حوزه علمیه فاطمیه سلاماللهعلیها شهرکرد


ازدواج كنيد؛ عاشقانه، عاقلانه!
ازدواج تولد دوباره آدمي است. ازدواج، يعني رسيدن به آمال و آرزوها! ازدواج، يعني رها شدن از تنهايي دل و پناه بردن در دنيايي كه ديگر رويا نيست! ازدواج، يعني داشتن اميد و عشق دوباره به زندگي! به آينده و اينكه من و تو، «ما» شويم. حال براي رسيدن به اين فرآيند و اينكه بتوان ازدواج موفق داشت بايد به ملاك ها و معيارهاي ارزشي و اساسي نيز توجه كرد. نبايد چشم بسته پاي در اين راه پر فراز و نشيب نهاد! يادم باشد و يادتان باشد كه «ازدواج» زودش اشتباهي بزرگ و ديرش اشتباه بزرگ تري است! در اين مقاله قصد داريم تا شما خوانندگان هميشه عزيز و همپا را با اين ملاك ها و معيارها آشنا سازيم:
پس لطفا توجه فرماييد:
توجه به اصالت خانواده و ريشه دار بودن فرد مورد نظر
اولين و اساسي ترين معيار انتخاب همسر چه زن و چه مرد، اصالت خانوادگي است. كلمه«اصالت» از ريشه اصل گرفته شده و اصل به معناي ريشه آمده است. يعني دختر و پسر از خانواده هايي باشند كه داراي اصل و ريشه هستند. دختر و پسر بايد در خانواده هايي رشد يافته باشند كه آنها پدر و مادري عاقل و دلسوز، با تمام وجود در رشد و تعالي فرزند كوشيده باشند. برخلاف خانواده هايي كه زن و مرد خانه، كودكان را به حال خود رها كرده و به دنبال گردش و تفريح خود بوده اند و يا مرداني كه به علت تعدد زوج ها، فرزندان خود را به حال خويش رها كرده اند! در خانواده هاي اصيل پدر و مادر مي كوشند از نظر اخلاقي و رفتاري براي فرزندان خود، نمونه و الگو باشند و بدون ترديد پدر و مادر از نظر ارثي نيز سرمايه هاي بس گران بهايي را به فرزندان خود انتقال مي دهند. دختر و پسري كه در يك خانواده اصيل رشد مي يابند، منش هاي اخلاقي را از پدر و مادر خود به ارث مي برند و در برخورد با دشواري ها و سختي هاي زندگي، هرگز از جاده ي راستي و درستي خارج نمي شوند.
توجه به شرايط سني فرد مورد نظر
براي انتخاب همسر، لازم است كه از نظر سني بين زوج ها هم خواني وجود داشته باشد. البته سن مناسب به تنهايي نمي تواند عامل موفقيت در ازدواج باشد، بلكه لازم است كه اين خصوصيت را با مجموعه اي از صفات ديگر بررسي كرد. هستند پسران يا دختراني كه داراي سن كم هستند، ولي نسبت به بسياري از افراد ديگر كه سن بالايي دارند، از بسياري جهات عاقلانه تر و هوشيارانه تر عمل مي كنند. در مورد اختلاف سني نيز نمي توان با قاطعيت نظر داد. در بهداشت رواني گفته مي شود كه سن شناسنامه اي ملاك نمي تواند باشد. ملاك سن عقلاني است . يعني رسيدن به بلوغ رواني. ولي براي زنان بهتر است با توجه به اينكه زايمان مي كنند و چاق و لاغر مي شوند و اين وضعيت در چهره شان موثر واقع مي شود و از نظر ظاهر زودتر از مردان شكسته مي شوند، كم سن تر از همسرانشان باشند. چون اگر چنانچه سن زن از شوهرش بيشتر باشد، به نظر خيلي پيرتر از او مي آيد و گاهي همين مسئله سبب مي گردد كه مرد فكر مي كند كه داراي زن پيري مي باشد. پس به سود هر دو طرف است كه زن بين 3 تا 6 سال، از همسر (شوهر) خود جوان تر باشد تا تعادل بهتري در خانواده برقرار گردد.
توجه به اصول ديني و اعتقادات مذهبي فرد مورد نظر
پايبندي به اصول آيين اسلام، يكي از عوامل خوشبختي خانواده است. دختر و پسري كه ديندار باشند، از انجام بسياري از اعمال خلاف خودداري مي كنند، زيرا پايبندي به دين، آنها را از انجام اعمال حرام و خلاف بازمي دارد. اين عامل رواني هميشه همراه افراد است و آنان را از ارتكاب به اعمال خلاف انساني باز مي دارد. به همين مناسبت وقتي از پيشوايان ديني سوال مي شد كه با چه گروهي بايد ازدواج كرد؟! در پاسخ مي فرمودند: « بر تو باد ازدواج با افراد متدين. يعني سعي كن با همسري ازدواج كني كه دين دار باشد، زيرا دين داري عامل قوي و استواري است كه در بسياري از موارد انسان ها را از لغزش و ارتكاب اعمال خلاف باز مي دارد.
توجه به ميزان تحصيلات فرد مورد نظر
در اين زمينه لازم است تأكيد بيشتري گردد! تا جايي كه امكان دارد، دو خانواده از نظر سطح تحصيلات تفاوت چنداني نداشته باشند. زيرا خانواده اي كه از سطح سواد كمتري نسبت به خانواده همسرش برخوردار باشد، ممكن است در بسياري از موارد نتواند با آن خانواده تفاهم داشته باشد، پس بهتر است كه تعالي در اين رابطه وجود داشته باشد. به طور كلي؛ توصيه، توصيه آن است كه مردان از نظر ميزان تحصيلات بالاتر از زنان باشند. متأسفانه اخيرا مشاهده شده است كه دختراني با داشتن درجه ليسانس يا بالاتر، همسراني با تحصيلات كم انتخاب كرده و مي كنند! مردان اين گونه زنان، هميشه در اضطراب به سر مي برند كه شايد همسرانشان در طول مدت تحصيل و يا در محل كار به مردان ديگري گرايش پيدا كنند! گاهي اين مردان از طريق رفتارهاي خشونت آميز تمايل دارند كه برتري خود را نسبت به همسرانشان نشان دهند تا از اين طريق برايشان بگويند كه مرد هستند و از ايشان برتر مي باشند. البته گاهي هم اين گونه مردان از روي اجبار و براي رضايت خاطر همسرانشان به ادامه تحصيل مي پردازند. لازم به يادآوري است كه نوع تحصيلات چندان مهم نيست. آنچه در ازدواج مهم است، سطح تحصيلات است. در عين حال چنانچه تحصيلات زن و شوهر در يك حوزه باشد، تفاهم زناشويي بيشتر خواهد بود.
