حوزه علمیه فاطمیه سلاماللهعلیها شهرکرد


پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) و بهداشت لباس
طهارت و پاكيزگي لباس آدمي آنقدر مهم است كه قرآن كريم در اين خصوص به پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) دستور ميدهد كه «لباست را پاكيزه كن»در روايت آمده است كه پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از ژوليدگي و پريشاني تنفّر داشت و حضرت از لباسهايش مراقبت ميكرد و آن را وصله مينمود و كفش خود را پينه ميزد و بيشتر كاري كه در خانه انجام ميداد خياطي بود، حضرت ميفرمايد: «لباس خود را تمييز كنيد و موهاي خود را كم نمائيد و آراسته و پاكيزه باشيد زيرا يهودان چنين نكردند و زنانشان زنا كار شدند»و در نقل ديگر آمده است كه ميفرمايد: «البس جديداً و عش حميداً» يعني «لباس نو بپوش و بانام نيك زندگي كن». و باز فرموده است «لباس خود را نيك كنيد و لوازم خود را اصلاح نمائيد»مرحوم علامه طباطبائي ميگويد: «اكثر لباسهاي پيامبر سفيد بود و خود حضرت ميفرمود: «به زنده هايتان لباس سفيد بپوشانيد و با آن مردگانتان را دفن كنيد»امام صادق(ع) ميفرمايد: «پيامبر(ص) از پوشيدن چيزي كه سياه بود كراهت داشت»از مجموع اين احاديث چنين بر ميآيد كه لباس سفيد شايسته اندام يك مسلمانان است هم به لحاظ روشني آن و هم اينكه لباس سفيد، زودتر و بهتر آلودگيها را نشان ميدهد و انسان نسبت به طهارت آن سريعتر اقدام مينمايد.
پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) و بهداشت سر و صورت
اين مورد نيز از موارد تأكيد شده اسلام است و از باب بهداشت و درمان به آن تصريح دارند. پيامبر اعظم(ص) در بياني ميفرمايد: «محاسن خود را شانه بزنيد و ناخنهاي خود را كوتاه كنيد زيرا كه شيطان ميان گوشت و ناخن جاريست» در كتاب چهارده معصوم در سيره عملي پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است: «حضرت تميزترين اعراب بود. در مسواك زدن وسواس عجيبي داشت، هميشه سر و رويش پاكيزه بود، موهايش را شانه ميزد و همواره بوي خوش از او به مشام ميرسيد» اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد: «پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) موهاي خود را شانه ميزد و اكثر اوقات آن را با آب صاف ميكرد و ميفرمود آب براي خوشبو كردن مؤمن كافيست» و در روايت ديگر از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسيده است كه «ازاله موهاي زير بغل باعث از بين رفتن بوي بد ميشود و يا عطر زدن و با تيغ موي سر را تراشيدن و ازاله موهاي بدن از اخلاق انبياء است» و نقل شده است كه حضرت هزينهاي كه جهت معطر كردن خود صرف ميكرد بيشتر بود از هزينهاي كه براي غذا پرداخت مينمود. و باز مرحوم علامه ميگويد: حضرت شانه ميزد و سر خود را با انواع شانهها مرتب ميكرد و قبل از خارج شدن از منزل جهت نماز، ناخنهاي خود را ميگرفت و سبيلش را كوتاه ميكرد و مضمضه كردن آب در دهان و استنشاق و ازاله موهاي زائد بدن را از سنّت انبياء ميدانست».
پيامبر و بهداشت دهان
امروزه ثابت شده است كه رعايت بهداشت دهان و دندان يكي از فاكتورهاي مهم سلامت انسان است و بسياري از آلودگيها و ميكربها از اين طريق وارد بدن ميشوند و لذا پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) نيز نسبت به اين مسئله اهميت فوق العاده نشان داده است. حضرت در بياني فرموده است: «دندانها را تميز كنيد زيرا مايه نظافت است و نظافت مايه ايمان و ايمان همراه صاحبش در بهشت است» و در سخن ديگرش آمده است: «مرا آنقدر به مسواك فرمان دادند تا آن كه بر دندانهاي خود بيمناك شدم» و در جاي ديگري فرموده است «انّ افواهكم طرقٌ للقرآن فطيّبوه بالسواك» يعني «دهانهاي شما معبر قرآن است آنرا با مسواك پاك كنيد» بالأخره در اين باره پيامبر اكرم(ص) بيانات بسياري دارد از جمله اينكه (مسواك زدن نصف ايمان است، مسواك زدن فصاحت مرد را زياد ميكند، و يا موجب پاكي دهان و رضايت پروردگار و روشني چشم است و يا لثهها را محكم ميكند و بوي دهان را ببرد و معده را به صلاح آورد و درجات بهشت را بيفزايد و خداوند را خشنود و شيطان را به خشم آورد) و يا دو ركعت نماز با مسواك بهتر است از هفتاد ركعت بدون مسواك و باز فرمود: «هر وقت جبرئيل نزد من آمد مرا به مسواك زدن فرمان داد».
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین. اللّهمّ صلّ علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها صلواتک و صلوات ملائکتک و اولیائک علیهم.
تبریک عرض میکنم روز عید مبارک را و تشکّر میکنم از برادران عزیزی که برنامه اجرا کردند و جدّاً ما استفاده کردیم و لذّت بردیم. این سرود آخر جلسه هم هر سال حُسن ختامی است برای این جلسه که جناب آقای سازگار این سرود را هر سال انشاء میکنند؛ امسال خیلی هم خوب اجرا شد؛ مضامین خوب، مفاهیم خوب، درس، تعلیم، تذکّر.
در این جلسه که شما برادران عزیز حضور دارید -البتّه خواهران گرامی هم هستند- خطاب من بیشتر به شما برادرانی است که به افتخار مدّاحی و ذاکری سیّدالشهداء (سلاماللهعلیه) و اهلبیت (علیهمالسّلام) مفتخرید. الحمدلله کمّیّت مدّاحان -بخصوص جوانان- در این عرصه کمّیّت بسیار مطلوب و زیاد و خوبی است، کیفیّتها هم در بعضی از جاها واقعاً خوب است. این مسئلهی مدّاحی در کشور ما یک پدیدهای است؛ شبیه این را ما در هیچ جای دیگری نداریم. البتّه اختصاصات جامعهی شیعه و چیزهای اختصاصی که در سایر جوامع اسلامی و غیر اسلامی نیست، متعدّد است؛ خود اصلِ عزاداری مثلاً یا اصل مصیبتخوانی برای اهلبیت (علیهم السّلام) که معمولاً همراه است با موعظه و نصیحت و [بیان] معارف و مسائل روز و بیانات گوناگون و هرچه اقتضای هر زمانی میباشد، جزو اختصاصات شیعه است و از زمان ائمّه (علیهمالسّلام) تا امروز ادامه داشته است؛ در جاهای دیگر نیست و خَلأاش را احساس میکنند. خلئش را در جاهای دیگر احساس میکنند و سعی میکنند یک جوری پر کنند و نمیشود. لکن این پدیدهی مدّاحی و نغمهسرایی در باب مدح و مصیبت و مرثیه و ذکر و امثال اینها هم یکی از اختصاصات است؛ این هم جای دیگری نیست و به این شکل وجود ندارد؛ به این عمومیّت و به این وسعت - چه وسعت از لحاظ کمیّت، چه وسعت از لحاظ معانی و مفاهیم و مانند اینها - نیست. این پدیده درخورِ کار علمی است؛ یعنی واقعاً جا دارد دانشجویان ما، اساتید ما، محقّقین ما بنشینند و روی این پدیده فکر کنند، کار کنند؛ هم تفسیر و تحلیل کنند، هم راههای علمیِ گسترش این را به ما نشان بدهند و یاد بدهند. ما در واقع دستِکم گرفتیم این پدیده را؛ خیلی پدیدهی مهمّی است. خب، ما بحمدالله این توفیق را داشتیم، این فرصت را داشتیم که در طول این سیوچند سال گذشته مثل امروز، هر سال این جلسه را با برادران مدّاح تشکیل دادیم. شاید در بین شما جمعیّت، کسانی که عمرشان از عمر این جلسه کمتر است، کم نباشند. سیوچند سال است که این جلسه برقرار است. پس فرصت خوبی است برای اینکه راجع به این پدیده یک مقداری صحبت کنیم.
