مباحثی از کتابی که وهابیت را در هم شکست6
توسل به آثار پیامبر صلى الله علیه و آله
بدون شک صحابه به آثار پیامبر صلى الله علیه و آله تبرک مىجستهاند و این تبرک یک معنى بیشتر ندارد و آن هم توسل به آثار پیامبر صلى الله علیه و آله براى تقرب به خداست چراکه توسل صورتهاى گوناگون دارد.
حال چگونه مىتوان قبول کرد که به آثار پیامبر صلى الله علیه و آله توسل جسته شود و به خود حضرت توسل نجویند؟ آیا توسل به فرع صحیح و به اصل غیرصحیح است؟! آیا توسل به آثارى که شرافت و عظمت و کرامت آن بهواسطه صاحب اثر است صحیح است و معقول است که گفته شود توسلبهپیامبر صلى الله علیه و آله جایز نیست؟
«سُبْحانَکَهذا بُهْتانٌ عَظِیمٌ».
روایات وارده در این زمینه بسیار است که ما به مشهورترین آن اکتفا مىکنیم؛ مثلًا خلیفه دوم عمر بن خطاب هنگامى که وفاتش فرامىرسد بهشدت اصرار مىکند که در کنار پیامبر صلى الله علیه و آله دفن شود و فرزندش عبداللَّه را براى اجازه گرفتن از عایشه رهسپار مىکند. عایشه اظهار مىدارد که آن مکان را براى خودش درنظر گرفته بوده است و مىگوید: من آنجا را براى خودم درنظر گرفته بودم و اینک عمر را بر خویش مقدم مىدارم. عبداللَّه مىرود و این مژده بزرگ را به پدرش عمر مىدهد و عمر مىگوید: الحمد للَّه، هیچ چیزى براى من مهمتر از این نبود. مشروح این قصه در صحیح بخارى آمده است. حقیقتاً معنى این حرص از سوى عمر و عایشه چیست؟ و چرا دفن شدن در کنار پیامبر صلى الله علیه و آله مهمترین و محبوبترین امر، نزد عمر است؟
آیا تفسیر آن جز توسل به پیامبر صلى الله علیه و آله بعد از وفات حضرت و تلاش براى تبرک جستن به او بهوسیله دفن در نزدیکى اوست؟ در جاى دیگر «ام سلیم» سر مشکى را که پیامبر صلى الله علیه و آله از آن نوشیدهاند جهت تبرک مىبرد و انس مىگوید که سر مشک نزد ماست.
و صحابه را مىبینیم که هنگام تراشیدن سر حضرت، براى تملک حتى یک موى حضرت با یکدیگر مسابقه مىدهند.
و أسما، دختر ابوبکر جبّه حضرت رسول را براى شفاى مریضان نزد خویش نگه مىدارد یا انگشترى پیامبر صلى الله علیه و آله پس از حضرت توسط ابوبکر و عمر و عثمان دست به دست مىگردد تا اینکه از دست عثمان به درون چاهى مىافتد.
همه این احادیث صحیح و اثبات گردیده است و در باب تبرک از آن سخن خواهیم گفت؛ اما آنچه را که الان درصدد آن هستیم این است که از خود بپرسیم چرا این همه دقت از صحابه براى حفظ آثار پیامبر صلى الله علیه و آله وجود داشته است؟ (دهانه مشک، مو و عرق حضرت، جبه، انگشترى، محل نماز و …) مقصود صحابه چه بوده است؟ آیا تنها براى حفظ خاطرات بوده است؟ یا آنها را محفوظ داشتهاند تا در موزه قرار دهند؟ اگر اولى هدف بوده است چرا هنگام مرض و بلا به آن روى آورده و توجه مىکنند؟ و اگر دومى هدف است کجاست این موزه کذایى و چگونه چنین فکر بدیعى به ذهن آنان خطور نموده است؛ «سُبْحانَکَ هذا بُهْتانٌ عَظِیمٌ».
بنابراین، دلیل و هدفى جز تبرک به آثار پیامبر صلى الله علیه و آله و توسل به آنها در دعا نزد خدا باقى نمىماند؛ زیرا خداوند مورد دعا و پرستش و هم او عطاکننده است و همه بندگان تحت فرمان اویند و براى خویش نیز مالک امرى نمىباشند، چه رسد به دیگران؛ مگر آنکه خداوند سبحان اجازه فرماید.