چرا رهبر معظم انقلاب خود را از حزب الهی ها و اصطلاحا تندروها جدا نمی کنند؟!
طبعاً برخی از مشاورین و دلسوزان ممکن است به رهبری توصیه هایی بکنند مبنی بر اینکه بهتر است به جای اینهمه هواداری از جریان انقلابی و حزب الهی، کمی خود را به ادبیات دیگران نزدیک کنند؛ یا دست کم بپرسند اصلا چه ضرورتی دارد ایشان تا این اندازه از حزب الهی ها دفاع کنند و حتی خود را سپر آنها کنند؟! مثلا بهتر نبود مساله لیست انگلیسی را طرح نمی کردند تا فضا بین حزب اللهی ها و رقیب مورد حمایت اجانب دوقطبی نشود؟! و این اشاره های مداوم مبنی بر رای دادن به لیستی که بسیار محتمل است رای نیاورد، آیا هزینه کردن از اعتبار خودشان نبود؟!
✅آنها که وقایع را صرفاً سیاسی تحلیل می کنند براى این پرسشها پاسخی ندارند و آنها را موضوعاتی برای نقد رهبری می دانند. ولی رهبری فراتر از تحولات کوتاه مدت سیاسی، به اصول و خطوط کلی نظر دارند که انقلاب را در چارچوب خودش حفظ می کند. سیاست بازی و تغییر مواضع براى جلب رای کار سیاست بازان و دیپلمات هاست نه کسی که می گوید: “من انقلابی ام".
✅تاکید معظم له بر اینکه رفتار سیاسی باید برخلاف نظر دشمنان باشد (و در این برهه به معنای رای ندادن به لیست مورد حمایت انگلیس) ممکن است در کوتاه مدت براى ایشان پرهزینه باشد کمااینکه اینروزها شماتت هایی می شنویم که لیست مورد نظر رهبری شکست خورد. اما اصول قطعی انقلاب بواسطه همین تاکیدات حیات شان حفظ می شود نه با عقلانیت محاسبه گر و ابن الوقت بودن.
✅هر انتخاباتی تجربه ای است براى هدایت امت در مسیر تاریخ. ده ها واقعه ی سیاسی دیگر برای ایرانیان رخ خواهد داد که باید از طریق توجه به اصول آنها را پشت سرگذاشت. هرچند که همواره گروهی هستند که توصیه می کنند با کاستن از غلظت انقلابی گری، می توان رای بیشتری کسب کرد؛ ولی دستور این است: قل الحق من ربکم فمن شاء فلیومن و من شاء فلیکفر! (کهف. 29)
رهبر جامعه دینی مکلف به گفتن حق است حالا هرکس میخواهد بپذیرد یا نپذیرد. چرا که: ودوا لو تدهن فیدهنون(قلم. 9) آنها منتظرند تا نرمش نشان دهی ولی تو حق چنین کاری را نداری!
✅به امام راحل هم مدام توصیه می شد که با حمایت از برخی جریانها، جبهه انقلاب را گسترش دهند، ولی ایشان هیچ وقت از چپ ها یا لیبرال ها حمایت نکردند و صراحتا در دعواهای سیاسی جانب حزب الله را گرفتند.
امام_خامنه_ای _من_انقلابی_ام
اف بر سیاسیونی که این فداکاری های رهبری را می بینند ولی همچنان زبان در کام گرفته اند و خود را برای کاسبی های آینده احتکار می کنند.