حوزه علمیه فاطمیه سلاماللهعلیها شهرکرد




استرس بیماری است که این روزها اکثریت مردم به آن دچار شده اند. این مشکل از کار زیاد و اضطراب های شهری به وجود می آید و باید با راهکارهای ساده و غیر دارویی جلوی آن را گرفت. گسترش این بیماری در انسان می تواند عواقب بدی به همراه داشته باشد از این رو 9 راهکار برای شما آماده کرده ایم که در ادامه آمده است:
1 - تنفس عمیق :
نخستین تکنیکی که هنگام رویارویی با استرس میتوانید انجام دهید، تنفس عمیق است. در واقع تنفس عمیق شکمییک تکنیک قدرتمند و واقعا موثر در کاهش استرس است چرا که واکنشهای مثبت بدن را فعال میکند و واکنشهای عصبی ناشی از نگرانیهای مختلف را متوقف میسازد.
2 - پذیرفتن نگرانی :
به خاطر داشته باشید که استرس تنها یک حس و پاسخ احساسی بدن است و شما باید آن را بپذیرید چرا که نپذیرفتن آن اغلب شرایط را حادتر میکند. پذیرفتن نگرانی به هیچ عنوان به معنای دوست داشتن این احساس منفی نیست بلکه با پذیرش واقعیت به بهتر شدن شرایط کمک میکنید و در واقع انگیزه شما برای بهبود حالتان و استفاده از تکنیکهای درمانی بیشتر و واقعی تر میشود.
3 - کنترل ذهن :
تعدادی از حملات قلبی به دنبال ترسها و رویدادهای استرسزا رخ میدهند. پس اجازه ندهید ذهنتان کنترل بدن شما را به عهده بگیرد بلکه شما با کنترل ذهن میتوانید سلامت بدن خود را مدیریت کنید.
4 - زیر سوال بردن تفکرات منفی :
زمانی که افراد دچار استرس میشوند با تفکرات عجیبی روبهرو میشوند که این تفکرات، استرس را تشدید میکنند. پس به خاطر داشته باشید که این حالت یک وضعیت فاجعهبار نیست و از خودتان سوالات زیر را بپرسید: آیا این نگرانیها منطقی است؟ چقدر احتمال دارد این نگرانیها در واقعیت اتفاق بیفتند؟ اگر اتفاق بدی هم رخ دهد تا چه حد ارزش نگران شدن دارد؟ آیا این اتفاق واقعا منفی است یا فقط تصور من اینگونه است؟
5 - کمک گرفتن از تصاویر ذهنی آرامشبخش :
مدیتیشن یا مراقبه با تصاویر ذهنی آرامش بخش، شما را سریعتر به آرامش میرساند. خود را در کنار دریا و فضاهایی که دوست دارید و آرامش بخش هستند، تصور کنید تا شدت این استرسها را کاهش دهید.
6 - مشاهده به جای قضاوت :
هرچه را تصور میکنید، میبینید و حس میکنید، بدون هیچ گونه قضاوتی، فقط مشاهده کنید! این تمرین ذهن شما را آرام میکند.
7 - گفتوگوی مثبت درونی :
استرس موجب تفکرات و در نتیجه گفتگوی درونی منفی میشود. پس به خودتان جملات مثبت القا کنید؛ جملاتی که به مدیریت این نگرانی کمک کند.
8 - متمرکز بودن بر لحظه حال استرس :
زمانی که افراد دچار استرس میشوند معمولا در حال فکر به آینده هستند. به جای این تفکرات واهی، نفس عمیقی بکشید و به حال حاضر فکر کنید. حتی اگر رویدادهای جدی در حال رخ دادن باشد، فکر کردن به حال حاضر توانایی شما در مدیریت کردن شرایط بهبود میبخشد.
9 - ادامه فعالیتهای عادی به جای فکر کردن :
در مواقع نگرانی، کارهایی را انجام دهید که در مواقع عادی انجام میدهید چرا که نشستن و فکر کردن به نگرانی، آن را تشدید میکند.