دربارهی حضرت زهرا (سلام الله علیها) - این را نه بهعنوان اینکه آدم بخواهد جزو حرفهای متعارف و معمول که میزنند، بر زبان جاری کند - حقّاً و انصافاً ماها قاصریم، حقیرتر از آن هستیم که بخواهیم از آن مقام باعظمت سخن بگوییم؛ از حقیقت نوریِ آن بزرگوار و امثال ایشان از ائمّهی معصومین، زبان ماها، بیان ماها، فهم ماها کوتاهتر از این است که بتوانیم در این زمینهها صحبت کنیم. خَلَقَکُمُ اللهُ اَنواراً فَجَعَلَکُم بِعَرشِهِ مُحدِقین؛ (۲) قضیّهی انوار ائمّهی معصومین (علیهم السّلام) این است؛ دیگر حالا ما چه میخواهیم بگوییم؟ لکن در زمینهی سیرهی این بزرگواران و رفتارهای آنها و اسوه بودن آنها بهعنوان یک بشر، چرا، حرف زیاد هست. خیلی حرفها را هم زدهاند؛ بعضی از برادران هم در شعرهای امروزتان اشاره کردید. میدان هم برای حرف زدن زیاد است. در این زمینه چند جملهای عرض میکنیم.
ما باید راجع به حضرت زهرا (سلام الله علیها) از این نگاه دوّم، یعنی اسوه بودن و مثال بودن نگاه [کنیم]. خدای متعال در قرآن راجع به دو زن بهعنوان اسوهی مؤمنین و دو زن [بهعنوان] نمونهی کافرین - ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذینَ ءامَنُوا امرَاَتَ فِرعَون، (۳) و بعد از یک آیه: وَ مَریَمَ ابنَتَ عِمرن(۴) - مثال زده است و برای مؤمنین - نه برای زنهای مؤمن؛ مرد و زن - دو نمونه آورده است. با این نگاه میشود به این بزرگواران نگاه کرد بهعنوان نمونه و از آنها درس گرفت. خب، فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) صدّیقهی کبرا است در میان صدّیقین و صدّیقات، کبرا یعنی بزرگترین صدّیقه است این بزرگوار.
حالا میخواهیم از ایشان درس بگیریم؛ زنها هم درس بگیرند، مردها هم درس بگیرند؛ همه - عالم و جاهل - درس بگیرند. ببینیم دربارهی این بزرگوار در کلمات ائمّهی معصومین، آنچه ذکر میشود از مدایح، چه چیزهایی است. در زیارت امام رضا (علیه السّلام) وقتی نوبت به حضرت زهرا میرسد برای صلوات - آن زیارتی که سر تا پا صلوات است - [میگوید] : اَللّهُمَّ صَلِ عَلی فاطِمَةَ بِنتِ نَبیِّک؛ (۵) این یک خصوصیّت. خب، این خصوصیّت خیلی مهمّی است؛ البتّه قابل تأسّی نیست؛ همه دختر پیغمبر نمیشوند؛ امّا انتساب به پیغمبر بهصورت دختر او، نشاندهندهی رفعت مقام است. وَ زَوجَةِ وَلِیِّک، این هم دوّمی؛ البتّه این هم قابل دستگیری نیست و همه نمیتوانند زوجهی ولیّ خدا بشوند؛ امّا رفعت مقام، رفعت شأن و جاه و جلال این بزرگوار را نشان میدهد. وَ اُمَّ السِّبطَینِ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّة؛ جنبهی کاربردی این [خصوصیّت]، بیشتر از آن دو صفت قبلی است؛ جنبهی کاربردیِ تربیت سبطَین. سبطَینی که «سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّة» هستند، مادرشان این بزرگوار است؛ دامان پاکیزهی این مادر است که توانسته اینها را تربیت بکند. این آن چیزی است که میتواند برای ما بهعنوان الگو، بهعنوان اسوه مطرح بشود.
بعد، «اَلطُّهرَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَةِ التَّقیَّةِ النَّقیَّةِ الرَّضیَّةِ الزَّکیَّة» (۶) که همهی اینها کاربردی است؛ طهارت، با سه بیان که البتّه این سه بیان «طهر»، «طاهر» و «مطهّر» تفاوتهایی از لحاظ معنا با هم دارند. البتّه [هر] سه تعبیر اشارهی به طهارت و پاکیزگی است: طهارت روح، طهارت دل، طهارت مغز، طهارت دامان، طهارت سرتاسر زندگی. خب این کاربردی است، این برای ما درس است؛ باید سعی کنیم خودمان را پاکیزه کنیم، باید تطهیر کنیم خودمان را؛ بدون طهارت باطن نمیشود به مقامات رسید؛ به حریم ولایت این بزرگوارها هم نمیشود رسید؛ طهارت باطن لازم است. طهارت باطن، با تقوا است، با ورع است، با ملاحظه است؛ ملاحظهی دائمی و مراقبت دائمی از خود طهارت بهوجود میآورد. خب البتّه انسان جایزالخطا است و ممکن است بر ما سیاهیهایی عارض بشود امّا راه پاک کردنِ آن سیاهیها را هم خدا به ما نشان داده، یاد داده: توبه، استغفار. استغفار کنیم؛ استغفار، یعنی عذرخواهی کردن؛ «استغفر الله»، یعنی خدایا عذر میخواهم، معذرت میخواهم. واقعاً، قلباً از ته دل از خدای متعال معذرت بخواهیم؛ این استغفار است، این پاک میکند آن سیاهی را و آن لکّه را. خب، اَلطُّهرَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَة. التَّقیَّة، همان تقوا؛ اَلنَّقیَّة، آن نقاوت و پاکیزگی باطنی و قلبی؛ اینها خصوصیّات فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) است. ما اینها را بایستی بهعنوان الگو، بهعنوان اسوه، در نظر داشته باشیم و خودمان را به آن نزدیک کنیم.