توجه به زيبايي، وضعيت ظاهري و همساني با فرد مورد نظر
يكي ديگر از ملاك هاي مهم در ازدواج، تناسب و همساني دو زوج از نظر زيبايي و قد و اندام مي باشد. البته زيبايي امري نسبي است و بيشتر به افكار، خاطرات، تجربيات و آنچه در ذهن افراد است بستگي دارد تا آنچه كه در واقعيت است. به همين دليل، ممكن است فردي را كه يك نفر خيلي زيبا مي داند، فرد ديگر معمولي بداند! اگر فردي وضعيت ظاهري، صورت و اندام همسر خود را نپسندد، زندگي براي هر دو نفر شان تلخ و ناگوار و گزنده خواهد بود. البته زيبايي به عنوان يك ركن اساسي و معيار مستقل در زندگي زناشويي مطرح نيست، بلكه با صفات ديگري به كمال مي رسد. بسياري از زوج هايي كه فقط بر اساس عنصر زيبايي و بدون توجه به آنكه چه در پشت اين زيبايي به لحاظ فكري و رواني مي گذرد ازدواج كرده اند، چندان موفقيتي در زندگي نصيب شان نشده است! از پيامبر اكرم (ص) پرسيده شد كه بهترين زنان كدامند؟! ايشان در جواب فرمودند: بهترين زنان، كساني هستند كه از نظر اخلاق بالاتر و از نظر مهريه، مناسب باشند، هنگامي كه خير را دنبال مي كنيد نزد زيبارويان برويد، زيرا آنكه زيباتر است رفتارش نيكوتر است!
توجه به وضعيت شغلي و ميزان درآمد فرد مورد نظر
يكي ديگر از عواملي كه در اتنخاب همسر بايد مورد توجه قرار گيرد، نوع شغل مي باشد. بعضي از مردان مايل هستند كه همسرشان خانه دار باشد. تعدادي مايلند خانم آنان در خارج از خانه شاغل باشد و برخي فقط مايل به كار همسرشان در آموزش و پرورش و كار معلمي هستند. بنابراين، نوع شغل در انتخاب همسر از اهميت ويژه اي برخوردار مي باشد. در مورد شغل شوهر، آنچه مهم است تأمين نظر دختر است. در اين رابطه موارد زير قابل توجه است: الف) دختراني هستند به سطح شغلي اهميت مي دهند! از نظر آنان نوع شغل مهم نيست! آنها هميشه مهندس، دكتر، حقوقدان، وكيل و مشاغلي را مي پسندند كه از نظر وجهه اجتماعي در سطح بالايي قرار دارند و گاه اظهار مي دارندكه مثلا لوله كشي هم شد شغل! نجاري يا بنايي يا سيم كشي برق ساختمان و نظاير اينها كه از نظر سطح درآمد ممكن است بسيار بالاتر باشند را نمي پسندند!! ب) گروهي از دختران، برايشان سطح شغلي مطرح نيست. آنان شوهري مي خواهند كه امكانات رفاهي آنان را فراهم كند درآمد زيادي داشته باشد كه تميز باشد و هميشه اظهار مي دارند كه شوهر روغن ماليده و پر خاك و گچ نمي خواهند! ج) زنان شاغلي هم هستند كه مايلند شوهرشان در حوزه شغلي خود آنان كار كند. به عنوان مثال اگر آموزگار باشد، مايل است شوهرش دبير يا استاد دانشگاه باشد يا اگر پرستار باشد، شوهرش پزشك باشد! در اينجا يك نكته قابل توجه است و آن اينكه بيشتر زنان مايل نيستند كه شوهرشان از نظر سطح شغلي پايين تر از آنان باشد. د) بعضي از دختران تحت تأثير برنامه هاي هنري تلويزيون، تئاتر، موسيقي و سينما، شوهر هنرمند مي خواهند! ) و بالاخره گروهي از دختران شغل شوهر برايشان مهم نيست! بلكه به ساير عوامل مؤثر در ازدواج از جمله مسائل فرهنگي، اخلاقي و اقتصادي توجه بيشتري دارند. با در نظر گرفتن مطالب فوق مي توان چنين نتيجه گرفت كه در انتخاب شوهر در رابطه با نوع شغل بايد به عنوان شغل، محل شغل، ميزان درآمد و سطح شغل، توجه كرد.
توجه: نگرش شوهر درباره شغل زن: بعضي از مردان با اشتغال همسرشان در خارج از خانه مخالفند و در پي همسري هستند كه فقط خانه دار باشد و روي اين مسأله به قدري تكيه و تأكيد دارند كه آن را جزء شرايط ازدواج قرار مي دهند. در مقابل، مرداني هستند كه مي خواهند همسر آنان شاغل باشد و از اين اشتغال، نظر اصلي شان كسب درآمد است كه مكمل هزينه خانه باشد؟! برخي هم كسب درآمد و گرفتن حقوق برايشان مهم نيست، بلكه هدف آنان از اشتغال همسر در خارج از خانه آن است كه زن با جامعه ارتباط داشته باشد و اجتماعي تر باشد و از زن خانه دار به عنوان يك زن عقب افتاده و منزوي ياد مي كنند.
