زنان ايثارگر و شهادت طلب در انقلاب مشروطه
زنان ايثارگر و شهادت طلب در انقلاب مشروطه
در مراحل ابتدايي انقلاب مشروطه (اواخر دهه 1270 - اوايل دهه 1280 ) زنان بيشتر تحت تأثير روحانيون بودند. به دليل حمايت آنان از مشروطيت، از خانه هايشان بيرون آمدند وتظاهرات و رفتارهاي ديگري كه غير زنانه تلقي مي شد شركت مي كردند، مانند» جريان شورش نان. «كم كم حركت زنان بيشتر شد و استقلال بيشتري يافت. آنها انجمن ها و دورهاي خصوصي بر پا مي كردند. آگاهي اجتماعي و فعاليت غير خانگي شان بالاترمي رفت. برخي از انجمن ها وسازمان هاي مخفي زنان، با ازجان گذشتگي و ايثار به نبردهاي مسلحانه دست مي زدند، براي مثال در مبارزه اي مسلحانه بين موافقان و مخالفان مشروطه درآذربايجان ،جسد 20 زن درلباس مردانه يافت شده است
زنان ايثارگر و شهادت طلب اين مرز و بوم، در هر زمان كه احساس كردند، منافع ملي و دين و عقيده آنها در خطراست، با شجاعت هر چه تمام تر حضور يافتند. نمونه بارزاين حضور در جريان پخش شايعه درباره نمايندگان مجلس كه خواسته هاي روس ها را پذيرفته اند، مي بينيم كه 300 زن ايثارگر و شهادت طلب با تپانچه به مجلس رفتند تا آنها ، را مجبور به حراست از آزادي و تماميت ارضي كشور نمايند
از جان گذشتگي و فداكارهاي اين زنان بدون چشم داشت مادي و به دست آوردن پست ومقامي بوده است .اين اقدامات به دور از ريا و حد اعلاي ايثار بوده است. شاهد اين مدعا حضور زنان بسيار در مبارزات با لباس مردانه، بدون اينكه كسي آنها را بشناسد است، نمونه اي از اين حضور بي ريا و ايثارگرانه را در جريان سربازي كه به شدت زخمي است و از اينكه درمان شود امتناع دارد مي بينيم . همچنين در جريان يكي از مبارزهاي آذربايجان پس از يافتن اجساد يك گروه 20 نفره ازسربازان مشروطه خواه، مشخص شد كه تمامي آنها زن بودند
نكته جالب توجه در اين رفتار زنان ايثار گر اين است كه نمي خواهند شناخته شوند.اين مساله معلول دو علت مي تواند باشد :نخست اينكه فضاي فرهنگي جام عه در آن زمان و حتي امروز پذيراي چنين رفتاري نبود.اين هرگز بدان معنا نيست كه اين زنان ايثارگر كار خلافي انجام داده اند.هدف از بيان اين نكته اين است كه ميزان فشاري كه مي توانست از طرف عامه متوجه چنين زناني باشد را درك كنيم.درد اسارت و شكنجه ها را نيز بر آن اضافه كنيم.
دوم اينكه اين زنان تنها براي پيشبرد اهداف انقلاب دست به چنين عمليات هاي مسلحانه مي زدند نه براي حذب يا انجمن خاصي.از سران مشروطه نيز توقع پست ومقامي نداشتند.دليل اين مدعا اين است كه هيچ سند و مدركي مبني بر درخواست پست و مقام يا چيز ديگري از طرف اين زنان وجود ندارد.
حضور زنان ايثارگر و شهادت طلبي آنان در پيشبرد آرمانهاي اسلام و مسلمين بسيار چشمگير بوده است، به طوري كه حتي درحراست و حفاظت از جان علما نيز، نقش محافظ آن بزرگواران را در جريان سخنراني ها ايفا مي كنند و حتي زناني چون همسر حيدرخان تبريزي با چماق هايي كه زير چادر پنهان مي ساختند ، وظيفه برقراري نظم را در سخنراني ها بر عهده داشتند
علاوه بر زنان مبارز تبريز، زناني از گيلان و كردستان در جريان مبارزات مشروطه حضور داشته اند.سن و سال و ناتواني جسمي نيز مانع انجام فعاليت هاي ايثار گرانه آنها نبود.به طوري كه درجريان مبارزات پيرزن شصت و هفتاد ساله و دختر سيزده و چهارده ساله هم به چشم مي خورد. همچنين زنان كشاورز روستاهاي آذربايجان هم در حالي كه نوزادان خود را بر پشت بسته بودند ، اسلحه برداشتند و دوش به دوش مردان جنگيدند.
شجاعت و جسارت اين زنان شهادت طلب و ايثارگر چنان بود كه زماني كه مجلس توسط محمد علي شاه قاجار به توپ بسته مي شود و مردان جرأت نمي كنند اجساد مبارزان را بردارند و به خاك بسپارند ، اين مهم را زنان انجام مي دهند .
حضور زنان ايثارگر در جريان مبارزات مشروطه چنان بود كه حتي پاولويچ با تعجب بيان مي دارد كه يكي ازسنگرهاي تبريزرا زنان چادر به سراداره مي كردند . شهادت طلبي و از جان گذشتگي زنان مسلمان ايران ، چنان عين الدوله را ترسانده بود ، كه براي كنترل اوضاع دستورداد ، از بيرون آمدن زنان جلوگيري كنند، از اين رو هركس از ايشان را مي ديدند دستگير مي كردند.به همين دليل و همان گونه كه حاج سياح نوشته است» : در زندان هاي دولتي از زنان مبارز كم نبود « با اين وصف اقدام عين الدوله فايده زيادي نبخشيد ، زيرا هنگامي كه علما و مردم در شاه عبدالعظيم بست نشستند، زنان بسياري كفن پوشيده، ضمن سينه زني و نوحه سرايي به بازار آمدند و علي رغم مخالفت و تلاش دولتي ها بازار را تعطيل كردند .
زنان ، علاوه بر ايثار جان درطول اين دوره با ايثار مال و فعاليت هاي غير قهرآميز ديگر در راه مبارزه با ظلم و استكبار قدم هاي استواري برداشتند ، نمونه آن فروخت ن جواهرات خود و خريدن سهام در جريان تأسيس بانك ملي از دولت بود.اين اقدام به اين دليل انجام شد كه محتاج وام از اجنبي ها نباشندنكته جالب ديگر دررفتار اين زنان آن بود كه علي رغم آنكه در آن موقع،هيچ خانواده اي نبود كه عزيزي را ازدست نداده باشد ودرغم آن داغدار نباشد، ولي هيچ زني براي مرگ پدر، شوهر، برادر، و فرزند خود نمي گريست تا دشمن از غم و ناله هاي آنان خرسند نشود البته نقش زنان دشتستاني در اين اندازه پايان نيافت ، بلكه شجاعت آنان در جنگ با انگليسي ها و صبرشان در مصيبت از دست دادن خويشان و نزديكان ، موجي ازعشق به وطن و دين را در مردان آن ديار پديد آورد. به طوري كه مردان دلاور بوشهري با شبيخون هاي گاه و بي گاه ، هرگز نگذاشتند كه دشمن در خطه جنوب احساس امنيت كند .
زنان ايراني در اين برهه از تاريخ كشورمان ثابت كردند كه داشتن شعور سياسي منحصر به تحصيل كرده ها نيست.آنان در سايه تعاليم ناب اسلام آگاهتر از به اصطلاح روشنفكران فرنگ رفته مصالح منافع كشور را درك مي كردند.در راستاي حفظ منافع كشور حتي از ايثار جان دريغ نداشتند.