سینمای ضدجنگ، پُز روشنفکری و ظرفیتهایی که از دست میرود
به گزارش دیدبان، قریب به سه دهه پس از پایان جنگ تحمیلی، هنوز فیلمهایی در ارتباط با فضای دفاع مقدس تولید میشود که برخی از آنها، مخاطبان بسیاری نیز دارد. با این وجود در میانه فیلمهای مشهور به ژانر دفاع مقدس، هستند آثاری که تلاش میکنند بر درونمایه ضدجنگ تاکید کرده و بهنوعی – آگاهانه یا ناآگاهانه حماسه رزمندگان در جبهههای جنگ را کمرنگ جلوه دهند.
به نظر برخی تحلیلگران، هدف اصلی از طرح موضوعات ضدجنگ در سینمای ایران، اولا قرار گرفتن در زمره سینماگرانی است که برخی رسانهها از آنان بهعنوان روشنفکر یاد میکنند و افزون بر آن، جوایز وسوسهانگیز جشنوارههای خارجی است که برخی از اهالی سینما در داخل کشور را وادار میکند، به راهی بروند که سرانجامش جز نفی ارزشهای دفاع مقدس نیست.
سینما جنگ؛ از حماسه تا شعار
برای بررسی موج سینمای ضدجنگ که نه فقط در ایران، بلکه ریشه در موج نوی سینما در اروپا و آمریکا دارد، باید به آسیبشناسی فیلمهای قرار گرفته در ژانر دفاع مقدس پرداخت.
تکرار در موضوعات، غلبه کلیشهها بر واقعیتهای دفاع مقدس، فقدان مطالعات مستند در حوزه جنگ تحمیلی، به فراموشی سپردن برجستهسازی زندگی فرماندهان دفاع مقدس، تکیه بر اغراق و دور شدن از محتوای هنری، توقف در گذشته و عدم بهروزرسانی موضوعات، روی آوردن به ادبیاتی شعاری که مورد پسند مخاطب نیست و مسائلی از این دست باعث شد تا از دهه هفتاد، اندک اندک سینمای دفاع مقدس رو به تضعیف گذاشته و با وجود آنکه در همین سالها فیلمهای ارزشمندی در این حوزه تولید شد که نقدهای مطرح شده درباره آنها صادق نیست، اما ذائقه مخاطبان بیشتر به سمت آثاری رفت که چندان نسبتی با ارزشهای دفاع مقدس نداشتند.
درست در شرایطی که به سبب بی تفاوتی گیشه به سینمای دفاع مقدس، فیلمهای جنگی در ایران کمتر مورد اقبال قرار میگرفت و بهجز چند اثر محدود، سایر این آثار مخاطبان زیادی پیدا نمیکردند، برخی فیلمسازان تحت تاثیر ادبیات ضدجنگ در غرب که محصول آشفتگیهای پس از جنگهای جهانی اول و دوم بود، به نفی جنگ روی آورده و با تقلید صرف و تکرار ادبیات غیراصیل در این حوزه، بهطور تلویحی به برجستهسازی مشکلات ناشی از جنگ تحمیلی و نفی حماسهسازی مردم ایران در جریان هشت سال دفاع مقدس پرداختند.
وقتی اهالی هنر، بنزین در دریا میریزند
این سبک فیلمسازی چنان در سالهای اخیر رواج پیدا کرده که اخیرا رهبر معظم انقلاب نسبت به آن واکنش نشان دادند. ایشان در دیدار مسئولان، دستاندرکاران، راویان، مبلغان و خادمان راهیان نور و جمعی از فرماندهان دوران دفاع مقدس فرمودند: «کسانی که شعر و فیلم ضدجنگ میسازند مثل کسانی هستند که نفت یک کشور را استخراج کنند و در دریا بریزند.»
