ارباب مرا هم بطلب
نخواه كه رسواي زمين و زمان بشوم
ما را هم بطلب…
آقا بطلب...
زائرانت همه يك به يك در راهند و
من هنوز
اندر خم يك كوچه ام….
حضرت عبد العظيم، گوهر محبت آل علي در سينه داشت
حضرت عبد العظيم، گوهر محبت آل علي در سينه داشت
وقتي ابرهاي سياه فتنه، آسمان دين را بپوشاند، گستره دين داران اندک مي شود و وقتي سخت گيري و دشواري، قانون زمانه مي شود و عرصه بر مهرباني به رفيقان خدا، تنگ، آن گاه بايد حاميان آيين امامان پاک را شمارش کرد.
عصر عبد العظيم حسني عليه السلام، نواده رسول خدا و پرورش يافته دامن دوستان معصومان، دوران ظلم عباسيان به ساحت آينه هاي روشن بود و بستري از ستيز، با هر آن کس که از محبت علي و آل علي عليه السلام گوهري در دل داشت . نيک خواهي و انسان پرروي، آزادگي و دين دوستي، جرم خوانده مي شد و کسي را ياراي آن نبود که از اقتدا به قبيله آفتاب، حرفي بر زبان آورد.
آقاي کريم، عبد العظيم، در کوهساري از هول و هراس مردمانش از زندان و تير و سنان خليفه عباسي، پروايي جز حفظ نام و نشان خاندان نبي نداشت و جز رضايت امام هادي عليه السلام چيزي نمي جست.
در دشت تيره رفتارهاي دشمني، او به نمازي دل خوش مي داشت که با ولايت همراه شده باشد و به قيام و صومي که از کلام و امر امام، خوش بو گشته باشد.
وقتي ميدان ارادت علوي در مدينه اش تنگ شد، رو به ديار ايران نهاد.
کرامت، ميراث اجدادي اش بود
کرامت، ميراث آبا و اجدادياش بود و چنين شد که پيروان علي عليه السلام در روزگار وي، در ري، روشناي شعله جان او را آشيانه گرما و زندگي و آرامي مي يافتند.
فخر و سرفرازي اش، بر دل داشتن حديث بود و اين گونه تا امروز، رشته هايي بلند از مرواريدهاي سخن پيشوايان معصوم عليهم السلام با دستان او به دامان ما ريخته شده است. دفتر نسيم و باران، آکنده از حضور روايت هاي اوست؛ مانا و جاويدان تا پايان.
نویسنده:مصطفي پورنجاتي
سهم من از اربعین امسال...
خب سهم هرکس به اندازه دل اوست …
سهم بعضی ها به بزرگی دلشان …
شهادت ،بعد از زیارت ارباب عشق ….
عجب عشقکده ای شده
نجف تا کربلای حسین…
سهم بعضی ها هم زیارت اربعین با پای پیاده….
سهم من هم …
باز هم خداروشکر …
شکر نعمت ,نعمتت افزون کند….
شاید سال دیگر زیارت اربعین با پای پیاده…
وچه رویایی …. شاید هم شهادت…
نوشته شده توسط …سایه روشن.
عجب خسران زده ام من...
دل دل کردن …
دست روی دست گذاشتن ….
امروز نه ،فردا حتماً ….
وتکرار این برای همیشه زندگی ام….
فهمیدنش نباید سخت باشد ….
امّا …
باورم نمی شود…
عجب خسران زده ام من…
نوشته شده توسط…سایه روشن.