چه کسانی قبل از آقای دکتر روحانی به آیت الله خمینی گفتند «امام»
ما چون تعجب کردیم که چرا پس از انتخاب آقای روحانی یک دفعه موجی به راه افتاد که تبلیغ کنند : جناب آقای دکتر روحانی رئیس جمهور اولین کسی است که به امام خمینی گفت «امام» و نیز در مستندی هم که برای ایشان درست کرده اند فیلم سخنرانی ای که ایشان در مسجد ارک آیت الله خمینی را امام خمینی می نامند ، نشان داده می شود ، در نتیجه کنجکاو شدیم بدانیم آیا واقعا آقای حسن روحانی اولین نفر بودند که گفتند «امام» ؟ اگر چه گفته هم باشند چیز مهمی نیست چرا که شاید به نمایندگی از متفکرانی همچون شهید مطهری و …. به عنوان سخنران بیان کرده اند ،اما گزارشی که در سایت فرهنگ دیدیم این موضوع را آشکار می کند که قبل از آقای روحانی اشخاص دیگری هم به خمینی بت شکن و سید روح الله «امام» گفته اند.
گزارش فرهنگ نیوز :
بسیاری می پندارند که حجت الاسلام دکتر حسن روحانی اولین شخصی بود که بنیانگذار جمهوری اسلامی را با عنوان “امام” خطاب کرد ، هرچند حجت الاسلام روحانی قبل از عامه ی مردم و مسئولین این واژه را به کار برد ولی در واقع او نخستین شخصی نبود که این عنوان را برای امام خمینی به کار می برد. عنوان «امام» برای آن رهبر محبوب ملت سابقهای دیرینه دارد و چندین نفر قبل از دکتر روحانی این عنوان را برای خمینی کبیر به کار برده اند.
سال ۱۳۴۲
نخستین شخصی که عنوان “امام” را برای رهبر فقید و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به کار برد، استاد فرزانه محمد رضا حکیمی بوده است.
استاد محمد رضا حکیمی از نویسندگان جریان ساز آستانه انقلاب اسلامی به شمار می رود و کتاب الحیاه وی در رابطه با اقتصاد اسلامی از شهرت و اعتبار خاصی در جهان اسلام برخوردار شدهاست.
وی در کتاب «سرود جهش ها» که در سال ۱۳۴۲ هجری شمسی نگارش شده چنین آورده است:
«در این روز و روزگار ، دیگر این نشان تشیع را بر کسی ندیدیم و این سخن عزیز شیعی ((انتم علی احدی الحسنیین)) را از کسی نشنیدیم ، مگر از پیشوای شیعی اندیش معاصر و یادگار پیشینه های شیعه ، امام خمینی …»
در بررسی اسناد و منابع تاریخ انقلاب اسلامی در همان سال ۱۳۴۲ لفظ و عنوان امام، برای آیت الله خمینی در گزارش ساواک از سخنرانی ایشان در مدرسه فیضیه نیز به کار برده شده است. هرچند مامور ویژه ساواک در این گزارش قصد بردن این عنوان را برای آیت الله خمینی نداشته است و صرفاً برای توصیف احترام و مقام آیت الله خمینی در میان مردم و احتمالا در جهت بیان خطر ایشان! برای نظام شاهنشاهی چنین تمثیلی را به کار می برد.
این جملات در گزارشی که ساواک از سخنرانی روز ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ (عصر عاشورا) تهیه کرده است عنوان گردید: «موضوع: سخنرانی آیتالله خمینی در قم شماره: ۸۳۱/ بخش ۳۱۲ محل: قم تاریخ حادثه: ۱۳/۳/۴۲ منبع خبر: مأمور ویژه
… اظهار میداشتند در تاریخ قم چنین جمعیتی دیده نشده است. دوازده بلندگو در مسجد اعظم مدرسه فیضیه، صحن بزرگ جلوی میدان نصب کرده بودند… خمینی را مثل امام وارد کردند و تمام جمعیت آنچنان صلوات میفرستادند که تا دو کیلومتر صدای آن میرفت…»
سال ۱۳۴۳
نعمت الله میرزازاده با تخلص م - آزرم شاعری است که در سال ۱۳۴۳ بارها و بارها در قصیده ای زیبا آیت الله خمینی را با عنوان “امام” خطاب می نماید. نعمت آزرم در قصیده «به نام تو سوگند» که در ۴۸ بیت در سال ۱۳۴۳ سروده شده و ایشان را به این عنوان خطاب می نماید:
ای ز وطن دور ای مجاهد دربنــد
ای دل اهل وطن به مهـر تو پیوند
…
ای ز وطـن دور ای امـام خمینـی
ای تو علـی را یگانه پـور همـاننـد
سال ۱۳۴۸
همچنین کتابهایی مانند «حکومت اسلامی یا ولایت فقیه»، «مبارزه با نفس یا جهاد اکبر»، «آوای انقلاب» و… که در نجف اشرف از سال ۱۳۴۸ منتشر شده نیز از قائد بزرگ اسلام به عنوان «امام» نام آورده است .
