تکههایگوشتو پوست باقیمانده لای لباسشهدا
به همراه جنازه ی شهیدی به سردخانه رفتم. جنازه را در کشوی یخچال جابه جا کردیم و به طور تصادفی نگاهم به لباس های خونی افتاد که در گوشه ی سردخانه انباشته شده بود.
آنچه در ادامه می خوانید، بخشی از کتاب دادا، خاطرات سرکار خانم عزت قیصری است که توسط علی کلوندی نوشته شده و نشر فاتحان آن را تبدیل به کتاب کرده است…
گمشده
در گوشه ی پناهگاه، لباس خاکی و خونی را دیدم. مثل این که گم شده ای داخل لباس داشتم یا اگر کسی مرا در این وضعیت می دید فکر می کرد که دنبال چیزی می گشتم؛ با وجود این که می دانستم صحنه ی جالبی نخواهد بود. اما باز لباس را زیر و رو کردم. نمی دانید. من دل سوخته در آن لباس های خونی چه می یافتم: انگشت قطع شده و چشم از حدقه بیرون آمده. لابه لای لباسی، پر از تکه های مغز ریخته شده بود و هر چه از این صحنه ها بیشتر می دیدم، بیشتر متاثر می شدم. این صحنه ها دل هر بیننده ای را به درد می آورد، اما یک ذره بوی ناخوشایند و هیچ بوی مشمئز کننده ای در این لباس ها نبود، بلکه بوی عطر گل محمدی می داد. از این موارد زیاد می دیدم.
قبرهای کوچک
به همراه جنازه ی شهیدی به سردخانه رفتم. جنازه را در کشوی یخچال جابه جا کردیم و به طور تصادفی نگاهم به لباس های خونی افتاد که در گوشه ی سردخانه انباشته شده بود. نزدیک شدم هیچ بوی بدی نگرفته بودند.
از بدن های آنها چیزی بیش از چند گرم گوشت و پوست و استخوان نبود که لای این لباس ها جا مانده بود. وقتی لباس ها را می تکاندم، از لابه لای آنها تکه های کوچکی مثل کمی پوست و تکه های گوشت له شده، خون های خشک و دلمه شده می افتاد.
هر وقت عضوی از بدن شهدا را پیدا می کردم می رفتم قبرستان تا آنها را به خاک بسپارم.
برای رفتن به قبرستان بانه باید از جادهای خاکی عبور می کردی و به یک جاده ی فرعی و طولانی می پیچیدی، پیاده نمی شد بروی، ولی من بیشتر وقت ها پیاده و تنها می رفتم. وقتی وارد شهرک اسیران خاک می شدی، طول مسیر پر از درخت های بلوط بود و محیط قبرستان هم سرسبز و پر از درخت بود. همین باعث شده بود جای خوبی برای کمین گروهک ها باشد.
آفتاب، سنگ قبرها را می گداخت و هوش را از سر هر داغ دیده ای می ربود. قبرستان تنها محلی از شهر بانه بود که روز به روز آبادتر و بزرگتر می شد.
داخل کوله پشتی ام سرنیزه، بیلچه ی باغبانی، قمقمه و مقداری مشمع، کمی پارچه چلوار، مقداری وسایل کمکهای اولیه و چیزهای دیگر بود. با آقای امینی راننده ی آمبولانس به طرف قبرستان حرکت کردیم و وارد قبرستان شدیم. سکوت سنگینی بر فضای قبرستان طنین افکنده بود و در سکوتی سرد و غمگین فرو رفته بود. من ماندم و محوطه ای پر از مرده که ساکت و خاموشی بودند؛ بی هیچ صدایی با سرنیزه چاله ای را کندم و بعد سرنیزه را کنار گذاشتم و دست هایم را به کار گرفتم و مشت مشت خاکها را بیرون می زدم دو قبر کوچک هم ردیف هم آماده کردم. لباس را به جای پیکر شهید -که پر از تکه های مغز بود- در دل خاک قرار دادم انگشت قطع شده را هم به خاک سپردم و تکه های پوست و… را هم به خاک سپردم، با بیلچه روی قبر را پوشاندم. روی هر کدام سنگی به نشانی گذاشتم؛ کنار گلدسته های گمنام نشستم و به دور از چشم راننده، گریه کردم و بعد بلند شدم و از آن خلوت قبرستان خارج شدم.