توجه به سطح اقتصادي خانواده فرد مورد نظر
سطح اقتصادي مي تواند عامل اختلاف در روابط زناشويي باشد. ابعاد مختلفي كه در اين باره مطرح مي باشد عبارتند از: مسكن، هزينه هاي رفاهي و معيشتي و وسايل زندگي. هر يك از اين امكانات نقش مهمي در زندگي دارد كه عدم وجود يا كمبود آنها مي تواند عامل اختلاف و ناخشنودي گردد. نكته اي كه در اينجا حائز اهميت است آن است كه اختلاف سطح اقتصادي در دو خانواده كه قصد ازدواج دارند بايد مورد توجه قرار بگيرد. پسر جواني كه در يك خانواده فقير بزرگ شود فرضا تحصيلاتي هم دارد،دختري از يك خانواده مرفه و ثروتمند را نمي تواند قانع كند. او (دختر) در يك زندگي با امكانات زياد بزرگ شده و توقعاتي كه در خانه شوهر دارد در همان سطح است و چون چنين وضعيتي در خانه شوهرش نخواهد داشت. احتمال بروز اختلاف وجود دارد. بنابراين بايد به امكانات مالي و رفاهي خانواده در زمان انتخاب همسر توجه كافي مبذول گردد.
توجه به سلامت جسماني و رواني فرد مورد نظر
بسيار مهم است كه در ازدواج به سلامت جسماني و رواني طرف مقابل اطمينان و اعتماد داشت. چنان كه، يكي از زوج ها، داراي بيماري هاي جسماني و يا رواني باشد و آن را از ابتدا مخفي نگه دارد، زمينه را براي بروز مشاجره، اختلاف و در نهايت طلاق فراهم كرده است. در ازدواج، بيماري هاي طرف مقابل را بايد جدي گرفت. مانند اعتياد، افسردگي، اضطراب، وسواس، سوء ظن داشتن و بدبين بودن، سرطان، هموفيلي، تالاسمي،صرع، معلوليت هاي ذهني،ايدز، سوختگي بدن، سل، جذام و انواع بيماري هاي خاص مردان به طور كلي كساني كه داراي بيماري غير قابل درمان هستند، انتخاب هاي مناسبي براي ازدواج نيستند، و بهتر است افراد اين گونه كه نيز خودشان تمايل به ازدواج دارند، به طور موقت و با اطلاع قبلي ازدواج كنند و تصميم بگيرند كه صاحب فرزند نشوند.
توجه به رشد و بلوغ عاطفي- فكري و رواني فرد مورد نظر (پختگي)
يكي ديگر از عوامل مهم در موفقيت زندگي زناشويي رشد عاطفي است. رشد عاطفي فقط به سن شناسنامه اي بستگي ندارد. بلكه سن عقلي، رواني، اجتماعي، عاطفي و جسماني، همه از عوامل موثر در پختگي و بلوغ هستند. بهترين سن ازدواج 23 تا 25 سالگي براي مرد (پسران) و 20 تا 23 سالگي براي زن (دختران) است. اگر چه در اين سن، عادات مختلف در فرد به صورت نيرومندي در آمده اند ولي هنوز قابليت تطبيق و سازش در او موجود است. البته بايد اضافه كرد كه اين سن را فقط از لحاظ كلي بيان كرديم. بدين معني كه بسياري از ازدواج هاي موفق وجود دارند كه زن و مرد در موقع ازدواج، بسيار مسن تر يا جوان تر از سن مذكور بوده و هستند. رشد جسماني نيز، عامل مهمي در آمادگي براي ازدواج است. اگر چه در جامعه ما ازدواج معمولا بعد از سن بلوغ صورت مي گيرد، با وجود اين بايد گفت كه مسئوليت زندگي زناشويي را بايد قبول كنند و بپذيرند.
توجه به نگرش و طرز فكر فرد مورد نظر درباره روابط جنسي
اگر چه زندگي سعادتمندانه فقط تا اندازه اي به طرز تلقي مشابه و درست زن و شوهر از روابط جنسي وابسته است، ولي اين عامل، يكي از مهم ترين نشانه هاي خوشبختي در زندگي زناشويي است! زيرا اگر در اين روابط يكي از زوج ها احساس نارضايتي كند، يا زن و شوهر در اين باره به نتيجه واحدي نرسيده باشند، احساس محروميت و ناكامي يا ناامني خواهند كرد. به گونه اي كه اكنون يكي از دلايل اصلي طلاق بين زوج ها همين عدم رضايت از روابط جنسي و زناشويي است .
كلام آخر اينكه
در انتخاب همسر خوب بايد انديشيد. از روي احساس سطحي و گذرا نبايد تصميم گرفت. ملاك هايي همانند پول، ثروت، موقعيت اجتماعي، شغلي، ظاهر و زيبايي و… نمي تواند تضمين كننده يك رابطه زناشويي پايدار و ازدواج موفق باشد. پس به همه دختران و پسران عزيز و مهربان و دوست داشتني سرزمين مادري ام توصيه مي كنم كه اگر مي خواهيد ازدواج كنيد، با عاشقانه هاي بيدار ازدواج كنيد! يادتان باشد كه اساسي ترين و اصلي ترين دليل براي ازدواج، عشق است! همين!! به اميد داشتن روزهايي سرشار از عشق، مهرباني و اميد ،براي همه جوانان اين مرز و بوم.
منبع: نشريه دنياي زنان شماره 68
مَسلخ ژاله
به تعبیر امام رحمهالله ، هفدهم شهریور از ایام اللّه است؛ روزی که حق بیپرده و بینقاب، بیترس و بیپروا به مقابله باطل آمد؛ روزی که امت در پیروی از فرمان امام، کفن شهادت پوشید و به مَسلخ ژاله آمد تا از خون خویش، میدان ژاله را میدان لالههای سرخ ایران زمین، شهیدان والا مقام کردهاند و میدان شهدا لقب بگیرد.
هفده شهریور، ترسیم دوشادوشی شیعیان حسین و پیروان زینب، در یک انقلاب اسلامی و حرکت آگاهانه اجتماعی بود.
هفده شهریور، تکرار سر نهادن پسران بر زانوی پدران بود.
هفده شهریور، روز پیامرسانی خواهران زینبگونه، از خون علی اکبرها به گوش خفتگان بود.
هفده شهریور، تابلوی سرخ و خونین از شهادتطلبی بود.