خب، حالا شما بهعنوان مدّاح وقتی میخواهید راجع به فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) صحبت کنید، اینها را باید بگنجانید در بیاناتتان، در شعرتان، در مدیحهتان. بله، مقامات معنوی ائمّه (علیهم السّلام) و فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) وقتی گفته میشود، دل مستمع روشن میشود، وقتیکه شما مقامات معنوی را میخوانید، دل انسان روشن میشود، حالت حضوری پیدا میکند، حالت خضوعی پیدا میکند، این خیلی خوب است، اینها به جای خود محفوظ و لازم است لکن کافی نیست. حالا که حالت حضور پیدا شد، حالا که دلتان روشن شد، باید درس بگیریم؛ درس در این جملاتِ کاربردی است؛ یعنی بایستی کوشش بشود در هر منبری - چه در فاطمیّه، چه در عاشورا، چه در اوقات دیگر - درس از ائمّه (علیهمالسّلام)، درس انسان شدن، درس کامل شدن، درس تقرّب الیالله گنجانده بشود. ما باید درس بگیریم، یاد بگیریم. صِرف محبّت کافی نیست. البتّه محبّت کارساز است امّا کافی نیست، ولایت لازم است. ولایت یعنی تولّی کردن، دنبالهرَوی کردن، دست به دامن اینها زدن؛ راهی را که اینها رفتهاند انسان آن راه را برود؛ این لازم است.
این یک نکته است که به نظر بنده در کار مدّاحی - بخصوص گویندگان، بهمعنای شعرایی که شعر میسازند - مورد توجّه باید قرار بگیرد: گاهی انسان میبیند که فضائلی را ذکر میکنند که حالا در هیچ روایتی و در هیچ جملهای از معصوم هم این فضیلت وجود ندارد [و درواقع] فضیلتی هم نیست. گفت: «آنکه بسنجید رُخت را به ماه ز اشتباه» در واقع از قیمت تو کاست؛ (۷) به ماه تشبیه کردن و به خورشید تشبیه کردن چیزهایی نیست که ارزشی برای آن مُشبَّه بهوجود بیاورد، آنهم مثل این بزرگوارانی که مقامات معنویشان، مقامات الهیشان آنچنان است که چشم اهل معنا را خیره میکند، چه ماها که آن چشم را هم نداریم که بخواهیم بفهمیم. گاهی هم کلّیّاتی گفته میشود که از آن چیزی فهمیده نمیشود و مستمع استفادهای نمیکند. پس من جملهی اوّلم به شما برادران عزیز این است که در مدح این بزرگواران - چه حضرت زهرا (سلام الله علیها)، چه ائمّهی هدا (علیهم السّلام) - حتماً از مباحث کاربردیای که در زندگی اینها هست استفاده بشود.
یک نکتهی دیگری که خوشبختانه امروز در جامعهی مدّاح تا حدود زیادی رواج دارد، توجّه به مسائل جاری روز است که خب امروز اینجا شنیدید در بخشهای مختلفی راجع به مدافعین حرم و مسائل جاری روز؛ اینها خیلی مسائل مهمّی است، اینها مسائل اساسیای است؛ نباید خیال کنیم که اینها از حیطهی تدیّن ما خارج است. خب شما ببینید پیغمبر اکرم که سیّد خلق عالَم است و برتر از این بزرگوار هیچ موجودی را خدای متعال نیافریده است و آورندهی همین دین و همین اسلامی است که ما امروز مدّعیاش هستیم، در زمینهی مسائل جاری سیاسیِ کشورش - همان کشوری که آن روز وجود داشت و کشور کوچکی بود - این بزرگوار چقدر تلاش میکرد، چقدر زحمت میکشید. پیغمبر اکرم نمینشست فقط احکام نماز و روزه و توجّه و عبادت و نماز شب را به مردم یاد بدهد؛ نه، در همین مسجد مردم را جمع میکرد، آنها را به جهاد دعوت میکرد، آنها را به وحدت دعوت میکرد، آنها را به آگاهی در مقابل دشمن دعوت میکرد؛ همین حرفهایی که امروز برای من و شما مطرح است. مسائل روز مسائلی نیست که بشود از آن صرفِنظر کرد.
ببینید؛ یک نظامی در عالم وجود دارد: نظام استکبار، نظام زورگویی، نظام ظلم؛ البتّه از قدیم هم همین نظامها بوده است، منتها امروز مدرن شده است، با تجهیزات نو مجهّز شده. قدرتهای برتر به ملّتها زور میگویند؛ [این] زور گفتن هم حد و اندازهای ندارد؛ اگر اموالی دارند، میگیرند؛ اگر نیروی انسانی قابلی دارند، از آنها میدزدند؛ اگر استعدادی در آنها هست که آنها را تهدید میکند و رقیب برای آنها میتراشد، آن استعداد را خفه میکنند؛ زورگویی انواع و اقسامی دارد. امروز این زورگویی در دنیا وجود دارد؛ نظام بینالملل جهانی که اسمش را گذاشتهاند جامعهی جهانی، یعنی نظام زورگویی؛ وَالّا مراد از جامعهی جهانی، دولتها و ملّتهای دنیا که نیستند؛ دولتها و ملتّهای دنیا بیزارند از شکل این چند قدرت برتر دنیا که خودشان را میگویند جامعهی جهانی. جامعهی جهانی یعنی همین: افرادی که مبنای کارشان زورگویی به همهی ملّتها و همهی کشورها و همهی اینها است. و ما که در جمهوری اسلامی هستیم، هم قبل از نظام جمهوری اسلامی در دوران رژیم طاغوت، نمونههایش را یکجور دیدهایم، هم بعد از تشکیل نظام جمهوری اسلامی نمونههایش را یکجور دیگر دیدهایم؛ یک نظامی امروز در دنیا به این شکل وجود دارد. این نظام ناراضی هم زیاد دارد؛ خیلی از ملّتها ناراضیاند؛ منتها از ملّتها که کاری برنمیآید؛ صدای ملّتها را کسی نمیشنود؛ نه رسانه به آن صورت در اختیارشان است، نه اصلاً [حرف آنها] جایی حساب میشود؛ حالا گیرم مثلاً دههزار نفر هم در یک واحد الکترونیکیِ مثلاً رسانههای الکترونیک و مانند اینها با هم جمع شدند و یک حرفی زدند، یا جمع شدند در خیابانها راه رفتند؛ حالا که چه؟ در قضیّهی حملهی آمریکا به عراق در [کمتر از] پانزده شانزده سال قبل از این در همهی این خیابانهای پاریس و بعضی کشورهای اروپایی دیگر، راهپیمایی راه افتاد در مخالفت با آمریکا؛ چه اثری کرد؟ ملّتها بهخودیخود که کاری نمیتوانند انجام بدهند؛ دولتها هستند که اگرچنانچه پشتیبانی ملّتهایشان را داشته باشند، میتوانند حرفی بزنند و این حرف در دنیا مطرح بشود؛ چنین دولتی هم در دنیا نیست؛ دولتهایی هستند [ولی] میترسند؛ ناراضیاند [ولی] میترسند. من بهنظرم در صحبت اوّل سال(۸) این را گفتم که رؤسای رژیم طاغوت هم خیلی اوقات از کارهای آمریکا ناراضی بودند. در خاطرات این بازماندگانشان که آدم نگاه میکند، میبیند یک جاهایی خیلی هم ناراضیاند و در خلوت بدگویی هم میکنند به آنها امّا جرئت نمیکنند مخالفت کنند؛ بهعنوان دولت، بهعنوان واحد سیاسی و مدیریّت جامعه جرئت نمیکنند. امروز در دنیا اینجوری است؛ خیلیها ناراضیاند امّا جرئت نمیکنند مخالفت کنند.