لنگه ی پوتین
بانه که بودم، هر روز به سردخانه سر می زدم. در یکی از روزها که وارد سرخانه شدم، پایم به لنگه ی پوتینی برخورد. دولا شدم آن را از سر راه برداشتم. سنگین بود. ای کاشی برنمی داشتم. بندهای پوتین را باز کردم، دیدم پا از نیمه ی ساقی قطع شده و داخل پوتین است. پا را غسل دادم و لای پارچه ای سفید گذاشتم و درون پلاستیکی قرار دادم. به طرف گلزار شهدا حرکت کردم. موقع حمل آن عضو - که بسیار سبک بود- زیر لب زمزمه کردم که: ای شهید! عضو قطع شده ی تو سبک، ولی غمات سنگین است. به سنگینی کوه های سر به فلک کشیده ی کردستان، دست و پاهایی که صاحبان واقعی آن هرگز پیدا نمی شد.
از قضا آن روز اطراف قبرستان ناآرام بود. درگیری با ضد انقلاب جریان داشت و صدای گلوله ها شنیده می شد. به هر حال با سرنیزه مشغول کندن چاله شدم و قبر کوچکی را کندم و پای جا مانده را به دل خاک بدرقه کردم و این لحظه ها برای من تلخ ترین لحظه ها بود. دفعه ی بعد وقتی که می رفتم، روی اغلب ان قسمت هایی که عضوها را دفن کرده بودم، گل لاله روییده بود.
منبع مشرق
بیانات استاد پناهیان در رونمایی کتاب علیاززبانعلی
برای اینکه تحت مغناطیس جاذبۀ علی(ع) قرار بگیریم، بیتردید باید کتاب بخوانیم و با تاریخ و کلمات علی(ع) آشنا بشویم.اگر جوانها میخواهند با شخصیت برجستۀ امیرالمؤمنین(ع) آشنا شوند، خوب است به کتابهای حجتالاسلام محمدیان دربارۀ امیرالمؤمنین(ع) مراجعه کنند؛ و یک نمونهاش کتاب علی از زبان علی(ع) است که در نوع خود بینظیر استجوانها با مطالعۀ این کتاب، بهشدت از نظر روحی و فکری، تحت تأثیر شخصیت علی(ع) قرار خواهند گرفت، چون اثر کلام حضرت، واقعاً عجیب است؛ خصوصاً کلماتی که امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ خودشان فرمودهاند!ما برای برخورداری از بصیرت سیاسی، بیش از هرچیزی نیازمندیم تاریخ حیات امیرالمؤمنین(ع) را مطالعه کنیم. اگر تاریخ حیات ایشان را مطالعه کنیم، از خطراتی که در زمان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) رخ داد، در زمانۀ خودمان مصون خواهیم ماند. هرچه یاحسین(ع) میگوییم، ریشه در وقایع زمان حیات علی(ع) دارد.تقریباً میتوان گفت: امروزه اگر کسی با حیات امیرالمؤمنین(ع) آشنا نباشد، سواد دینی لازم را ندارد و نمیتواند از معارف دینی برای روشن کردن راه خودش در جامعۀ امروز، استفاده کند و دچار تحلیلهای اشتباه میشود.زمانۀ ما به زمانۀ امیرالمؤمنین(ع) بسیار شبیه است. رگههایی از قاسطین و مارقین و ناکثین را در هر جامعۀ دینی که از حکومت دینی برخوردار است، میتوان مشاهده کرد. حاکمیت دینی در جامعۀ ما اقتضائاتی دارد، و این اقتضائات مشابه آن چیزی است که در زمان علی(ع) اتفاق افتاده است.
وجود باعظمت علی(ع) صرف سه موضوع شد:
1.دنیاطلبهایی که انقلابی بودند اما از انقلابیبودن پشیمان شده بودند.
2.دنیاطلبهایی که سابقۀ انقلابیگری نداشتند و از همان اول، خط رفاهطلبی را دنبال میکردند.
3.انقلابیونی بهنام خوارج، که اصلاً دنیاطلب نبودند اما در تحلیلشان اشتباه کردند.
