حوزه علمیه فاطمیه سلاماللهعلیها شهرکرد


بازیِ وقتِ اذان …
یه بار با پسرم توی حیاط داشتم بازی می کردم.
وقت اذان شد.
به پسرم گفتم، خب من برم نماز، بعدِ نماز برمی گردم.
پسرم پرسید: منم بیام؟!
گفتم: نمیدونم.
پسرم گفت:
عِـــــــه بـــابـــا، بیا ادامه بدیم.
گفتم:
نـــه دیگه… اذان شده من باید برم نماز بخونم، بعد نماز برمی گردم بازی می کنیم.
پسرم گفت: خب من بیام؟!
گفتم اگـــــر میخوای بیای، بیا دیگه.
پسرم گفت:
آخه من سختمه، بازی شیرینه. میخوام ادامش بدم.
به پسرم گفتم:
اتفاقاً برای منم بازی کردن شیریـنه، منم سختمه.
ولی خــــدا گفته، منم باید بگم چشم.
پسرم گفت:
عِه بابا برای شما هم سخته؟!
گفتــــم: ” آره “
پرسید: پس چرا میری نماز بخونی؟!
گفتم: آدم تا یه کار ” سخـــت ” نکنه آدم نمیشه.
میخوام آدم شم.
گفت: خب منم میام.
تمــــــــوم شد.
دیگه تو خونمون به کسی نگفتیم نماز بخون.
آدم راستشو بگه بهتر نیست؟!
… نقل از حاج آقا پناهیان …
اصل مهم در تربیت فرزند
اصل مهم این است که پدر در کنار همه خوبی های خود، هیچگاه دلِ مادر را در مقابل بچّه نشکند. مادر نیز هیچگاه غرورِ پدر را در مقابل بچّه از بین نبرد. با این کارها، بچّه، خوب تربیت می شود. این ها اصل اساسی است که برای درک مفهوم عبودیت باید در نظر گرفت. در دین نیز، کلیدی ترین مفهوم ولایت است. با پذیرشِ ولایت، در روابط بینِ پدر و مادر، این مفهوم به خوبی به کودک منتقل می شود. دینداری کردن بسیار ساده است. البته ژرفایِ معانیِ دین بسیار بالا است. دین بسیار دقیق و عمیق است. اما عمل به آن بسیار ساده است.
حاج آقا پناهیان
مرحوم حاج آقا حسين قمى خيلى مقيد بود كه در مجلسش غيبت نشود، حتى بعضى از معاصرين به او اعتراض مى كردند كه تو نمى گذارى ما حرف بزنيم ، فورا مى گويى : غيبت نكن !
مرحوم آقا سيد عبدالهادى شيرازى نيز تقيدى را كه حاج آقا حسين - رحمه الله - در ترك و جلوگيرى از غيبت داشت ، دارا بود . ما در ابتدا مى گفتيم گويا محال است كه كسى چنين تقيدى را داشته باشد ولى وقتى با او اختلاط و معاشرت كرديم ، ديديم نه بابا ممكن است و هيچ هم محال نيست .
آقای قدس می گوید: روزی آقای بهجت در رابطه با بزرگواری و اغماض ائمه اطهار ـ صلوات الله علیهم ـ فرمودند:
« در نزدیکی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانه فرات و دجله آبادیی است به نام «مصیب»، که مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیر المؤمنین علیه السلام از آنجا عبور می کرد و مردی از اهل سنت که در سر راه مرد شیعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمد او چون می دانست وی به زیارت حضرت علی علیه السلام می رود او را مسخره می کرد.
حتی یک بار به ساحت مقدس آقا جسارت کرد، و مرد شیعه خیلی ناراحت شد. چون خدمت آقا مشرف شد خیلی بی تابی کرد و ناله زد که: تو می دانی این مخالف چه می کند.
آن شب آقا را در خواب دید و شکایت کرد آقا فرمود: او بر ما حقی دارد که هر چه بکند در دنیا نمی توانیم او را کیفر دهیم. شیعه می گوید عرض کردم: آری، لابد به خاطر آن جسارتهایی که او می کند بر شما حق پیدا کرده است؟! حضرت فرمودند: بله او روزی در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه می کرد، ناگهان جریان کربلا و منع آب از حضرت سید الشهدا علیه السلام به خاطرش افتاد و پیش خود گفت: عمر بن سعد کار خوبی نکرد که اینها را تشنه کشت، خوب بود به آنها آب می داد بعد همه را می کشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت، از این جهت بر ما حقی پیدا کرد که نمی توانیم او را جزا بدهیم.
آن مرد شیعه می گوید: از خواب بیدار شدم، به محل برگشتم، سر راه آن سنی با من برخورد کرد و با تمسخر گفت: آقا را دیدی و از طرف ما پیام رساندی؟! مرد شیعه گفت: آری پیام رساندم و پیامی دارم. او خندید و گفت: بگو چیست؟ مرد شیعه جریان را تا آخر تعریف کرد. وقتی رسید به فرمایش امام علیه السلام که وی به آب نگاهی کرد و به یاد کربلا افتاد و …، مرد سنی تا شنید سر به زیر افکند و کمی به فکر فرو رفت و گفت: خدایا، در آن زمان هیچ کس در آنجا نبود و من این را به کسی نگفته بودم، آقا از کجا فهمید. بلافاصله گفت: أشهد أن لا إله إلا الله، و أن محمداً رسول الله، و أن علیاً أمیرالمؤمنین ولیّ الله و وصیّ رسول الله و شیعه شد.»
برای رسیدن به تمرکز
آیت الله بهجت (ره) از کسی نقل کردند که در وادی السلام نجف، در کنار مرقد حضرت هود و حضرت صالح، پیرمردی را دیدم که نشسته و دست هایش را به حالت خاصی گذاشته است. پرسیدم چرا چنین کرده؟ اطرافیان پاسخ دادند که وی برای تحصیل تمرکز، چنین ریاضت می کشد.
ایشان در ادامه افزودند: نیازی به این کارها نیست. همین که انسان توجه پیدا کند که {خداوند} محیط بر همه چیز است، کافی است «اولم یکف بربک انه علی کل شی شهید/ الا انهم فی مریه من لقاء ربهم الا انه بکل شیء محیط» فصلت. آیه 53 و 54
مطلب تا این حد سهل و آسان است: «و هو معکم این ما کنتم» حدید آیه 4
از آیت الله بهجت(ره) پرسیدم: کدام ذکر برای آرامش دل موثرتر است؟
فرمودند «احساس حضور خدا در همه حال، همه مسائل را حل می کند.»
یکی دیگر از بزرگان میفرمود: دست راست را روی قلب نهادن و قرائت سه بار سوره انشراح، برای آرامش دل، مفید است.
هرچه رشته بود پنبه شد
وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِن بَعْدِ قُوَّةٍ أَنکَاثًا…(سوره نحل آیه 92)
و مانند آن [زنى] که رشته خود را پس از محکم بافتن [یکى یکى] از هم میگسست مباشید.
منبع :وب سایت عشق کائنات
واعظان کین جلوه بر محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگری می کنند
أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ (بقره/44)
آیا مردم را به خیر و نیکی سفارش می کنید و خودتان را فراموش می نمایید