یک نظامی در دنیا، در این بلبشو، در این جنگل بههمریختهی بههمآمیخته و ظلم و زور، به وجود آمده است که یک پایههایی دارد که این پایهها درست نقطهی مقابل آن چیزی است که امروز نظام جهانی بر آن استوار است؛ نقطهی مقابلِ ظلم است، نقطهی مقابلِ استثمار است، نقطهی مقابلِ جنگطلبی است، نقطهی مقابلِ فساد است؛ آن نظام، نظام جمهوری اسلامی است. این نظام براساس اسلام، براساس دین، براساس تفکّرات اسلامی ناب به وجود آمده و یک جماعتی هم از اوّل در رأس این نظام قرار گرفتند که طبیعت اینها این است که از قدرتهای بزرگ نمیترسند و آن روحانیّونند. این را خود تحلیلگرها و جامعهشناسهای غربی، امروز میگویند؛ از اوّل انقلاب هم میگفتند؛ میگفتند این آخوندها نمیترسند از ما. [البتّه] بعضیهایشان ممکن است وابسته هم باشند و هستند، امّا طبیعت نظام آخوندی در جامعهی شیعه، یک چنین طبیعتی است. حالا اتّفاقاً اینها در رأس این نظام قرار گرفتهاند. مردم هم که همراهی میکنند. مردم هم اوّلاً مردمِ بااستعدادیاند، ثانیاً جوان در بین اینها زیاد است - جمعیّت ما از ۳۵ میلیون در اوّل انقلاب، حالا تقریباً رسیده به ۸۰ میلیون؛ یعنی جمعیّت ناگهان افزایش پیدا کرده است؛ اگرچه علیه آن [هم] دارند کار میکنند - استعداد زیاد است؛ شجاع هم هستند، نترس هم هستند. خب، وقتیکه یک کشوری است که مردم اینجوری فکر میکنند، سردمداران حکومت هم نمیترسند از هیمنهی(۹) جهانی، این برای استکبار یک خطر عمده است، یک خطر کاملاً بزرگ است. لذا جبهه علیه آن تشکیل میشود؛ کمااینکه الان علیه جمهوری اسلامی جبهه تشکیل شده؛ نه حالا [بلکه] از روز اوّل انقلاب جبهه تشکیل شده؛ یک جبههی دشمن بهوجود آمده. آن روز شوروی بود و آمریکا که نقطهی مقابلِ هم بودند و [اگر] در صد مسئله - با کم و زیادش - با هم اختلاف داشتند امّا در مسئلهی جمهوری اسلامی و مخالفت با جمهوری اسلامی، همفکر و همدست بودند. یعنی طبیعت استکبار این است که با یک چنین نظامی دشمنی میکند.
[پس] یک جبهه تشکیل دادند که این جبهه امروز هم وجود دارد و از انواع و اقسام شیوهها هم دارد استفاده میکند؛ همچنانکه فرض کنید بیست سال پیش اینترنت نبود، امروز هست؛ ابزارها روزبهروز دارد پیشرفته میشود. از بیشترین ابزارها و وسیعترین و سریعترین ابزارها علیه جمهوری اسلامی دارند استفاده میکنند؛ جمهوری اسلامی [هم] باید خودش را آماده کند از همهی ابزارها استفاده کند. [دشمن] از ابزار دیپلماسی استفاده میکند. دیپلماسی، گفتگوی سیاسی، مذاکرهی سیاسی، بدهبستان سیاسی یکی از ابزارها است؛ اینها از آن ابزار استفاده میکنند. بنده هم با گفتگوی سیاسی مخالف نیستم؛ البتّه نه با همه - استثناء دارد - بنده در سطح مسائل جهانی، با گفتگوی سیاسی موافقم؛ من در این زمینهها از زمان ریاست جمهوری حرف داشتم و دنبالگیری میکردم؛ اینجور وانمود نکنند که کأنّه ما اصلاً با گفتگوکردن و مانند آن مخالفیم؛ نخیر، ما، هم بیشتر از اینها موافقیم، هم در یک جاهایی بیشتر از اینها بلدیم این کارها را؛ میدانیم هم که چهجوری باید عمل کرد. دشمن از گفتگوی سیاسی هم استفاده میکند. باید مراقب بود.
پس، از مذاکره استفاده میکند، از مبادلات اقتصادی استفاده میکند، از تحریم اقتصادی استفاده میکند، از تهدید به جنگ و سلاح استفاده میکند؛ در مقابل همهی اینها بایستی نیروی دفاعی داشت.
اینکه بعضیها بیایند بگویند «فردای دنیا، فردای مذاکره است، فردای موشک نیست»، این حرف اگر از روی ناآگاهی گفته شده باشد، خب ناآگاهی است، اگر از روی آگاهی گفته شده باشد، خیانت است. چطور [چنین چیزی] ممکن است؟ اگرچنانچه نظام جمهوری اسلامی دنبال علم برود، دنبال فنّاوری برود، دنبال مذاکرهی سیاسی برود، دنبال کارهای گوناگون تجاری و اقتصادی برود - که همهی اینها لازم است - امّا قدرت دفاعی نداشته باشد، توانایی دفاع کردن نداشته باشد، هر بیسَروپایی و [هر] دولت فزرتی(۱۰) کذائیای او را تهدید میکند که اگر فلان کار را نکردید، ما موشک میزنیم؛ خب اگر شما امکان دفاع نداشته باشید، مجبورید عقبنشینی کنید.