بدون رودربایستی، ما رگههایی از هر سه جریان را در جامعۀ خودمان میبینیم؛ البته بهصورت رقیقتر. چرا رقیقتر؟ چون جامعۀ ما کلاً از جامعۀ کوفی زمان علی(ع) جلوتر است. اما خیلی مهم است که موقعیت امیرالمؤمنین(ع) را درک کنیم.ما ثابت کردهایم: «ما اهل کوفه نیستیم؛ حسین(ع) تنها بماند» در این تردیدی نیست، اما اینکه «ما اهل کوفه نیستیم؛ علی(ع) تنها بماند!» چه؟! ما در معرض امتحان چنین شعاری هستیم و برای اینکه امیرالمؤمنین(ع) را در آن شرایط پیچیده، تنها نگذاریم، در شرایط زمان خودمان-که یکمقدار شبیه آن زمان است- باید مطالعۀ بیشتری داشته باشیم.برخی از سادهاندیشها یا افراد مغرض، وقتی به تطبیق تاریخی میپردازیم، ایراد میگیرند که: «چرا میگویید زمان امیرالمؤمنین(ع)؟! مگر الان امیرالمؤمنین(ع) داریم؟!»بعضیها جلوی عبرت گرفتن از تاریخ را میگیرند؛ بهواسطۀ همین حرف ساده که از سرِ سطحینگری است! فکر میکنند ما رهبر عزیز انقلاب را با امیرالمؤمنین(ع) مقایسه میکنیم! معاذالله؛ ما هیچوقت این مقایسه را صورت نمیدهیم. امیرالمؤمنین(ع) فقط یکدانه بود، اما این دو زمانه شبیه همدیگرند و جاگیری حق و باطل در مقابل هم، و اشتباهها و رفتارهای درست، شبیه همدیگرند.این اعتراض به خودِ امیرالمؤمنین(ع) هم میشد؛ وقتی علی(ع) به یارانش فرمود: «یاران پیامبر(ص) اینگونه تلاش میکردند…» یک نفر به ایشان گفت: «یا علی! نه تو پیغمبر هستی و نه ما اصحاب پیغمبر! چرا مقایسه میکنی؟!» حضرت با ناراحتی به او فرمود: من دارم آنها را به عنوان الگو برای شما مطرح میکنم.امیرالمؤمنین(ع) اصرار داشتند که وجوه مظلومیت خود را بیان کنند و این به ما نشان میدهد که در هر زمانی باید از مظلومیت رهبرانمان جلوگیری کنیم. مثلاً اینکه رهبر جامعه نمیتواند همۀ مسائل را با مردم در میان بگذارد(بهخاطر ملاحظات امنیتی و مصلحتهای پیچیده) خودش محلی قرار میگیرد برای مظلومیت رهبر جامعه؛ همانطور که محلی برای مظلومیت علی(ع) قرار گرفت.اگر وجوه مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) را خوب مطالعه کنیم و آمادۀ جلوگیری از مظلومیت امام جامعه بشویم، دیگر به زمان ظهور خواهیم رسید.
منبع : بیان معنوی
عناوین اصلی “علی از زبان علی” یا : زندگانی امیرمومنان علی علیه السلام
عناوین اصلی کتاب شامل:
امیرمؤمنان و القاب ایشان؛ تربیت علی در کنار رسول خدا؛ ترس قریش؛ شرکت امیرمؤمنان در جنگهایی که غزوه می نامیدند؛ امیرمؤمنان و جنگ خیبر؛ برانداختن بتهایی که در خانه کعبه نهاده بود؛ غم انگیزترین روزهای زندگانی علی؛ حقیقت را خدا می داند؛ بازگشتن به آیین جاهلیت دیرین؛ جانشینی ابوبکر؛ خلافت عثمان؛ خرده گرفتن ابوذر بر عثمان؛ فکر شورشیان در اداره حکومت؛ علی و فراغت از کار بیعت؛ زبیر؛ عایشه؛ عبدالله عامر و آهنگ بصره؛ تهدید حکومت مرکزی؛ بازداشتن مردم از یاری علی؛ معاویه؛ گزیدن داور؛ داستان خوارج؛ فرمان امیرمؤمنان برای جهاد با شامیان؛ سالهای پر رنج؛ روایت ها درباره شهادت امیرمؤمنان؛ ضربت ابن ملجم؛ پاورقی
حکایت سینماتوگراف
روایتی دیگر از تاریخ سینمای ایران در «حکایت سینماتوگراف»
تازه ترین کتاب دفتر پژوهشهای موسسه کیهان به عنوان شصت و دومین جلد از مجموعه «نیمه پنهان»، به نام «حکایت سینماتوگراف» انتشار یافت. «حکایت سینماتوگراف» که دفتر اول «واکاوی تاریخ سینمای ایران» محسوب شده، به قلم «سعید مستغاثی» کارگردان و مستندساز نام آشنای جبهه فرهنگی انقلاب، روایاتی ناگفته از سالهای ابتدایی ورود سینما به ایران تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی است.
تاکنون کتابها و فرهنگنامه های متعددی درباره تاریخ سینمای ایران منتشر شده و به چاپ رسیده است اما آنچه «حکایت سینماتوگراف» را از آن کتاب ها متمایز می نماید، پرداختن به لایه های پنهان و ناگفته های این تاریخ است که برای نخستین بار براساس اسناد و شواهد معتبر مورد بررسی و بازخوانی قرار گرفته است.