هفده شهریور، یک نمایشگاه مجّسم بود از ارزشهای انسانی و فداکاری در راه اسلام.
وطن از خون پاکان گشته دجله
شکسته سرو باغ آشنایی
چه سنگین است بار این جدایی
همه کوچه به کوچه حجله حجله
وطن از خون پاکان گشته دجله
پرت در خون کشیدند از چکاوک
تو را ای نازنین، منزل مبارک
تو ای فریاد در این بیصدایی
گشوده خلق، بال همگرایی
برادر با برادر، دوش بر دوش
غم بیگانگی کرده فراموش
همه سر داده با فرمان رهبر
شعار وحدت اللّه اکبر
به شانه پرچم نصر من اللّه
میان لب، گل اللّه اللّه
معجزه خون (به پاس حرمت خون شهیدان 17 شهریور)
میگفت:
مشت و درفش را چه تناسب؟
قلب و گلوله را چه رفاقت؟
فریاد در مقابل رگبار؟
اندیشه در برابر نیزه؟
گفتم: نیروی انقلابی ایمان
اعجاز میکند.
فریاد، اگر ز قلب برآید
دشمنترین حریف تو را هم
در جبههات رفیق و هم آواز میکند.
باریکههای آب،
تا جلگههای تشنه و محتاج،
حتی ز قلب سنگ، رهی باز میکند.
زور و فشار و قدرت و تحمیل
در عرصه اراده مردم
مغلوب میشود.
امیدوار باش،
از قطره قطره قطره خونهای گرمِ شهیدان
صدها نهال تازه پربار
گلبوتههای شور و شهامت
روییده است و باز بروید.
نماز عشق
در روز 17 شهریور سال 1357 میدان ژاله، مصلای عشق شد و جمعه، رنگ خون به خود گرفت. در آن روز، هزاران لاله در میدان ژاله رویید و جوانان پاکدل و پاکسیرتْ راه شرافت و شهادت را برگزیدند و تیرهای بلا و گلولههای ظلمت را به جان و دل خریدند. آن روز، میدان ژاله کربلای ایران بود و هزاران نمازگزار، نماز عشق را با خون وضو کردند و تا ملکوت پر گشودند. نام شهیدان 17 شهریور، تا همیشه تاریخ، سرخْ و یادشان همواره سبز است. پیشانی تاریخ، از نام بلند آنان میدرخشد؛ مردانی که برای برپا نگه داشتن آرمانهای خویش و برای برافراشتن پرچم رهایی و آزادگی، همه توان خود را در طَبَق اخلاص نهادند و با مال و جان خود، در این راه به جهاد برخاستند و با سلاح ایمان، به جنگ استبداد پهلوی شتافتند.
عید سعید فطر، سرآغاز حرکت 17 شهریور
برگزاری راهپیمایی بزرگْ در روز عید سعید فطر سال 1357، سرآغاز حرکت خونین 17 شهریور همان سال به شمار میرود. در این روز که مصادف با سیزدهم شهریور بود، مردم در شهرهای خمین، تهران، قم، کرج، ایلام و چند شهر دیگر، پس از برگزاری نماز عید، به حرکت درآمدند و شعارهای دینی و کوبنده بر ضد رژیم سر دادند. امام خمینی رحمهمالله به مناسبت عید سعید فطر اعلامیهای منتشر کرد و در آن خطاب به ملت ایران فرمود: «مردم مسلمان ایران به دنبال برگزاری نماز عید، دست به عبادت ارزنده دیگری زدند که آنْ فریادهای کوبنده علیه دستگاه جبار و چپاولگر، برای به پا داشتن حکومت عدل الهی است که کوشش در این راه، از اعظم عبادات است و فدایی دادن در راه آنْ سیره انبیای عظام خصوصا نبی اکرم اسلام و وصی بزرگ او امیرمؤمنان است. ملت عظیم الشأن ایران! نهضت خود را ادامه داده و هرگز سستی به خود راه ندهید که نمیدهید. مطمئن باشید به امید خدا، پیروزی و سرافرازی نزدیک است».
خروش سرخ تکبیر
17 شهریور از ایام اللّه است؛ روزی که شهدا سند «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» را با خون خویش امضا کردند و با خروش سرخ تکبیر، کاخ سیاه استکبار را سرنگون ساختند. در 17 شهریور، مرزهای بیگانگی و جدایی در هم شکست و مردمْ یکپارچه به پا خاستند و به رهبری امام بت شکن، در زیر لوای توحید گرد آمدند و عاشقانه راه حسینی را برگزیدند. پس بیایید این روز را بزرگ بداریم و خاطرات شهیدان 17 شهریور را همواره زنده نگه داریم.
پیام دوم امام راحل در تسلیت فاجعه 17 شهریور 57
بسم الله الرحمن الرحیم
هموطنان محترم و مظلوم!
اكنون كه یك هفته از كشتار فجیع گروه اول مقتولین مظلوم ما می گذرد‚ اكنون كه یك هفته تمام است ملت معظم ایران در زیر چكمه دژخیمان و رگبار مسلسل و توپ و تانك دست و پا می زند‚ اكنون كه شاه دست از آستین فضای باز سیاسی درآورده و به درو كردن نهال جوانان رشید و شجاع ما پرداخته است‚ اكنون كه با نفس های آخر‚ حكومت فاشیستی نفس های ملت را در سینه خفه كرده‚ اكنون كه گورستان ها از قبور شریف فرزندان اسلام و قرآن پر گردیده‚ اكنون كه دژخمیان شاه به عربده و پایكوبی در مرگ عزیزان ما به شادی نشسته اند‚ اكنون شاه می خواهد ایران را به ویرانه و قبرستان تبدیل كند.
اكنون كه عمال از خدا بیخبر شاه در مجلس گرد هم جمع شده و با صحنه سازی های مبتذل و اغفال كننده می خواهند مجرم اصلی را تبرئه و گناه بزرگ و خیانت عظیم را به دیگران كه آلت فعلی بیش نیستند‚ نسبت داده و خود را مقرب الخاقان قرار دهند‚ اكنون كه تمام خیانتكاران خارج و داخل پشتیبانی از جنایات شاه می كنند‚ اكنون كه از چهره های كریه آزدایخواهی و طرفداری از حقوق بشر پرده برداشته شده‚ ملت مظلوم و بزرگ ایران باید اعتصاب نموده‚ در عزا بنشینند و رسما روز پنجشنبه یازدهم شوال را روز عزا قرار دهند.