قدرتهای دنیا که شما میبینید با صدای کلفت حرف میزنند، زور میگویند، غلط میکنند، حرفهای بد میزنند و زورگویی میکنند، بیشتر از همه به استناد همان سلاحهایی است که دارند؛ آنوقت ما در مقابل اینها بیاییم دست خودمان را خالی کنیم؟ سپاه که پیشرفتهای موشکی خودش را نشان میدهد، نه فقط مایهی افتخار و مباهات ایرانیها [است، بلکه] وقتی این موشکهای سپاه با این دقّت و با این زیبایی آزمایش میشود، خیلی از ملّتهای آزادیخواهِ دُوروبَر ما که دلشان از آمریکا و از رژیم صهیونیستی خون است، خوشحال میشوند. وقتی اینها انجام میگیرد، ما بیاییم اینها را بکوبیم و بگوییم آقا! امروز دیگر روز موشک گذشته! نه، روز موشک نگذشته. دشمن دائم در حال بهروز کردن خود و آماده کردن خود است، [بعد] ما اینجا سادهلوحانه خودمان را عقب بکشیم و بگوییم نه. مثل اوّل انقلاب که همین افچهاردههای ما را میخواستند بفروشند و میخواستند پس بدهند و بنده نگذاشتم. من خبر شدم که یکی از رجال دولت موقّت آن روز گفته است این افچهاردههایی که رژیم طاغوت خریده به درد ما نمیخورد، میخواهیم چه کار کنیم این افچهاردهها را! پس بدهیم بهشان. آنجا خب ما ایستادیم، هیاهو کردیم، مصاحبه کردیم و مقابله کردیم، جرئت نکردند این کار را بکنند؛ میخواستند پس بدهند. چند صباح بعدش، جنگ ایران و عراق پیشامد کرد و حمله کردند به ما و معلوم شد که ما چقدر احتیاج داریم به همین وسایلی که داریم؛ همین افچهارده و همین افچهار و امثال اینها. امروز هم بعضیها همین آهنگ را پیش گرفتهاند که موشک چیست، موشک میخواهیم چه کار کنیم، روزگار روزگار موشک نیست! پس روزگارِ چیست آقا؟
[امروز] روزگارِ همهچیز است. روزگار مذاکره هم هست؛ باید در مذاکره قوی بود و جوری باید مذاکره کرد که بعد سرمان کلاه نرود. اینکه ما مذاکره بکنیم، روی کاغذ بیاوریم، بنویسیم، امضا کنیم، بعد آنها هم بهحسبِ ظاهر یک کاری انجام بدهند منتها تحریمها برطرف نشود و تجارت راه نیفتد، پیدا است که یک اشکالی در آنجا هست؛ نباید بگذاریم این اشکالات به وجود بیاید و در آنجا هم باید خودمان را قوی کنیم. در اقتصاد درون کشور هم همینجور؛ ما گفتیم اقدام و عمل. (۱۱) گفتن بس است؛ «دو صد گفته چون نیمکردار نیست». وقتی زیاد هم تکرار کردیم و مدام گفتیم اقتصاد مقاومتی، از دهن هم میافتد؛ یعنی تکراری که شد، یک چیز کسالتباری هم میشود؛ عمل کنیم. غرض این است که کشور احتیاج دارد.
اینها همه یک طرف قضیّه است، کار و تلاشی [هم] که دشمن میکند برای تغییر باورهای مردم یک طرف قضیّه است. اینجا آنوقت شما نقش ایفا میکنید، نقش پیدا میکنید؛ نقش مهم. شما از مدافع حرم هم که دفاع میکنید، خیلی کار باارزشی است. همین شعرهایی که خوانده شد، همین حرفهایی که زده شد، اینها خیلی باارزش است، در این تردیدی نیست - کمااینکه در دوران دفاع مقدّس، همین شعرهایی که خوانده میشد و همین سرودهایی که گفته میشد، خیلی تأثیر داشت؛ این بلاشک امروز هم این تأثیر را دارد - منتها در کنار این یک کاری هست که آن کار اگر اهمّیّتش بیشتر نباشد، کمتر نیست؛ و آن تقویت باورهای جوانها است. دشمن میخواهد باورها را تغییر بدهد؛ باور به اسلام را، باور به کارآمدی نظام اسلامی را، باور به کارآمدی را، باور به امکان تداوم نظام اسلامی را. برخلاف بدیهیّات هم دشمن کار میکند و تبلیغات میکند؛ گاهی علیه یک چیز واضح هم اقدام میکنند و کأنّه با خدعه و با فریب و با چشمبندی میخواهند ثابت کنند. نظام اسلامی از روزی که متولّد شده تا امروز، دائم در معرض حملات سنگین بوده؛ حملات سنگین نظامی و تبلیغاتی و تحریم و امثال اینها و درعینحال، نظام اسلامی در این ۳۷ سال رشد کرده؛ یعنی یک روز نبوده است که توقّف پیدا کند؛ از همهجهت رشد پیدا کرده، از همهجهت قدرت پیدا کرده و عظمت پیدا کرده. دشمن امروز نگاه میکند و میبیند آن نهال باریک و نازکی که اوّل انقلاب بهوجود آمد، امروز به یک درخت تناور تبدیل شده که «تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها»؛ (۱۲) این را دارند جلوی چشمشان میبینند. خب این [نظامی] که اینقدر استعداد زنده ماندن، استعداد گسترش یافتن و استعداد قوی شدن در او هست، بعد از این هم همینجور قویتر خواهد شد، روزبهروز قویتر خواهد شد. آن چیزهایی که ما برای چشمانداز آینده در نظر گرفتهایم خیالات نیست، واقعیّات است. بنده سه چهار سال قبل از این، به جوانهای دانشجو و اهل علم گفتم که شما باید کاری کنید که پنجاه سال بعد، اگر کسی خواست به تازههای علمیِ آن روز دست پیدا کند، مجبور بشود بیاید زبان فارسی یاد بگیرد؛ (۱۳) این میشود، این ممکن است؛ کمااینکه در این ده پانزده سال، حرکت علمی و پیشرفت علمی همانی که گفته بودیم شد. وقتی جوانها همّت کنند، وقتی صاحبان همّت و اراده همّت کنند، همهی کارهای دشوار آسان خواهد شد؛ ما میتوانیم پیش برویم. درعینحال، دشمن دارد روی باورهای جوانهای ما اثر میگذارد: «آقا چه فایده دارد، نمیشود، فایدهای ندارد». اینها آن میدانهایی است که جنگ روانی دشمن در این میدانها است و شما بهعنوان مدّاح، میتوانید اثر بگذارید، میتوانید این جوان را از لحاظ بنیهی فکری تقویت کنید.
این که بنده گاهی اوقات اعتراض میکنم به بعضی از مدّاحیها که مثلاً فرض کنید در عزاداری دههی محرّم وقتی انسان نگاه میکند - که گاهی میآورند عکسهایش را؛ حالا هم که دیگر این وسایل زیاد شده؛ البتّه بنده ندارم امّا گاهی میآورند به من نشان میدهند این عکسها و مانند اینها را - میبیند مثلاً در یک جلسه همه دارند همینطور میپرند هوا و میآیند پایین؛ خب، این چه فایدهای دارد؟ این چه تأثیری دارد؟ کجای این عزاداری است؟ اینکه من اعتراض میکنم، از هیجان جوانها بنده ناراحت نیستم؛ خب جوان اهل هیجان است، جوان منبع انرژی است و دائماً دلش میخواهد انرژی خودش را تخلیه کند؛ من از این باب [میگویم] که این وظیفههای بزرگ زمین نماند. وقتیکه در یک جماعتی ده هزار جوان یا پنج هزار جوان جمع شدند و دلشان را دادند به شما، شما میتوانید با یک اجرای عالی، هنرمندانه و پُرمغز، اینها را تبدیل کنید به انسانهای کارآمدی که با عزم جزم بروند دنبال کار، میتوانید هم تبدیل کنید به آدمهای بیخیال، بیفکر، ناامید و از لحاظ معنوی تهیدست؛ این کار را هم میشود کرد. شما از این فرصت استفاده کنید و آن شقّ اوّل را انتخاب کنید. حرف من این است.