نویسنده که خود دستی در تهیه آثار مستند تصویری داشته است با رویکردی محققانه علاوه بر ارائه روایتی از فراز و فرود تاریخی سینمای ایران در کتاب «حکایت سینماتوگراف»، شناخت و آشنایی با ماهیت و پسزمینه فرهنگی، سیاسی و تاریخی اشخاص و جریانات مختلف سینمای ایران را از لحظه پاگیری تا دوران رشد و گسترش مد نظر داشته است. اشخاص و جریاناتی که بیش از همه بر محتوی و ساختار این سینما تاثیر گذارده و بخش مهمی از آنچه به نام «سینمای ایران» معروف شد را پایه ریزی کردند.
از جمله بخش های این کتاب می توان به سرفصل های زیر اشاره کرد:
«هشدار شهید مدرس درباره ورود سینما به ایران»، «دوره اول سینمای ایران و مهاجری از روسیه»، «فعالیت اداره اطلاعات آمریکا برای سینمای ایران»، «سانسور اشغالگران بر سینما و هنر ایران»، «پرونده باز نشده دکتر کوشان»، «تولید انبوه فیلمفارسی»، «عاملان کودتای 28 مرداد در راس سینمای پس از کودتا»، «کانون انحراف فکری کودکان و نوجوانان»، «سینمای موج نو یا شبه روشنفکری»، «استودیو گلستان با سرمایه کنسرسیوم نفتی»، «کانون سینمایی اشرف پهلوی»، «بحران و ورشکستگی سینمای طاغوت» و …
برخی از اسناد و تصاویر منحصر به فرد و همچنین شواهد مکتوب مورد اشاره در متن کتاب نیز در فصل پایانی آن ضمیمه شده است. کتاب «حکایت سینماتوگراف» در 300 صفحه و شمارگان 1100 نسخه در اختیار علاقمندان قرار گرفته است.
ضمنا علاقمندان به مجموعه کتاب های «نیمه پنهان» برای تهیه این کتاب و دیگر مجلدات مجموعه فوق می توانند با شماره تلفن های 33110709 و 33110201 تماس حاصل نمایند.
کتاب من دیگر ما
هدف تربیت در مکتب اسلام، پرورش انسانی است که در مقابل خدای خویش، در جایگاه عبودیت قرار بگیرد. از همین رو، تربیت، زمینهسازی برای رشد استعدادها در مسیر بندگی خداوند است.
«من دیگر ما» نام مجموعهای به قلم محسن عباسی ولدی( -۱۳۵۵) است. این مجموعه با عنوان فرعی «فرزند ما از ماجدا نیست؛ او خود ما است اما در اندازهای کوچکتر» پیرامون پرورش و تربیت کودکان در خانواده است.جلد اول این مجموعه به «مهارتهای تربیت فرزند در دنیای امروز» میپردازد.
در بخشی از کتاب درباره رویکرد کتاب میخوانیم:«تربیت فرزند در جامعۀ امروز، یکی از اصلیترین دغدغههای پدران و مادران است. وجود رقیبان زیاد در مسیر تربیت فرزند حساسیت مسأله را چند برابر کرده است.بسیاری از والدین در جامعۀ ما با عطش فراوان به دنبال راهی برای تربیت صحیح فرزند هستند که باید به این عطش و انگیزه احترام گذاشت.مخاطب این مجموعه عموم پدران و مادران هستند. ما تلاش کردیم در این نوشتار بدون این که به سطح علمی مباحث لطمهای وارد شود، با پرهیز از عبارتپردازیهای علمی، مطالب را به گونهای بنویسیم که همۀ پدران و مادران در هر سطحی از دانش که باشند بتوانند از آن استفاده کنند.»
کتاب صوتی «منِ دیگرِ ما» اثر محسن عباسی ولدی برای پرورش و تربیت بهینه کودکان.
شعار بنیادین کتاب این است: فرزند ما از ما جدا نیست؛ او خود ما است اما در اندازهای کوچکتر.
مؤلف دربارهی علت انتخاب نام کتاب چنین میگوید:
«وقتی که نام کتاب “من دیگر ما” را انتخاب میکردم، همه در این اندیشه بودم که به مخاطبم بگویم فرزند را تافتهی جدابافتهای از خویش ندانید. تا وقتی که فرزند در نگاه شما موجودی جدا از شما تعریف میشود، انگیزهی کافی برای تربیت او نخواهید داشت؛ اما وقتی که فرزند خود را خودتان دانستید (دقت کنید: خودتان؛ نه از خودتان) وقت گذاشتن برای او را وقت گذاشتن برای خویش میدانید. رشد او رشد خودتان و پسرفت او را عقب ماندن خودتان حساب میکنید.»