ما به دنبال فداكاری ها و عزای سراسری‚ منتظر شادی ها هستیم. شما شاهد استقلال و آزادی به خواست خدا خواهید بود. شما با پایمردی خود دشمن را چنان از میدان بیرون كردید كه مجبور به اعلام حكومت نظامی در اكثر شهرستان ها و در تهران‚ مركز وپایگاه شیر مردان و شیر زنان شد و خود را در جوامع بشری رسوا و خدعه را با دست خود نقش برآب كرد. عزیزان من مطمئن باشید كه پیروز هستید و در پیشگاه خدای متعال رو سفید.
قیام شما در مقابل دیكتاتور اصلی كه تمام شعائر ملی و مذهبی را زیر پا گذاشته‚ چون امیرالمومنین در مقابل معاویه می باشد كه عملی بیش از اعمال آن دیكتاتور مرتكب نشده بود. علی (ع) در مقابل ستمكاری بود كه با امامت جمعه و جماعت و تشبث به اسلام خون مردمان را می مكید‚ قیام در مقابل ظلم و ظالم بود و چندین هزار فدائی داد كه عمار یاسر یكی از آنهابود‚ شما هم در مقابل دیكتاتور عصر كه با اسم اسلام و تشبث به قرآن خون ملت را می مكد‚ در صورتی كه تعداد كشتگان ما به تعداد كشتگان صفین باز نرسیده. غم به خود راه ندهید و گوش به حرف اشخاصی كه از اسلام اطلاعی ندارند ندهید و به راه خود كه راه حق و راه اولیای حق است ادامه دهید.
گول خیمه شب بازی های دولت و وكلای شاه را نخورید كه با حرفهای فریبنده می خواهند شاه راكه در شرف مرگ است نجات دهند. دنیا شاه را محكوم كرد و به پشتیبانی شما برخاست‚ اگر چه مشتی جنایتكار كه می خواهند مخازن ملت را ببرند و حق ملت را زیر پا بگذارند به او امید می دهند ولی هیچ قدرتی در مقابل قدرت لایزال ملت نمی تواند پابرجا باشد‚ خداوند تعالی وعده نصرت داده و با شماست.
والسلام علیكم و رحمت الله وبركاته
روح الله الموسوی الخمینی
منبع: صحیفه نور

پیام اول امام راحل در تسلیت فاجعه 17 شهریور 57
بسم الله الرحمن الرحیم
(وبشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انالله و اناالیه راجعون اولئك علیهم صلوات من ربهم و رحمت و اولئك هم المهتدون).
وقتی شما را ای فرزندان عزیز اسلام خداوند متعال تسلیت می دهد‚ آیا باز هم محتاج به تسلیتید خداوند عزوجل می فرماید: بشارت بده صبر كنندگان را‚ كسانی كه هر مصیبتی می بینند به حساب خدا تحمل می كنند و می گویند ما همه برای خدا خلق شده ایم‚ برای خدا زندگی می كنیم و وقتی بمیریم از بین نمی رویم بلكه به سوی خدای مهربان برمی گردیم. صلوات و رحمت خدا برایشان‚ اینها هستند كه به آرزوی انسانی رسیده اند.
معذلك من به نیابت حضرت ولی عصر امام زمان (علیه السلام) به همه مسلمانان جهان مصیبت چهارم شوال سال 98 ق (17 شهریور) را خاصه به خانواده های داغدار تسلیت می گویم و در عین حال تبریك و خدا شاهد است مصطفای من تنها آن نبود كه سالش نزدیك است‚ بلكه همه به خاك و خون كشیده های حادثه شوال مصطفاهای من بوده اند.
من این استقامت را و این فیض شهادت را كه خداوند متعال نصیب فرزندام فرمود به پدران و مادران و همه بستگانشان تبریك می گویم و چنین كشته شدنی كه افتخار دارد‚ بزرگترین آرزوی منست‚ و شاید نزدیك باشد.
اما فرج و پیروزی حق بر باطل از آن نزدیك تر است و از این پس جا دارد كه همه كارهای خود را تعطیل كنیم‚ نه برای همیشه كه به همین زودی ظالم جبار سرنگون می شود. در باز كردن مغازه ها و كارخانه ها عجله نكنید. در تقویت روحیه و ایمان كسانی كه ضعیف اند بكوشید كه روزی دست خداست. چند روز تعطیل كسب و كار برای رضای خدا كسی را از گرسنگی نمی كشد. عزت و ثروت دست خداست. از مرگ نترسید كه حیات و ممات به دست خداست. تعطیل را ادامه دهید كه فرج نزدیك است.
روح الله الموسوی الخمینی
منبع: صحیفه نور
گزارش مجله نیوزویك از قیام خونین 17 شهریور
هفته گذشته جمعیتی كه پیشاپیش آن نوجوانان و زنان محجبه حركت می كردند ، در میدان ژاله واقع در مركز تهران تجمع كردند . آنان كه خشمگین از برقراری حكومت نظامی از ساعاتی پیش بودند ، با سر و صدا از دعوت آیت الله نوری كه یك رهبر مذهبی است و آنان را به پراكنده شدن ترغیب می نمود ، سرپیچی كرده و سپس به پرتاب سنگ و آجر به سوی سربازان پرداختند .
خیل جمعیت ضمن تحمل دردهای حاصل از شلیك گاز اشك آور ، به تدریج خود را به صفوف سربازان نزدیك ساختند . سربازان تفنگ های نیمه خودكار خود را بالا آورده و تیر هوایی شلیك كردند . اما وقتی دیدند جمعیت به پیشروی خود ادامه می دهد ، تفنگ ها را به سوی آنان نشانه رفتند و جمعیت را پی در پی به رگبار گلوله بستند . (1) تظاهركنندگان كشته شدند ؛ طبق پاره ای از آمار غیررسمی ، تعداد كشته شدگان یكصد نفر است . این درگیری تاكنون خونین ترین درگیری بوده كه در طول مبارزه قدرت به وقوع پیوسته است ؛ مبارزه ای كه از نه ماه پیش ایران را در بر گرفته است .
