مرجعیت و پاسخگویی به پرسشهای مردم
مرجعیت و پاسخگویی به پرسشهای مردم
ابو بصیر میگوید: امام باقر (علیه السّلام) در مسجد الحرام نشسته بود و گروه زیادی از دوستدارانش برگرد او حلقه زده بودند.در این هنگام طاووس یمانی به همراه گروهی به من نزدیک شد و پرسید: آن مردم در اطراف چه کسی حلقه زدهاند؟
گفتم: محمد بن علی بن الحسین (باقر العلوم علیه السلام) است که نشسته و مردم دور او گرد آمدهاند.
طاووس یمانی گفت: من نیز به او کار داشتم.آنگاه پیش رفت، سلام کرد و نشست و گفت: آیا اجازه میدهید مطالبی را از شما بپرسم؟
امام باقر (علیه السّلام) فرمود: آری بپرس! طاووس یمانی سؤالهایش را مطرح کرد و امام (علیه السّلام) به او پاسخ بایسته را ارائه داد.ابو حمزه ثمالی نیز میگوید: در مسجد رسول خدا نشسته بودم که مردی پیش آمد، سلام کرد و گفت: تو کیستی؟
به او گفتم: مردی از اهل کوفهام.چه میخواهی و در جستجوی چه هستی؟
مرد گفت: آیا ابو جعفر، محمد بن علی (علیه السّلام) را میشناسی؟
گفتم: بلی، به آن گرامی چه کار و حاجتی داری؟
گفت: چهل مسأله آماده کردهام تا از وی سؤال کنم و آن چه حق بود بپذیرم.
ابو حمزه میگوید: از آن مرد پرسیدم، آیا تو فرق بین حق و باطل را میدانی؟
مرد گفت: آری…
در این هنگام امام باقر (علیه السّلام) وارد شد در حالی که گروهی از اهل خراسان و مردم دیگر در اطراف وی بودند و مسایل حج را از آن حضرت میپرسیدند.
آن مرد نیز نزدیک امام نشست و مطالب خود را با آن حضرت در میان گذاشت و جواب لازم را دریافت داشت.
این نمونهها و موارد دیگر، بروشنی مینمایاند که امام باقر (علیه السّلام) چگونه مورد رجوع مردم بوده و به نیازهای مختلف آنان رسیدگی میکرده است.