سبک زندگی مدرن بیش از آنکه با نیازهای کودک تطابق داشته باشد، با نیازهای او دشمنی دارد. از همین رو پیش از آنکه بازی هایی که با نیاز کودکان تناسب دارد، از یاد برود باید از آن ها سخن گفت و یادشان را زنده نگه داشت.کتاب «منِ دیگرِ ما» از سه بخش تشکیل شده: بخش اول به رابطۀ بازی با محبت ورزی می پردازد که می توان گفت عهده دار رابطۀ میان گزاره های رفتاری و موضوع این کتاب است. کم نیستند پدران و مادرانی که امروزه بازی بچه ها را جدی نمی گیرند. چرایی این بی اعتنایی موضوع بخش دوم است. در بخش سوم هم به ویژگی های بازی مفید پرداخته شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«بازی از زندگی کودک حذف شدنی نیست. آنچه در دست ماست، انتخاب بازی است. امروزه با ورود وسایل مدرن برای سرگرم کردن کودکان بحث دربارۀ بازی، ضرورت بیشتری پیدا کرده است.سبک زندگی مدرن بیش از آنکه با نیازهای کودک تطابق داشته باشد، با نیازهای او دشمنی دارد. از همین رو پیش از آنکه بازیهایی که با نیاز کودکان تناسب دارد، از یاد برود باید از آنها سخن گفت و یادشان را زنده نگه داشت.این کتاب از سه بخش تشکیل شده: بخش اول به رابطۀ بازی با محبتورزی میپردازد که میتوان گفت عهدهدار رابطۀ میان گزارههای رفتاری و موضوع این کتاب است.کم نیستند پدران و مادرانی که امروزه بازی بچهها را جدی نمیگیرند. چرایی این بیاعتنایی موضوع بخش دوم است.در بخش سوم هم به ویژگیهای بازی مفید پرداختهایم.»
ادوارد براون جاسوسی در پوشش ایرانشناسی
یکی از تولیدات فرهنگی دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان در سال 1395، در آغاز سال جدید و همزمان با گشایش نمایشگاه کتاب تهران با عنوان «ادوارد براون، جاسوسی در پوشش ایرانشناسی»، از سوی این دفترمنتشر شد.
شصتویکمین کتاب نیمه پنهان میکوشد با نگاهی منصفانه از جایگاه تحقیق و تفحص و به مدد اسناد در دسترس همگان؛ به افشای نقش بیگانگان همت گمارد. کسانی که تحت لوای مستشرق، و ایرانشناس و حتی دوستدار ایران، وارد کشور شده و با جمعآوری هدفدار اطلاعات و اخبار دست به سندسازی و تاریخسازی زده و در جهت منافع کشورهای استعمارگر به تفرقه و نزاعهای قومی و فرقهای دامن زدند. ادوارد براون یکی از آنهاست. شخصیتی که شاید برخی سادهاندیشان او را به نام ایرانشناسی و پژوهشگر ادبیات ایران بشناسند اما همه این عناوین پوششی بود برای نقش بیبدیل او در تامین منافع انگلستان از رهگذر هدایت جریانهای روشنفکری در نهضت مشروطه و بسط و تحکیم فرقه ضاله بابیه و بهائیه.
بخش اسناد و تصاویر که به انتهای این کتاب ضمیمه شده تنها قسمت ناچیزی از اسناد آشکار و پنهان این مهره استعمار پیر در پوشش ایرانشناسی است.
از مردی با آرزوهای دور برد تا فاتح قدس
سردار سرلشکر پاسدار شهید حسن تهرانی مقدم از بنیانگذاران اصلی صنایع موشکی جمهوری اسلامی ایران و بنیانگذار توپخانه و موشکی سپاه در دوران پر افتخار هشت سال دفاع مقدس، مسئول سازمان خودکفایی و تحقیقات صنعتی سپاه پاسداران، بود.
این شهید گرانقدر تقریباً 25 سال از عمر خود را در ایجاد و توسعه این بخش از توان دفاعی قرار داده بود و به عنوان پدر موشکی ایران لقب گرفت.
کتاب «فاتح قدس» به بررسی زندگی این شهید بزرگ از زبان خانواده (مادر، همسر، فرزندان، برادران)، همکاران و همرزمان و فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و برخی از چهرههای ورزشی و فرهنگی کشورمان میپردازد.
تتبع فراوان نویسنده، گردآوری و تدوین نظرات از منظرهای مختلف، چینش منطقی، صفحه آرایی جذاب، عکسهای فراوان از این شهید و زندگینامه و تصاویر شهدای جهاد خودکفایی سپاه از ویژگیهای برجسته این کتاب خواندنی است.