به نظر می رسد این خشونت ، علامت مرحله بحرانی جدیدی از مبارزه محمدرضا شاه پهلوی برای دفاع از سلطنت خود ، در برابر حملات رهبران مذهبی و خیل پیروان جوان آنان باشد . قبل از تیراندازی در میدان ژاله ، هفته گذشته در بسیاری از شهرهای بزرگ كشور راهپیمایی های اعتراض آمیز گسترده ای كه رفته رفته شدیدتر هم می شد ؛ همچنین جنگ های وحشیانه خیابانی به وقوع پیوسته بود.
برای نخستین با مخالفین آشكارا از بركناری و حتی مرگ او [شاه] دم می زدند و نیروهای مسلح را به سوی خود جذب می كردند . یكی از تظاهركنندگان تهرانی با غرور اظهار داشت : ” تعدادمان زیادتر از آن است كه بتوانند بر ما چیره شوند . اگر حالا به ما حمله كنند ، كشتاری به راه می افتد كه تا ابد موجب سرافنكندگی شاه باشد . “
شاه برای متوقف كردن آنچه به طور فزاینده قدرت او را – كه زمانی بلامنازع بود – تهدید می كند ، دستور سركوب شدید توسط ارتش توانمند ایران را صادر نمود . یك دیپلمات غربی هفته گذشته به پاول مارتین – paul martin – خبرنگار مجله نیوزویك در تهران گفت : ” این یك جنگ قریب الوقوع است . شاه باید شورش را سركوب كند . آینده او به مخاطره افتاده است . “
با برقراری مقررات منع آمد و شد از صبح تا شام ، دراواخر هفته ، كشور نسبتا آرام بود ؛ اما شاه دیدارهای رسمی خود را از رومانی و آلمان شرقی ، لغو كرد و در خانه ماند تا با فرماندهان ارتش در كاخ نیاوران تهران هم فكری كند . علیرغم استقرار تانك های ارتش در نقاط حساس شهرها و گشت زنی گشتی های پیاده نظام در خیابان های تهران ، مخالفین وی در ادامه مبارزه راسخ تر گردیده اند .
یكی از مخالفین می گفت : ” این حقیقت كماكان وجود دارد كه بیش از هشتاد و پنج درصد ملت مخالف وضعیت كنونی است و ما می توانیم و خواهیم توانست آن را با توسل به زور تغییر دهیم . “
یك دیپلمات غربی این معضل شاه را با جملات دیگری بیان كرد :
” این درست است كه برای سركوب شورشیان از ارتش استفاده شود ، اما او (شاه) تا كی می تواند زندگی در حالت محاصره را تحمل كند . “
آخرین خشونت در اوایل هفته كه مصادف با جنبش مذهبی [عید فطر] بود ، آغاز شد . در مراسم گرامیداشت پایان روزه ماه مبارك رمضان و با ترغیب روحانیون كه رهبران مذهبی كشور به شمار می روند ، جمعیت در شهرهای بزرگ به خیابان ها ریختند تا به اتفاق سربازان شادمانی نموده و آنان را گلباران كنند ؛ اما تظاهرات به سرعت چهره زشتی به خود گرفت و به جای شعارهای برادری ، تظاهركنندگان فریاد ” مرگ بر شاه ” سر دادند .
بعضی ، پلاكاردهایی مبنی بر این كه خواهان انتقام از شاه خونخوار و ایادی امپریالیسم امریكایی وی هستند ، در دست داشتند و خواستار یك جمهوری سوسیالیستی بر اساس اسلام بودند .
یكی از درباریان به خبرنگار نیوزویك گفت كه معلوم بود هنگامی كه شاه از اوضاع جمعیت [تظاهركننده ] مطلع شد ، جا خورده و فرمود : ” وخامت اوضاع بسیار فراتر از حد انتظار شده است . “
اواسط هفته ، روحانیون اعتراضاتشان را شدت بخشیدند و [ مردم را] به اعتصاب عمومی فرا خواندند .
تشكیل هر گونه اجتماعات گروهی در حال حاضر از سوی دولت ممنوع شده است . شاه تظاهركنندگان را متهم كرد كه شرایطی به وجود آورده اند كه برای هیچ ایرانی میهن پرستی قابل تحمل نیست . شاه ضمن اعلام حكومت نظامی ، تیمسار غلامعلی اویسی را كه یك تندرو است ، به سمت فرماندار نظامی پایتخت منصوب كرد و تانك ها و نیروهای نظامی را برای برقراری نظم به كار گرفت . در پاسخ به ندای روحانیون كه از بلندگوهای نصب شده بر ماشین ها در محله های مسلمان و فقیرنشین تهران به گوش می رسید ، جوانان به خیابانها ریختند تا سربازان را مورد ضرب و شتم قرار دهند . تظاهركنندگان پلاكاردهایی با خود آوردند و خودروها را برای بستن خیابان آتش زدند .
در یك نقطه ، معترضان ، یك [نفربر زرهی] چیفتن را كه قصد داشت از بخش بازار شهر عبور كند ، با كوكتل مولوتوف متوقف كردند . نفربر زرهی پر از سربازان آماده رزم ، با انفجار مخزن گاز خودرویی شعله ور شده و با پرتاب پاره های خیره كننده آتش به هوا ، متوقف شد . سرانجام تانكی ظاهر شد و آهن پاره های سوخته را از سر راه برداشت .
با كشیده شدن درگیری به شب ، آسمان مركز شهر پایتخت ، از درخشش نور سرخ رنگ ناشی از شعله هایی كه از تعدادی مغازه و چند ساختمان دولتی زبانه می كشید ، روشن شد .