مدّاحی ضمن اینکه مدح بهترین خلایق عالم است - موضوعش مدح بهترین خلایق عالم است که اهلبیت (علیهمالسّلام) باشند لذا شأن و رفعت والایی دارد؛ مدّاحی بهطور طبیعی این است - امّا شما نگاه کنید ببینید مثلاً شاعری مثل دعبل خزاعی در قصیدهی «مدارس آیات» چه دارد میگوید؛ قصیدهی «مدارس آیات» آن قصیدهای [است] که حضرت [رضا (سلام الله علیه)] تشویق کردند و به او کسوه(۱۴) دادند و صله دادند. این قصیدهای است که اصلاً بساط بنیعبّاس را، فلسفهی وجودی بنیعبّاس را زیر سؤال میبرد و آنها را محکوم میکند؛ یعنی سیاسی محض است؛ فقط این نیست که یک روضهخوانی محض و مرثیهخوانی محض باشد؛ نه، مرثیهخوانی لازم است امّا همان کاری که در کنار مرثیهخوانی انجام میگرفته، مورد توجّه ائمّه (علیهمالسّلام) است. قصیدهی دعبل، قصیدهی کُمیت، قصائد گوناگون که شعرای آنوقت میگفتند، دیگران هم میخواندند و انشاد میکردند یعنی مثل شما که با صدا میخوانید، چه خود شاعر، چه دیگری، میآمدند و آنها را با صدا برای مردم میخواندند؛ وسایل تبلیغات جمعی عبارت بود از همینها؛ امروز شما از همینها میتوانید استفاده کنید؛ از وسایل تبلیغات جمعی بهرهمند بشوید و مردم را هدایت کنید؛ این به نظر من کار بسیار اساسیای است.
معروف است که میگویند شَرف هر علمی بستگی دارد به شَرف موضوع آن علم؛ هر علمی که موضوع آن شرافت بیشتری دارد، آن علم هم شرافت بیشتری دارد. حالا اگر این را از علم به مشاغل تسرّی بدهیم، موضوع مشغلهی شما و کار شما و همّت شما عبارت است از مدح اهلبیت (علیهمالسّلام) و بصیرتافزایی و بیدارگری مستمعین؛ بالاترین چیزها است، خیلی باارزش است، از این ارزش استفاده کنید. بحمدالله جمعیّت مدّاحها هم زیاد است؛ حالا این جماعتی که امروز اینجا تشریف آوردید که جماعت قابل توجّهی است لکن تعداد خوانندگان مدّاح در سرتاسر کشور بیش از اینها است؛ تعداد در همهجا بحمدالله خیلی زیاد است؛ افرادی هستند که علاقهمندند و به این کار میپردازند؛ بههرحال این یک رسالت بسیار مهم است، به این رسالت باید اهمّیّت بدهید. البتّه نقش مهمّی هم شعرا ایفا میکنند؛ شعرا که شعر را میسازند نقش مهمّی را ایفا میکنند؛ منتها شعر بدون اجرای خوب تأثیرش کم است و شما که آن اجرای عالی را، اجرای خوب را انجام میدهید، آنوقت تأثیر میگذارد.
امیدواریم خدای متعال به شماها توفیق بدهد، به ما هم توفیق بدهد و اوّل بتوانیم آنچه وظیفهمان است تشخیص بدهیم و بفهمیم و بعد هم انشاءالله آن را عمل کنیم.
والسّلامعلیکمورحمةالله
۱) در ابتدای این دیدار، شماری از مدّاحان و شعرا با قرائت اشعار، به ذکر فضائل و محامد فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) پرداختند.
۲) من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۱۳؛ «خداوند شما را بهصورت نورهایی آفریده و گرداگرد عرش خود قرار داده.»
۳) سورهی تحریم، بخشی از آیهی ۱۱؛ «برای کسانی که ایمان آوردهاند، خدا همسر فرعون را مَثَل آورده …».
۴) سورهی تحریم، بخشی از آیهی ۱۲؛ «و مریم دخت عمران را …».
۵) کامل الزیّارات، ص ۳۱۰؛ «خدایا درود بفرست بر فاطمه دختر پیغمبرت».
۶) من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۰۳
۷) اشاره به بیتی از وثوقالدّوله؛ «آنکه بسنجید رُخت را به ماه ز اشتباه / گفت که همسنگ ترازوی توست از تو کاست»
۸) بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم رضوی در مشهد مقدّس (۱۳۹۵/۱/۱)
۹) هیبت، عظمت
۱۰) کوچک، ناچیز
۱۱) اشاره به شعار سال ۱۳۹۵: «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل»
۱۲) سورهی ابراهیم، بخشی از آیهی ۲۵؛ «میوهاش را هر دم به اذن پروردگارش میدهد …»
۱۳) از جمله بیانات در دیدار شرکتکنندگان در هفتمین همایش ملّی نخبگان جوان (۱۳۹۲/۷/۱۷)
۱۴) جامه و لباس
روز انتخاب
«… مبارك باد بر شما چنین حكومتی كه در آن اختلاف نژاد و سیاه و سفید و ترك و فارس و كرد و بلوچ مطرح نیست. همه برابرند و فقط در پناه تقوا و برتری به اخلاق فاضله و اعمال صالحه هست و تفاوت بین زن و مرد و بین اقلیت های مذهبی و دیگران در امر اجرای عدالت نیست…»
از پیام حضرت امام خمینی قدس سره به مناسبت 12 فروردین 1358
نهال انقلاب اسلامی كه با نثار خون بهترین فرزندان ایران رشد كرده بود، سرانجام در 22 بهمن 1357 به بار نشست، و با پیروزی انقلاب اسلامی و تشكیل دولت موقت از سوی امام خمینی« قدس سره» زمینه ی مهمترین همه پرسی تاریخ ایران زمین جهت تعیین نوع حكومت در ایران فراهم شد.
روز دوازده فروردین، روز ظهور شخصیت واقعی مردم ایران، روز پیروزی مستضعفین بر مستكبرین و روز تثبیت انقلاب اسلامی است كه بی هیچ ریب و شكی زمینه ساز حكومت عدل اسلامی در سراسر جهان خواهد بود.
این روز مقدس، این یوم الله پر بركت سرآغاز حیات واقعی اسلام در عصر دنیامداران و دنیا پرستان است كه از معنویت و روحانیت گسسته و سعادت خود را در پیروی از امیال و آرزوهای حیوانی خود می دانند.
در این روز عزیز ساختار جدید سیاسی اجتماعی ایران بر مبنای آرای اكثریت قریب به اتفاق مردم یعنی 2/98 درصد آرای ملت مسلمان ایران تثبیت شد.
در این روز پر بركت نظامی متولد شد كه نور اسلام عزیز را پس از گذشت قرن های زیاد دیگرباره نه تنها در ایران اسلامی بلكه در سراسر جهان متجلی ساخت. در این روز مقدس حكومتی شكل گرفت كه شعار اصلی آن استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود.