چاپ اول کتاب «فاتح قدس» در 272 صفحه، قطع رقعی، دورنگ، تیراژ 1500 نسخه و قیمت 12هزار تومان منتشر شده است.
پاییز 63» در قالب روایتی داستانی از خاطرات شهید حسن تهرانی مقدم و سالهای حضور ایشان در سوریه و طی کردن دوره آموزشی موشک به چاپ رسید. این کتاب به قلم رضا قلیزاده و با پژوهش محمد حسن پیکانی تدوین و از سوی مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس نیروی هوافضای سپاه پاسداران با مشارکت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی کشور انتشار یافت.
«پاییز 63» در بهار 91 با شمارگان 5000 نسخه منتشر شد و دارای اسناد و تصاویری از روزگار آوزش 13 نیروی ایرانی در سوریه است که در جریان این آموزش برای اولین بار با موشکهای اسکاد بی و فراگ 7 آشنا میشوند. این کتاب نثری روان و جذاب با چاشنیهای طنزآمیز دارد که بر جذابیت آن میافزاید. نکته مهم در متفاوت بودن این کتاب با مشابهان آن در این است که مقداری از حوادث و خاطرات تاریخی مطرح شده در این کتاب، در ایران و جبهه جنوب و مقدار دیگر وجذاب ترش در کشور سوریه در جریان آموزش نظامی رزمندگان موشکی ایران در دمشق اتفاق افتاده است.
کتاب دیگری نیز به قلم فائزه غفار حدادی به نام «مردی با آروزهای دوربرد» در قالب خاطره به زندگی شهید حسن تهرانی مقدم پرداخته است که در قطع رقعی و 94 صفحه با شمارگان 3هزار نسخه و بهای 75 هزار ریال توسط نشر نیلوفران منتشر شده است.
کتاب حاضر، دربردارنده مستند نگارههایی از زندگی شهید «حسن طهرانیمقدم»، (1338ـ1390) است.
در این کتاب بیوگرافی شهید به طور مستند، دوران نوجوانی و جوانی، شرکت در فعالیتهای ضدّرژیم پهلوی، حضور فعّال ایشان در احداث هیئتهای مختلف و فعالیتهای مردمی بیان شده است.
همچنین، فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و مبارزاتی ایشان در کمیته انقلاب، جهاد سازندگی و حضور فعّال و حماسه آفرین شهید در جنگ و عملیاتهای مختلف جنگ تحمیلی به طور مختصر بازگو شده است.
همچنین در بخشهایی از اثر، سجایای اخلاقی، اهداف خداپسندانه، دلاوریها و رشادتهای شهید و نحوه شهادت ایشان و حضور مقام معظم رهبری در مراسم تشییع ایشان و تأثیر شهادت ایشان بر مردم تهران و خانواده ایشان به تصویر کشیده شده است. کتاب، با هدف ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و ارائه الگویی مناسب به نسل جوان و نشان دادن رشادتها و فدارکایهای شهیدان ایران تهیه شده است.”
این کتاب توسط نشر نیلوفران و با نویسندگی عبدالرضا سالمی نژاد و محسن کریمی به چاپ رسیده است.
رسیدن کشور به قله اقتدار در صنعت موشکی اگرچه فراز و نشیبهای فراوانی را در پی داشت و کوششها، تلاشها و تحمل سختیهای گوناگونی را میطلبید، اما منجر به چند حادثه غمانگیز در مسیر پیشرفت نیز شد که مهمترین آن شهادت پدر موشکی ایران، سردار حسن طهرانی مقدم به همراه 38 تن از مهندسین و کارکنان این صنعت بر اثر انفجاری مهیب بود. مجموعه پیش رو دربردارنده زندگی، خاطرات و وصایای شهدای علم و فناوری است که مسیر پراقتدر کشور را به روی موشکهای راهبردی باز کردند و زمینههای ساخت و پرتاب انواع ماهوارهها را در فضا فراهم آوردند.
روایت زندگی "ابراهیم" از سیاه چادرهای عشایر تا جنگ
«من هم گریه کردم» داستان زندگی و حضور در جنگ جانباز شیمیایی ابراهیم سعادت فر، به قلم عباس میرزایی است.
گروه فرهنگی «فرهنگ نیوز»؛ «اسم خانهی اطلاعات را ابراهیم هندوزاده گذاشته بود روی محل استقرارمان در کنار نهر علیشیر. خانهای محلی که توی آن با بلوک و چوب و گونیهای شن پناهگاهی ساخته بودیم. سنگری زیر سقف خانه داشتیم. گرچه زیاد محکم نبود. این را بعدا فهمیدم. وقتی راکت شیمیایی خورد وسط سفره صبحانهمان.»