در واشنگتن ، معاون وزیر خارجه – وارین كریستوفر – مردی كه هنگام حضور سایروس ونس در كمپ دیوید در رأس كار قرار می گیرد : ” گروه كار ایران ” را تشكیل داد . تشكیل این گروه كاری ، نشانه این است كه وضعیت به مرحله بحرانی رسیده است . مسؤولان امریكایی از 000/4 تبعه این كشور در ایران ، خواستند ” آفتابی نشوند ” . یك نفر از مسؤولان وزارت خارجه می گفت : ” اوضاع بسیار بد است . مسأله ای كه واقعا مشكل شده ، این است كه شورش چنان شتابی گرفته كه توقف آن در كوتاه مدت ، بسیار دشوار است . “
فرصت مانور
آنچه مقامات ایالات متحده را نگران ساخته ، این است كه شاه از هر سو توسط مخالفین تحت فشار قرار گرفته و فرصت اندكی برای مانور دارد . یكی از دیپلمات های مقیم ایران اظهار می كرد : ” شاه همه چیز را امتحان كرده و هیچ كدام سودی نداشته است . “
رژیم غیرمردمی
شاه اخیرا برای تأمین خواسته های طبقه متوسط معترض در حال رشد و كاهش نقش مستبدانه اش در حكومت ، آزادی بیشتری به مطبوعات اعطا كرده است .
وی به دادگاههای نظامی دستور داده تا محاكمه مخالفان در دادگاههای مدنی صورت گیرد . حتی اعلام كرده كه به مخالفین اجازه شركت در انتخابات پارلمانی سال آینده داده خواهد شد .
اما تدابیر شاه برای مدرنیزه كردن كشور تنها به خشم مخالفین مسلمان وی دامن زده است ؛ مخالفینی كه در برابر این مدرنیزاسیون و هر گونه اقدامی برای پیروی از غرب ، ایستادگی می كنند .
آنان خواستار رجعت به اصول قاطع اسلامی هستند كه [نوشابه های] الكلی را حرام می داند … شاه برای آرام كردن روحانیون ، در ماه گذشته ، كابینه جدیدی متشكل از بیست و دو نفر ، به ریاست جعفر شریف امامی تشكیل داد . نخست وزیر همچنین با اعطای برخی امتیازات جزئی موافقت كرده است ، یكی این كه تقویم فارسی را كه خود وی دو سال پیش تغییر داده بود ، اصلاح كرد ؛ تنها عضو زن كابینه را بركنار كرد ؛ همچنین اشاره كرد كه ممكن است حتی برای مذاكره حضوری با آیت الله روح الله خمینی كه در تبعید به سر می برد ، اعلام آمادگی كند .
اما اقدامات شاه در مسیر مصالحه و سازش برای آرام كردن مسلمانان به شكست انجامید و هفته گذشته چاره ای جز توسل به ارتش باقی نماند . در حال حاضر اكثر دیپلماتها معتقدند كه ارتش وفادار خواهد ماند و شاه این طغیان ناگهانی را پشت سر خواهد گذاشت .
یك مقام بلندپایه وزارت امور خارجه اظهار داشت : ” در خصوص وفاداری ارتش شكی نداریم . ارتش تا اینجا نشان داده كه نظم را اعمال و حفظ كرده است . “
دست كم برخی از ایرانیان از خود می پرسند كه سربازان شاه تا چه موقع در دفاع از بی وجهه ترین رژیمی كه تاكنون بر سر كار بوده ، هموطنان خود را نشانه خواهند گرفت .
یك نفر غربی نیز هفته گذشته در تهران گفت : ” شاه به ارتش [خوب] رسیده است ، اما آنچه روحانیان
می گویند خیلی دور از ذهن یك سرباز عادی نیست. “
شاه با تكیه همه جانبه بر ارتش به قماری مأیوسانه دست زده است ؛ قماری كه به هیچ وجه نمی توان به برنده شدن در آن اطمینان داشت .
پی نوشت :
1- گفته ها و نوشته های صدها شاهد عینی حادثه ، برخلاف این اظهارات است . جمعیتی كه پیشاپیش آنها زنانی بودند كه برخی كودكان خود را در آغوش داشتند ، ترسیده به میدان شهدا ، قبل از پمپ بنزین روی زمین نشسته بودند و یكباره بدون هیچ بهانه ای آتش به روی آنها گشوده شد . همچنین شكستن شیشه های مراكز دولتی پس از كشتار مردم بی گناه اتفاق افتاد.
[نوشته : كنت لابیچ ؛ تهران / پاول مارتین ؛ تهران / اسكات سولیوان ؛ واشنگتن ]
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

“کبوتربا کبوتر…”
همانندي، از پيش نيازهاي مهم خانواده است.
خانواده استاندارد:
يک خانواده استاندارد با ازدواج يک زن و مرد بالغ شخصيتي رواني، اجتماعي (و نه تنها بالغ جنسي و جسمي و شناسنامه اي) با توجه به دو فرآيند “انتخاب عاقلانه “و “زندگي عاشقانه” صورت مي پذيرد.
منظوراز ازدواج بر پايه انتخاب عاقلانه يعني ازداوجي که : 1-با توجه به پيش نيازها؛ 2-فراهم بودن نيازها؛ 3- “کشش لازم"؛ و 4- “گروهي از همانندي ها"پديد آمده باشد. منظوراز نيازها برخورداري از امکانات، شرايط و ابزارهايي است که براي يک زندگي متناسب با تيپ و طبقه هر کس وجود آنها ضرورت دارد و بر آن پايه هر کس ميزاني از امکانات را براي آغاز زندگي اش لازم مي داند. در اين قسمت به صورت فشرده درباره تناسب ها يا همانندي ها توضيح داده مي شود.
همانندي در انديشه:
همانندي در انديشه بسيار با اهميت است. براي پي بردن به آن پيشنهاد مي شود هر دو نفر مطلب زير را براي هم بدون هيچ گونه ترس و نگراني، تعارف، خود سانسوري و خجالت بنويسند و نوشته هاي خود را با يکديگر هم زمان رد و بدل نمايند تا با مطالعه آن به ميزان هم سوي نگري هم تا حدي پي ببرند.
- نشانه هاي همسر دلخواه خود را جزء به جزء بنويسيد.
