چگونگی تعامل اسلام با فرهنگ ها
چگونگی تعامل اسلام با فرهنگ ها
به طور کلی در تبیین تعامل اسلام با فرهنگ های دیگر از حیث درون و بیرون منطقه ای به این نکته باید توجه کرد که اسلام با فرهنگ موجود برخوردی مثبت و سازنده داشته است. به این معنا که اصول عقلانی و عقلایی فرهنگ های پیشین را پذیرفته، تأیید و امضا کرده است و تنها برخی از اصول خرافی و مؤلفه ها و عناصر غیرعقلایی و غیرعقلانی را نپذیرفته است و یا در برخی به نوعی بازسازی مفهومی دست یازیده است. به عنوان نمونه به مناسک آیینی حج اشاره شده است که آن را در برخی از موارد پذیرفته و در برخی دیگر بازسازی کرده و در برخی دیگر وازده است. این پذیرش و وازنش و بازسازی برگرفته از اصول توحیدی اسلام با حفظ و پذیرش تفاوت ها و تنوع فرهنگی و قومی است.
اسلام وقتی با عناصر و مولفه های فرهنگ ایرانی روبرو شد همان رفتار و تعاملی را در پیش گرفت که نسبت به عناصر فرهنگی عرب و تازیان بیابان های حجاز و نجد در پیش گرفته بود. به این معنا که برخی را پذیرفته و برخی را رد کرده و گروه سومی را بازسازی کرده و متناسب با اصول و مبانی توحیدی سازوار و هماهنگ ساخته است.
از این روست که برخی از آیین ها و مناسک فرهنگ ایرانی- زرتشتی را وازده و برخی دیگر را پذیرفته و در برخی به بازسازی اقدام نموده است. از آن جمله مناسک آیینی که مورد پذیرش و یا بازسازی قرار گرفته است، آیین نوروز است. اما پرسش این است که چرا آیین نوروز مورد پذیرش کلی قرار گرفته و عناصری از آن هم چنان باقی و پا برجا مانده و حتی به عنوان عناصر فرهنگی مثبت مورد تایید شارع قرار گرفته است؟ راز ماندگاری نوروز چیست؟ چه عناصر و مولفه هایی در این آیین وجود دارد که به عنوان علل و عوامل بقای آیین نوروزی را فراهم آورده است؟