«من هم گریه کردم» داستان زندگی و حضور در جنگ جانباز شیمیایی ابراهیم سعادت فر، به قلم عباس میرزایی است.
کتاب داستان زندگی «ابراهیم پس دست» جانباز 70 درصد دفاع مقدس است که نام فامیلش را تغییر داده و اکنون با فامیل سعادتفر شناخته میشود.
جانبازی که در سیاه چادر یک خانواده عشایر، در روستای چناران از توابع شهرستان جیرفت در استان کرمان به دنیا آمده، کودکی را در آنجا گذرانده است، در سیزده سالگی در تظاهرات ضد رژیم شاهنشاهی شرکت داشته و در پانزده سالگی به عرصه جنگ قدم میگذارد و پنج سال در جبهه جنگ با رژیم بعث عراق مبارزه میکند و در این میان مجروح و شیمیایی میشود.
مجموعه کتب «صدایی دیگر» منتشرشد
6جلد از مجموعه کتب «صدایی دیگر»؛ مجموعه آثار جدید شهریار زرشناس، که توسط انتشارات خبرگزاری تسنیم منتشر شده است .
این 6 جلد کتاب شامل یک دوره 4 جلدی «تاریخ غرب باستان» و یک دوره 2 جلدی «مطالعات غربشناسی بنیادین» است.
عناوین دوره «تاریخ غرب باستان» به این شرح است:
جلد اول: یونان، از روزگاران کهن تا قرن 6 قبل از میلاد
جلد دوم: فراز و فرود یونان کلاسیک
جلد سوم: دوران هلنیسم( یونانی مآبی)
جلد چهارم: روم باستان
و دوره 2 جلدی «مطالعات غربشناسی بنیادین» نیز شامل این دو جلد است:
جلد اول: تولد غرب مدرن
جلد دوم: آغاز یک پایان
کتابی که رهبر انقلاب آن را یک غزل به تمام معنا خواندند
«وقتی مهتاب گم شد» کتابی از علی خوشلفظ که با خاطرات شیرین شیطنتهای دوران کودکی و خاطره گم شدن او در کنار شط خرمشهر آغاز میشود و با خاطره بلدچی شدن او در 11 اردیبهشت سال 61 در آزادسازی خرمشهر پیوند میخورد.
این کتاب را حمید حسام تدوین و تالیف کرده و انتشارات سوره مهر آن روانه بازار کتاب کرده است. با وجود اینکه مدت زیادی از انتشار کتاب نمیگذشت اما در یکی از روزهای زمستان 95 شاهد رونمایی از تقریظ و عنایت رهبر فرزانه انقلاب اسلامی بر این کتاب بودیم.
«بسماللهالرحمنالرحیم بچههای همدان؛ بچههای صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بیادعا؛ یاران حسین (ع)؛ یاوران دین خدا .. و آنگاه مادران؛ مردآفرینان شجاع و صبور و… و آنگاه فضای معنویت و معرفت؛ دلهای روشن، همتها و عزمهای راسخ؛ بصیرتها و دیدهای ماورائی .. اینها و بسی جویبارهای شیرین و خوشگوار دیگر از سرچشمه این روایت صادقانه و نگارش استادانه، کام دل مشتاق را غرق لذت میکند و آتش شوق را در آن سرکشتر میسازد.راوی، خود یک شهید زنده است. تن بشدت آزرده او نتوانسته از سرزندگی و بیداری دل او بکاهد، و الحمدلله رب العالمین. نویسنده نیز خود از خیل همین دلدادگان و تجربهدیدگان است. بر او و بر همه آنان گوارا باد فیض رضای الهی؛ انشاءالله.درباره نگارش این کتاب، آنچه نوشتم کم است؛ لطف این نگارش بیش از اینها است. مقدمه کتاب یک غزل به تمام معنی است. 95/10/18»
آنچه خواندید عنایت حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب بر کتاب «وقتی مهتاب گم شد» بود. این کتاب که سراسر شور و معرفت است و روایت راوی آن خواننده را سرمست از صداقت میکند سبب شده که مورد توجه رهبر معظم انقلاب قرار گیرد و هر آنکه این کتاب را مطالعه کرده بر این مسئله تاکید کرده و از مطالعه آن لذت وافری برده است.
این کتاب یکی از پرفروشهای نشر سوره مهر در روزهای نمایشگاه کتاب است و بنا بر اطلاعی که از مسئولین این نشر کسب کردهایم این کتاب در میان پرمراجعهترین آثار این نشر در شهر آفتاب بوده است.