واقعیت این است که سینمای دفاع مقدس از حیث ترویج ارزشهایی چون ایثار، فداکاری، مقاومت و ایستادگی، شهادتطلبی، دفاع از اسلام و ایران، آرمانگرایی، ولایتمداری، بیاعتمادی به بیگانه و مسائل دیگری از این دست میتوانست ظرفیت منحصر به فردی برای استفاده از فرهنگ غنی انقلاب باشد. درحالیکه پیروزی انقلاب اسلامی باعث شده بود، مردم مسیر تحقق آرمانهای خود را هموار ببینند، دفاع مقدس به آنها فضایی داده بود تا ظرفیتهای خود برای عملیاتی کردن ایدههایشان را آزاد کنند اما درست در چنین شرایطی، برخی اشتباهات سیاسی دولتهای پس از جنگ و نیز هجمههای فرهنگی که رهبر انقلاب همان زمان از آن به «شبیخون» یاد کردند، باعث شد تا فرصت ترویج این فرهنگ از دریچه سینما از دست رفته و اندک اندک فیلمهایی به نام دفاع مقدس ساخته و فروخته شود که کمتر نشانی از ارزشهای دفاع مقدس در خود داشت و بیشتر در لایههای پنهان معنایی به تخریب آرمان جهاد و شهادت میپرداخت.
فرصتسوزی سینما در این عرصه، البته به آن معنی نیست که در این بین نبودهاند هنرمندانی که فیلمهای فاخر و ماندگار در حوزه دفاع مقدس تولید کنند. با این وجود همان دسته از کارگردانان و فیلمنامهنویسانی که به تخریب ادبیات دفاع مقدس در سینما و سایر عرصههای هنری روی آوردند، چنان به اعتبار سینما و هنر انقلابی ضربه زدند که برای جبران آن، فیلمسازان انقلابی باید جهادگونه عمل کنند.
چگونه باید آب رفته را به جوی بازگرداند؟
در چنین شرایطی سوال اینجاست که برای احیای سینمای اصیل دفاع مقدس چه باید کرد و چطور باید از زیر سایه سنگین اطوار روشنفکری عدهای سینماگر که ترویج سینمای ضدجنگ میکنند، خارج شد؟
برای پاسخ به این سوال روشن است که ابتدا باید سینمای ایران تکلیف خود را با جشنوارههای خارجی که ترویج گفتمان مورد قبول خود را میکنند، روشن کرده و مانع از آن شود که داوران این جشنوارهها که در نهان، همان سرویسهای امنیتی غربی هستند، با جوایز پر زرق و برق خود به هنرمندان ایرانی الگو و سرمشق دهند. همچنین جامعه ایرانی که در هشت سال دفاع مقدس با تمام وجود خود از مرزهای این آب و خاک دفاع کرد، نباید بگذارد فیلمهایی در سینمای این کشور تبدیل به فیلم پرفروش شوند که درون میاه آنها نفی حماسهآفرینی رزمندگان در دفاع مقدس است.
این درست است که بخش عمده مخاطبان سینمای امروز را افرادی تشکیل میدهند که به دلیل سن و سال، تجربهای محسوس از دوران دفاع مقدس ندارند و ممکن است با تعصب کمتری، نقدها به جنگ و فرهنگ جهادی را پذیرا باشند. با این وجود، فیلمسازان متعهد و انقلابی میتوانند با ابزار هنر، آثاری تولید کنند که همین نسلجوان، نسبت به تحولات تاریخ معاصر خود و بهویژه اهمیت جنگ تحمیلی در دفاع از کیان ایران اسلامی آگاهی یافته و بهراحتی تحت تاثیر تفکراتی قرار نگیرند که میخواهند به نام صلح، هر نوع مقاومت و ایستادگی را نفی کرده و ترویج بیتفاوتی و انفعال کنند.
به عقیده بسیاری از تحلیلگران، مهلکترین سم برای یک کشور مستقل که قدرتهای بزرگ به فکر چپاول آن هستند، سم وادادگی و استحاله فرهنگی است و بنابراین اگر بپذیریم که سینماگرانی که از ادبیات ضدجنگ دفاع میکنند، مروج همین ادبیات و تولیدات هنری هستند، آنگاه باید اذعان کرد که هنرمندان انقلابی و فعالان مدنی که دغدغه دفاع از کشور را دارند، نباید بگذارند که این سم به نسل جوان ایران خورانده شود و بنابراین بهترین راه مقابله، روی آوردن به اقدامات خلاقانه و هنرمندانه متقابل و بسترسازی برای ترویج سینمایی است که مدافع ارزشهای دفاع مقدس باشد و نه منتقد حماسهآفرینیهای هشت ساله مردم ایران در جبهههای دفاع از دین و میهن.