خدایا
دیشب خواستم بابت هر گناهی که کرده ام شمعی روشن کنم…
سوختنش را ببینم و جهنم را یادآور شوم…
اما گناهانم آنقدر زیاد بود، که ترسیدم دنیا را به آتش بکشم!
خدایا…!!!
بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم
بابت هر صبحی که بی سلام تو آغاز کردم
بابت لحظات شادی که به یادت نبودم
بابت هر دلی که شکستم
بابت هر گره که به دست تو باز شد و و من به شانس نسبت دادم
بابت هر گره که به دستم کور شد وتو را مقصر دانستم:
مرا ببخش…
خـدایا :
منم منم هایم را نبیـن ….
خودت خوب می دانی
“من بی تو هیچـــم…
گفتم منم اهل خطا، گفتي که بخشيدم، بيا
گفتم شکستم توبه ها، گفتي که بخشيدم، بيا
گفتم که اي ستّار من، اي حضرت غفّار من
من بر خودم کردم جفا، گفتي که بخشيدم، بيا
گفتم ز خوبي خالي ام، من دانه اي پوشالي ام
بنگر تهيدستم خدا، گفتي که بخشيدم، بيا
گفتم که احوالم بد است، از بس گناهم بي حد است
بخشيده اي اين بنده را؟! گفتي که بخشيدم، بيا
گفتم که نفسم سرکش است، جايم درون آتش است
أِغفرلنا، أِغفرلنا، گفتي که بخشيدم، بيا…
التماس دعا…
سلطان به وزیر گفت ۳ سوال میکنم…
فردا اگر جواب دادی هستی وگرنه عزل میشوی…
سؤال اول: خدا چه میخورد؟
سؤال دوم: خدا چه می پوشد؟
سؤال سوم: خدا چه کار میکند؟
وزیر از اینکه جواب سؤالها را نمیدانست ناراحت بود…
غلامی فهمیده و زیرک داشت.
وزیر به غلام گفت:
سلطان ۳ سؤال کرده اگرجواب ندهم برکنار میشوم.
اینکه: خدا چه میخورد؟ چه می پوشد؟ چه کار میکند؟
غلام گفت هر سه را میدانم اما دو جواب را الآن میگویم و سومی را فردا…
اما خدا چه میخورد؟ خدا غم بندههایش را میخورد.
اینکه چه میپوشد؟ خدا عیبهای بندههای خود را میپوشد.
اما پاسخ سوم را اجازه بدهید فردا بگویم.
فردا وزیر و غلام نزد سلطان رفتند.
وزیر به دو سوال جواب داد٬ سلطان گفت درست است ولی بگو جوابها را خودت گفتی یا از کسی پرسیدی؟ وزیر گفت: این غلام من انسان فهمیدهای است جوابها را او داد.
سلطان گفت: پس لباس وزارت را در بیاور و به این غلام بده…
غلام هم لباس نوکری را درآورد و به وزیر داد.
بعد وزیر به غلام گفت: جواب سؤال سوم چه شد؟
غلام گفت: آیا هنوز نفهمیدی خدا چه کار میکند!؟ خدا در یک لحظه غلام را وزیر میکند و وزیر را غلام میکند…


شقیق بن ابراهیم گوید: من پنج مسئله را از هفتصد عالم پرسیدم ، همه یك جواب دادند.
پرسیدم : عاقل كیست ؟ گفتند: كسى كه دنیا را دوست ندارد و به آن دل نبندد.
پرسیدم : زیرك كیست ؟ گفتند: كسى كه دنیا او را فریب ندهد.
پرسیدم بى نیاز كیست ؟ گفتند: كسى كه به قسمت و روزى خدا راضى باشد.
پرسیدم : فقیر كیست ؟ گفتند: كسى كه همواره در اندیشه زیاد كردن مال است .
پرسیدم : بخیل كیست ؟ گفتند: كسى كه حق الله را نپردازد.
زندگی پنجره ای باز به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازیِ این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پُر مهرِ نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره با شوق سلامی بکنیم…
“سهراب سپهری”