بخشهای آغازین کتاب پر است از خاطرات جورواجور شیطنتهای او که لبخند را بر لبان هر خوانندهای به ارمغان میآورد.
علی کودکی خود را با نام جمشید سپری کرده و فرزند یک پدر راننده کامیون بوده که تربیت دینی و اعتقادی او از همان ابتدای کودکی با تلاشهای مادر برای ایجاد محیطی مؤمنانه، خداشناسانه آغاز شده است. پسری از یک خانواده پنج فرزنده که دو برادر بزرگتر و کوچکتر خود را در بین سالهای 64 تا 66 در جبهه های جنگ از دست داده است.
این پسر بچه بازیگوش که شهر را بر سر مردم آن خراب کرده، در سالهای انقلاب بنا به تربیت دینی و مذهبی خود شیطنت و انرژی خود را در مسیر انقلاب کانالیزه کرده و بنا به گفته خود او با پیروزی انقلاب در 22 بهمن 1357 نوجوانانی هم چون او زیر چتر معنویت اسلام و مسجد محل، مسیر تازهای را در زندگی خود آغاز کردند.
با شروع جنگ تحمیلی، به عشق حضور در جبههها وارد پادگان آموزشی قدس همدان میشود و به عنوان کوچکترین نیروی آموزشی تمام تلاش خود را برای جلب رضایت فرمانده انجام میدهد. در خلال نگهبانیهای نیمه شب با نماز شب و لزوم وجود سرمایهای فراتر از توان جسمی و فنون نظامی آشنا میشود، با اتمام دوره آموزشی و کسب رضایت مادر موفق به حضور در جبههها میشود.
پس از سه ماه از جبهه بازمیگردد و تجدیدی سه درس در سوم راهنمایی مانع حضور مجدد او در جبههها میشود، اما سخنرانی فخرالدین حجازی در 11 شهریور سال 60 در مسجد جامع همدان، یک بار دیگر او را از زمین مسجد جامع جدا کرده و به سوی جبههها روانه میکند و بدون خداحافظی از خانواده در شامگاه 12 شهریور به سرپل ذهاب میرود.
در سرتاسر این کتاب با مسیر تحولی «علی» از بلدچیگری تا فرماندهی اطلاعات و عملیات همراه میشویم؛ از مسیرهایی که هم چون حضور در لشگر محمد رسولالله(ص)، انصارالحسین(ع)، عملیات مسلم بن عقیل و… همراه با او میگذریم و مراحل تفوق او بر حسادتهایش را میبینیم.
آنچه ویژگی اصلی و بارز این کتاب است ترسیم دقیق این تغییرات تدریجی و نشان دادن طبیعی و در دسترس بودن آنها و قابلیت الگوبرداری برای تمام فرزندان این مرز و بوم است.
منبع: فارس
چاپ مجدد «سایه شوم» برای نمایشگاه کتاب
«سايه شوم» جلد 26 از مجموعه كتابهاي «نيمه پنهان»، بيان خاطرات زني است كه شجاعانه از دروغ ها و سياهيها روي برمي تابد تا در آئينه شفاف قلب خويش به حقيقت ناب اسلام، سلام گويد. در مجموعه خاطرات مهناز رئوفي مي خوانيم كه وي چگونه از فعاليت هاي گسترده، هدفمند و تخريبي فرقه بهائيان بر ذهن و ضمير پاك كودكان پرده برميدارد و در رنج نامه خود به روابط آلوده، هنجارشكنيهاي اخلاقي عناصر اين فرقه استعماري و شعار تساوي حقوق زن و مرد توسط اعضاي اين فرقه مي پردازد و از آنها به عنوان اسيران و بردگان طاعت كور ياد ميكند. افشاگري پيرامون شخصيت و اطرافيان سركرده بهائيان، اعضاي محافل مختلف اين فرقه در برخي از شهرهاي كشور، فرهنگ جاسوس پروري در ميان اعضاي فرقه بهايي، مراقبت هاي تشكيلاتي و ترس از يكديگر، شادماني آنها از ويراني كشور توسط صدام در سالهاي دفاع مقدس و آرزوي پيروزي براي او در جنگ هشت ساله، خشنودي آنها از رحلت حضرت امام(ره) به عنوان روز فروپاشي نظام جمهوري اسلامي از ديگر مباحث خواندني و جذاب كتاب «سايه شوم» است.
پ.ن: من این کتاب را مطالعه کردم ،به همه دوستان هم توصیه می کنم حتما این کتاب را بخوانند .بیان ساده و جذاب این کتاب باعث شده که حداکثر در دو سه روز این کتاب خوانده شود.