حوزه علمیه فاطمیه سلاماللهعلیها شهرکرد


تهیه عکس نوشته توسط نویسنده وبلاگ
ای مردم!من دین خدارا بیان نمودم ،و شما را از آن آگاه کردم و پس از من امیر المومنین علی ،آن را برایتان بیان خواهد کرد.
ای مردم !من شما را فرا می خوانم تا در پایان خطبه ام ،نزد من یایید ،به امامت امیر المومنین علی اقرار کنید ؛با من و او دست دهید و بیعت نمایید.
بدانیدکه من با خدا بیعت کرده ام ،و علی بامن بیعت نموده است ؛و اینک می خواهم به دستور خدا از شما برای علی بیعت بگیرم . خدا در قرآن می فرماید :"هر که پیمان شکنی کند ،تنها به زیان خود پیمان شکسته است،و هرکس بر عهدی که با خدا بسته ،و فادار بماند ،خدا پاداشی بزرگ به او می بخشد.
مشاهده توسط نویسنده وبلاگ در خطبه پیامبر در روز غدیر خم.ص79
گزیدهای از بیانات رهبر معظم انقلاب به مناسبت عید سعید غدیر خم
زنده نگهداشتن غدیر، زنده نگهداشتن اسلام است
مسئلهی امامت و مسئلهی ولایت و زنده نگهداشتن غدیر، به یک معنا زنده نگهداشتن اسلام است. مسئله فقط مسئلهی شیعه و معتقدین به ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نیست. اگر ما مردم شیعه و مدعی پیروی از امیرالمؤمنین حقیقت غدیر را درست تبیین کنیم، هم خودمان درک کنیم، هم به دیگران معرفی کنیم، خود مسئلهی غدیر میتواند وحدتآفرین باشد. بحث اعتقاد قلبی و اتصال یک نحلهی دینی و مذهبی به یک اصل اعتقادی، یک بحث است؛ شناخت مسئله، بحث دیگری است. اسلام عالیترین مسئله در باب تشکیل جامعهی اسلامی و نظام اسلامی و دنیای اسلامی را در مسئلهی غدیر متجلی کرده است. ۱۳۹۱/۰۸/۱۰
غدیر فقط مسأله جانشینی نیست توجه دادن به مسأله امامت است
ماجرای غدیر فقط نصب یک جانشین برای پیغمبر نبود. غدیر دو جنبه دارد: یکی جنبهی نصب جانشین است. جنبهی دیگر قضیه، توجه دادن به مسئلهی امامت است؛ امامت با همان معنائی که همهی مسلمین از این کلمه و از این عنوان میفهمیدند. امامت یعنی پیشوائی انسانها، پیشوائی جامعه در امر دین و دنیا؛ این یکی از مسائل اصلی در طول تاریخ طولانی بشر بوده است. مسئلهی امامت، یک مسئلهی مخصوص مسلمانها یا مخصوص شیعیان نیست. امامت یعنی یک فردی، یک گروهی بر یک جامعهای حکمرانی میکنند و جهت حرکت آنها را در امر دنیا و در امر معنویت و آخرت مشخص میکنند. این یک مسئلهی همگانی است برای همهی جوامع بشری. ۱۳۸۹/۰۹/۰۴
مسألهی غدیر ورود نبی مکرم اسلام در امر مدیریت جامعه است
مسألهی غدیر و تعیین امیرالمؤمنین (علیهالصلاةوالسلام) به عنوان ولیامر امت اسلامی از سوی پیامبر مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوالهوسلم) یک حادثهی بسیار بزرگ و پرمعناست؛ در حقیقت دخالت نبی مکرم در امر مدیریت جامعه است. معنای این حرکت که در روز هجدهم ذیالحجه سال دهم هجرت اتفاق افتاد، این است که اسلام به مسألهی مدیریت جامعه به چشم اهمیت نگاه میکند.
اینطور نیست که امر مدیریت در نظام اسلامی و جامعهی اسلامی، رها و بیاعتنا باشد. علت هم این است که مدیریت یک جامعه، جزو اثرگذارترین مسائل جامعه است. تعیین امیرالمؤمنین هم - که مظهر تقوا و علم و شجاعت و فداکاری و عدل در میان صحابهی پیغمبر است - ابعاد این مدیریت را روشن میکند. معلوم میشود آنچه از نظر اسلام در باب مدیریت جامعه اهمیت دارد، اینهاست. کسانی که امیرالمؤمنین را به جانشینی بلافصل هم قبول ندارند، در علم و زهد و تقوا و شجاعت آن بزرگوار و در فداکاری او برای حق و عدل، تردید ندارند؛ این مورد اتفاق همهی مسلمین و همهی کسانی است که امیرالمؤمنین (علیهالصلاةوالسلام) را میشناسند. این نشان میدهد که جامعهی اسلامی از نظر اسلام و پیغمبر، چه نوع مدیریت و زمامداری و حکومتی را باید به عنوان هدف مطلوب دنبال کند. بیانات مقام معظم رهبری در مورد غدیر د 83/11/10





سردار محمد کوثری( فرمانده اسبق لشگر حضرت رسول (ص) ) :
در روزهای اول جنگ در سرپل ذهاب به ابراهیم گفتم: برادر هادی ، حقوق شما آماده است هر وقت صلاح می دانی بیا وبگیر.
در جواب خیلی آهسته گفت: شما کی میری تهران؟
گفتم: آخر هفته. بعد گفت: سه تا آدرس رو مینویسم. تهران رفتی حقوقم رو دراین خونه ها بده! من هم این کار را انجام دادم. بعد ها فهمیدم هر سه، از خانواده های مستحق و آبرودار بودند.
.
یکی از دوستان شهید ابراهیم هادی :
از جبهه بر میگشتم. وقتی رسیدم میدان خراسان دیگر هیچ پولی همراهم نبود. به سمت خانه در حرکت بودم. اما مشغول فکر، الان برسم خانه همسرم و بچه هایم از من پول می خواهند. تازه اجاره خانه را چه کنم؟!
به چه کسی رو بیاندازم. خواستم بروم خانه برادرم، اما او هم وضع خوبی نداشت. سر چهارراه عارف ایستاده بودم. با خودم گفتم: فقط باید خدا کمک کند. من اصلا نمی دانم چه کنم!
در همین فکر بودم یکدفعه دیدم ابراهیم سوار بر موتور به سمت من آمد. خیلی خوشحال شدم.
تا من را دید از موتور پیاده شد مرا در آغوش کشید. چند دقیقه ای صحبت کردیم. وقتی می خواست برود اشاره کرد: حقوق گرفتی؟! گفتم: نه ، هنوز نگرفتم ولی مهم نیست.
دست کرد توی جیب و یک دسته اسکناس درآورد. گفتم: به جون آقا ابرام نمیگیرم، خودت احتیاج داری.
گفت: این قرض الحسنه است. هروقت حقوق گرفتی پس می دی. بعد هم پول را داخل جیبم گذاشت و سوار شد ورفت.
آن پول خیلی برکت داشت. خیلی از مشکلاتم را حل کرد. تا مدتی مشکلی از لحاظ مالی نداشتم. خیلی دعایش کردم. آن روز خدا ابراهیم را رساند. مثل همیشه حلال مشکلات شده بود.
کتاب سلام بر ابراهیم – ص 92
زندگینامه و خاطرات پهلوان بیمزار شهید ابراهیم هادی