علیهالسّلام» (ای خونخواهان حسین علیهالسّلام) است.
اى پسر شبیب! پدرم از پدرش از جدّش علیهمالسّلام برایم باز گفت که: چون جدّم حسین علیهالسّلام کشته شد، آسمان خون و خاک سرخ بارید.
اى پسر شبیب! اگر بر حسین علیهالسّلام گریه کنى تا اشکهایت بر گونه هایت روان شود، خداوند هر گناهى که کردى از کوچک و بزرگ و کم و زیاد می آمرزد.
… اى پسر شبیب! اگر شاد میشوی که خدا را ملاقات کنی در حالی که گناهى نداری، حسین علیهالسّلام را زیارت کن.
اى پسر شبیب! اگر شاد میشوی که در غرفه هاى ساختهشده در بهشت با پیغمبر و آلش علیهم السّلام ساکن شوى، بر قاتلان حسین علیهالسّلام لعنت بفرست.
اى پسر شبیب! اگر شاد میشوی که ثوابی مانند ثواب کسانی که با حسین علیهالسّلام شهید شدند برای تو باشد، هر وقت به یادش افتادى بگو: «یا لَیتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً»: «ای کاش با آنها بودم تا به فوز عظیمى مى رسیدم».
… اى ابن شبیب! اگر دوست دارى با ما در درجات عالى بهشت همراه باشى، در اندوه ما اندوهگین و در خوشحالى ما، خوشحال باش، و بر تو باد به ولایت ما، زیرا اگر کسى سنگى را دوست داشته باشد، خداوند در روز قیامت او را با آن سنگ محشور خواهد کرد.
«بحارالأنوار ج 44ص 285-عیون أخبارالرضا(ع)، ج1 ص 299»
پرهیز ازظلم به دیگران در کلام ائمه (علیهماالسلام)
چند حدیث گهربار در خصوص پرهیز از ظلم کردن به دیگران
حدیث (1) امام على عليه السلام :
اَلبَغىُ يَصرَعُ الرِّجالَ وَ يُدنِى الآجالَ؛
ظلم و تجاوز، انسان را زمين مى زند و مرگ ها را نزديك مى سازد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 345 ، ح 7937
حدیث (2) پيامبر صلى الله عليه و آله :
مَن عامَلَ النّاسَ فَلَم يَظلِمهُم وَ حَدَّثَهُم فَلَم يَكذِبهُم وَ وَعَدَهُم فَلَم يَخلِفهُم فَهُوَ مِمَّن كَمُلَت مُرُوءتُهُ وَ ظَهَرَت عَدالَـتُهُ وَ وَجَبَت اُخُوَّتُهُ و َحَرُمَت غيبَتُهُ؛
هر كس در معاشرت با مردم به آنان ظلم نكند، دروغ نگويد و خلف وعده ننمايد، جوانمرديش كامل، عدالتش آشكار، برادرى با او واجب و غيبتش حرام است.
خصال ص 208، ح 28
حدیث (3) امام سجاد عليه السلام :
وَ الذُّنُوبُ الّتى تُنزِلُ النِّقَمَ عِصيانُ العارِفِ بِالبَغىِ وَ التَطاوُلُ عَلَى النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بِهِم وَ السُّخريَّةُ مِنهُم ؛
گناهانى كه باعث نزول عذاب مى شوند، عبارت اند از: ستم كردن شخص از روى آگاهى، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره كردن آنان.
معانى الاخبار ص 270 و 271 ، ح 2
حدیث (4) امام على عليه السلام:
شيعَتُنَا المُتَباذِلونَ فى وِلايَتِنا، اَلمُتَحابّونَ فى مَوَدَّتِنا اَلمُتَزاوِرونَ فى اِحياءِ اَمرِنا اَلَّذينَ اِن غَضِبوا لَم يَظلِموا وَ اِن رَضوا لَم يُسرِفوا، بَرَكَةٌ عَلى مَن جاوَروا سِلمٌ لِمَن خالَطوا؛
شيعيان ما كسانى اند كه در راه ولايت ما بذل و بخشش مى كنند، در راه دوستى ما به يكديگر محبت مى نمايند، در راه زنده نگه داشتن امر و مكتب ما به ديدار هم مى روند. چون خشمگين شوند، ظلم نمى كنند و چون راضى شوند، زياده روى نمى كنند، براى همسايگانشان مايه بركت اند و نسبت به هم نشينان خود در صلح و آرامش اند.
كافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 236 و 237 ، ح 24
حدیث (5) امام على عليه السلام:
مَنْ ظَلَمَ أَفْسَدَ أَمَرَهُ وَ مَنْ جَارَ قَصُرَ عُمُرُه
هر كس ظلم كند، امرش فاسد و عمرش كوتاه مى شود.
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج 12 ، ص 99 ، ح 13629