عطش عشق
فراز ها یی از نیایش شهد دکتر مصطفی چمران:
ای خدای بزرگ! دست از جهان شسته ام و برای ملاقات تو به کربلای خوزستان آمده ام . از تو می خواهم که مرا با اصحاب حسین محشور کنی . آرزو دارم که بر خاک داغ خوزستان در خون خود بغلتم و به یاد عاشورای حسین علیه السلام خود را در قدم مقدّسش بیفکنم و این عقده ی هزار و چهار صد ساله را که بر دلم فشار می آورد و همیشه با تو می گویم :«یا لیتنی کنت معک» را بر آورده کنم.
ای حسین ! ای سرورم ! من هم آمده ام تا در رکابت علیهکفر و ظلم و جهل بجنگم . با همه ی وجود آمده ام . تاسوعاست ؛گروهی بزرگ از یزیدیان با تانک ها ،توپ ها ، زره پوش ها ، ماشین ها ی زیاد و یربازان فراوان در حر کتند. حق با باطل روبرو شده است ، دشمن سیل آساپیش می آید و من می خواهم مثل یکی از اصحاب تو در کربلا بجنگم .
ای حسین ! در کربلا ، تو یکایک شهدا را در آغوش می کشیدی،می بوسیدی ،وداع می کردی ،آیا ممکن است هنگامی که من نیز به خاک و خون خود می غلتیم،تو دست مهربان خود را بر قلب سوزان من بگذاری و عطش عشق مرا به تو و به خدای تو سیراب کنی ؟
مشاهده شده توسط نویسنده وبلاگ در کتاب سفر نامه عشق