- از آنجا که آرزوهاي هرکس هدف هاي پنهان زندگي او هستند او و هر کس در نهايت مي کوشد تا به آرزوهايش برسد و اگراين آرزوها برآورده نشود ناکام از دنيا مي رود، لازم است مهم ترين آرزوهاي خود را به شريک آينده ي زندگي اش بگويد. در همين جا لازم است گفته شود که آرزوهاي ما هم بايستي پالايش يافته، خردمندانه، دست يافتني، و اخلاقي باشد.
- تعريف ويژه خود از زندگي، از خوشبختي و انتظاري را که از همسر آينده تان داريد به آگاهي يکديگر برسانيد.
همانندي سني:
بررسي هاي انجام شده درباره خانواده هاي خوش بخت نشان مي دهد که اختلاف سني در حدود يک چهارم نسل يعني يبن 7 تا 8 سال بين زن و مرد متناسب است. زيرا دختران به لحاظ انديشه انتزاعي 7 -8 سال از پسرها جلوترند و اين اختلاف سني مساله اي فوق را حل مي کند.
همانندي طبقاتي:
هر يک از ما با توجه به پنج عامل ميزان درآمد، منبع درآمد، سطح تحصيلات، کار و پيشه و نشاني منزل، در سه طبقه بالا، متوسط و پابين قرار مي گيريم و سپس به طور اختصاصي تر در يکي از 9 گروه فرعي تر بالاي بالا، بالاي وسط، بالاي پايين -وسط بالا - وسط وسط - وسط پايين و يا پايين بالا -پايين وسط و پايين پايين قرار داريم. عضويت در هر طبقه، روابط، نگرش و جهان بيني، باورها و ارزش ها، ويژه اي را به دنبال خواهد داشت. به بيان ديگر، مفهوم و معني بد و خوب، زشت و زيبا درست و نادرست در هر طبقه متفاوت مي شود. به طوري که حتي ورزش، بيماري، گرايش و خواست هاي هنري و اجتماعي هر طبقه مخصوص به خودش است. پس ملاک زن و شوهر خوب در يک طبقه با طبقه ديگر مي تواند گاهي معناي متضادي داشته باشد. و در نهايت، معناي خوب و بد در هر طبقه متفاوت است.
همانندي ايدئولوژيک:
گوياي هم سويي يا عدم هم سويي دو نفر در زمينه باورهاي مذهبي، سياسي و اقتصادي مي باشد. در اين باره بهترين زوج ها کساني هستند که باور مشترک و به ميزاني برابر و هم سو در موارد بالا دارند.
همانندي تحصيلي
بهتر است که موقعيت شوهر به لحاظ مرتبه علمي و تحصيلي دست کم هم سطح همسرش باشد و پيشنهاد مي شود سطح تحصيلات شوهر از همسرش تا حد امکان کمتر نباشد و اگر بيشتر باشد، بهتر است.
همانندي ظاهري:
دراين زمينه لازم است که به فرزندان خود بياموزيم ازدواج با کساني که از آراستگي و زيبايي ظاهري متوسطي برخوردارند (چه مرد و چه زن)، زندگي آرام تري را به دنبال خواهد داشت. در نهايت دو نفر بايد از لحاظ تناسب ظاهري از چنان همانندي برخوردار باشند تا در ديگري اين انديشه و احساس شکل نگيرد که يکي از ديگري “سرتر” است چون اين احساس و انديشه در رفتار ديگران نمود مي يابد و در زندگي افراد اثري آسيب زا خواهد داشت.
همانندي شغلي:
اين شکل از تناسب بيشتر در مورد زن و شوهرهايي که هر دو کار مي کنند مطرح است. به طوري که دو آموزگار، دو کارمند دو پزشک و يا پزشک با پرستار يا دو هنرمند حرفه اي به طور نسبي، زبان مشترک و هم سويي بيشتري دارند.
همانندي شخصيتي :
در اين جا منظور در درجه نخست ويژگي هاي برون گرايي و درون گرايي و ميزان آنها مطرح است. زيرا هر يک از ما بيشتر يا برون گرا هستيم و يا درون گرا و اين ويژگي از روي کشش ما به تفريحات و سرگرمي هايمان روشن مي شود. که بيشتر گروهي است يا فردي، و در ضمن ميزان آن نيز متفاوت است. در درجه دوم هر يک از ما به لحاظ شخصيتي داراي ساختاري هستيم که ترجيح مي دهيم که با مردم باشيم يا بي مردم و يا بر مردم. پس پي برد به گرايش شخصيتي و سوگيري در نسبت هاي “با"، “بر"، “بي ” در خود و شريک آينده زندگيمان لازم است.
همانندي ساختار خانوادگي :
هر يک از ما در يک ساختار خانوادگي ويژه اي به دنيا آمده ايم و در آن بزرگ شده ايم. ساختار خانوادگي ما، آزادمنشانه يا دموکراتيک، “مستبدانه” يا “ديکتاتورمآبانه” و يا “بي بند و بارانه “بوده است. افرادي که هم ساني ساختاري داشته باشند، راحت تر با هم کنار مي آيند. به ياد داشته باشيم که کنار آمدن، لازم و مثبت است ولي کوتاه آمدن درست نيست.
همانندي هيجاني:
معناي اين نوع تناسب: “داشتن هيجان هاي همسان از پديده هاي يکسان “است. براي نمونه اگر زن و شوهري از ديدن يک سريال تلويزيوني، از يک مسافرت، از يک ميهماني و معاشرت، از يک برنامه ورزشي و يا حتي از خواندن يک کتاب هر دو به احساسي هم سان مانند خوب و متوسط و يا بد دست پيدا کنند، معنايش اين است که از پديده اي يکسان به هيجان همانند رسيده اند. که به اين آگاهي بايستي در معاشرت هاي پيش از ازدواج دست يافته باشند. در صورتي که زن و شوهر از يک پديده يکسان، هيجان متفاوت داشته باشند، پيوسته از هم دور مي شوند. و فاصله هاي غير فيزيکي احساسي ميلي متري، کم کم به کيلومترها تبديل مي شود تا آنجا که نه هم ديگر را مي بينند و نه صداي هم را مي شنوند و نه وجود هم را احساس مي کنند.