سال ۱۳۴۹
م - آزرم با اینکه سالهای زیادی را در زندان گذرانده است اما باز هم در ۱۰ تیرماه ۱۳۴۹ قصیدهای دیگر به نام «رهبر برگزیده» در ۴۹ بیت می سراید و آن را چنین آغاز می کند:
الا ای امـــام بـحـــق بـرگـــزیده
الا ای تـو اسـلام را نـــور دیــده
…
زعیـما! اماما! از ایـران چه پرسـی
که سجن بزرگیست در خون طپیده
…
اما در روایتی کمتر شنیده شده؛ حجت الاسلام و والمسلمین سید مهدی طباطبایی روایت می کند: «زمانی که جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی بنا بود برگزار شود، حضرت امام در اواخر سال ۱۳۴۹ بر علیه آن سخنرانی کردند …» حجت الاسلام طباطبایی در ادامه از دغدغه ای سخن گفت که برای توزیع اطلاعیه ها (فرمایشات امام) وجود داشت و راه حل ایشان مشکل گشا می شود: … «یک روز در بازار می رفتم و فکر می کردم که چه کنیم تا در زمان توزیع گیر ماموران ساواک نیافتیم. در همین فکر بودم که در کتابفروشی جزوه کوچکی دیدم که بر روی آن نوشته شده بود: “الامام الحمیصی؛ چاپ نجف” و این کتابی بود راجع به مسائل شرعی. من پیشنهاد دادم این حمیصی را برداریم و جای آن “خمینی” بگذاریم. در پایین عنوان کتاب هم نوشته شده بود “مطبعت الآداب نجف اشرف". برای اینکه ما بتوانیم جلد بر روی اطلاعیه بچسبانیم تا کسی متوجه نشود در ایران چاپ شده و فکر کنند از نجف آمده، عنوان را عوض کردیم و شد الامام الخمینی.»
طباطبایی در پایان می گوید: «البته ما هم قصد نداشتیم امام بنویسیم بلکه می خواستیم تنها این اطلاعیه چاپ شود و نگویند در ایران بوده است. بنابراین اطلاعیه با این راهکار لو نرفت. سال ۵۰ ما این واژه را برای امام به کار بردیم و البته منکر نیستیم کس دیگری قبلا نگفته باشد اما اینکه در دهان مردم افتاد قطعا از این اطلاعیه بوده است.».
سال ۱۳۵۲
در بامداد روز ۲۸ ژانویه سال ۱۹۷۴ مطابق با ۸ بهمن سال ۱۳۵۲ روزنامه لبنانی “المحرر ” متن گفتگوی اختصاصی با امام موسی صدر را منتشر کرد. گفتگوی اختصاصی روزنامه المحرر لبنان با امام صدر پنج سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران صورت گرفته و پس از ۳۶ سال به فارسی ترجمه گشته است. گفتگوی مزبور سندی تاریخی است که بیان میدارد که امام صدر در شرایطی که امام خمینی در داخل و خارج از ایران، حتی از سوی نزدیکترین یاران خود همچنان “آیتالله ” یا “آقا ” خوانده میشدند، آن بزرگوار را در سطح مهمترین مطبوعات جهان عرب رسما “امام” نامید.
سال ۱۳۵۴
همچنین در ماهنامه ۱۵ خرداد (دوره اول) که تا سال ۱۳۵۴ در نجف اشرف منتشر میشد نیز با عنوان «امام خمینی» از رهبر کبیر انقلاب اسلامی نام برده است.
سال ۱۳۵۶
سرانجام کتاب تاریخ نهضت اسلامی ایران که در سال ۱۳۵۶ در لبنان منتشر شده است نیز به نام «بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی» نامگذاری شده است و در جای جای این کتاب از آن ابرمرد تاریخ با عنوان امام نام برده است. و بدینگونه روشن میشود که عنوان «امام» برای آن رهبر محبوب ملت سابقهای دیرینه دارد و به دوران اوج انقلاب اسلامی و پس از پیروزی آن محدود نمیشود.
البته ناگفته نماند حجت الاسلام آقای دکتر حسن روحانی (رئیس جمهور فعلی کشورمان) روز یکشنبه مورخه هشتم آبان ماه ۱۳۵۶ در مراسم چهلم شهادت آیت الله حاج سید مصطفی خمینی (رحمت الله علیه) در مسجد ارک تهران نیز با عنوان «امام» از خمینی کبیر یاد کرد و این سخنرانی زمینه ساز خوبی برای رواج این عنوان در میان عموم مردم بوده است.
برای تامل : واقعا امام خمینی (ره) نوری است که هر کسی سعی می کند خود را نزدیک تر به او نشان دهد تا بلکه ماهیت اش در تحت شعاع آن نور گم شود و یا ماهیتی مانند آن بیابند .غافل از اینکه نور اگر به چیزی بتابد حقایق آن را روشن می کند .به شرطی که بگذارند امام آنگونه که هست شناسانده شود . شاید برای همین است که امام را هم تغییر می دهند … مثلا حرف هایش را ، دیدگاه هایش را و …. تا خودشان شناخته نشوند.