یک سئوال، یک جواب
یک سئوال، یک جواب
شاید این سئوال مطرح شود که هدف جوان باید در خور شأنیت و منزلت او باشد و انتخاب جوان باید بالا و به وسعت ابدیت باشد، چون ویژگیهای نوع جوانان عالی و ارزشمند است؛ به عنوان نمونه، همت بلند و عظیم، تصمیم راسخ و والا، توان و قدرت عالی، نشاط و تحرک، اینها از خصائص جوانان است و میتوانند هدفی را مشخص و در رسیدن به آن بی وقفه تلاش کنند. با این امتیازات، سئوال بعضی از جوانان این است که در توان و ظرفیتمان نیست هدفی بلند و به اندازه ابدیت و نامحدود انتخاب کنیم و اگر هدفی اینگونه انتخاب کنیم، از بقیه اهداف دنیائی باز میمانیم و زندگیمان مختل میشود و برای این سئوال به فرمایشات امام حسین (ع) تمسک میکنند که فرمودند: «لا تَتَعَرَّضْ لِما تُدْرِک؛ به آنچه که نخواهی رسید، اقدام مکن».و نیز امام (ع) میفرمایند: «لاتَعْتَدْ به ما لاتَقَدَر عَلَیه؛ آنچه را قادر نیستی به شمار نیاور». امام حسین (ع) در روایتی دیگر میفرمایند: «لاتَتَکَلَفْ ما لاتَطَیق؛ آن چه را طاقت نداری به عهده مگیر». پاسخ این سئوال را باید ریشه یابی کرد. باید دید که چرا برخی از جوانان اینگونه اشکال میکنند و تن به هدفی بالا و انتخابی برتر نمیدهند که ماندگار و جاوید باشد. یک احتمالش این است که جوانی که این اشکال را مطرح میکند، میخواهد از زیر کار فرار کند و تن به کار سخت و مشکل که تلاش زیاد میخواهد، ندهد؛ به عبارت دیگر میخواهد شانه خالی کند، چراکه راحت طلب است. احتمال دیگر این است که جوانان به عاقبت کار نمیاندیشند و دور اندیشی نمیکنند؛ این مسئله هدف و انتخاب ابدی و برتر انسان را توجه ندارند و میخواهند به گونه ای هدفشان را برنامه ریزی کنند که هیچ لطمه ای به زندگی دنیوی و ارزشهای مادیشان نخورد و دور از هدف برتر و انتخاب درست سراغ مظاهر دنیوی میروند؛ اگر جوانان کمی از تجربیات افراد سالخورده را استفاده کنند و به هدفی بی نهایت فکر کنند و قدم بگذارند و پای صحبتهای آنها بنشینند، آنگاه میفهمند راه و مقصد درست را بدون هیچ چشم داشتی به جوانان منتقل میکنند و از عاقبت هدفهای سطحی و ابتدائی و فانی دنیا آنان را برحذر میدارند و به هدفی که دائمی و جاوید است، سوق میدهند. برای درک بهتر این جواب باید به سراغ کلام الهی برویم و از این کلید مشکل گشا استفاده کنیم. خداوند میفرماید: «یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الحْیَوةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ عَنِ الاَخِرَةِ هُمْ غَافِلُون» .ظاهری از زندگی دنیا را میشناسند و انان از اخرت بی خبرند. نوع مردم کوتاه بین، تنها ظاهری از زندگی دنیا را میبینند و از آخرت و پایان کار بی خبرند. جوان اگر کمی فکر کند، در مییابد که دنیا و مظاهر دنیا بد نیست، ولی این که هدفش این مظاهر باشد، جفایی به جوانی و به علت آفرینش کرده است. در پاسخ به این سئوال میتوان از روایات اهل بیت (ع) نیز استفاده نمود. از روایات اینگونه فهمیده میشود که این نوع پرسشها از فطرت جوان بر نخواسته، بلکه از روی هوا و هوس درونی اوست. هیچ گاه انسان عالی و برتر را رها نمیکند تا خوب را بدست آورد، همیشه درصدد انتخابی خوبتر و بهتر است. روایات زیادی در مورد همت و انگیزه های جوان وجود دارد. پیامبر اعظم (ص) فرمودند: «إِنَّ اللهَ تَعالی یُحبُ مَعالی الأُمُورَ و أَشرافَها وَ یَکرَهُ سَفسافَها؛ خداوند کارهای والا و شریف را دوست دارد و کارهای پست و حقیر را خوش ندارد». این حدیث نورانی درصدد این است که بیان کند کار والا نزد خدا محبوب است، هدف و انتخاب بزرگ، عالی است. همت و انگیزه بالا رشد دهنده و انسان ساز است. کار و هدف بزرگ انسان را بزرگ و به او سعه وجودی و ظرفیت میدهد، به او حرکت و شوق و تحرک میبخشد. به همین دلیل است که امام علی (ع) میفرمایند: «مَن شَرُفَت هِمَتُهُ عَظُمَت قِیمَتُه؛ هرکس که همتش بالا باشد، ارزشش عظیم است». و امام سجاد (ع) در دعاهایشان میفرمودند: «بارالها، از گواهی و شهادت، عادلانهترین آن را از تو مسئلت دارم و از عبادت، بانشاط ترین آن را … و از همت عالیترین آن را». و امام باقر (ع) فرمودند: «لاشَرُفَ کَبُعدِ الهِمّه؛ هیچ شرافتی چون بلند همتی نیست». طرز تفکر جوانان و به طور کلی انسانها از دو حال خارج نیست، یا نگاه الهی به ماسوی خود دارند و یا نگاه مادی که سراسر زندگیشان را گرفته، همه چیز را دنیا و مظاهر دنیا و ثروت و مال و منال میدانند و در همین راستا هدف و انتخابشان نیز در دنیاست. جوان نیز در اثر این تربیت و آموزش و تفکر ناچارا اینگونه تصمیم میگیرد و هدفی کوچک و ناچیز را انتخاب میکند. در تفسیر آیه 7 سوره روم نیز بیان شد که اگر این مردم ظاهر بین، باطن و درون این زندگی دنیوی را میدانستند، برای شناخت آخرت کافی بود؛ چرا که دقت کافی در این زندگی زودگذر نشان میدهد که حلقه ای است از یک سلسله طولانی و مرحله ای است از یک مسیر بزرگ، همان گونه که دقت در حیات در دوران جنینی نشان میدهد که هدف نهایی، خود این زندگی نیست؛ بلکه این یک مرحله مقدماتی برای زندگی مهمتر است