این عبارت ملكوتی كه به عنوان شعار اصلی انقلاب اسلامی و توسط میلیون ها ایرانی آزاده و مسلمان در طول مبارزات درخشان ملت با سلطنت پهلوی همه روزه در جای جای ایران اسلامی فریاد كشیده شده بود، حكومتی را پایه ریزی كرد كه عدالت اسلامی یكی از اهداف عالیه ی آن بود. در این شعار مقدس كلمه ی استقلال به عنوان نخستین هدف مطرح شده بود كه رساننده ی این پیام به جهان و جهانیان بود كه امت مسلمان ایران می خواهد «اراده ی ملی» خود را حاكم بر مقدرات خویش سازد تا بتواند از نفوذ و دخالت های بیگانگان رهایی یابد و چه زیبا و متین امام خمینی قدس سره فرموده است:
«اگر استقلال كشور خودمان را تحصیل نكنیم سایر چیزها درست نخواهد شد.»
تشكیل جمهوری اسلامی نه تنها اراده ی ملی ایرانیان را بر سرنوشت خود تثبیت كرد و برای آنان استقلال و آزادی را به ارمغان آورد، بلكه این بارقه ی امید در دل محرومان و مستضعفان جهان درخشید كه بعد از قرن ها رنج و درد، جلوه ای از وعده ی خداوند تبارك وتعالی را شاهد باشند.
امام خمینی قدس سره در تاریخ 12 فروردین 1358 پس از تثبیت نظام مقدس جمهوری اسلامی طی پیامی رادیو تلویزیونی فرمودند(1):
«خداوند تعالی وعده فرموده است كه مستضعفین ارض را به امید و توفیق خودش، به مستكبرین غلبه دهد و آن ها را امام و پیشوا قرار دهد. وعده ی خداوند تعالی نزدیك است. من امیدوارم كه ما شاهد این وعده باشیم و مستضعفین بر مستكبرین غلبه كنند چنان كه تاكنون غلبه كردند… من از عموم ملت ایران تشكر می كنم كه در این رفراندوم شركت كردند و رأی قاطع خودشان را كه باید گفت صددرصد پیروزی بوده است دادند و به جمهوری اسلامی هم رأی دادند… جمهوری اسلامی است كه احكام مترقی او بر تمام احكامی كه در سایر قشرها و سایر مكتب هاست تقدم دارد.»
رهبر كبیر انقلاب اسلامی قدس سره در قسمت دیگری از پیام خود فرمودند:
«صبح گاه 12 فروردین كه روز نخستین حكومت الله است از بزرگ ترین اعیاد ملی و مذهبی ماست و ملت ما باید این روز بزرگ را عید بگیرند و زنده نگه دارند روزی كه كنگره های قصر 2500 ساله حكومت طاغوتی فرو ریخت و سلطه ی شیطانی برای همیشه رخت بربست و حكومت مستضعفین جانشین آن گردید.
انتخاب واژه ی عید برای چنین روزی از سوی امام امت« قدس سره» یك انتخاب دقیق و صحیح است؛ زیرا عید به روزی اطلاق می شود كه آن روز نو و شادی آفرین باشد و باعث سربلندی و مجد یك ملت شود. بنابر این دوازدهم فروردین از بزرگترین اعیاد انقلاب اسلامی ایران می باشد.
هدف دیگر شعار اصلی انقلاب، كلمه ی آزادی بود. در رابطه با آزادی نظرات مختلف و متعددی مطرح می شود؛ اما در اسلام، آزادی جامع ترین و مانع ترین معنا را در بر دارد و آن عبارت است از: شرایط سیاسی – اجتماعی لازم برای رشد و تعالی فرد و مردم كه در آن موانع قانونی و فرهنگی مثل عرف و عادت، و موانع سیاسی، مانند سلطه ی طاغوت و استعمار و استبداد وجود نداشته باشد. یعنی انسان در انتخاب عقیده و بیان و نشر آن آزاد است. مگر آن كه به دیگران آسیبی وارد بیاید و همچنین از خود سلب آزادی به شیوه غربی ننماید به طوری كه مردم بتوانند هدایت و رشد و تعالی یابند.
هدف نهایی شعار اصلی، كلمه ی جمهوری اسلامی بود كه از به هم پیوستن جمهوری و اسلامی به دست آمده است. كلمه جمهور به معنای توده یا انبوه مردم است و منظور از گنجاندن چنین كلمه ای برای نظامِ شكل گرفته ی بعد از انقلاب، اتكا داشتن و تعیین كننده بودن رأی مردم در سرنوشت خود و كلیه ی امور اجرایی كشور می باشد و به طور كلی حكومتی را تببین می كند كه برای تأمین زندگی دنیایی توده مردم متكی به مردم باشد.
واژه ی اسلامی هم به سبب تمایز آن از دیگر نظام های جمهوری است كه ویژگی های خاص خود را دارد كه در آن ارزش های الهی و قرآنی بر تمامی شئون حاكمیت دارد و همچنین ولی فقیه كه بر طبق نظام الهی، ولایت امر و امامت امت را بر عهده می گیرد، افزون بر تأمین زندگی مردم، مسؤولیت هدایت مردم و كمك به رشد و تعالی آنان را بر عهده دارد. برای تحقق این بخش حیاتی از شعار اصلیِ انقلاب پس از پیروزی آن، نیاز بود تا رسماً ناظم مشخصی حاكم بر ایران شود و در همین راستا بود كه رهبر نهضت، امام خمینی« قدس سره» طی سخنانی فرمودند:
«… احتیاج به رفراندوم هم نیست؛ برای این كه مردم آرای خودشان را در ایران اعلام كردند. با فریادها، با دادها اعلام كردند…»
و در ادامه علت اعلام همه پرسی را رسمی كردن آن، اتمام حجت برای دیگران و بسته شدن راه اگرها و مگرها عنوان كرده و فرمودند:
«… این جانب به جمهوری اسلامی رأی می دهم و از شما هم می خواهم كه به آن رأی دهید…».
دقیقاً در همین زمان وسوسه های خناسان شروع شد. از جمله این كه طرح كردند كه حكومت بر اساس «جمهوری» بدون قید دیگری یا این كه جمهوری دمكراتیك و … باشد. لذا امام امت قدس سره با احساس خطر انحراف در صفوف متحد ملت و با آگاهی بی نظیر خود مردم را از این خطر آگاه كرده و فرمودند:
«رأی بدهید به جمهوری اسلامی، نه یك حرف زیادتر و نه یك حرف كمتر.»و مردم ایران در روزهای سرنوشت ساز، دهم و یازدهم فروردین 1358 با حضوری آگاهانه در پای صندوق های رأی، به یكی از بزرگترین اهداف انقلاب اسلامی جامه ی عمل پوشاندند و پیروزی نهایی انقلاب اسلامی را با آرای عظیم و باور نكردنی خود تحقق بخشیدند.
