ما را تو مران از درِ خود، جان جوادت!
ای سجدگه اهل سماوات،سرایت
ای مهر فروزنده آفاق ولایت
ای شمع دوچشمان تو خورشید هدایت
ای جان همه عالمیان،جان به فدایت
دل کرده به بخشایش و احسان تو عادت
ما را تو مران از در خود جان جوادت
ای نور دل و دیده وجانانه ما، تو
ای شمع و گل وبلبل وپروانه ما، تو
ای جام می و باده وپیمانه ما، تو
ای مسجد و محراب تو،میخانه ما، تو
دل کرده به بخشایش و احسان تو عادت
ما را تو مران از در خود جان جوادت
ای شاه خراسان که شَهان جمله غلامت
ای سایه بر افلاک کشیده است مقامت
ای جود و سخا و کرم و لطف،مرامت
خورشید شرافت سِزد از مشرق نامت
دل کرده به بخشایش و احسان تو عادت
ما را تو مران از در خود جان جوادت
توصیف صفات تو مرا گشته عبادت
درسینه تَپَد این دل غمدیده به یادت
بی شک که بَرَد از همگان گوی سعادت
هرکس که نهد برقدمت روی ارادت
دل کرده به بخشایش و احسان تو عادت
ما را تو مران از در خود جان جوادت