نتیجه ی درخشان 2/98 درصدی آرای مردم، مطرح شدن هر گونه بحث و جدلی را در شكل و نوع حكومت ایران پس از سقوط نظام شاهنشاهی 2500 ساله از میان برد و با رهبریت قاطع امام خمینی قدس سره و مجاهدت ها و كوشش های بی نظیر امت مسلمان ایران حكومت اسلامی در سرتاسر ایران استقرار یافت؛ تا به حول و قوه ی الهی ملت بزرگ ایران بتواند توانمند و امیدوار زمینه ی تشكیل حكومت عدل اسلامی را برای ظهور امام زمان «علیه السلام» فراهم آورد.
بدین ترتیب مبارزات مستمر و پیگیر امت مسلمان ایران در برپایی حكومت اسلامی تحقق یافت و عصر نوینی در تاریخ ایران و اسلام آغاز شد.
امام خمینی« قدس سره» به شكرانه ی این پیروزی درخشان در پیام خود فرمودند:
«… من به دنیا اعلام می كنم كه در تاریخ ایران چنین رفراندومی سابقه ندارد كه سرتاسر مملكت با شوق و شعف و عشق و علاقه به صندوق ها هجوم آورده و رأی مثبت خود را در آن ریخته و رژیم طاغوتی را برای همیشه به زباله دان تاریخ دفن كنند…»
«… من از این همبستگی بی مانند كه همه به ندای آسمانی واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا لبیك گفتند و به اتفاق آرا به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادند و رشد سیاسی و اجتماعی خود را به شرق و غرب ثابت كردند، تقدیر می كنم…»
پی نوشت:
1- صحیفه نور، جلد سوم، چاپ جدید، ص 483.
محبت کوثر، مزد رسالت
خداوند خطاب به پيامبر(ص) خويش مي فرمايد:«بگو هيچ پاداشي از شما ( بر رسالتم) درخواست نمي کنم، جز دوست داشتن نزديکان را». اين آيه، مودت و محبت نسبت به نزديکان پيامبر(ص) را به عنوان اجر و مزد رسالت پيغمبر(ص) معرفي مي کند و آن را از امت مسلمان مي خواهد. ابن عباس روايت مي کند: وقتي اين آيه نازل شد، به پيامبر(ص) عرض کردند:«يا رسول الله! آناني که محبت و مودت آنها بر ما واجب شده است، چه کساني اند؟» فرمود:«علي، فاطمه، حسن و حسين(ع)»
برترين زن مسلمان
هنگامي که پيامبر(ص) با مسيحيان نجران درباره مسيحيت و نفي الوهيت حضرت عيسي(ع) گفتگو مي کرد و آنان با وجود استدلال آن حضرت، سخن او را نپذيرفتند، خداوند به پيامبر(ص) خويش دستور داد با آنها «مباهله » کند. آن حضرت در حالي که براي مباهله حضور يافت که حسين (ع)را در آغوش داشت و دست حسن(ع) را گرفته بود و فاطمه (ع)پشت سرش مي آمد و علي هم پشت سر فاطمه(ع) قرار گرفته بود. پيامبر(ص) به اهل بيت خود فرمود:«وقتي دعا کردم، آمين بگوييد».
اما اسقف نجران با ديدن آن چهره هاي پرجاذبه الهي گفت: اگر آنان از خدا بخواهند کوه را از جايش برکند، مي کند، مباهله نکنيد که هلاک مي شويم و بر روي زمين يک نصراني تا روز قيامت باقي نمي ماند.
بنابراين، آنان مباهله نکردند و خواستند بر دين خود باقي بمانند و در نهايت، با آن حضرت توافق کردند که جزيه بپردازند.
اين واقعه زماني بود که خداوند فرمود:«هرگاه بعد از علم و دانشي که ( درباره مسيح) به تو رسيده، ( باز هم) کساني با تو به محاجه و ستيز برخيزند، به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت کنيم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنيم، شما هم از نفوس خود؛ آن گاه مباهله کنيم و لعنت خدا بر دروغگويان قرار دهيم.»
ابن عباس در تفسير اين آيه مي گويد: منظور پيامبر(ص) از فرزندان ما، حسن و حسين، مقصود از زنان ما، فاطمه و منظور از نفوس ما، شخص پيامبر(ص) و علي است.
ابوسعيد خدري نيز مي گويد: زماني که اين آيه نازل شد، رسول الله، علي و فاطمه و حسن و حسين (ع)را فراخواند و فرمود:«بارخدايا! اينها اهل من اند.»
درواقع، تعبير «ابنائنا» و «نسائنا» و «انفسنا» درباره اين چهار معصوم، بيانگر برتري و فضيلت آنان بر سايرين است؛ زيرا پيامبر(ص) از ميان همگان، فقط آن چهار نفر را برگزيد.
اسوه ايثار و اخلاص
امام حسن و امام حسين(ع) در خردسالي بيمار شدند. رسول الله(ع) همراه جمعي از ياران خويش به عيادت آنها آمدند. سپس به علي(ع) فرمودند: اي اباالحسن! خوب است براي شفاي دو فرزند خويش، نذري کني. از اين رو، علي(ع)، فاطمه(ع) و فضه خادمه، هر سه نذر کردند که در صورت شفاي اين دو کودک، سه روز «روزه » بگيرند…
در پايان داستان ايثار و فداکاري اهل بيت (ع)آمده است که فرشته وحي الهي نازل شد و فرمود: اي محمد! خداوند با چنين خانداني به تو تهنيت مي گويد. سپس، سوره «هل اتي» را بر او خواند.
خداوند در اين سوره، سه صفت آشکار و برجسته اين خانواده را- که فاطمه(ع) نيز يکي از آنان است- متذکر مي شود که عبارت است از :1. وفاي به نذر: «به نذر خود وفا مي کنند و از روزي که شر و عذابش گسترده است، بيمناک اند»؛
2. ايثار:«و غذاي خود را با اينکه به آن علاقه و نياز دارند، به مسکين و يتيم و اسير مي دهند»؛
3. اخلاص:«ما، شما را فقط به خاطر خدا اطعام مي کنيم و هيچ پاداش و سپاسي از شما نمي خواهيم».
سربلند از امتحان الهي
عبدالله بن مسعود در تفسير اين آيه که مي فرمايد:«امروز آنها را به سبب صبر و استقامتشان پاداش بخشيدم؛ آنها پيروز و رستگارند»، مي گويد: يعني امروز به سبب اينکه علي بن ابي طالب، فاطمه، حسن و حسين(ع) بر طاعت، گرسنگي، فقر، و امتحانات الهي در دنيا صبر پيشه کردند، بهشت را بدانان پاداش دادم و به درستي که آنها رستگار و سربلند از حساب و کتاب الهي هستند.
پاداش بيکران براي فاطمه(ع)
صادق آل محمد(ع) نقل مي کند: رسول خدا (ص)وارد خانه فاطمه (ع)شد؛ در حالي که فاطمه لباس خشني از پشم شتر بر تن داشت، با يک دست، آسياب مي کرد و با دست ديگر، کودکش را شير مي داد. با مشاهده اين وضعيت، اشک از چشمان پيامبر(ص) سرازير شد. فرمود: «دخترم! تلخي دنيا را در برابر شيريني آخرت تحمل کن؛ زيرا خداوند اين آيه را بر من نازل کرده است: به زودي پروردگارت آن قدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوي.»